• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

معرکه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مَعرَکه به معنای میدان جنگ است؛ زمینی، هوایی یا دریایی که نبرد در آن رخ می‌دهد. احکام فقهی آن در بخش‌های طهارت، صلات، خمس و جهاد بررسی شده است؛ از جمله اینکه شهید معرکه بدون غسل و کفن دفن می‌شود، غنایم آن خمس دارد، و فرار از معرکه با حضور امام حرام است. همچنین در شرایط جنگ، برخی احکام مانند پوشیدن ابریشم یا نماز خوف استثنا می‌پذیرد.



مَعرَکَه یعنی میدان جنگ؛ به قلمروی که به نظر عرف عرصه نبرد با دشمن به شمار می‌رود؛ خواه زمینی باشد یا هوایی و یا دریایی، معرکه گفته می‌شود.


از احکام مرتبط با معرکه در باب‌های طهارت، صلات، خمس و جهاد سخن گفته‌اند.

۲.۱ - طهارت

رزمنده مسلمانی که در نبرد با دشمنان دین در معرکه کشته می‌شود، شهید محسوب و احکام آن از دفن کردن وی بدون غسل دادن و کفن کردن، بر او جاری می‌شود (← شهید).
چنانچه جنازه مسلمانی در معرکه پیدا شود، با وجود نشانه‌ای بر کشته شدن وی مانند جراحت، شهید محسوب میشود و در صورت عدم وجود نشانه، آیا شهید به شمار میرود یا نه؟ مسئله محل اختلاف است. قول اول، به مشهور نسبت داده شده است. بنابر قول دوم، احکام سایر اموات بر آن جاری می‌گردد.

۲.۲ - صلات

پوشیدن لباس ابریشمی بر مرد حرام است؛ لیکن در معرکه نبرد با دشمنان دین جایز می‌باشد (←ابریشم).
به قول مشهور، نماز گزاردن با قبای مشدود (بسته) مکروه است، جز در حال جنگ (← قبا).
نماز با شرایطی در معرکه به گونه نماز خوف و دو رکعتی گزارده می‌شود (←نماز خوف).

۲.۳ - خمس

غنایمی که در معرکه از دشمن به دست می‌آید متعلّق خمس است و پس از اخراج خمس آن، چهار قسمت باقیمانده میان رزمندگان حاضر در معرکه تقسیم می‌شود (←غنیمت).

۲.۴ - جهاد

فرار از معرکه در جنگ با دشمنان دین، در صورتی که جنگ با حضور امام (علیه‌السّلام) و یا با اذن او باشد، حرام است، مگر آنکه شمار دشمن افزون بر دو برابر نیروی خودی باشد (← فرار).
چنانچه در میدان جنگ کشته مسلمان از کافر شناخته نشود، به گفته برخی دارنده آلت تناسلی کوچک دفن
می‌شود (← جهاد).حمل و خارج کردن سر کافر کشته شده از معرکه، مکروه است.

۱. طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۱، ص۱۸۲.    
۲. حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج۹، ص۴۱۷.    
۳. حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج۹، ص۴۳۰.    
۴. حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعه، ج۱، ص۴۰۵.    
۵. طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۱، ص۷۱۱–۷۱۲.    
۶. حلی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب، ج۷، ص۱۸۷.    
۷. شهید اول، محمد بن مکی، ذکری الشیعه، ج۱، ص۳۲۲.    
۸. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضره، ج۳، ص۴۱۸–۴۱۹.    
۹. همدانی، آقارضا، مصباح الفقیه، ج۵، ص۱۲۲–۱۲۳.    
۱۰. حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج۲، ص۴۷۱.    
۱۱. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۸، ص۲۵۵–۲۵۶.    
۱۲. عراقی، آقا ضیاء، شرح تبصرة المتعلمین، ج۲، ص۲۸۰.    
۱۳. حلی، حسن بن یوسف، تبصرة المتعلمین، ص۱۱۲.    
۱۴. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۹۷–۱۹۸.    
۱۵. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۲۰۹.    
۱۶. خویی، سید ابوالقاسم، منهاج الصالحین، ج۱، ص۳۷۰.    
۱۷. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۵۶–۵۹.    
۱۸. شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، الروضة البهیه، ج۲، ص۳۹۵.    
۱۹. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۳۳–۱۳۴.    
۲۰. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۳۲.    







جعبه ابزار