• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ملت و تقسیم‌بندی آن (فقه سیاسی)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ملت (و تقسيم بندى آن)
هرچند بر اساس آرمان مطلوب و نهايى، دين مبين اسلام در پى تحقق بخشيدن به ايدۀ امت واحد جهانى است، امتى كه با اعتقاد واحد دينى و تحت رهبرى نظام امت، در پى حكومت واحد جهانى است، اما بر اساس واقعيت‌هاى موجود، جمعيت دنيا بر اساس معيارهايى به ملت‌هاى مختلفى تقسيم مى‌شوند. فقها با طرح انواع قراردادهايى كه با ملت‌ها و گروه‌هاى مختلف قابل امضا ست، بطور ضمنى نوعى گروه‌بندى سياسى را بررسى كرده‌اند؛ زيرا هركدام از اين قراردادها كه در فقه عنوان خاصى چون صلح، مهادنه، محائده، ذمه، استيمان و موادعه دارند، در مورد گروه و ملت خاصى پيش بينى شده است و به اين ترتيب ملت‌هايى كه طرف اين قراردادها واقع مى‌شوند، به لحاظ عقيدتى و سياسى به چند گروه تقسيم مى‌شوند و پيرو اين تقسيم‌بندى، سرزمين‌ها و كشورهايى كه اقامتگاه اين گروه هاست از نقطه‌نظر جغرافياى سياسى به چند بلوك و اردوگاه، و يا قطب تقسيم مى‌شوند كه در اصطلاح فقهى به هركدام از آن‌ها «دار» گفته مى‌شود.
عمده‌ترين تقسيم‌بندى فقهى در مورد جمعيت و ملت عبارت است از:
۱. جمعيت و ملتى كه از رابطه اخوت اسلامى برخوردارند و در صلح كامل به سر مى‌برند و تفرقه در ميانشان نامشروع بوده و همگى معتقد به آيين اسلام هستند. به اين نوع جمعيت و ملت، «امت اسلامى» گفته مى‌شود (إِنَّ هٰذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وٰاحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ‌) (۱) و نيز امت ميانه (وسط) نيز اطلاق شده است (۲)؛
۲. جمعيتى كه پس از اسلام آوردن، به جمعيت مسلمانان و امت اسلامى مى‌پيوندند و در سرزمين‌هاى اسلامى سكونت اختيار مى‌كنند، و اينها مهاجرين ناميده مى‌شوند (لِلْفُقَرٰاءِ اَلْمُهٰاجِرِينَ اَلَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيٰارِهِمْ وَ أَمْوٰالِهِمْ‌)؛ (۳)
۳. گروه‌هايى كه پس از اسلام آوردن همچنان در ميان كفار به زندگى خود ادامه مى‌دهند و از سرزمين‌هاى آنان بيرون نمى‌آيند. قرآن از اين گروه به مستضعفين تعبير مى‌كند: (قٰالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قٰالُوا كُنّٰا مُسْتَضْعَفِينَ فِي اَلْأَرْضِ قٰالُوا أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اَللّٰهِ وٰاسِعَةً فَتُهٰاجِرُوا فِيهٰا) (۴)؛
۴. متدينين به اديان آسمانى كه از آنها به يهوديان، مسيحيان و مجوسيان ياد شده است، و قرآن آنها را اهل كتاب مى‌نامد (۵)، و آنگاه كه با مسلمانان قرارداد ذمه را منعقد مى‌كنند، اهل ذمه (۶) و يا اهل جزيه (۷) ناميده مى‌شوند؛
۵. جمعيت و ملتى كه كافر به اسلام هستند، ولى هيچگونه اعمال خصمانه‌اى بر عليه اسلام و مسلمانان
۶۲۹انجام نميدهند و از عقد قرارداد با مسلمانان نيز شانه خالى مى‌كنند. به اين گروه اهل حياد مى‌گويند (۸)؛
۶. ملت‌هايى كه با متاركه جنگ با مسلمانان، به رفتار خصمانه خود پايان مى‌دهند، ولى از عقد قرار داد سر باز مى‌زنند و به آنها اهل اعتزال گفته مى‌شود: لاينها كم الله عن الذين لم يقاتلوكم فى الدين و لم يخرجوكم من دياركم ان تبروهم و تقسطوا اليهم (۹) (خداوند شما را باز نميدارد كه درباره آنها كه با شما از در جنگ وارد نميشوند و شما را بى‌خانمان نمى‌كنند احسان و عدالت روا بداريد)؛
۷. ملت‌هايى كه با مسلمانان قرارداد صلح بسته‌اند و به آنها اهل صلح گفته مى‌شود: فان اعتزلوكم فلم يقاتلوكم و القوا اليكم السلم فما جعل الله لكم عليهم سبيلا (۱۰) (اگر از شما عزلت گزيدند و به جنگ برنخاستند و پيشنهاد صلح دادند، ديگر شما را برآنان سلطه‌اى نيست). قسمت اول آيه گرچه در مورد اهل اعتزال است، ولى بخش دوم آن گروه ديگرى را مشخص مى‌كند كه در حقيقت بخشى از اهل اعتزال هستند و به قرارداد صلح تن در مى‌دهند؛
۸. جمعيت و گروهى كه از عقد امان استفاده مى‌كنند و به آنها مستأمن گفته مى‌شود. فقها باب گسترده‌اى را به بحث از عقد امان و شرايط و حقوق مستأمنين اختصاص داده‌اند (۱۲). گاه مستأمن در سرزمين‌هاى اسلامى و در ميان امت مسلمان زندگى مى‌كند، و گاه در محلى خارج از حكومت اسلامى و در قلمرو حاكميت كفار به سر مى‌برد. نوع دوم را مى‌توان در مورد فراريان مكه صادق دانست كه پس از مسلمان شدن از ترس ازار قريش به مناطق بين مكه و مدينه فرار مى‌كردند و طبق قرارداد صلح حديبيه، هيچكدام از طرفين حق تعرض به اين مناطق را نداشتند، و خواه‌ناخواه چنين افرادى مستأمن محسوب مى‌شدند (۱۲)؛
۹. گروه‌ها وملتهايى كه بين آنها و دولت اسلامى اتش بس برقرار شده و به‌طور موقت در متاركه جنگ به سر مى‌برند. به اين گروه‌ها اهل هدنه گفته مى‌شود (۱۳)؛
۱۰. گروه‌ها و ملت‌هايى كه مسلمانان به دليل عدم توانايى كافى براى جهاد، آنها را به حال خود رها كرده‌اند. در چنين مواردى معمولا در فقه، از عنوان موادعه استفاده شده و به اين جمعيت اهل الموادعه گفته مى‌شود (۱۴)؛
۱۱. جمعيت و ملتى كه بين آنها و مسلمانان نوعى قرارداد وجود دارد و آنها را اهل عهد مى‌نامند. (فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلىٰ مُدَّتِهِمْ‌) (۱) (تا آخرين لحظه عهدى كه با آنان داريد، به عهد آنان وفادار باشيد)؛
۱۲. گروه‌ها و ملت‌هايى كه مسلمين در حال جنگ با آنان هستند، كه اهل حرب ناميده مى‌شوند. (إِنَّمٰا جَزٰاءُ اَلَّذِينَ يُحٰارِبُونَ اَللّٰهَ وَ رَسُولَهُ‌) (۱۶) (آنها كه باخدا و رسول به محاربه برمى‌خيزند اين‌چنين مجازات مى‌شوند كه...)؛
۱۳. گروه و يا افرادى كه مخل نظم، و موجب نا امنى، و فساد هستند، كه به انها مفسد و اهل فساد گفته مى‌شود: ويسعون فالارض فسادا (۱۷) (و آنها كه در زمين فساد مى‌كنند)؛
۱۴. افراد و ياگروهى از مسلمانان كه عليه امام و حكومت اسلامى شورش مى‌كنند و در صدد برانداختن نظام اسلامى برمى‌آيند. اينگونه افراد و يا گروه‌ها را باغى مى‌نامند (۱۸)؛
۱۵. گروهى كه از اجراى احكام اسلام تمرد مى‌كنند و از دين برمى‌گردند و آنها را اهل رده مى‌نامند (۱۹).
اين تقسيم بندى در مورد برخى از اقسام ملت‌ها، به لحاظ عقيدتى است، مانند تقسيم‌هايى كه بر مبناى ايمان به اسلام و يا اعتقاد به يكى از اديان رسمى (يهوديان مسيحيان، مجوسيان) انجام مى‌شود و در مورد برخى
۶۳۰ديگر، از نقطه‌نظر حقوقى است، مانند مواردى‌كه به لحاظ قرارداد ذمه، صلح و استيمان تقسيم‌بندى مى‌شود، و در مواردى نيز تنها سياسى است، مانند گروه‌هايى كه به لحاظ حالت‌هايى جون هدنه، حياء و اعتزال متمايز مى‌شوند. (۲۰)
منابع
۱ - انبياء / ۹۲، بقره / ۱۲۸؛ ۲ - بقره / ۱۴۳؛ ۳ - حشر / ۸، جواهر الكلام ۳۴/۲۱؛ ۴ - نساء / ۹۷؛ ۵ - آل‌عمران / ۶۴؛ ۶ - جواهر الكلام ۲۲۷/۲۱، نيل الاوطار ۶۳/۷، المحبى ۳۰۶/۷، البحر الزخار ۲۴۳/۵، تذكرة الفقهاء ۴۳۸/۱ و المبسوط ۴۳/۲؛ ۷ - توبه / ۲۹؛ - ۸ آثار الحرب / ۱۹۷ و ۴۰۰؛ ۹ - ممتحنه / ۸؛ ۱۰ - نساء / ۹۰؛ ۱۱ - جواهر الكلام ۹۲/۲۱، تذكرة الفقهاء ۴۱۴/۱، المحلى ۳۰۶/۷ و فتح القدير ۳۵۳/۴؛ ۱۲ - تاريخ طبرى ۲۸۴/۲؛ ۱۳ - جواهر الكلام ۱۱۳/۲۱؛ المبسوط ۵۰/۲، تذكرة الفقهاء ۴۴۷/۱ و البحر الزخار ۴۵۱/۵؛ ۱۴ - شرح السير شيبانى ۱۶۸۹/۵؛ ۱۵ - توبه / ۴؛ ۱۶ و ۱۷ - مائده / ۳۳؛ ۱۸ - جواهر الكلام ۳۲۸/۲۱ و تذكرة الفقهاء ۱ / ۴۵۲؛ ۱۹ - تذكرة الفقهاء ۴۵۷/۱؛ ۲۰ - فقه سياسى ۳ /

چکیدهٔ بسیار کوتاه
در اندیشهٔ اسلامی، هرچند غایت مطلوب تحقق امت واحد جهانی است، واقعیت‌های اجتماعی به تقسیم جمعیت بشر به ملت‌های گوناگون انجامیده است.
فقه اسلامی با طرح انواع قراردادها و روابط حقوقی، گونه‌ای طبقه‌بندی سیاسی ـ اعتقادی از ملت‌ها ارائه می‌دهد.
این تقسیم‌بندی‌ها بر پایهٔ ایمان دینی، وضعیت حقوقیِ قراردادی و شرایط سیاسی ـ امنیتی شکل می‌گیرد.
مفاهیمی چون امت اسلامی، اهل ذمه، اهل عهد، مستأمن، اهل صلح و اهل حرب بیانگر این تنوع جایگاه‌ها هستند.
برآیند این تقسیم‌بندی، شکل‌گیری تصور فقهی از ملت، سرزمین و نظم سیاسی در جهان اسلام است.
تیترها
مفهوم ملت در اندیشهٔ اسلامی
امت واحد و واقعیت تکثر ملت‌ها
مبانی فقهی تقسیم‌بندی ملت‌ها
تقسیم‌بندی اعتقادی ملت‌ها
تقسیم‌بندی حقوقی و قراردادی
تقسیم‌بندی سیاسی و امنیتی
رده‌ها
فقه سیاسی
اندیشهٔ سیاسی اسلام
مفاهیم قرآنی ـ اجتماعی
روابط بین‌الملل در فقه اسلامی
ملت، امت و هویت سیاسی



جعبه ابزار