• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مکان (مقاله‌دوم)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مکان



مکان: یعنی جایگاه؛ محل استقرار؛ و به بخشی از فضا گفته می شود.
مکان به محل استقرار و نیز بخشی از فضا که توسط جسمی اشغال می‌شود اطلاق میگردد.


مکان به لحاظ وقوع اعمال و افعالی در آن دارای احکامی است که در بابهای طهارت، صلات، حج، تجارت، غصب، قضاء، شهادات و حدود به مناسبت از آن سخن گفته‌اند.

۲.۱ - طهارت

مکان تخلی دارای احکامی واجب، حرام، مستحب و مکروه است که در عنوان تخلی آمده است.
در اینکه از شرایط طهارت (وضو غسل و تیمم) مباح بودن (غصبی نبودن) مکان آن است، یا نه؛ اختلاف میباشد.
جمعی شرط ندانسته‌اند. جمعی نیز مباح بودن را شرط صحت طهارت دانسته‌اند.
[۹] شهید ثانی، روض الجنان، ج۲، ص۵۸۷.
این قول به مشهور نسبت داده شده است.
از موارد استحباب وضو، ورود به اماکن مقدس، همچون مسجد و حرم ائمه (علیهم‌السّلام) است.
وضو گرفتن در مکان استنجا مکروه است.
وضو گرفتن زن در مکان دید نامحرم، موجب بطلان وضو نمیشود، مگر آنکه مکان وضو منحصر به همان جا باشد که در این صورت وظیفه زن تیمم است و وضو گرفتن جایز نیست و چنانچه وضو بگیرد، بنابر قول برخی وضویش باطل است.
[۱۶] حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروة، ج۲، ص۴۸۳-۴۸۴.
[۱۷] آملی، محمدتقی، مصباح الهدی، ج۳، ص۴۷۷.
[۱۸] سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۲، ص۴۵۵.

از غسلهای مستحب، غسل مکانی است که برای دخول به برخی مکانهای شریف، همچون حرم و مسجد الحرام به جا آورده می‌شود.
[۱۹] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۵، ص۶۰.

انتقال محتضری که سخت جان می‌دهد به مکانی که در آنجا نماز می‌خوانده، مستحب است؛ چنان که بنابر قول مشهور مستحب است در محلی که شخص از دنیا رفته -درصورتی که شب بوده - چراغ روشن کنند
[۲۰] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۲۰.
[۲۱] آملی، محمدتقی، مصباح الهدی، ج۵، ص۳۶۲.
[۲۲] آملی، محمدتقی، مصباح الهدی، ج۵، ص۳۶۷–۳۶۸.
[[
(ببینید: (احتضار))
]].
مستحب است میت را هنگام غسل دادن بر جایی بلند، همچون تخت قرار دهند
[۲۳] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۵۸.
(غسل میت). همچنین مستحب است نماز میت در جایی خوانده شود که برحسب عادت نماز در آنجا اقامه میشود و احتمال اجتماع و شرکت نمازگزاران در آنجا بیشتر است.
[۲۴] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۱۱۱.

خاک سپاری میت در برخی مکانها، مانند زمین غصبی حرام است.
[۲۵] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۱۱۶.
انتقال میت از شهری که از دنیا رفته به شهری دیگر و دفن در آنجا، جز مشاهد مشرفه
[۲۶] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۱۲۹.
مکروه است.

۲.۲ - صلات

مستحب است اذان در مکانی بلند، همچون مناره گفته شود.
[۲۷] سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۶، ص۸۹-۹۰.
از شرایط مکان نمازگزار، پاک و بنابر مشهور مباح بودن آن است.
[۲۸] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۳۶۲ و۳۸۵.

بنابر مشهور، مسافر در چهار جا (مکه، مدینه مسجد کوفه و حرم امام حسین علیه السّلام) میان تمام و قصر خواندن نمازهای چهار رکعتی مخیر است
[۲۹] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۴، ص۳۲۹.
(اماکن اربع).
استخاره کردن در مکانهای شریف افضل است.
[۳۰] نجفی، محمدحسن، جواهرالکلام، ج۱۲، ص۱۷۴.


۲.۳ - حج

برحاجیان و عمره گزاران؛ اعم از مفرده و تمتع واجب است در مکانهای معینی که میقات نامیده می‌شود، مُحرِم شوند.
بنابر مشهور، مکان نماز طواف پشت مقام ابراهیم است.
[۳۱] شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۲، ص۳۳۸.
[۳۲] پژوهشکده حج و زیارت، مناسک حج (مراجع)، ص۳۶۷.
چنان که مکان حلق یا تقصیر در حج، منی است و حلق یا تقصیر در خارج مـنی صحیح نیست؛
[۳۳] نراقی، احمد، مستند الشیعة، ج١٢، ص٣٧٩.
لیکن در عمره تمتع و مفرده، حلق یا تقصیر مکانی معین ندارد و در هر جا می‌توان انجام داد.
[۳۴] خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعة الخوئی، ج۲۹، ص۱۶۳.
همچنین مکان قربانی در حج، منی است و در صورت عدم امکان آن در منی، در بیرون از منی نیز کفایت میکند.
[۳۵] پژوهشکده حج و زیارت، مناسک حج (مراجع)، ص۴۹۱-۴۹۲.
در اینکه محل قربانی کفارات حج و عمره، مکه و منی است یا خارج از آن دو نیز کفایت میکند، اختلاف است.
[۳۶] پژوهشکده حج و زیارت، مناسک حج (مراجع)، ص۵۱۳.

چنانچه حاجی در احرام حج بـا همسرش آمیزش کند، باید علاوه بر کفاره (قربانی شتر) و اتمام حجش، در سال آینده حج دیگری به جا آورد
[۳۷] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۰، ص۳۵۶–۳۵۷.
و بنابر مشهور، سال بعد اگر از همان راهی که سال گذشته به حج رفته است، برود، زمانی که به محل ارتکاب آمیزش رسیدند، باید زن و شوهر از یکدیگر جدا شوند؛ بدین معنا که در هیچ مکانی با هم خلوت نکنند، مگر آنکه فرد سومی حضور داشته باشد.
[۳۸] صیمری بحرانی، مفلح، غایة المرام، ج۱، ص۴۹۵.
[۳۹] موسوی عاملی، سید محمد، مدارک الاحکام، ج۸، ص۴۱۰–۴۱۲.


۲.۴ - تجارت

پس از معامله، برای هر یک از فروشنده و خریدار تا زمانی که در محل وقوع معامله هستند و از یکدیگر جدا نشده‌اند، خیار مجلس ثابت است.
[۴۰] روحانی، ‌ سیدمحمدصادق، فقه الصادق، ج۱۷، ص۲۵.
[۴۱] زین‌الدین، محمدامین، کلمة التقوی، ج۴، ص۶۹.


۲.۵ - قضاء

از آداب قضاوت آن است که قاضی در مکانی بارز و در معرض دید مردم برای قضاوت بنشیند تا مردم به وی دسترسی داشته باشند.
[۴۲] شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۱۳، ص۳۶۵.

در موارد نیاز به قسم، تغلیظ در قسم بر قاضی مستحب است. از مصادیق تغلیظ در قسم، قسم دادن شخص در مکانهای مقدس، همچون مسجد است
[۴۳] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴۰، ص۲۳۰.


۲.۶ - شهادات

در شهادت گواهان بر زنا، ذکر زمان و مکان وقوع بزه لازم نیست؛ لیکن در صورت ذکر، نباید با یکدیگر اختلاف داشته باشند؛ چه اینکه بروز اختلاف مانع اجرای حد میگردد.
[۴۴] فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعة (الحدود)، ص۱۲۵.


۲.۷ - حدود

ارتکاب موجبات حد در مکانهای مقدس، همچون نوشیدن شراب یا ارتکاب زنا در مسجد، موجب تغلیظ در حد میشود.
[۴۵] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۳۷۳–۳۷۴.



۱. مشکینی، علی، مصطلحات الفقه، ص۵۱۲.    
۲. محقق حلی، جعفر بن حسن، المعتبر، ج۲، ص۱۰۸-۱۰۹.    
۳. علامه حلی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب، ج۴، ص۲۹۸.    
۴. موسوی عاملی، سید محمد، مدارک الاحکام، ج٢، ص۲۰۳.    
۵. موسوی عاملی، سید محمد، مدارک الاحکام، ج۳، ص۲۱۸.    
۶. قمی، ابوالقاسم، جامع الشتات، ج۱، ص۲۷.    
۷. خمینی، روح‌الله، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۲۵.    
۸. علامه حلی، حسن بن یوسف، نهایة الاحکام، ج۱، ص۳۴۲.    
۹. شهید ثانی، روض الجنان، ج۲، ص۵۸۷.
۱۰. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۱، ص۳۸۱–۳۸۲.    
۱۱. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۱، ص۵۰۴-۵۰۵.    
۱۲. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۱۹۹.    
۱۳. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۴، ص۴۰۸.    
۱۴. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱، ص۱۹–۲۰.    
۱۵. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۱، ص۳۵۲.    
۱۶. حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروة، ج۲، ص۴۸۳-۴۸۴.
۱۷. آملی، محمدتقی، مصباح الهدی، ج۳، ص۴۷۷.
۱۸. سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۲، ص۴۵۵.
۱۹. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۵، ص۶۰.
۲۰. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۲۰.
۲۱. آملی، محمدتقی، مصباح الهدی، ج۵، ص۳۶۲.
۲۲. آملی، محمدتقی، مصباح الهدی، ج۵، ص۳۶۷–۳۶۸.
۲۳. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۵۸.
۲۴. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۱۱۱.
۲۵. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۱۱۶.
۲۶. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۱۲۹.
۲۷. سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۶، ص۸۹-۹۰.
۲۸. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۳۶۲ و۳۸۵.
۲۹. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۴، ص۳۲۹.
۳۰. نجفی، محمدحسن، جواهرالکلام، ج۱۲، ص۱۷۴.
۳۱. شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۲، ص۳۳۸.
۳۲. پژوهشکده حج و زیارت، مناسک حج (مراجع)، ص۳۶۷.
۳۳. نراقی، احمد، مستند الشیعة، ج١٢، ص٣٧٩.
۳۴. خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعة الخوئی، ج۲۹، ص۱۶۳.
۳۵. پژوهشکده حج و زیارت، مناسک حج (مراجع)، ص۴۹۱-۴۹۲.
۳۶. پژوهشکده حج و زیارت، مناسک حج (مراجع)، ص۵۱۳.
۳۷. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۰، ص۳۵۶–۳۵۷.
۳۸. صیمری بحرانی، مفلح، غایة المرام، ج۱، ص۴۹۵.
۳۹. موسوی عاملی، سید محمد، مدارک الاحکام، ج۸، ص۴۱۰–۴۱۲.
۴۰. روحانی، ‌ سیدمحمدصادق، فقه الصادق، ج۱۷، ص۲۵.
۴۱. زین‌الدین، محمدامین، کلمة التقوی، ج۴، ص۶۹.
۴۲. شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۱۳، ص۳۶۵.
۴۳. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴۰، ص۲۳۰.
۴۴. فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعة (الحدود)، ص۱۲۵.
۴۵. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۳۷۳–۳۷۴.







جعبه ابزار