• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

وصیت (حقوق خصوصی)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



"وصیت" عبارت است از برنامه‌های عهد و إیصال (رساندن)، و آن همان چیزی است که به آن وصیت می‌شود و "وصىّ" کسی است که متّصف به تعهّد و إیصال باشد، این معنى بر موصی (وصیت کننده) که تعهد می‌کند، نیز صدق کرده و همچنین بر موصی الیه نیز صدق می‌کند، که قبول إجراء تعهد نموده و تحقّق رساندن وصیت به دست ایشان است.



وصیِت از ریشه‌ "وَصِیَ" است که در لغت به معنای گیاهان به‌هم وصل شده و بافته شده آمده و "أرض واصیة" یعنی زمینی که سراسر پوشیده از گیاه به‌هم متصل است.
[۱] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۴ق، چاپ سوم، ج۱۵، ص۳۹۵.

"وصیت" در اصطلاح علم اخلاق با پند و موعظه سفارش کردن بر دیگری، جهت فرمان بردن و عمل نمودن است
[۲] راغب اصفهانى، حسین، المفردات فی غریب القرآن‌، دمشق بیروت، ‌دارالعلم الدارالشامیة، ۱۴۱۲ق، چاپ اول، ص۸۷۳.
و در اصطلاح فقه این است که انسان، تملیک و واگذاری عین مال یا منفعت آن را بعد از وفات خودش به شخص دیگر یا عموم مردم سفارش کند، به‌طوری‌که تصرف در اموال وی بعد از مرگش برای دیگران مباح باشد.
[۳] طریحى، فخرالدین‌، مجمع البحرین، تهران، کتاب‌فروشى مرتضوى، ‌۱۳۷۵ش‌، چاپ سوم، ج۱، ص۴۴۰.

"وصیت" عبارت است از برنامه‌های عهد و إیصال (رساندن)، و آن همان چیزی است که به آن وصیت می‌شود و "وصىّ" کسی است که متّصف به تعهّد و إیصال باشد، این معنى بر موصی (وصیت کننده) که تعهد می‌کند، نیز صدق کرده و همچنین بر موصی الیه نیز صدق می‌کند، که قبول إجراء تعهد نموده و تحقّق رساندن وصیت به دست ایشان است.
[۴] مصطفوى، حسن، ‌التحقیق فی کلمات القرآن الکریم‌، تهران، ‌بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ‌۱۳۶۰ش، ج‌۱۳، ص۱۲۸.



واژه‌ی "وصیت" در قرآن کریم در دو معنا به‌کار رفته: معنی اخلاقی که به معنی موعظه و نصیحت باشد و فقهی که سفارش فردی به وصی خودش، برای رسیدگی به اموال و کارهای باقی مانده‌ی بعد از مرگ او، مطرح شده است.
[۵] طیب، سید عبدالحسین، ‌اطیب البیان فی تفسیر القرآن،‌ تهران، اسلام، ۱۳۷۸ش، ‌چاپ دوم، ج‌۲، ص۳۱۹.


۲.۱ - سفارش و موعظه

وصیت در قرآن به معنی سفارش و موعظه آمده است:

۲.۱.۱ - خداوند، برترین موعظه کننده

خداوند متعال در قرآن کریم برای تکامل روحی و معنوی انسان، او را به انجام اموری سفارش نموده که قدم گذاشتن در راه حق اهم آن است:
(وَ أَنَّ هذا صِراطی‌ مُسْتَقیماً فاتَّبِعوهُ وَ لاتَتَّبِعوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبیلِهِ ذلِکُمْ وَصّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقونَ)
«این راه مستقیم من است، از آن پیروى کنید! و از راه‌هاى پراکنده (و انحرافى) پیروى نکنید، که شما را از طریق حق، دور مى‌سازد! این چیزى است که خداوند شما را به آن سفارش مى‌کند، شاید پرهیزگارى پیشه کنید!»
آگاهی و معرفت انسان، حتی اگر اهل تفکر باشد، در برابر جهان هستی، ناقص و کوتاه است که اگر به خود واگذاشته شود، قادر به تشخیص حق از باطل نیست و هر لحظه با قدم گذاشتن در راه نادرست، به وادی هلاکت و تباهی سقوط می‌کند اما تنها چیزی که می‌تواند نجات دهنده‌ی انسان از این خطر عظیم شود، قدم گذاشتن در راه حق و پیروی از فرامین و دستورات الهی است که خدای متعال، بشریت را به آن توصیه کرده است.
[۷] مصطفوى، حسن‌، تفسیر روشن، تهران‌، مرکز نشر کتاب، ‌۱۳۸۰ش، چاپ اول‌، ج‌۸، ص۲۴۰.

همچنین نیکی به والدین از دستورات مؤکد خدای تبارک به انسان‌ها است:
(وَ وَصَّینا الْانسَانَ بِوالِدَیهِ حُسْنًا وَ إِن جاهَداکَ لِتُشْرِکَ بىِ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما...‌)
[۸] [https://lib.eshia.ir/۱۷۰۰۱/۱/۳۹۷/۸ عنكبوت/سوره۲۹، آیه۸.

«ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکى کند و اگر آن دو (مشرک باشند و) تلاش کنند که براى من همتایى قائل شوى که به آن علم ندارى، از آن‌ها پیروى مکن!..‌.»
یکی از سفارشات و دستورات اکید خداوند به انسان، احترام به پدر و مادر و اطاعت از دستورات آن‌ها است. وجوب این مسئله به حدی است که در قرآن مجید لفظ والدین به صورت عام و مطلق بیان شده و احترام به پدر و مادر غیرمسلمان را نیز شامل می‌شود. تنها استثنایی که وجود دارد، دستور والدین به شرک و گناه است که فرزندان از اطاعت از این نوع اوامر نهی شده‌اند.
[۹] طوسى، محمد بن حسن، التبیان فى تفسیر القرآن، بیروت، ‌دار احیاءالتراث العربى، بی‌تا، ج‌۸، ص۱۸۹.
و
[۱۰] امین، سیده نصرت، ‌مخزن العرفان در تفسیر قرآن‌، تهران، نهضت زنان مسلمان، ‌۱۳۶۱ش، ج‌۱۰، ص۱۶.

عدم تصرف در مال یتیم، دقت در حلال و حرام و صبر در برابر مشکلاتی که در راه خدا به سراغ انسان می‌آید، نیز از جمله توصیه‌های خداوند در قرآن مجید است.

۲.۱.۲ - توصیه در سیره‌ی پیامبران

پیامبران الهی از جمله حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) و حضرت یعقوب (علیه‌السلام) رمز موفقیت و سعادت انسان را در تسلیم در برابر حق خلاصه کرده و به فرزندان خود سفارش نموده‌اند. قرآن با بیان این وصیت به انسان‌ها متذکر می‌شود، همان‌گونه که در این دنیا مسئول و نگران معیشت فرزندان خود هستند، از زندگی معنوی آن‌ها نیز نباید غافل باشند.
[۱۶] مکارم شیرازى، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران‌، دارالکتب الإسلامیة، ۱۳۷۴ش‌، چاپ اول، ج‌۱، ص۴۶۲.

(وَ وَصَّى بِها إِبْراهیمُ بَنیهِ وَ یعْقوبُ یا بنیَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‌ لَکُمُ الدّینَ فَلا تَموتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمونَ)
«و ابراهیم و یعقوب (در واپسین لحظات عمر،) فرزندان خود را به این آیین، وصیت کردند (و هر کدام به فرزندان خویش گفتند:) فرزندان من! خداوند این آیین پاک را براى شما برگزیده است و شما، جز به آیین اسلام در برابر فرمان خدا     از دنیا نروید.»
ضمیر "بِها" در آیه به "مِلَّة" برمی‌گردد که در آیه قبل ذکر شد، به این معنا که حضرات ابراهیم و یعقوب فرزندان خویش را به ملت و دین حنیف توصیه نمودند و این‌که قرآن واژه‌ "وصیت" را به‌کار برده، چون انسان هنگامى وصیت می‌کند که آثار موت را احساس نماید، پس راجع‌به امور مهم توصیه کند، نه امور غیرمهم، لذا می‌گویند: وصیت کرد، و نمی‌گویند: امر کرد.
دوم این‌که وصیت را به فرزندان حضرت ابراهیم اختصاص داد، چون از هر جهت با دیگران امتیاز داشتند و از طرفى مردم پس از رحلت آن حضرت توجه و علاقه‌ خاصى که داشتند، به این سو بود، لذا این توصیه به فرزندان، جهت تأکید ویژه است.
[۱۸] تفسیر آسان، ج‌۱، ص۲۹۲ و ۲۹۳.


۲.۲ - وصیت از نگاه فقهی

چنان‌که در معناشناختی بیان شد، "وصیت" در اصطلاح فقهی این است که انسان بعد از وفات خود، شخص دیگری را مالک مال خود یا منفعت آن نموده و یا دیگری را برای انجام اموری و تصرف چیزی مأمور نماید.
[۱۹] دادمرزی، سید مهدی، فقه استدلالی (ترجمه تحریرالروضة فی شرح اللمعة)، قم، مؤسسه فرهنگی طه، چاپ چهارم، ۱۳۸۰ش، ص۴۲۸.

از جمله امور مربوط به وصیت از نگاه فقهی در قرآن مجید به قرار ذیل است:

۲.۲.۱ - انجام وصیت

خداوند در قرآن کریم به عنوان امر مستحب و مؤکد به پرهیزکاران امر می‌کند که قبل از این‌که مرگ آن‌ها فرا برسد و اموال آنان به عنوان ارث، میان ورثه تقسیم شود، به‌طور عادلانه و به دلخواه خود، برای نزدیکان خود وصیت کنند:
[۲۰] مقدس اردبیلى، احمد بن محمد، زبدة البیان فى احکام القرآن، تهران‌، کتاب‌فروشى مرتضوى، چاپ اول، بی‌تا، ص۴۶۸.

(کُتِبَ عَلَیکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیراً الْوَصیةُ لِلْوالِدَینِ و الأقْرَبینَ بِالْمَعْروفِ حَقّاً عَلی المُتّقینَ)
«بر شما نوشته شده: هنگامى‌که یکى از شما را مرگ فرا رسد، اگر چیز خوبى [۱۰]     از خود به جاى گذارده، براى پدر و مادر و نزدیکان، به‌طور شایسته وصیت کند! این حقّى است بر پرهیزکاران!»
تعبیر "کُتِبَ عَلَیکُمْ" برای امر وجوبی است، اما ذیل آیه مقید به متقین شده و دال بر وجوب را از بین برده که اگر دلالت بر وجوب داشت، مناسب بود با تعبیر "حقا على المؤمنین" قید بزند، بنابراین ‌وصیت کردن در قوانین اسلامى هرچند عمل مستحبى است، اما چون مستحبّ مؤکد است از آن با جمله‌ "کُتِبَ عَلَیکُمْ" تعبیر شده، و ذیل آیه (حَقًّا عَلى الْمُتَّقینَ) آن را تفسیر نموده است.
[۲۲] طباطبایى، سید محمدحسین، المیزان فى تفسیرالقرآن‌، قم‌، جامعه‌ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم‌، ۱۴۱۷ق، چاپ پنجم، ج۱، ص۴۳۹.
و
[۲۳] مکارم شیرازى، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران‌، دارالکتب الإسلامیة، ۱۳۷۴ش‌، چاپ اول، ج‌۱، ص۶۱۵.

ذکر والدین و فرزندان در این‌جا نیز به‌منظور تذکر و عدم اجحاف در حق آنان است.
[۲۴] اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج‌۲، ص۳۲۰.

همچنین در آیه‌ای دیگر با تأکید در رعایت حقوق همسر بعد از وفات شوهر، بیان گردیده است:
(وَ الَّذینَ یتَوَفَّوْنَ مِنکُمْ وَ یذَرونَ أَزْوَاجًا وَصیةً لّأَِزْواجِهِم مَّتاعًا إِلى الْحَوْلِ غَیرَْ إِخْراجٍ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلاجُناحَ عَلَیکُمْ فىِ ما فَعَلْنَ فىِ أَنفُسِهِنَّ مِن مَّعْروفٍ...)
«و کسانى که از شما در آستانه‌ مرگ قرار مى‌گیرند و همسرانى از خود به‌جا مى‌گذارند، باید براى همسران خود وصیت کنند که تا یک سال، آن‌ها را (با پرداختن هزینه‌ زندگى) بهره‌مند سازند، به شرط این‌که آن‌ها (از خانه شوهر) بیرون نروند (و اقدام به ازدواج مجدد نکنند)، و اگر بیرون روند، (حقى در هزینه ندارند ولى) گناهى بر شما نیست، نسبت به آن‌چه درباره‌ خود، به‌طور شایسته انجام مى‌دهند...»
آیه‌ شریفه به شوهران گوشزد می‌کند که اگر همسرانتان، بعد از مرگ شما، تمایلی به ماندن در خانه‌هایتان داشته باشند، مستحب است مقداری از مالتان را هنگام مردن برای آن‌ها وصیت کنید که تا وقتی که بخواهند در آن‌جا بمانند، وارثان هیچ‌گونه حقی بر تجاوز به حقوق و سهم‌الارث آن‌ها و نیز بیرون کردن آنان از خانه‌ شوهرش را ندارند.
[۲۶] راوندى قطب‌الدین، سعید، فقه القرآن فى شرح آیات الأحکام‌، قم‌، کتاب‌خانه آیت‌الله مرعشى نجفى، ‌چاپ دوم، ۱۴۰۵ق، ج‌۲، ص۱۷۱.


۲.۲.۲ - توجه به وصیت

پروردگار متعال در قرآن مجید، برای هریک از وراث سهم‌الارثی تعیین نموده و در همان آیات ارث بعد از بیان سهم اولاد، والدین و... توجه به وصیت میت را قبل از انجام وصیت تأکید نموده است:
(یوصیکُمُ اللَّهُ فی‌ أَوْلادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیینِ... مِنْ بَعْدِ وَصیةٍ یوصی‌ بِها أَوْ دَینٍ...)
«خداوند در باره‌ فرزندانتان به شما سفارش مى‌کند که سهم (میراث) پسر، به اندازه‌ی سهم دو دختر باشد... (همه این‌ها،) بعد از انجام وصیتى است که او کرده و بعد از اداى دین است...»
عمل به وصیت آنقدر مهم است که قبل از پرداخت سهم وارثان، اگر میت وصیت و دیونی داشته باشد، ابتدا باید وصیت وی اجرا شده و دِینش پرداخت شود سپس باقیمانده‌ اموال میان وراث تقسیم گردد.
[۲۸] حسینى جرجانى، سید امیر ابوالفتوح‌، آیات الاحکام(جرجانى)، تهران، نوید، ۱۴۰۴ق، چاپ اول، ج‌۲، ص۲۰۲.

البته در آیات بعد که سهم همسران را مشخص نموده، وصیت میت با قید "غیرمُضارّ" محدود کرده است:
(وَ لَکُمْ نِصْفُ ما تَرَکَ أَزْواجُکُمْ إِنْ لَمْ‌یکُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ... مِنْ بَعْدِ وَصیةٍ یوصى‌ بِها أَوْ دَینٍ غَیرَ مُضارٍّ وَصیةً مِنَ‌ اللَّهِ...)
«و براى شما، نصف میراث زنانتان است، اگر آن‌ها فرزندى نداشته باشند... پس از انجام وصیتى که شده و اداى دین، به‌شرط آن‌که (از طریق وصیت و اقرار به دین،) به آن‌ها ضرر نزند. این سفارش خدا است...»
با توجه به تصریح آیه، عمل به وصیت مشروط به این است که به وارثان ضرری وارد نشود، بنابراین اگر میت به قصد ضرر زدن به وارثان ،بیش از یک سوم اموال خود را به کس دیگر یا جای دیگری وصیت کرده باشد، رسیدگی به آن قبل از تقسیم ارث واجب نیست و همچنین اگر آن‌چه را که وصیت کرده جزو واجبات و دیونی که بر عهده او بوده، نباشد، عمل به آن‌ها نیز واجب نیست.
[۳۰] طبرسى، فضل بن حسن، ‌تفسیر جوامع الجامع، ‌تهران، دانشگاه تهران و مدیریت حوزه علمیه قم‌، چاپ اول، ‌۱۳۷۷ش، ج‌۱، ص۲۴۲.


۲.۲.۳ - حضور شاهد در ثبت وصیت

دستور قرآن به مومنان این است که آنان جهت صحت عمل به وصیت آن‌ها و عدم کاستی در انجام وصیت، باید در هنگام وصیت کردن، دو نفر عادل که عدالت‌شان برای او ثابت شده، به عنوان شاهد و ناظر در نزد خود حاضر کند:
(یأَیهَُّا الَّذینَ ءَامَنواْ شهََادَةُ بَینِکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ حینَ الْوَصیةِ اثْنانِ ذَواعَدْلٍ مِّنکُمْ أَوْ ءَاخَرانِ مِنْ غَیرِْکُمْ إِنْ أَنتُمْ ضَرَبْتُمْ فىِ‌الْأَرْضِ...)
«اى کسانى که ایمان آورده‌اید! هنگامى‌که مرگ یکى از شما فرا رسد، در موقع وصیت باید از میان شما، دو نفر عادل را به شهادت بطلبد یا اگر مسافرت کردید، و مصیبت مرگ شما فرا رسید، (و در آن‌جا مسلمانى نیافتید،) دو نفر از غیر خودتان را به گواهى بطلبید...»
اهمیت این مسئله به قدری زیاد است که حتی اگر دسترسی به انسان مسلمان برای او مقدور نبود، می‌تواند از دو نفر کافر ذمی عادل استفاده کند. در این‌صورت اگر وارثان از صداقت شاهدان و عمل کنندگان به وصیت، مطمئن نبوده و در صحت وصیت شک داشته باشند، به آن دو شاهد مراجعه کرده و با قسم دادن آن‌ها در حضور دیگران، حقیقت برایشان آشکار می‌شود.
[۳۳] مقدس اردبیلى، احمد بن محمد، زبدة البیان فى احکام القرآن، تهران‌، کتاب‌فروشى مرتضوى، چاپ اول، بی‌تا، ص۴۷۴.
و
[۳۴] تفسیر جوامع الجامع، ج‌۱، ص۳۵۸.


۲.۲.۴ - تغییر دادن وصیت

وصیت، از جمله سفارشات مؤکد خداوند است که تغییر دادن آن توسط دیگران، گناهی بزرگ و نابخشودنی است:
(فَمَن بَدَّلَهُ بَعْدَ مَا سمَِعَهُ فَإِنَّمَا إِثْمُهُ عَلىَ الَّذِینَ یبَدِّلُونَهُ...)
«پس کسانى که بعد از شنیدنش آن را تغییر دهند، گناه آن، تنها بر کسانى است که آن (وصیت) را تغییر مى‌دهند...»
ویژگی وصیت این است که مطابق با عقل و شرع بوده و انسان عاقل آن را بپذیرد، لذا وصیتی که مطابق با این شرائط باشد، احترام به آن واجب است و کسی که کوچک‌ترین تغییری در آن به‌وجود آورد، برای او گناه محسوب می‌شود.
[۳۶] مکارم شیرازى، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران‌، دارالکتب الإسلامیة، ۱۳۷۴ش‌، چاپ اول، ج‌۱، ص۶۱۶.


۲.۲.۵ - اصلاح وصیت

از آن‌جا که در دین مبین اسلام انجام دادن گناه، حرام و دارای عقوبت است، تغییر دادن وصیتی که در آن امر به گناه شده، کاری خداپسندانه است:
(فَمَنْ خافَ مِن مُّوصٍ جَنَفًا أَوْ إِثْمًا فأَصْلَحَ بَینهَُمْ فَلا إِثْمَ عَلَیهِ...)
«و کسى که از انحرافِ وصیت‌کننده (و تمایل یک جانبه او به بعض ورثه)، یا از گناه او (که مبادا وصیت به کار خلافى کند،) بترسد، و میان آن‌ها را اصلاح دهد، گناهى بر او نیست (و مشمولِ حکم تبدیلِ وصیت نمى‌باشد.)...»
اگر اجرا‌کننده‌ وصیت تشخیص بدهد که میت، وصیت به گناه کرده، جائز است با تغییر آن، از عمل به گناه جلوگیری کند. همچنین اگر میت در وصیت خود، عدالت را میان وارثان رعایت نکرده باشد و به برخی از وراث ضرر وارد ‌شود، در این‌صورت اجرا کننده‌ وصیت، می‌تواند با تغییر در مفاد آن، میان وراث، صلح و آشتی برقرار نماید.
[۳۸] فاضل مقداد جمال‌الدین، مقداد بن عبدالله، ‌کنزالعرفان فى فقه القرآن، تهران، مجمع جهانى تقریب مذاهب اسلامى، ‌چاپ اول، ۱۴۱۹ق، ج‌۲، ص۹۲.



۱. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۴ق، چاپ سوم، ج۱۵، ص۳۹۵.
۲. راغب اصفهانى، حسین، المفردات فی غریب القرآن‌، دمشق بیروت، ‌دارالعلم الدارالشامیة، ۱۴۱۲ق، چاپ اول، ص۸۷۳.
۳. طریحى، فخرالدین‌، مجمع البحرین، تهران، کتاب‌فروشى مرتضوى، ‌۱۳۷۵ش‌، چاپ سوم، ج۱، ص۴۴۰.
۴. مصطفوى، حسن، ‌التحقیق فی کلمات القرآن الکریم‌، تهران، ‌بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ‌۱۳۶۰ش، ج‌۱۳، ص۱۲۸.
۵. طیب، سید عبدالحسین، ‌اطیب البیان فی تفسیر القرآن،‌ تهران، اسلام، ۱۳۷۸ش، ‌چاپ دوم، ج‌۲، ص۳۱۹.
۶. انعام/سوره۶، آیه۱۵۳.    
۷. مصطفوى، حسن‌، تفسیر روشن، تهران‌، مرکز نشر کتاب، ‌۱۳۸۰ش، چاپ اول‌، ج‌۸، ص۲۴۰.
۸. [https://lib.eshia.ir/۱۷۰۰۱/۱/۳۹۷/۸ عنكبوت/سوره۲۹، آیه۸.
۹. طوسى، محمد بن حسن، التبیان فى تفسیر القرآن، بیروت، ‌دار احیاءالتراث العربى، بی‌تا، ج‌۸، ص۱۸۹.
۱۰. امین، سیده نصرت، ‌مخزن العرفان در تفسیر قرآن‌، تهران، نهضت زنان مسلمان، ‌۱۳۶۱ش، ج‌۱۰، ص۱۶.
۱۱. انعام/سوره۶، آیه۱۴۴.    
۱۲. انعام/سوره۶، آیه۱۵۱.    
۱۳. انعام/سوره۶، آیه۱۵۲.    
۱۴. عصر/سوره۱۰۳، آیه۳.    
۱۵. مریم/سوره۱۹، آیه۳۱.    
۱۶. مکارم شیرازى، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران‌، دارالکتب الإسلامیة، ۱۳۷۴ش‌، چاپ اول، ج‌۱، ص۴۶۲.
۱۷. بقره/سوره۲، آیه۱۳۲.)    
۱۸. تفسیر آسان، ج‌۱، ص۲۹۲ و ۲۹۳.
۱۹. دادمرزی، سید مهدی، فقه استدلالی (ترجمه تحریرالروضة فی شرح اللمعة)، قم، مؤسسه فرهنگی طه، چاپ چهارم، ۱۳۸۰ش، ص۴۲۸.
۲۰. مقدس اردبیلى، احمد بن محمد، زبدة البیان فى احکام القرآن، تهران‌، کتاب‌فروشى مرتضوى، چاپ اول، بی‌تا، ص۴۶۸.
۲۱. بقره/سوره۲، آیه۱۸۰.    
۲۲. طباطبایى، سید محمدحسین، المیزان فى تفسیرالقرآن‌، قم‌، جامعه‌ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم‌، ۱۴۱۷ق، چاپ پنجم، ج۱، ص۴۳۹.
۲۳. مکارم شیرازى، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران‌، دارالکتب الإسلامیة، ۱۳۷۴ش‌، چاپ اول، ج‌۱، ص۶۱۵.
۲۴. اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج‌۲، ص۳۲۰.
۲۵. بقره/سوره۲، آیه۲۴۰.    
۲۶. راوندى قطب‌الدین، سعید، فقه القرآن فى شرح آیات الأحکام‌، قم‌، کتاب‌خانه آیت‌الله مرعشى نجفى، ‌چاپ دوم، ۱۴۰۵ق، ج‌۲، ص۱۷۱.
۲۷. نساء/سوره۴، آیه۱۱.    
۲۸. حسینى جرجانى، سید امیر ابوالفتوح‌، آیات الاحکام(جرجانى)، تهران، نوید، ۱۴۰۴ق، چاپ اول، ج‌۲، ص۲۰۲.
۲۹. نساء/سوره۴، آیه۱۲.    
۳۰. طبرسى، فضل بن حسن، ‌تفسیر جوامع الجامع، ‌تهران، دانشگاه تهران و مدیریت حوزه علمیه قم‌، چاپ اول، ‌۱۳۷۷ش، ج‌۱، ص۲۴۲.
۳۱. مائدة/سوره۵، آیه۱۰۶.    
۳۲. مائدة/سوره۵، آیه۱۰۸.    
۳۳. مقدس اردبیلى، احمد بن محمد، زبدة البیان فى احکام القرآن، تهران‌، کتاب‌فروشى مرتضوى، چاپ اول، بی‌تا، ص۴۷۴.
۳۴. تفسیر جوامع الجامع، ج‌۱، ص۳۵۸.
۳۵. بقره/سوره۲، آیه۱۸۱.    
۳۶. مکارم شیرازى، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران‌، دارالکتب الإسلامیة، ۱۳۷۴ش‌، چاپ اول، ج‌۱، ص۶۱۶.
۳۷. بقره/سوره۲، آیه۱۸۲.    
۳۸. فاضل مقداد جمال‌الدین، مقداد بن عبدالله، ‌کنزالعرفان فى فقه القرآن، تهران، مجمع جهانى تقریب مذاهب اسلامى، ‌چاپ اول، ۱۴۱۹ق، ج‌۲، ص۹۲.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «وصیت»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۳/۱۱/۲۰.    






جعبه ابزار