یأس (مقاله دوم)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یأس به معنای ناامیدی است و در
فقه، هنگامی که
امید به رفع عذر یا تحقق امر از بین برود، در احکامی مانند
طهارت،
نماز،
خمس،
حج،
نذر و
تصرف در اموال، موجب تغییر یا سقوط
تکلیف میشود.
یأس: ناامیدی؛ مقابلِ رجاء است.
از احکام مرتبط با آن در بابهایی چون طهارت، صلات، خمس، حج و نذر سخن گفتهاند.
خونی که
زن پس از دوران
یائسگی میبیند،
حیض نیست.
سن یائسگی بنابر مشهور، در غیر زن
قرشی و
نبطی، پنجاه و در آن دو، شصت سال است.
بنابر قولی، مبادرت به نماز در اول وقت برای صاحب
جبیره تنها در صورت یأس از زوال عذر تا پایان وقت جایز است.
کسی که به سبب عذری وظیفهاش
تیمم است، آیا در وسعت وقت نماز میتواند تیمم کند یا باید آن را تا تنگ شدن وقت نماز به تاخیراندازد؟ مسئله محل اختلاف است.
جمعی میان صورت امید به رفع عذر تا آخر وقت و عدم آن تفصیل داده و تنها در صورت یاس از رفع عذر، تیمم در وسعت وقت را صحیح دانستهاند.
جستوجو برای یافتن
آب جهت
وضو یا
غسل برای نماز در آبادی تا زمان یاس از یافتن آب، واجب است و در صورت ناامیدی تیمم میکند.
مستحب است بیمار در مراجعه به پزشک برای درمان شتاب نکند، مگر آنکه بدون مراجعه از بهبود خود ناامید گردد.
یاس از رحمت خدای تعالی از گناهان کبیره است.
مال حلال آمیخته با
حرام در صورتی که مقدار حرام معلوم و
مالک آن ناشناخته باشد، بنابر قولی با یاس از پیدا شدن مالکش، واجب است از طرف او
صدقه داده شود.
چنانچه پس از
استقرار حج بر
ذمه مکلف، مانعی از بهجا آوردن آن پدید آید که امیدی به رفع آن نباشد،
نایب گرفتن برای ادای حج واجب است. در صورت پیدایی مانع قبل از استقرار حج، آیا نایب گرفتن در این فرض نیز واجب میباشد؟ مسئله محل اختلاف میباشد.
مقصود در صورت یاس از اتمام اعمال حج یا
عمره، با
قربانی کردن از
احرام خارج میشود.
کسی که نذر یا عهد کرده و یا بر انجام دادن کاری سوگند خورده است، چنانچه از وفا به آن به جهت مقید بودن زمان آن به سالی معین یا
مطلق بودن
زمان و یاس از رفع عذر ناتوان گردد، تکلیف از عهدهاش ساقط میشود.
آیا اعراض از ملک از اسباب زوال ملکیت به شمار میرود یا نه؟
مسئله محل اختلاف است.
بنابر قول دوم، برخی گفتهاند: اگر مالک بر اثر ناامیدی از پیدا کردن مالش از آن
اعراض کند، تملک آن مال برای دیگران جایز است؛ خواه آن مال کمارزش باشد یا باارزش باشد.
نسبت به مال مجهولالمالک، در صورت یاس از یافتن مالک آن، شخص میتواند آن را به حاکم شرع تحویل دهد؛ هرچند بنابر مشهور، واجب نیست. در صورت عدم تحویل، بنابر مشهور، آن را از طرف مالکش صدقه میدهد.
• فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (علیهمالسّلام)، ج۹، ص۵۸۵.