آب در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در تعریف علمی
آب گفتهاند: مادّهای ترکیب یافته از دو واحد هیدروژن و یک واحد اکسیژن (H۲O) است
و حکیمان قدیم، آن را یکی از چهار عنصر تشکیل دهنده مادّه میدانستند.
برابر عربی آن «ماء» و ۶۳ بار در
قرآن آمده است. این آیات اشاره دارند که
عرش خداوند بر روی آب بوده و حیات همه جانداران به آب وابسته است و نیز از نقشهای گوناگون آن در
زمین از احیای زمین، سرسبزی
طبیعت ، رویش گیاهان رنگارنگ، پیدایش مراتع، مزارع و باغها با درختان مختلف و انواع گوناگون میوهها، سخن رفته است. به نزول آب بر کوههای بلند و تأمین آب گوارای آشامیدنی، ایجاد نهرها و رودهای بزرگ و تسخیر آب دریاها برای
انسان نیز اشاره شده است. منابع و مخازن آب چون دریاها، آسمان، کوهها، نهرها، چشمهها و چاه، از دیگر مسائل مربوط به آب است که آیات قرآن به آن اشاره دارند. آیاتی چند نیز از وجود آب در
جهان آخرت به صورت یکی از نعمتهای
بهشت ، خبر داده است. قرآن کریم در همه این آیات،
ذهن انسان را از توجّه به علل و عوامل مادّی تأمین آب منصرف ساخته و به عامل اصلی تأمین آن، یعنی خداوند سبحان، معطوف داشته است؛امّا پیشتر و برتر از آن بر اموری دارای اهداف تربیتی و هدایتی تأکید شده که مهمترین آنها از این قرار است:
نگاه کلّی به آیات مربوط به آب نشان میدهد که از بین نقشهای آن در حیات همه موجودات زنده، بر منافع مستقیم و غیرمستقیم آب برای انسان تأکید شده است و سیاق بخش فراوانی از این آیات نظیر «کلوُاواشرَبوُا»
یا «أَسقَینکم»
یا «فَأَنزَلنا مِنَالسَّماءِ ماء»
درصدد برشمردن نعمتهای الهی است؛ ازاینرو، این بخش از آیات بهطور صریح یا غیر صریح، بندگان
خدا را به شکر این نعمت بزرگ میخواند. در آیات ۴۸ تا ۵۰ فرقان
با اشاره به نزول آب طهور از
آسمان و احیای سرزمینهای مرده و فراهم کردن آب مورد نیاز دامها و انسانها، مردم را به یادآوری این نعمت الهی دعوت میکند: «وَ لَقَد صَرَّفنهُ بَینَهُم لِیذّکروُا فَأَبی أَکثَرُ النّاسِ إِلاّ کفورًا.» در آیات ۵۷ و ۵۸ اعراف
همین بیان، با دعوت مردم به سپاسگزاری از این نعمت همراه شده است: «کذلِک نُصَرِّفُ الأیتِ لِقَوم یشکروُن.» آیه ۶۸ تا ۷۰ واقعه
با دعوت از مخاطبان به تدبّر در آب آشامیدنی و تأکید بر اینکه فقط خداوند آن آب گوارا را از ابرها فروفرستاده و قادر است با تغییر نظام حاکم بر نزول آب، آن را به آبی شور و تلخ تبدیل کند، خدا را مستحق سپاسگزاری دانسته و به شکر نعمت آب تشویق کرده است
: «أَفَرءَیتُمُ المـاءَ الَّذی تَشرَبونَ _ ءَأَنتُم أَنزَلتُموهُ مِنَ المُزنِ أَم نَحنُ المُنزِلونَ _ لَو نَشاءُ جَعَلنهُ أُجاجاً فَلولا تَشکرُون.» درآیه ۱۲ فاطر
نیز از دو دریای شور و شیرین و منافع آن دو یاد کرده و غرض از یادآوری این نعمت را شکرگزاری مردم دانسته است.
آیه به معنای نشان آشکاری است که شخص را راهنمایی میکند.
با اینکه همه موجودات عالَم از جمله
آب ، از آیات الهی است که نشان از آفریننده آن دارد، در هیچیک از آیاتِ مربوط به آب، آفرینش یا وجود آب، آیه خدا شناسانده نشده؛ بلکه نزول آب از
آسمان و درپی آن، إحیای زمین، رویش گیاهان و درختان مختلف با انواع گوناگون میوهها که درک آن برای همه افراد
بشر محسوس است، از آیات الهی دانسته شده است: «هُوَ الَّذی أَنزلَ مِنَالسَّماءِ ماءً لَکم مِنهُ شَرابٌ و مِنهُ شَجَرٌ فیهِ تُسیمُونَ _ ینبِتُ لَکم بِهِ الزَّرعَ و الزَّیتونَ و النَّخیلَ و الأَعنبَ و مِن کلِّ الثَّمرت إِنَّ فِی ذلِک لاَیةً لِقوم یتفَکرون.»
در این بخش از آیات، گاه نزول آب از آسمان از نشانههای ربوبیت مستمر الهی شناسانده شده که چگونه خدای حکیم، آب را با
تدبیر و تقدیر حکیمانه، به اندازه بر زمین مرده میریزد و با آن به
زمین و اهل آن حیات میبخشد.
در آیه ۱۶۴ بقره
نزول آب و در پی آن، افزون بر إحیای زمین، پراکنده شدن جنبندگان نیز از آیههای الهی شمرده شده است: «إِنَّ فِی خَلقِالسَّمـوتِ والأرَضِ... و ما أَنزَلَ اللّهُ مِنَ السَّماءِ مِن ماء فَأحیا بِهِ الأَرضَ بَعدَ مَوتِها و بَثَّ فیها مِن کلِّ دابَّة... لاََیـت لِقَوم یعقِلون.» در آیاتی دیگر، همین پدیده، نشانه تحقّق
معاد و
قدرت خداوند بر احیای دوباره مردگان دانسته شده است: «ومِن ءَایـتِهِ أَنّک تَریالأَرضَ خـشِعَةً فَإِذا أَنزَلنا عَلیهَا الماءَ اهتَزَّت و رَبَت إِنَّ الّذِی أَحیاها لَمُحیِ المَوتی إِنَّهُ عَلی کلِّ شَیء قَدیر».
«وَاللّهُ أَنزل مِنَ السَّماءِ ماءً فَأحیا بِهِالأَرضَ بَعدَ مَوتِها إِنَّ فِی ذلک لاََیةً لِقوم یسمَعونَ».
در آیاتی دیگر، بدون تصریح به نشانه بودن، بلکه با
تشبیه احیای دوباره انسانها پس از
مرگ به رویش گیاهان از زمین در پی نزول آب، احیای زمین با آب را نشانه قدرت خداوند بر امکان و وقوع معاد میداند: «وَالَّذِی نَزَّلَ مِنَالسَّماءِ ماءً بِقَدَر فَأَنشَرنا بِهِ بَلدَةً مَیتاً کذلِک تُخرَجون».
نیز ق
اعراف
؛ فاطر.
آیه ۷ هود
از بودن
عرش خدا بر آب خبر میدهد: «وَ هُوَ الَّذی خَلَقَ السَّمـاوتِ و الأَرضَ فِی سِتَّةِ أَیام و کانَ عَرشُهُ عَلَی الْماءِ، و او کسی است که آسمانها و زمین را در شش مرحله آفرید و عرش، او بر آب بود». مفسّران در
تفسیر این آیه بر یک نظر نیستند. سیدقطب معتقد است که این آیه فقط بر وجود آب هنگام خلق آسمان و زمین و قرار داشتن عرش خدا بر آن
دلالت دارد؛ امّا اینکه چگونه آبی بوده و عرش به چه نحو بر آن قرار داشته، از امور غیبی است که راهی برای فهم مفسّر به آن وجود ندارد.
برخلاف نظر این گروه از مفسران، برخی درپی ارائه معنای روشنی از آیه بودهاند. در نقلی از کعبالاحبار آمده است که خداوند، یاقوت سبزی آفرید؛ آنگاه با هیبت در آن نظر کرد؛ به طوری که به آبی مضطرب تبدیل شد؛ پس باد را آفرید و آب را بر پشت باد قرار داد و عرش را نیز بر آب نهاد.
نظیر این روایت که از اسرائیلیات است، از ابنعباس نیز نقل شده.
برخی مفسّران متأخّر گویا با مسلَّم گرفتن مضمون این روایات، با این پرسش مواجه شدهاند که چه فایده و حکمتی در این است که عرش خدا بر آب و آب بر روی باد باشد و پاسخ دادهاند که قرار گرفتن بنای عظیم عرش بر آب، دلالت روشنتری بر قدرت خدا دارد که چگونه آن جسم سنگین را بدون هیچ ستونی بر روی آب نگه داشته است.
ابومسلم اصفهانی در این باره گفته است: عرش خدا، یعنی بنای آسمانها و
زمین که بر روی آب قرار داشت و این شگفتانگیزتر است که ساختمان عظیمی بر روی آب بنا نهاده شود؛
امّا این نظریه با ظاهر آیه سازگار نیست؛ زیرا آیه میگوید: عرش خدا، پیش از آفرینش آسمان و زمین بر آب بود.
ابوبکر اَصَمّ گویا به دلیل نادرستی این نظریهها در تفسیر دیگری از آیه چنین میگوید: همان گونه که آسمان بالای زمین قرار گرفته بود، عرش خدا نیز بالای آب قرار داشت.
اینکه مقصود از عرش و نیز ماء چه باشد، میتواند تفسیری مقبولتر یا غیر قابل قبول از آیه ارائه دهد. آنچه از مفسّران متقّدم گزارش شده، عرش را موجودی مادّی معرّفی میکند؛ امّا برخی مفسّران (به طور عمده عارفان و حکیمان) عرش و ماء را شیء غیرمادّی دانستهاند؛ (همه ممکنات) از آن برآمده و به واسطه آن وجود یافتهاند، نَفَس رحمانی دانسته است
که گاه از آن به «حیات ساریه» در موجودات
یا «وجود منبسط» و یا «حقیقت محمدیه»
تعبیر میشود. برخی دیگر از مفسران، عرش را کنایه از تدبیر خداوند، یعنی
علم او به مصالح، شایستگیها و بایستگیهای هستی دانسته و برآنند که آیه پیشین خبر میدهد پیش از آفرینش آسمان و زمین، خدا وجود داشت و با او هیچ نبود و خداوند ابتدا آب را آفرید؛ آنگاه آسمانها و زمین و بهطور کلّی موجودات مادّی را از آب خلق کرد.
این تفسیر از آیه با روایتهایی ازامامان معصوم (علیهمالسلام) تأیید میشود که نخستینپدیده مادّی آفریده خداوند را که منشأ آفرینش موجودات دیگر بوده، آب معرّفی میکنند. از
حضرت باقر (علیهالسلام) نقل شده که در پاسخ به مردی شامی درباره آغاز آفرینش فرمود:نخست، چیزی را آفرید که همه چیزها ازآن خلق شده و آن آب است؛ پس خداوند نسبهر چیزی را به آب میرساند؛ ولی برای آب، نسبی که بدان منسوب شود، قرار نداده است.
در
حدیث دیگری از حضرت صادق (علیهالسلام) عرش به آفریدگان تفسیر شده است: العرش فی وجه هو جملة الخلق؛
بنابراین بعید نیست که آیهبه پدید آمدن همه مخلوقات از آب اشاره داشته باشد.
قرآن کریم در آیه ۵۴ فرقان
آغاز آفرینش
انسان را از آب دانسته: «وَهُو الَّذِی خَلقَ مِنَالماءِ بَشَراً» و در آیه ۴۵ نور
نه تنها انسان که مبدأ آفرینش هر جنبندهای را آب معرّفی کرده است: «وَاللّهُ خَلقَ کلَّ دابَّة مِن ماء». در آیه ۳۰ انبیاء
به صورت عام و کلّیتر بیان میکند که هرچیز زندهای را از آب قرار دادیم: «وجَعَلنا مِنالماء کلَّ شَیء حَیّ». درباره این آیه سه پرسش مطرح است که مفسّران به شکلهای گوناگون به آن پاسخ دادهاند که هر پاسخ بر برداشت خاصّی از آیه مبتنی است. نخست، مراد از «ماء» چیست؟ دوم، «کلَّ شَیء حَیّ» چه معنا دارد؟ و سوم، «جَعَل» به چه معنا است؟
۱. برخی برآنند که «ماء» در آیه، همان آب معروف است؛ بنابراین مبدأ آفرینش جانداران آب است؛ در مقابل، برخی دیگر از مفسّران مقصود از «ماء» را نطفه دانستهاند؛ شاید به این دلیل که مبدأ آفرینش جانداران با آبی جز نطفه مسلّم نیست؛ به ویژه که در چند آیه، مبدأ آفرینش انسان هم نطفه شناسانده شده: «إِنّا خَلَقنا الإِنسـنَ مِن نُطفَة أَمشاج»
و در آیاتی دیگر، از این نطفه به «ماء» تعبیر شده است: «أَلَمنَخلُقکم مِن ماء مَهین، آیا شما را از آبی پست نیافریدیم؟»
«فَلینظُرِ الإِنسنُ مِمَّ خُلِقَ _ خُلِقَ مِن ماء دافِق، پس آدمی باید بنگرد که از چه آفریده شده. از آبی جهنده آفریده شده».
۲. مفسّران مقصود از «کلَّ شَیء حَیّ» را هر مخلوق زنده دانستهاند؛ امّا بیشتر آنان توضیح ندادهاند که آیا شامل جن، فرشتگان، گیاهان و درختان هم میشود یا نه. فخر رازی با استناد به آیاتی که آفرینش جن را از آتش
و آفرینش آدم را از خاک دانسته
و چند پرنده که
عیسی (علیهالسلام) آنها را از گِل ساخته
و نیز با توجه به روایاتی که آفرینش فرشتگان را از نور دانسته، بر آن است که این موارد، از عموم آیه پیشین استثنا میشود. وی همچنین در ذیل آیه «وَاللّهُ خَلقَ کلَّ دابَّة مِن ماء»
با طرح پرسش پیشگفته، سه پاسخ برای آن آورده است:
الف. بهترین پاسخ، سخن قفّال است که «مِن ماء» را صفت برای «کلَّ دابَّة» دانسته است، نه متعلّق به «خلق»؛ بنابراین معنای آیه این است که هر جنبنده آفریده شده از آب، مخلوق
خدا است. این پاسخ سخن درستی است؛ ولی ظهور آیه را که مبدأ آفرینش موجودات زنده آب است، نفی نمیکند.
ب.
ریشه و سرچشمه همه آفریدگان آب است؛ همانگونه که طبق
روایت ، اوّل آفریده خداوند آب بود؛ آنگاه از آن،
آتش ،
باد و
نور را آفرید.
ج. مقصود از «کلَّ دابَّة» فقط جنبندگان ساکن بر روی زمین است، نه هر موجود زندهای و از آنجا که جنبندگان روی زمین یا از نطفه آفریده شدهاند یا بدون آب نمیتوانند زندگی کنند، آیه از این اکثر به «همه» تعبیر کرده است؛
افزون بر این، برخی مفسّران «کلَّ شَیء حَیّ» را مختصّ حیوانات دانستهاند؛ امّا در مقابل، برخی با توجّه به اطلاق آن، هر موجود مادّی دارای
رشد و نمو را مشمول آن دانستهاند؛ خواه
حیوان باشد یا گیاه و درخت.
۳. عدهای «جَعَلنا» را به معنای «خلقنا» گرفتهاند
که بنابراین احتمال، آیه، مبدأ آفرینش موجودات زنده را آب میداند؛ خواه آب به معنای نطفه یا بهطور مطلق باشد. برخی در اینباره با استناد به فرضیههایی که
علم جدید آن را مطرح کرده، مبنی بر اینکه اصل حیات
ریشه در آب دارد و نخستین موجود یا موجودات زنده به صورت
حیوان بسیط تک سلولی از آب و در
دریا پدید آمده است، درصدد برآمدهاند که آیه را بر این نظریه تطبیق دهند.
سیدقطب در همین جهت میگوید: آیه «وَ جَعَلنا مِنَالماءِ کلَّ شَیء حَیّ» حقیقتی بزرگ را اثبات میکند که دانشمندان، فهم و اثبات آن را دستاوردی سترگ برای علم قلمداد میکنند و آن اینکه نخستین بستر و گهواره حیات، آب است.
برخی دیگر «جَعَلنا» را به معنای «احیینا» دانستهاند؛ یعنی ما به هر موجود زندهای با آب، حیات بخشیدیم؛
بنابراین، آیه به تأثیر آب در ادامه حیات موجودات ناظر است، نه فقط به اصل آفرینش آنها. طبرسی این نظر را درستتر دانسته و روایت عیاشی از
امام صادق علیهالسلام را نقل کرده که حضرت در پاسخ پرسشی درباره طعم آب، با استناد به همین آیه فرمود: طعم آب، طعم حیات است.
برخی نیز با استناد به کشفیات علمی، مبنی بر اینکه مهمترین عنصر تشکیل دهنده یک سلول، آب است که در همه موجودات زنده از حیوان گرفته تا گیاهان وجود دارد، همچنین آب در همه فعل و انفعالات درون اجسام زنده، نقش اساسی دارد، آیه را به بیان این
حقیقت علمی ناظر دانستهاند.
علاّمه طباطبایی مینویسد: مسأله ارتباط حیات با آب که امروزه در سایر بررسیهای علمی جدید روشن شده، معجزه ماندنی
قرآن کریم است.
بنابراین بهطور کلّی سه نظریه درباره آیه مطرح شده است:
۱. هر موجود زندهای از آب آفریده شده.
۲. هر موجود زندهای از نطفه آفریده شده.
۳. حفظ و ادامه حیات هر موجود زندهای به
آب وابسته است.
آب درآموزههای قرآنی مایه حیات همه موجودات جاندار در زمین است.از این روست که به صراحت میفرماید: ما هر چیز زنده را از آب قرار دادهایم.
آب از مهمترین عناصر تشکیل دهنده زمین است.با آن که هفتاد درصد سطح زمین را آب فراگرفته، با این همه در طول تاریخ بشر مساله آب و مدیریت آن مهمترین دغدغه بشر بوده است؛ زیرا آب شیرین و بهداشتی و قابل مصرف درکشاورزی نسبت به حجم عظیم آبهای شور بسیاراندک است.در بسیاری از مناطق به سبب دور بودن از منابع آبی چون رودها و دریاها و حضور وحشتناک بیابان و کویر، آب مشکل جدی بشر میباشد و حتی جنگهای بسیاری رخ داده و خونهای بسیاری برای آب و مهار و کنترل آن ریخته شده است.
برخی براین باورند که جنگ آینده به ویژه درمناطق خاورمیانه، جنگ آب است. درحال حاضربسیاری از درگیرهای قبیلهای و مرزی بین کشورها ارتباط با آب و تسلط بر منابع آن دارد. مدیریت و تسلط بر آب به ویژه رودها و دریاچههای مرزی مشکل بسیاری از کشورهای آفریقایی و آسیایی است.
این مایه حیات که بیش از هفتاد درصد از بدن انسان را شکل میبخشد و همه چیزهای زنده از آن پدید آمده و زندگی آنها بدان وابسته است.مسالهای نیست که قرآن از کنار آن به سادگی گذشته باشد.به ویژه که مناطقی که قرآن در آن نازل شده است مناطقی خشک و بیابانی و یا نیمه بیابانی است و مساله آب در آن ارتباط تنگاتنگی با معنا و مفهوم زندگی و حیات و حتی آبادانی دارد.اگر در زبان عربی واژه آبادانی از عمر گرفته شده و ارتباط معناداری میان آبادانی و عمر وجود دارد ولی در فرهنگ ایرانی، آبادانی و آب از خاستگاه مشترکی بهره مند هستند؛ زیرا در تفکر ایرانی آب است که تمدنها و آبادیها را پدید میآورد و موجب شکوفایی فرهنگی و تمدنی میشود.
از این نظر، آب تنها ماده آشامیدنی نیست (سوره بقره آیه ۶۰ و اعراف آیه ۱۶۰) بلکه آب از عناصر اصلی تمدنی و شکوفایی فرهنگی و تمدنی بشر است.هر آبادی زمانی شکل میگیرد که آب به مقدار کافی فراهم باشد.در مناطق عربی، واژگانی چون آب و واحه نوعی همپوشانی را بیان میکند.از این رو همواره درخاورمیانه بزرگ، آب به معنا و مفهوم تمدن بوده است.بزرگترین فرهنگ و تمدنها درکنار رودها شکل گرفته است تمدنهایی چون تمدنهای میانرودان، سند ونیل از مهمترین تمدنهایی است که در کنار رودهای بزرگ شکل گرفته و تحولات جهانی را در طول تاریخ بشریت رقم زدهاند.
اهمیت آب از نظر قرآن
آب درآموزههای قرآنی مایه حیات همه موجودات جاندار در زمین است.از این روست که به صراحت میفرماید: جعلنا من الماء کل شی حی؛ ما هر چیز زنده را از آب قرار دادهایم.
آب مایه آسمانی است
چنان که مایه برکت نیز میباشد (همان). البته و برای برکت یابی میبایست انسان ایمان و تقوا را مراعات کند.به این معنا که همین آب که ماده حیات بشریت و رشد و شکوفایی تمدنی است و از آسمان پاک میبارد برای این که مبارک باشد و برکت را برای بشریت پدید آورد میبایست، آدمیرا به سوی ایمان به خدا و تقوا بکشاند وگرنه همان باران و آب آسمانی مایه هلاکت و نیستی میشود و همانند سیلهای عظیم همه چیز را میشوید و میبرد و یا همانند بورانهای سخت از ریشه میخشکاند.
آب هم چنان که مایه حیات و عنصر اصلی تمدنی و شکوفایی آن است هم چنین مایه درمان و شفابخش بشر از بیماری نیز میباشد
آب سرد و شیرین درمانگری بیش تری دارد و نوشیدن آن به عنوان مایه شفا درون و شستن به آن مایه شفای بدن و پوست و گوشت آدمیاست.(همان)
خداوند نه تنها آب را به عنوان یکی از آیات بزرگ خویش میشناساند که انسان با تفکر در آن میتواند به آفریدگاری و پروردگاری خداوند برسد بلکه خداوند در آیه ی بر انسان منت میگذارد که وی را با آب گوارا سیراب میکند
هرچند که مطلق آب به عنوان آیهای درخور توجه مطرح میشود و در آیه ۱۲ سوره فاطر توجه به منافع آبهای تلخ و شیرین مورد تاکید است ولی آب شیرین و خنک به عنوان مهمترین عنصر مورد توجه است و شکر خاص میطلبد
نقش آب درزندگی
خداوند در آیه چندی به نقش و کارکرد آب درزندگی بشر توجه میدهد. در آیه ۲۲و ۱۶۴ بقره و آیه ۹۹ انعام و آیه ۵۷ اعراف و دهها آیه دیگر، آبادانی را به عنوان مهمترین نقش و کارکرد آب مطرح میسازد.
این مساله امری پیچیده و غیر روشن نیست بلکه اگر به همه تمدنها توجه شود به خوبی دانسته میشود که آب عامل اصلی گرد آمدن بشر در کنار آبهای جاری و چشمهها بوده و هست.آب، زمینه رشد وشکوفایی کشاورزی و دامداری میشود و فراوانی گیاه و دام نیز موجب میشود تا نخستین دغدغه و انگیزه حرکتی بشر یعنی تامین غذا برای بقا را نداشته باشد.
فراوانی غذا و تامین و امنیت غذایی موجب افزایش تولید نسل میشود و شمار مردمان در یک منطقه افزایش مییابد و در نتیجه آن تبادل اطلاعات و تجربیات فزونی یافته و تمدنها و فرهنگهای غنی از تبادل اطلاعات و تجربیات و اختراعات و ابتکارات پدیدار میشود.
آیه ۱۱ سوره انفال افزون بر آسایش که در آیات پیش بیان شده به آرامش دهی آب توجه میدهد.این آرامش میتواند هم به معنای آن باشد که انسانها با استفاده از آب به آرامش دست مییابند؛ زیرا آب شفا و درمان گر است چنان که بیان شد، هم چنین آب میتواند موجبات دلگرمیبشر در برخی از موارد را فراهم آورد و آرامش از دست رفته را به وی بازگرداند.
این آرامش که در آیه ۱۱ سوره انفال بیان شده است مرتبط به آرامشی است که در صحنههای جنگی به سبب ریزش باران به دست میآید؛ زیرا در برخی از موارد، موقعیت نیروها به گونهای است که باران میتواند موجبات تحکیم موقعیت شود و زمینهای سست را پایدار و یا زمینها را به شکلی در آورد که دشمن درآن گیر افتد.
به سخن دیگر کارکرد آرامشی که قرآن برای آب بیان میکند هم در موقعیت عادی است که موجب آرامش روحی و روانی با استفاده از آب به دست میآید و حمام کردن و شست و شو تن بدان و یا نوشیدن آن موجب میشود تا نوعی آرامش خاص در انسان پدید آید و یا حتی بیماریهایی پوستی و تنی از بدن وی برطرف و زایل شود و هم میتواند در موقعیتهای غیرعادی مانند جنگ موجبات آرامش ارتش اسلام را فراهم آورد که در آیات مورد نظر مورد توجه و تاکید بوده است.
خداوند به نقش بهداشتی آب نیز توجه دارد و از این روست که آیه ی چون ۲۲۲ سوره بقره و نیز ۱۱ سوره انفال و ۴۸ سوره فرقان و ۴۲ سوره صبا نقش آب در بهداشت و نظافت اشاره میکند و مردمان را با این شیوه هم به اهمیت و ارزش آب توجه میدهد و هم میکوشد تا ایشان را به استفاده از آب در بهداشت و نظافت تشویق و ترغیب نماید.
به هر حال، قرآن آب را مایه طهارت ظاهری
و طهارت معنوی و دوری مومنان از پلیدی شیطان میشمارد.
آب در کشاورزی و دامداری نیز نقش مهم و اساسی دارد؛ زیرا بی آب هیچ گیاهی پدیدار نمیشود تا از حبوبات و سبزی برای خوردن استفاده کرد و یا به دامها داد تا از گوشت و پوست و شیر آنها استفاده نمود. بنابراین هم آب در تغذیه مستقیم و غیرمستقیم بشر نقش اساسی دارد؛ چنان که این مطلب را میتوان از آیه بسیاری چون بقره آیه ۲۲ و ۹۰ و ۲۶۵ و انعام آیه ۹۹ و مانند آن به دست آورد.
آب مایه قدرت و افزایش آن است. از این روست که قرآن در آیه ۶ سوره انعام و نیز آیه ۵۲ سوره هود به آب به عنوان عامل مکنت و ازدیاد قوت و قدرت اشاره میکند. بر این اساس هر کسی اگر آب بیش تری را دارا باشد و در مدیریت آب تلاش کند و آن را به سمت بهره وری سوق دهد میتواند امید داشته باشد که دارای ثروت و قدرت شده و روز به روز قدرت و شوکت وی افزایش یابد.
دولت اسلامیمیبایست با توجه به این بینش و نگرش قرآن همواره بر مدیریت آب تاکید کند؛ زیرا مدیریت صحیح و بهینه آب به معنا و مفهوم دست یابی به تمدن و شکوفایی تمدنی و نیز قدرت و افزایش آن است.
مدیریت آب در آیات قرآنی آن چنان مهم و اساسی در زندگی بشر به ویژه در حوزه تمدنی و شکوفایی و دست یابی به مکنت و قدرت و آسایش و آرامش عمومیدانسته شده است که افزون بر ترغیب بشر به سدسازی برای مهار آبهای سطحی، بیان میدارد که چگونه شکسته شدن سد مارب در سرزمین سبا و دولت پرقدرت یمنی آن موجب شده است که تمدن بزرگ و با اهمیتی به سرعت نابود و از صحنه روزگار بیرون رود.
خداوند در این آیه بیان میکند که چگونه سد مارب موجب شده بود تا آبها در پشت آن جمع شود و کشاورزی و دامداری مردمان سبا رشد و شکوفایی یابد و تمدنی عظیم در کنار آن پدید آید ولی از آن جایی که آنان راه گناه و بی تقوایی را در پیش گرفتند و به جان هم افتادند گرفتار سیل و بارانهای سهمگین و مخربی شده و سد ایشان به آب عظیم عرم فرو ریخت و تمدن ایشان با از میان رفتن سد از بین رفت و در سرزمین ایشان جز گیاهان تلخ و کمیسدر رشد و نمو نیافت. این در حالی بود که با بهره گیری و مدیریت درست آبهای سطحی گردآوری شده پشت سد توانسته بودند بهشتی در کناره آن ایجاد کنند و باغها و بوستانهای عظیم بیافرینند که موجبات رشد تمدن آنان را فراهم آورده بود.
مدیریت آب به معنای تغییر در محیط زیست و افزایش اکسیژن و خنک کردن محیط و بوم زیست، افزایش گیاهان و جانوران و تغییرات آب و هوا به سمت اعتدال،
است، زیرا هر جنبندهای از آب پدید میآید
و زنده شدن موجودات از آب
است و اگر آب در جایی فراهم آید به ویژه آب شیرین باران که دارای خواص بسیاری به ویژه در پرورش دام و گیاه است، هم افزایش گیاهان را سبب میشود و هم تعدیل آب و هوا را موجب میشود.
قوم سبا با مدیریت آب توانسته بودند کویری را به گلستان و بوستانی تبدیل کنند ولی همین که سد از میان رفت و سیلهای خروشان سد و گیاهان و جانداران و انسانهای پیرامونش را به هلاکت کشاند پس از آن هرگز آن سرزمین رنگ آبادی و آبادانی و تمدن پیشین را ندید و تجربه دوبارهای نکرد.
خداوند در آیات ۲۴ سوره یونس و ۱۰ سوره نحل و ۵۳ و ۵۴ سوره طه و هم چنین ۴۸ و ۴۹ سوره فرقان و ۲۷ سوره سجده به نقش آب در دامداری توجه میدهد تا مردمان را برای افزایش دام و ثروت به حفظ و مدیریت آب تشویق و ترغیب نماید.
اصولا از نظر قرآن زیبایی طبیعت به سبب رویش گیاهان متنوع است که از آب باران و جاری به دست میآید.تاکید بر آب باران از آن روست که باران نقش فزاینده در تولید و رشد و پرورش گیاهان متنوع دارد.هر چند که آبهای برگرفته از سفرههای زیرزمینی میتواند مفید باشد ولی هرگز نمیتوان آن را در سطح آبهایی دانست که از طریق باران به دست میآید.از این روست که قرآن در پرورش گیاهان متنوع هماره به آب باران توجه میدهد.
آب باران به سبب پاکی خاص و نیز تنوع مواد مفید و سازنده آن برای گیاهان بسیار مفیدتر از آبهای برگرفته از سفرههای زیرزمینی است.از این رو حفظ و مدیریت آب باران و یا همان آبهای سطحی چون رودها بهتر و مفیدتر برای کشت و دام و محیط زیست و انسان است.
خداوند در آیه ۹۹ سوره انعام و آیه ۲۴ سوره یونس و نیز ۶۳ حج و آیات دیگر رویش سبزه زارها از طریق بارش باران را به عنوان نعمتی بزرگ میشمارد؛ زیرا رویش گیاهان و ایجاد سبزه زارهای بسیار موجب میشود که هم کشاورزی رونق یابد و هم دامداری تقویت شود و هم این که آب و هوای بوم زیست معتدل شده و برای آرامش و آسایش بشر بهتر شود.
اگر به حجم آیه ی که قرآن درباره آب و نقش آن تنها در کشاورزی و رویش سبزه زارها و گیاهان و درختان متنوع و حبوبات و دانههای روغنی و غیرروغنی و مانند آن پرداخته شود با حجم انبوهی از: مواجه میشویم که گزارش همه آنها در این نوشتار کوتاه شدنی نیست.
(۱) ابنعربی، احکامالقرآن، دارالفکر، بیروت.
(۲) جصاص، احکامالقرآن، دار الكتب العلميه، بیروت، ۱۴۱۵.
(۳) ادوار فقه.
(۴) اسرارالکون فیالقرآن.
(۵) الاشارات العلمیه فی الآیات الکونیّه.
(۶) علامه مجلسی، بحارالانوار، مؤسسة الوفاء، بیروت، ۱۴۰۳.
(۷) ابوحیان اندلسی، البحرالمحیط، دارالفکر، بیروت، ۱۴۱۲.
(۸) ابنکثیر، البدایه و النهایه، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۸.
(۹) شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، مطبعة العلمیه، نجف.
(۱۰) ملاصدرا، تفسیرالقرآن الکریم.
(۱۱) ملاعلی نوری، تعلیقات.
(۱۲) تفسیرالآیات الکونیّه.
(۱۳) ابنعاشور، تفسیرالتحریر و التنویر، بیروت.
(۱۴) فیض کاشانی، تفسیر الصافی، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت.
(۱۵) التفسیرالعلمی للآیات الکونیّه.
(۱۶) ابنکثیر، تفسیرالقرآن العظیم.
(۱۷) علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، دارالکتاب، قم.
(۱۸) فخر رازی، التفسیرالکبیر.
(۱۹) شیخ حویزی، تفسیر نورالثقلین.
(۲۰) محمد هادی معرفت، التمهید فی علومالقرآن.
(۲۱) سید ابوالقاسم خوئی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی، دار الهادی للمطبوعات، قم، ۱۴۱۰.
(۲۲) طبری، جامعالبیان عن تأویل آیالقرآن.
(۲۳) قرطبی، الجامع لأحکام القرآن.
(۲۴) سیوطی، الدّرّالمنثور فیالتفسیر بالمأثور.
(۲۵) الرکام المزنی و الظواهرالجوّیّه.
(۲۶) آلوسی، روحالمعانی فی تفسیر القرآن العظیم.
(۲۷) شهید ثانی، روضالجنان و روحالجنان.
(۲۸) ابنماجه، سنن ابنماجه.
(۲۹) قیصری، شرح فصوص الحکم.
(۳۰) فرهنگ جهاد.
(۳۱) راوندی، فقه القرآن.
(۳۲) فی ظلال القرآن.
(۳۳) کلینی، الکافی.
(۳۴) شیخ صدوق، الخصال.
(۳۵) زمخشری، الکشّاف.
(۳۶) کشفالاسرار و عدّةالابرار.
(۳۷) کنزالعرفان.
(۳۸) کنزالعمّال.
(۳۹) ابنمنطور، لسانالعرب.
(۴۰) طبرسی، مجمعالبیان فی تفسیر القرآن.
(۴۱) مطهّرات در اسلام.
(۴۲) مع آیاتاللّه فی کتاباللّه.
(۴۳) شیخ صدوق، معانیالأخبار.
(۴۴) حجیلی، المعجمالمفهرس.
(۴۵) ابنفارس، معجم مقاییساللغه.
(۴۶) راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن.
(۴۷) من علوم الأرض القرآنیّه.
(۴۸) علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، ۱۴۱۷.
(۴۹) شیخ حر عاملی، وسائلالشیعه، دار احیاء التراث العربی، بیروت.
دائرةالمعاف قران کریم جلد اول، برگرفته از مقاله «آب در قرآن»، شماره۲۷. سایت پژوهه، برگرفته شده از مقاله «آب در قرآن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۱/۰۵.