احادیث تفسیری آیه 4 سوره مسد
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
احادیث تفسیری آیه ۴ سوره مسد، از مباحث مرتبط به
احادیث تفسیری اهل بیت (علیهمالسّلام) میباشد. مفهوم کلی
سوره مسد هشدار به دشمنان
اسلام و بیان سرگذشت عبرتآموز
ابولهب و همسرش است که فرجام عذابآلودی دارند. در احادیث تفسیری اهل بیت از آیه چهارمسوره مسد، به مخالفتها و آزار و اذیتهای شدید دشمنان صدر اسلام با پیامبر و
دین اسلام، نکوهش دشمنان پیامبر و حمایت خداوند از ایشان اشاره شده است.
(وَ امْرَاَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ) و زنش آن هیمه کش [
آتش فروز]
•
«علیّّ بن ابراهیم: وَ امْرَاَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ قَالَ: کَانَتْ اُمُ جَمِیلٍ بِنْتُ صَخْرٍ، وَ کَانَتْ تَنِمُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وَ تَنْقُلُ اَحَادِیثَهُ اِلَی الْکُفَّارِ، حَمَّالَةَ الْحَطَبِ اَیِ احْتَطَبَتْ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم).»علیّ بن ابراهیم گوید:
(وَ امْرَاَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ)،
امّجمیل، دختر صخره بود، او علیه
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سخنچینی میکرد و سخنان ایشان را به گوش کافران میرساند. حَمَّالَةَ الحَطَبِ یعنی چوب و خار و خاشاک جمع میکرد و بر راه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میریخت.
•
«عن حفص بن غياث عن الصادق عن آبائه (عليهمالسلام) قال: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اَرْبَعَهًٌْ یُؤْذُونَ اَهْلَ النَّارِ عَلَی مَا بِهِمْ مِنَ الْاَذَی یُسْقَوْنَ مِنَ الْحَمِیمِ وَ الْجَحِیمِ یُنَادَوْنَ بِالْوَیْلِ وَ الثُّبُورِ یَقُولُ اَهْلُ النَّارِ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ مَا بَالُ هَؤُلَاءِ الْاَرْبَعَهًِْ قَدْ آذَوْنَا عَلَی مَا بِنَا مِنْ اَذًی فَرَجُلٌ مُعَلَّقٌ مِنْ تَابُوتٍ مِنْ جَمْرٍ وَ رَجُلٌ یجز (یَجُرُّ) اَمْعَاءَهُ وَ رَجُلٌ یَسِیلُ فُوهُ قَیْحاً وَ دَماً وَ رَجُلٌ یَاْکُلُ لَحْمَهُ فَیُقَالُ لِصَاحِبِ التَّابُوتِ مَا بَالُ الْاَبْعَدِ قَدْ آذَانَا عَلَی مَا بِنَا مِنَ الْاَذَی فَیَقُولُ اِنَّ الْاَبْعَدَ قَدْ مَاتَ وَ فِی عُنُقِهِ اَمْوَالُ النَّاسِ لَمْ یَجِدْ لَهَا فِی نَفْسِهِ اَدَاءً وَ لَا وَفَاءً ثُمَّ یُقَالُ لِلَّذِی یجز (یَجُرُّ) اَمْعَاءَهُ مَا بَالُ الْاَبْعَدِ قَدْ آذَانَا عَلَی مَا بِنَا مِنَ الْاَذَی فَیَقُولُ اِنَّ الْاَبْعَدَ کَانَ لَا یُبَالِی اَیْنَ اَصَابَ الْبَوْلُ مِنْ جَسَدِهِ ثُمَّ یُقَالُ لِلَّذِی یَسِیلُ فُوهُ قَیْحاً وَ دَماً مَا بَالُ الْاَبْعَدِ قَدْ آذَانَا عَلَی مَا بِنَا مِنَ الْاَذَی فَیَقُولُ اِنَّ الْاَبْعَدَ کَانَ یُحَاکِی یَنْظُرُ اِلَی کُلِّ کَلِمَهًٍْ خَبِیثَهًٍْ فَیُسْنِدُهَا وَ یُحَاکِی بِهَا ثُمَّ یُقَالُ لِلَّذِی کَانَ یَاْکُلُ لَحْمَهُ مَا بَالُ الْاَبْعَدِ قَدْ آذَانَا عَلَی مَا بِنَا مِنَ الْاَذَی فَیَقُولُ اِنَّ الْاَبْعَدَ کَانَ یَاْکُلُ لُحُومَ النَّاسِ بِالْغِیبَهًِْ وَ یَمْشِی بِالنَّمِیمَهًِْ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ امْرَاَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَب. »حفص بن غیاث از
امام صادق (علیهالسّلام) از پدرانش روایت فرمود: پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرموده است: چهار گروهند که دوزخیان را با وجود گرفتاریهای خودشان که از آب داغ
دوزخ مینوشند آزار میدهند، و فریادشان به وا ویلا وا هلاکا بلند است. بعضی از دوزخیان از بعضی میپرسند، گناه این چهار گروه چیست؟ که ما با وجود این همه گرفتاری از عذاب آنان نیز رنج میبریم، یکی از آنها در تابوتی از آتش گداخته آویزان است، دیگری احشای درونیاش بیرون آمده و آنها را با خود میکشد، آن یکی چرک و خون از دهنش جاری است، آن دیگری گوشت بدنش را میخورد. از صاحب تابوت آتشین میپرسند که جرم این دور از رحمت خدا چیست؟ که عذاب او ما را با همه بدبختی و عذاب که داریم نیز آزار میدهد، میگویند این دور از
رحمت الهی موقع
مرگ اموالی از مردم را با اینکه توانایی بازپرداخت نداشت بر ذمّه گرفته بود. سپس از آنکه احشای درونیاش کشیده میشد پرسیدند، که جرم این ملعون چیست که وضع دلخراش او بر گرفتاری و شدّت آزار ما افزوده است. میگویند این محروم از رحمت الهی، کسی بود که ادرار به هر کجای بدنش میرسید باکی نداشت (رعایت
نجاست و پاکی نمیکرد) آنگاه از آنکه چرک و خون از دهنش میآید میپرسند، که این یکی چه کرده و گناهش چیست؟ که همچنان ما را با همه گرفتاریهای خود به زحمت انداخته. میگویند: «این یکی مسخرگی میکرد و از کلمات زشت استفاده مینمود و آنها را به کسی نسبت میداد و آن را حکایت میکرد». سپس از آن که گوشت بدنش را میخورد سؤال کردند که این دور از رحمت الهی چه کرده است؟ با همهی بدبختیها که از گناهان خود داریم از عذاب وی نیز در رنجیم، میگویند: «این محروم از رحمت الهی گوشت مردم را میخورد (با
غیبت کردن) و سخنچینی میکرد. خداوند فرمود:
(وَ امْرَاَتُهُ حَمَّالَةَ الحَطَب)».
•
«عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدٍ عَنْ اَبِیجَعْفَرٍ (علیهالسّلام) قَالَ: صَلَّی رَسُولُ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) لَیْلَهًًْ فَقَرَاَ تَبَّتْ یَدَا اَبِی لَهَبٍ فَقِیلَ لِاُمِّ جَمِیلٍ امْرَاَهًِْ اَبِی لَهَبٍ اِنَّ مُحَمَّداً (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) لَمْ یَزَلِ الْبَارِحَهًَْ یَهْتِفُ بِکِ وَ بِزَوْجِکِ فِی صَلَاتِهِ، فَخَرَجَتْ تَطْلُبُهُ وَ هِیَ تَقُولُ: لَئِنْ رَاَیْتُهُ لَاُسْمِعَنَّهُ وَ جَعَلَتْ تُنْشِدُ: مَنْ اَحَسَّ لِی مُحَمَّداً (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، فَانْتَهَتْ اِلَی النَّبِیِّ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وَ اَبُو بَکْرٍ جَالِسٌ مَعَهُ اِلَی جَنْبِ حَائِطٍ، فَقَالَ اَبُوبَکْرٍ: یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) لَوْ تَنَحَّیْتَ، هَذِهِ اُمُّ جَمِیلٍ وَ اَنَا خَائِفٌ اَنْ تُسْمِعَکَ مَا تَکْرَهُهُ، فَقَالَ: اِنَّهَا لَمْ تَرَنِی وَ لَنْ تَرَانِی، فَجَاءَتْ حَتَّی قَامَتْ عَلَیْهِمَا، فَقَالَتْ: یَا اَبَابَکْرٍ رَاَیْتَ مُحَمَّداً؟ فَقَالَ: لَا، فَمَضَتْ، قَالَ اَبُوجَعْفَرٍ (علیهالسّلام): ضُرِبَ بَیْنَهُمَا حِجَابٌ اَصْفَرُ.»جابر بن یزید از
امام باقر (علیهالسّلام) نقل کرده است که فرمود: شبی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
نماز بهجا آورد و تَبَّتْ یَدا اَبِیلَهَبٍ وَ تَبَّ را قرائت فرمود. به امّ جمیل، همسر ابولهب، گفتند: دیشب محمّد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پی درپی تو و شوهرت را در نمازش نکوهش میکرد. امّجمیل درپی حضرت بیرون شد و میگفت: «اگر او را ببینم، به او خواهم گفت». او بانگ میزد: «چه کسی محمّد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را به من نشان میدهد»؟ سرانجام به پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رسید، حال آنکه
ابوبکر نزد ایشان کنار دیواری نشسته بود. ابوبکر عرض کرد: «ای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ! خم شو، این امّ جمیل است و من میترسم سخنی ناپسند به شما بگوید». حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «او مرا نمیبیند و نخواهد دید». امّ جمیل سر رسید و بالای سر ایشان ایستاد و گفت: «ای ابوبکر! محمّد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را ندیدی»؟ گفت: «نه»، آنگاه اُمّجمیل رفت. حضرت امام محمّد باقر (علیهالسّلام) فرمود: «پردهای زرد میان آن دو زده شد».
• مراد خانی، کاظم، بحار الانوار فی تفسیر الماثور للقرآن.