• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

احادیث تفسیری سوره مسد

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: سوره مسد.


احادیث تفسیری سوره مسد، از مباحث مرتبط به احادیث تفسیری اهل بیت (علیهم‌السّلام) می‌باشد. مفهوم کلی سوره مسد هشدار به دشمنان اسلام و بیان سرگذشت عبرت‌آموز ابولهب و همسرش است که فرجام عذاب‌آلودی دارند. در احادیث تفسیری اهل بیت (علیهم‌السلام) از سوره مسد، بر محکومیت و نابودی نقشه‌های ابولهب و دشمنی او با پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) تأکید شده است. این احادیث بیان می‌کنند که ثروت و موفقیت‌های دنیوی نمی‌توانند فرد را از مجازات الهی نجات دهند و دشمنی با پیامبران الهی هم در دنیا و هم در آخرت با عذاب سخت همراه خواهد بود. همچنین، مجازات اخروی افرادی مانند ام جمیل، همسر ابولهب، به دلیل فتنه‌انگیزی و سخن‌چینی علیه پیامبر، در این روایات مطرح شده و بیانگر حمایت الهی از پیامبر اسلام و دین او است.



(تَبَّتْ یَدَا اَبِی لَهَبٍ وَ تَبَّ) بریده باد دو دست ابولهب و مرگ بر او باد.

«علیّ‌ّ بن‌ ابراهیم: (تَبَّتْ یَدا اَبِی لَهَبٍ) قَالَ اَیْ خَسِرَتْ، لَمَّا اجْتَمَعَ مَعَ قُرَیْشٍ فِی دَارِ النَّدْوَهًِْ وَ بَایَعَهُمْ عَلَی قَتْلِ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم).»
علی‌ّ بن‌ ابراهیم گوید: (تَبَّتْ یَدَا اَبِی لَهَبٍ) یعنی زیانکار باد؛ چون ابولهب با قریشیان در دارالنّدوه گرد آمد و با آنان هم‌پیمان شد تا حضرت محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را به قتل رسانند.
«علیّ‌ّ بن‌ ابراهیم: کَانَ اسْمُ اَبِی‌لَهَبٍ عَبْدَ مَنَافٍ فَکَنَّاهُ اللَّهُ، لِاَنَ مَنَافاً صَنَمٌ یَعْبُدُونَه.»
علی‌ّ بن‌ ابراهیم: نام ابولهب، عبدمناف بود و خداوند عزّوجلّ این کنیه بر او نهاد؛ چراکه مناف اسم بتی بود که آنان می‌پرستیدند.


(مَا اَغْنَی عَنْهُ مَالُهُ وَ مَا کَسَبَ) دارایی او و آنچه‌اندوخت‌ سودش نکرد.

«علیّ‌ّ بن‌ ابراهیم: وَ کَانَ کَثِیرَ الْمَالِ فَقَالَ اللهُ (ما اَغْنی عَنْهُ مالُهُ وَ ما کَسَب.)»
علی‌ّ بن‌ ابراهیم گوید: همانا او (ابولهب) مال بسیار داشت، و خداوند متعال فرمود: (ما اَغْنی عَنْهُ مالُهُ وَ ما کَسَب.)


(سَیَصْلَی نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ) بزودی در آتشی پرزبانه درآید.

«علیّ‌ّ بن‌ ابراهیم: سَیَصْلی ناراً ذاتَ لَهَبٍ عَلَیْهِ فَتُحْرِقُهُ.»
علی‌ّ بن‌ ابراهیم گوید: و به‌ زودی وارد آتشی شعله‌ور و پرلهیب می‌شود او را در میان می‌گیرد و می‌سوزاند.


(وَ امْرَاَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ) و زنش آن هیمه‌ کش [آتش فروز]

«علیّ‌ّ بن‌ ابراهیم: وَ امْرَاَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ قَالَ: کَانَتْ اُمُ جَمِیلٍ بِنْتُ صَخْرٍ، وَ کَانَتْ تَنِمُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وَ تَنْقُلُ اَحَادِیثَهُ اِلَی الْکُفَّارِ، حَمَّالَةَ الْحَطَبِ اَیِ احْتَطَبَتْ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم).»
علی‌ّ بن‌ ابراهیم گوید: (وَ امْرَاَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ)، امّ‌جمیل، دختر صخره بود، او علیه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سخن‌چینی می‌کرد و سخنان ایشان را به گوش کافران می‌رساند. حَمَّالَةَ الحَطَبِ یعنی چوب و خار و خاشاک جمع می‌کرد و بر راه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌ریخت.
«عن حفص بن غياث عن الصادق عن آبائه (عليهم‌السلام) قال: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اَرْبَعَهًٌْ یُؤْذُونَ اَهْلَ النَّارِ عَلَی مَا بِهِمْ مِنَ الْاَذَی یُسْقَوْنَ مِنَ الْحَمِیمِ وَ الْجَحِیمِ یُنَادَوْنَ بِالْوَیْلِ وَ الثُّبُورِ یَقُولُ اَهْلُ النَّارِ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ مَا بَالُ هَؤُلَاءِ الْاَرْبَعَهًِْ قَدْ آذَوْنَا عَلَی مَا بِنَا مِنْ اَذًی فَرَجُلٌ مُعَلَّقٌ مِنْ تَابُوتٍ مِنْ جَمْرٍ وَ رَجُلٌ یجز (یَجُرُّ) اَمْعَاءَهُ وَ رَجُلٌ یَسِیلُ فُوهُ قَیْحاً وَ دَماً وَ رَجُلٌ یَاْکُلُ لَحْمَهُ فَیُقَالُ لِصَاحِبِ التَّابُوتِ مَا بَالُ الْاَبْعَدِ قَدْ آذَانَا عَلَی مَا بِنَا مِنَ الْاَذَی فَیَقُولُ اِنَّ الْاَبْعَدَ قَدْ مَاتَ وَ فِی عُنُقِهِ اَمْوَالُ النَّاسِ لَمْ یَجِدْ لَهَا فِی نَفْسِهِ اَدَاءً وَ لَا وَفَاءً ثُمَّ یُقَالُ لِلَّذِی یجز (یَجُرُّ) اَمْعَاءَهُ مَا بَالُ الْاَبْعَدِ قَدْ آذَانَا عَلَی مَا بِنَا مِنَ الْاَذَی فَیَقُولُ اِنَّ الْاَبْعَدَ کَانَ لَا یُبَالِی اَیْنَ اَصَابَ الْبَوْلُ مِنْ جَسَدِهِ ثُمَّ یُقَالُ لِلَّذِی یَسِیلُ فُوهُ قَیْحاً وَ دَماً مَا بَالُ الْاَبْعَدِ قَدْ آذَانَا عَلَی مَا بِنَا مِنَ الْاَذَی فَیَقُولُ اِنَّ الْاَبْعَدَ کَانَ یُحَاکِی یَنْظُرُ اِلَی کُلِّ کَلِمَهًٍْ خَبِیثَهًٍْ فَیُسْنِدُهَا وَ یُحَاکِی بِهَا ثُمَّ یُقَالُ لِلَّذِی کَانَ یَاْکُلُ لَحْمَهُ مَا بَالُ الْاَبْعَدِ قَدْ آذَانَا عَلَی مَا بِنَا مِنَ الْاَذَی فَیَقُولُ اِنَّ الْاَبْعَدَ کَانَ یَاْکُلُ لُحُومَ النَّاسِ بِالْغِیبَهًِْ وَ یَمْشِی بِالنَّمِیمَهًِْ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ امْرَاَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَب.»
حفص بن غیاث از امام صادق (علیه‌السّلام) از پدرانش روایت فرمود: پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرموده است: چهار گروهند که دوزخیان را با وجود گرفتاری‌های خودشان که از آب داغ دوزخ می‌نوشند آزار می‌دهند، و فریادشان به وا ویلا وا هلاکا بلند است. بعضی از دوزخیان از بعضی می‌پرسند، گناه این چهار گروه چیست؟ که ما با وجود این همه گرفتاری از عذاب آنان نیز رنج می‌بریم، یکی از آن‌ها در تابوتی از آتش گداخته آویزان است، دیگری احشای درونی‌اش بیرون آمده و آن‌ها را با خود می‌کشد، آن یکی چرک و خون از دهنش جاری است، آن دیگری گوشت بدنش را می‌خورد. از صاحب تابوت آتشین می‌پرسند که جرم این دور از رحمت خدا چیست؟ که عذاب او ما را با همه‌ بدبختی و عذاب که داریم نیز آزار می‌دهد، می‌گویند این دور از رحمت الهی موقع مرگ اموالی از مردم را با اینکه توانایی بازپرداخت نداشت بر ذمّه گرفته بود. سپس از آنکه احشای درونی‌اش کشیده می‌شد پرسیدند، که جرم این ملعون چیست که وضع دلخراش او بر گرفتاری و شدّت آزار ما افزوده است. می‌گویند این محروم از رحمت الهی، کسی بود که ادرار به هر کجای بدنش می‌رسید باکی نداشت (رعایت نجاست و پاکی نمی‌کرد) آنگاه از آنکه چرک و خون از دهنش می‌آید می‌پرسند، که این یکی چه کرده و گناهش چیست؟ که همچنان ما را با همه‌ گرفتاری‌های خود به زحمت‌ انداخته. می‌گویند: «این یکی مسخرگی می‌کرد و از کلمات زشت استفاده می‌نمود و آن‌ها را به کسی نسبت می‌داد و آن را حکایت می‌کرد». سپس از آن که گوشت بدنش را می‌خورد سؤال کردند که این دور از رحمت الهی چه کرده است؟ با همه‌ی بدبختی‌ها که از گناهان خود داریم از عذاب وی نیز در رنجیم، می‌گویند: «این محروم از رحمت الهی گوشت مردم را می‌خورد (با غیبت‌ کردن) و سخن‌چینی می‌کرد. خداوند فرمود: (وَ امْرَاَتُهُ حَمَّالَةَ الحَطَب)».
«عَنْ جَابِرِ بْنِ‌ یَزِیدٍ عَنْ اَبِی‌جَعْفَرٍ (علیه‌السّلام) قَالَ: صَلَّی رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) لَیْلَهًًْ فَقَرَاَ تَبَّتْ یَدَا اَبِی لَهَبٍ فَقِیلَ لِاُمِّ جَمِیلٍ امْرَاَهًِْ اَبِی لَهَبٍ اِنَّ مُحَمَّداً (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) لَمْ یَزَلِ الْبَارِحَهًَْ یَهْتِفُ بِکِ وَ بِزَوْجِکِ فِی صَلَاتِهِ، فَخَرَجَتْ تَطْلُبُهُ وَ هِیَ تَقُولُ: لَئِنْ رَاَیْتُهُ لَاُسْمِعَنَّهُ وَ جَعَلَتْ تُنْشِدُ: مَنْ اَحَسَّ لِی مُحَمَّداً (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، فَانْتَهَتْ اِلَی النَّبِیِّ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وَ اَبُو بَکْرٍ جَالِسٌ مَعَهُ اِلَی جَنْبِ حَائِطٍ، فَقَالَ اَبُوبَکْرٍ: یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) لَوْ تَنَحَّیْتَ، هَذِهِ اُمُّ جَمِیلٍ وَ اَنَا خَائِفٌ اَنْ تُسْمِعَکَ مَا تَکْرَهُهُ، فَقَالَ: اِنَّهَا لَمْ تَرَنِی وَ لَنْ تَرَانِی، فَجَاءَتْ حَتَّی قَامَتْ عَلَیْهِمَا، فَقَالَتْ: یَا اَبَابَکْرٍ رَاَیْتَ مُحَمَّداً؟ فَقَالَ: لَا، فَمَضَتْ، قَالَ اَبُوجَعْفَرٍ (علیه‌السّلام): ضُرِبَ بَیْنَهُمَا حِجَابٌ اَصْفَرُ.»
جابر بن‌ یزید از امام باقر (علیه‌السّلام) نقل کرده است که فرمود: شبی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نماز به‌جا آورد و تَبَّتْ یَدا اَبِی‌لَهَبٍ وَ تَبَّ را قرائت فرمود. به امّ جمیل، همسر ابولهب، گفتند: دیشب محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پی درپی تو و شوهرت را در نمازش نکوهش می‌کرد. امّ‌جمیل درپی حضرت بیرون شد و می‌گفت: «اگر او را ببینم، به او خواهم گفت». او بانگ می‌زد: «چه کسی محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را به من نشان می‌دهد»؟ سرانجام به پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رسید، حال آنکه ابوبکر نزد ایشان کنار دیواری نشسته بود. ابوبکر عرض کرد: «ای رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ! خم شو، این امّ جمیل است و من می‌ترسم سخنی ناپسند به شما بگوید». حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «او مرا نمی‌بیند و نخواهد دید». امّ جمیل سر رسید و بالای سر ایشان ایستاد و گفت: «ای ابوبکر! محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را ندیدی»؟ گفت: «نه»، آنگاه اُمّ‌جمیل رفت. حضرت امام محمّد باقر (علیه‌السّلام) فرمود: «پرده‌ای زرد میان آن دو زده شد».


(فِی جِیدِهَا حَبْلٌ مِّن مَّسَدٍ) بر گردنش طنابی از لیف خرماست.

«علیّ‌ّ بن‌ ابراهیم: فِی جِیدِها اَیْ فِی عُنُقِهَا حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ ایْ مِنْ نَارٍ.»
علی‌ّ بن‌ ابراهیم گوید: فِی جِیدِهَا یعنی در گردنش حَبْلٌ مِّن مَّسَدٍ یعنی از آتش.


۱. مسد/سوره۱۱۱، آیه۱.    
۲. حویزی، عبدالعلی، نورالثقلین، ج۵، ص۶۹۹.    
۳. بحرانی، سید هاشم، البرهان، ج۵، ص۷۸۸.    
۴. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۲، ص۴۴۸.    
۵. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۲، ص۴۴۸.    
۶. حویزی، عبدالعلی، نورالثقلین، ج۵، ص۶۹۹.    
۷. بحرانی، سید هاشم، البرهان، ج۵، ص۷۸۸.    
۸. مسد/سوره۱۱۱، آیه۲.    
۹. حویزی، عبدالعلی، نورالثقلین، ج۵، ص۶۹۹.    
۱۰. بحرانی، سید هاشم، البرهان، ج۵، ص۷۸۸.    
۱۱. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۲، ص۴۴۸.    
۱۲. مسد/سوره۱۱۱، آیه۳.    
۱۳. حویزی، عبدالعلی، نورالثقلین، ج۵، ص۶۹۹.    
۱۴. بحرانی، سید هاشم، البرهان، ج۵، ص۷۸۸.    
۱۵. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۲، ص۴۴۸.    
۱۶. مسد/سوره۱۱۱، آیه۴.    
۱۷. حویزی، عبدالعلی، نورالثقلین، ج۵، ص۶۹۹.    
۱۸. بحرانی، سید هاشم، البرهان، ج۵، ص۷۸۸.    
۱۹. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۲، ص۴۴۸.    
۲۰. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱، ص۲۳۹.    
۲۱. فتال نیشابوری، ابوعلی، روضه الواعظین، ج۲، ص۴۷.    
۲۲. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۵، ص۲۴۹.    
۲۳. حلی، عزالدین، مختصر بصائر الدرجات، ص۹.    
۲۴. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۸، ص۵۹.    
۲۵. بحرانی، سید هاشم، البرهان، ج۷۸۹، ص۱۱۹۸۰.    
۲۶. مسد/سوره۱۱۱، آیه۵.    
۲۷. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۸، ص۲۷۹.    
۲۸. حویزی، عبدالعلی، نورالثقلین، ج۵، ص۶۹۹.    
۲۹. بحرانی، سید‌هاشم، البرهان، ج۵، ص۷۸۸.    
۳۰. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۲، ص۴۴۸.    



• مراد خانی، کاظم، بحار الانوار فی تفسیر الماثور للقرآن.






جعبه ابزار