ارتداد در آیینه فلسفه حقوق اسلامی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از شبهات حقوقی که تحت عنوان آزادی عقیده و
مذهب به نظام حقوقی
اسلام مطرح میشود جرم تلقی کردن تغییر مذهب (ارتداد) و مجازات قایل شدن برای مرتد است. سؤالی که مطرح است این که مگر نه آن است که آزادی عقیده و مذهب از حقوق طبیعی و اساسی
بشر است و
قرآن کریم به مثابه قانون اساسی و مهمترین منبع حقوقی اسلام با شعار نفی تحمیل عقیده و «لا اکراه فی الدین»
آن را به رسمیت شناخته است و از
تقلید کورکورانه و ناآگاهانه مذمت نموده و تفکر را برترین
عبادت و تحقیق را مورد سفارش اکید قرار داده است؟ پس چگونه برای کسی که مذهب اسلام را ترک کرده است و براساس تحقیق و آگاهی خود به مذهب دیگری، مثلا
مسیحیت یا
یهودیت یا عقیده دیگری روی آورده، کیفرهای شدید در نظر گرفته است؟ از این رو، در قلمرو حقوق و آزادیهای مذهبی، مساله ارتداد از مهمترین و حساسترین موضوعات شمرده میشود.
«ارتداد» که از واژه «رد» گرفته شده، در لغت به معنای بازگشت است. در فرهنگ دینی، بازگشت از
دین حق به کفر «ارتداد» و «رده» نامیده میشود. دین حق نزد ما مسلمانان و آنچه که براساس براهین متقن عقلی قابل اثبات است، شریعت محمدی و اسلام است، از این رو، هر مسلمانی که به هر دلیلی از دین اسلام به
کفر برگردد، خواه مسیحی گردد یا یهودی و یا به سایر عقاید دیگر روی آورد، مرتد محسوب میشود: همچنان که نزد مسیحیت،
شریعت حق، آیین حضرت مسیح علیهالسّلام و نزد یهودیان، آیین
حضرت موسی علیهالسّلام میباشد و چنانچه متدین به هر یک از این شرایع به مذهب و
شریعت دیگری روی آورد، کافر و مرتد محسوب میشود.
۱. مساله ارتداد و احکام جزایی مترتب بر آن به اسلام اختصاص ندارد، بلکه در برخی از ادیان و مذاهب بزرگ دیگر نظیر یهودیت و مسیحیت نیز هرگاه کسی از دین برگزیده و حق (به نظر آنان) روی گرداند، کافر به شمار میآید و بدان سبب که از دین سابق برگشته، مرتد قلمداد شده و مجازات میشود.
در اروپای قرون وسطی، مرتد نه تنها شامل افرادی میشد که دین مسیحیت را ترک میکردند، بلکه رجوع از یک مذهب به مذهب دیگر نیز جرم بود و با شدیدترین شکل مجازات میشد.
۲. بازگشت از مذهب
نسخ شده و فاقد اعتبار به مذهب حق و صحیح نه تنها مذمت نمیشود، بلکه به عنوان یک ارزش مورد توصیه همه شرایع است، از این رو، موضوع ارتداد، تغییر مذهب به طور یک سویه است.
راغب اصفهانی در اثر نفیس فرهنگ قرآنی خود المفردات فی غریب القرآن مینویسد:
«الارتداد و الردة الرجوع فی الطریق الذی جاء منه لکن الردة تختص بالکفر و الارتداد یستعمل فیه و فی غیره...»:
ارتداد و ردة به معنی برگشتن در همان راهی است که از آن راه آمده است، اما رده مختص به بازگشت به کفر است. اما ارتداد هم در بازگشت از
دین به کفر به کار میرود و هم در غیر از آن: مثلا، بازگشت به سنتها و حالات اولیه و....
مرحوم
علامه طباطبائی مفسر بزرگ قرآن در
تفسیر گرانسنگ المیزان مینویسد: معنای این که گفته میشود فلانی «ارتد عن دینه» این است که از دین خود برگشت. و این در اصطلاح اهل دین به معنای برگشتن از ایمان به کفر است، خواه این که ایمانش مسبوق به کفری دیگر باشد مثل کسی که کافر بوده، سپس
ایمان آورده و دوباره به فکر قبلی خود برگردد و یا مسبوق به کفر نباشد مثل مسلمان زادهای که قبل از آن که اسلام را برگزیند کافر نبوده باشد بلکه بعد از انتخاب اسلام (بدون پیشینه کفر) کافر شود. از این رو مرتد نوع نخست را
مرتد ملی میگویند چون در
حقیقت به ملت و کیش قبلی خود برگشته و دومی را مرتد فطری میگویند چون از دین فطری و فطرت پاک توحیدی برگشته است. و این نامگذاری، یک اصطلاح شرعی است و یا حداقل اصطلاحی است که در
عرف متشرعه پیدا شده است.
مرحوم محقق نیز میفرماید: «المرتد هو الذی یکفر بعد الاسلام:» آن گاه صاحب جواهر اضافه میکند: «سواء کان الکفر سبق اسلامهام لا»
که مفاد آن همان تعاریف پیشین است.
در فرهنگ اسلامی، از آن جهت که دین حقیقی و برگزیده نزد
خدا اسلام است، («ان الدین عند الله الاسلام»
) و هیچ دینی جز اسلام پذیرفته نمیشود،
(این در حالی است که در دو آیه پیش از آن خداوند متعال میفرماید: «آیا
اهل کتاب دینی جز دین خداوندی میجویند...»
) هر کس خدای متعال یا وحدانیت وی را انکار کند یا به حیات پس از
مرگ (معاد) و یا شریعت محمدی صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و نبوت آن حضرت باور نداشته باشد، کافر قلمداد میشود.
البته جوهره همه ادیان الهی واحد است و آن دعوت به انقیاد و تسلیم شدن در برابر خداوند متعال و
اطاعت از فرامین است و شاید معنای «ان الدین عند الله الاسلام»
همین امر باشد. گرچه به مقتضای تفاوت شرایط اجتماعی، شرایع نیز تفاوت مییابند، اما در هر عصری تنها یک شریعت بر حق است و سایر شرایع به دلیل تفاوت شرایط قبلی یا وقوع
تحریف ، نسخ شده است.
حرمت نهادن اسلام برای شریعتهای پیشین، مانند یهودیت و مسیحیت، صرفا به دلیل تحمل و بردباری و تسامح عملی و تایید همزیستی مسالمت آمیز است نه پذیرش حقانیت و اصالت کنونی آنها.
بنابراین، چنان که علامه
شهید مطهری میفرماید: «کافی نیست که انسان یک دینی داشته باشد و حداکثر این باشد که آن دین، منتسب به یکی از پیامبران آسمانی باشد، با این استدلال که همه ادیان آسمانی از لحاظ اعتبار، در همه وقت یکسان هستند، بلکه دین حق در هر زمانی یکی بیش نیست و بر همه کس لازم است که در هر زمان، پیغمبر صاحب شریعت از سوی خدا در آن عصر را اطاعت کنند تا که نوبت به حضرت خاتم الانبیاء صلیاللهعلیهوآلهوسلّم رسیده است. در این زمان، اگر کسی بخواهد به سوی خدا راهی را بجوید، باید از دستورهای دین او راهنمایی بجوید و به حکم صریح قرآن، دینی جز
اسلام پذیرفته نیست.
و حتی اگر مراد از اسلام، خصوص دین ما نباشد، بلکه منظور (معنای لغوی آن یعنی) تسلیم خدا شدن باشد، باید دانست که حقیقت تسلیم در هر زمانی شکلی داشته و در این زمان (پس از بعثت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، شکل آن همان شریعت محمدی صلیاللهعلیهوآلهوسلّم است و قهرا کلمه اسلام بر آن منطبق میگردد و بس: چه این که این شریعت، آخرین دستور الهی است و همواره باید از آخرین دستورها تبعیت کرد. البته باید توجه داشت که میان پیامبران، اختلاف و نزاعی وجود ندارد، لکن
انسان باید همه پیامبران را قبول داشته باشد
و بداند که پیامبران سابق، مبشر پیامبران لاحق، خصوصا خاتم و افضل آنها، بودهاند و پیامبران لاحق، مصدق پیامبران سابق بودهاند.
پس لازمه
ایمان به همه پیامبران (که مورد تاکید قرآن است
) این است که در هر زمانی تسلیم شریعت همان پیامبری باشیم که دوره اوست.»
نتیجه این سخن این است که در فرهنگ اسلامی و بر اساس
آیات قرآن و
روایات ، کفار به سه گروه تقسیم میشوند و چنانچه مسلمانی از شریعت محمدی صلیاللهعلیهوآلهوسلّم دست بردارد و به هر یک از گروههای زیر بپیوندد، مرتد محسوب میشود. آن گروهها عبارتند از:
۱. اهل کتاب: یهودی و مسیحیها:
۲. شبیه اهل کتاب: زرتشتیها که براساس روایات، آنان نیز کتاب آسمانی داشتند ولی بعدا از بین رفت.
۳. مشرکان و سایر کفار.
قرآن کریم، همواره اهل کتاب را از مشرکان جدا کرده است: برای مثال میفرماید: «ما یود الذین کفروا من اهل الکتاب و لا المشرکین ان ینزل علیکم من خیر...» :
یعنی نه کفار که عبارتند از اهل کتاب (یهودیها و مسیحیها) و نه مشرکان، دوست ندارند که بر شما خیری نازل گردد... از این رو، با آن که یهودیان، حضرت «عزیر» و مسیحیان حضرت «عیسی علیهالسّلام » را پسر خدا میدانستند،
مشرک نامیده نشدهاند و در اسلام، روش برخورد و تعامل با آنان مانند روش برخورد با مشرکان نیست.
حاصل سخن آن که هر مسلمانی که منکر دین اسلام گردد، مرتد نام میگیرد
و مجازاتی سخت بر او تحمیل میشود. اینک این پرسش مطرح میشود که مقصود از انکار دین چیست و چه عواملی سبب ارتداد یک
مسلمان میگردد؟
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، برگرفته از مقاله«ارتداد در آیینه فلسفه حقوق اسلامی».