۱) برخى گفتهاند: صحّتدرعبادات، عبارت است از موافقت عمل انجام گرفته با عباداتى که بدان امر شده است و فساد، مخالفت عمل انجام گرفته با مأموربه است. و درمعاملات، صحّت عبارت است از ترتّب اثر بر معامله و فساد عبارت است از عدم ترتّب اثر بر معامله.
۲)برخى دیگر گفتهاند: صحّت و فساد، دو وصف نسبی و اضافىاند که مفهوم آنها بر حسب آثار و زاویهاى که بدان نگریسته مىشود متفاوت است و قدر جامع میان همه ی آنها صدق عنوان تام بودن، به لحاظ آن اثر و عدم صدق آن است؛ بدین معنا که اگر عنوان تمامیّت بر عملى صدق کند، صحیح است و در صورت عدم صدق، فاسد خواهد بود.
۳)بعضى دیگر گفتهاند: صحّت، عبارت است از تمام بودن عمل از آن جهتى که مورد رغبت قرار مىگیرد و مقابل آن، فساد قرار دارد، به تقابل عدم و ملکه. در نتیجه فساد، عبارت خواهد بود از نقصان و عدم تمامیّت عمل از آن جهتى که مورد رغبت است.
در قابلیت صحّت و فساد براى جعل، اقوال، مختلف است.
۱لف) بنابر تعریف چهارم (انتزاعی بودن صحّت و فساد) جعل صحّت و فساد، معنا ندارد؛ زیرا انطباق و عدم انطباق، امرى قهری است.
ب) بنابر تعریف صحّت و فساد به موافقت و عدم موافقت عمل انجام گرفته با مأموربه نیز، برخى آن دو را غیر قابل جعل دانسته و گفتهاند: موافقت و مخالفت درعبادات، امرى واقعى است که جعلدر آن راه ندارد. درمعاملات نیز ترتّب و عدم ترتّب اثر به سببیّتمعامله نسبت به آثارش و عدم سببیّت آن بر مىگردد و سببیّت، غیر قابل جعل است.