بلکا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بِلْکا، عنوانی برای فرمانروایان و سرداران ترک میباشد.
«بلکا» به معنای
حکیم و دانا، واژهای است ترکی، از ریشه «بیلیک» (پند واندرز و دانش). کلمه بیلیک در عنوان اولین اثر نوشتاری ترکان، یعنی قوتادغوبیلیک، نوشته یوسف خاص حاجب، که تحت تاثیر ادبیات اسلامی، در
قرن پنجم تالیف شده، به معنای
پند و اندرز آمده است و در
شعر «بِلکا اَرِک اَذکو تُتُب سُوزِن اِشِت»، انسان عاقل و حکیم را نیکودار و حرفش را گوش کن، بِلکا به معنای فرد عاقل و صاحب
حکمت است.
بلکا، پیش از
مهاجرت ترکها از
آسیای میانه به ایران، یکی از عناوین و القاب حکومتی آنها بوده و در زمان هونهای
آسیا نیز به کار میرفته است.
به گزارش این منبع، عنوان بلکا، پس از نام فرمانروا یا ولیعهد میآمده و
لقب یکی از نزدیکترین افراد
پادشاه بوده است. ظاهراً این لقب با لقب «گوذرکین» نزد هونها ـ که بعد از نام «یَبغو» (امیر غُزها) میآمده ـ
و با عنوان «خاقان به» که میان خَزَرها به کار میرفته
شباهتهایی دارد. اگر همانندی این عناوین جدّی شمرده شود، میتوان وظایف بلکا را نیز همانند «خاقان به» فرماندهی سپاهیان در
جنگ، اداره امور کشوری، حل و عقد امور نواحی تصرف شده و مجازات دانست.
در امپراتوری هونها، عنوان بلکا (شکل چینی آن: Hien ـ (Hµien، پس از تانهو، بلندترین مقام کشور بود.
ترکهای اویغور نیز بلکا را به صورت «قُتلُغ بیلْگا»، عنوانی برای فرمانروایان خود، به کار میبردند.
عنوان بلکا با ورود ترکها به
ایران وارد
زبان فارسی شد و نخستین بار آن را در تاریخ بیهقی میبینیم. البته این اصطلاح در ایران کاربرد قبلی خود را از دست داده و تنها در ترکیب با کلمات دیگر، به عنوان اسم خاص مردان، به کار رفته است، مانندِ بِلکاتَکین
بلکانویین
بلگاخان
اینانج قتلغ بلکا، ایناج بلکا، اُلغ بلکا
و الغ بلکا اعظم.
کلمه بلکا در جامع التواریخ
رشیدالدین فضل الله به صورت تحریف شده «بَلکُوتی نویان»
آمده است.
یکی از محققان، بی ارائه
سند، بلکا را حافظ و پاسبان معنی کرده است
و بلکابک در
بیت «قدرت آل نوح بلکابک....» از سوزنی سمرقندی
نیز اسم خاص است نه لقب و عنوان. ظاهراً این اسم از دوران
مغول به بعد در منابع فارسی متروک شده و ذکری از آن نیامده است.
(۱) ابن فضلان، سفرنامه، ترجمه ابـوالفضل طباطبـائی، تهـران ۱۳۴۵ ش.
(۲) حسن انوری، اصطلاحات دیوانی دوره غزنوی و سلجوقی، تهران ۱۳۵۵ ش.
(۳) تقی بینش، «سنگاب خوارزمشاهی»، نامه آستان قدس، ش ۳۸ (۱۳۵۶ ش).
(۴) محمدبن حسین بیهقی، تاریخ بیهقی، چاپ علی اکبر فیاض، مشهد ۱۳۵۰ ش.
(۵) محمدبن حسین بیهقی، تاریخ مسعودی، معروف به تاریخ بیهقی، چاپ سعید نفیسی، تهران (۱۳۳۲ ش).
(۶) رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ، چاپ بهمن کریمی، تهران ۱۳۶۷ ش.
(۷) محمدبن علی شبانکارهای، مجمع الانساب، چاپ میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۸) محمودبن حسین کاشغری، نامها و صفتها و ضمیرها و پسوندهای دیوان لغات الترک، ترجمه و تنظیم و ترتیب الفبائی محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۷۵ ش.
(۹) رنه گروسه، امپراطوری صحرانوردان، ترجمه عبدالحسین میکده، تهران ۱۳۶۵ ش.
(۱۰) علی مؤیّد ثابتی، اسناد و نامههای تاریخی، تهران ۱۳۴۶ ش.
(۱۱) محمدبن احمد نسوی، سیرت جلال الدین مینکبرنی، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۶۵ ش.
(۱۲) Abdulkadir Dounk، I dari ve Askeri Unvan ve Terimler، Istanbul ۱۹۸۸.
(۱۳) Edebiyyat Ansiklopedisi، Istanbul ۱۹۷۸، sv "Kutadgu Bilig" (by Seyit Kemal Kara Aliog § lu).
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائره المعارف اسلامی، ج۱، ص۱۷۳۵، برگرفته از مقاله «بلکا».