• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تئوفراستوس

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تِئوفْراسْتوس۱ (در متون اسلامی: ثاوفراسطوس)، فیلسوف یونانی (ح ۳۷۲/۳۷۳- ح ۲۸۸ق‌م) می‌باشد.



او در اِرْسوس واقع در جزیرۀ لِسْبوس زاده شد، به قصد فراگیری دانش به آتن رفت، سالیان درازی را به شاگردی ارسطو گذراند و در میان شاگردان او به جایی رسید که در ۳۲۳ق‌م پس از مرگ این فیلسوف، جانشین وی در لوکئوم، و عهده‌دار ریاست مکتب مشّاء گردید.
گفته‌اند که در آغاز نام او تورتاموس۲ بود و بعدها، به سبب نفوذ سخن و شیرینی گفتارش، ارسطو وی را تئوفراستوس (سخنگوی الٰهی) لقب داد.
تئوفراستوس به احتمال قوی ارسطو را پس از ۳۴۸ق‌م در سفر به شهرهای آسوس، لسبوس و مقدونیه تا زمان بازگشت به آتن در ۳۳۵ق‌م همراهی کرده است.
پس از مرگ تئوفراستوس، شاگردش استراتو از لامْپْساکوس جانشین او شد.


از آثار تئوفراستوس برمی‌آید که وی همانند ارسطو در زمینه‌های گوناگون فلسفۀ طبیعی، مابعدالطبیعه، اخلاق ، خطابه ، سیاست ، علوم طبیعی ، روان‌شناسی ، گیاه‌شناسی ، زیست‌شناسی ، فیزیولوژی و عقایدنگاری پژوهش کرده است.
دیوگنس لائرتیوس بیش از ۲۰۰ اثر به او نسبت داده است.
بیشتر آثار او، خلاف شیوۀ استادش، فاقد جنبۀ نظری است.
زنون کیتیونی ، بنیادگذار مکتب رواقی و اپیکور سامُسی ، بنیادگذار مکتب اپیکوری را هم‌روزگار تئوفراستوس دانسته‌اند.


در سالیان اخیر، نقل قول‌ها و نوشته‌های برجای مانده از تئوفراستوس به کوشش گروهی از یونان‌پژوهان اروپایی و آمریکایی در مجموعه‌ای گردآوری شده، و به چاپ رسیده است.

۳.۱ - منطق

از حدود ۲۰ اثر منطقی که به تئوفراستوس نسبت داده‌اند، هیچ‌یک برجای نمانده است و آگاهی ما از آموزه‌های منطقی وی تنها از طریق قطعه‌هایی از سخنان او ست
که مفسران بعدی مانند اسکندر افرودیسی و سیمپلیکیوس نقل کرده‌اند.
تاریخ‌نگاران منطق برپایۀ آنچه از وی برجا مانده است، ۳ نوآوریِ منطقی به او نسبت داده که در غالب آن‌ها نام یودموس ، شاگرد دیگر ارسطو نیز در کنار نام تئوفراستوس آمده است:

۳.۱.۱ - باب قیاس

وی ۵ ضرب افزون بر ۴ ضربی که ارسطو در «ارغنون» خود آورده بود، به شکل اول قیاس افزوده است.
در این ۵ ضرب حد وسط در یک مقدمه موضوع است و در مقدمۀ دیگر محمول (اصطلاحات درون پرانتز پس از هر ضرب، نام آن ضرب نزد منطق‌دانان لاتینی‌زبان است) :
۱. اگر هر الف، ب است و هر ج، الف است، آن‌گاه برخی از ب‌ها ج‌ اند.
۲. اگر هیچ الف، ب نیست و هر ج، الف است، آن‌گاه هیچ ب، ج نیست.
۳. اگر هر الف، ب است و برخی از ج ‌ها الف‌اند، آن‌گاه برخی از ب‌ها ج ‌اند.
۴. اگر هر الف، ب است و هیچ ج، الف نیست، آن‌گاه برخی از ب‌ها جنیستند.
۵. اگر برخی از الف‌ها ب‌اند و هیچ ج، الف نیست، آن‌گاه برخی از ب‌ها جنیستند.

۳.۱.۲ - باب موجهات

کوشش‌های جالب توجه تئوفراستوس در ساده‌سازی نظریۀ موجهات است.
از تفسیر اسکندر افرودیسی بر «تحلیل‌های نخستین» ارسطو چنین برمی‌آید که تئوفراستوس دشواری‌هایی در شیوۀ بررسی ارسطو در باب موجهات یافته بود.
وی تعریفی را بدین‌صورت عرضه داشته است که از گزارۀ «محتمل است که الف...» نمی‌توان گزارۀ «ضروری نیست که الف...» را نتیجه گرفت.
تئوفراستوس عکس مستوی را که در نظرش قاعده‌ای نامعتبر است، نپذیرفته، از این‌رو ست که در این مثال به جای «امکان» از «احتمال» استفاده کرده است.

۳.۱.۳ - باب قیاس شرطی

وی با بیان اصطلاح «افزودن» که امروزه «قاعدۀ وضع مقدم» نامیده می‌شود، نخستین‌بار اهمیت این مسئله را در قیاس‌های شرطی خاطر نشان کرد.
در این قاعده با افزودن یک فرض در مقدم و بیان درستی همان فرض در تالی به نتیجه می‌توان رسید.
یادکردنی است که این فرض، در نتیجه باقی نمی‌ماند.
[۱] رُبر بلانشه، المنطق و تاریخه من ارسطو الی راسل، ج۱، ص۸۳-۸۷، ترجمۀ محمود یعقوبی، قاهره، ۱۴۲۴ق/۲۰۰۴م.


۳.۲ - فلسفه

هرچند برپایۀ آثار برجای مانده از تئوفراستوس می‌توان دریافت که توجه وی بیش‌تر به طبیعت‌شناسی بوده است و جنبۀ نظری در کار او چندان برجستگی ندارد، اما در مقام
ریاست مکتب مشاء به مباحث فلسفی نیز پرداخته است.
در میان آثار تئوفراستوس، اثری به نام مابعدالطبیعه هست.
در این اثر اهتمام نویسنده بیش‌تر به طرح پرسش‌های فلسفی بوده است تا حل آن‌ها؛ انتقادهایی نیز از ارسطو، افلاطون و پیش‌ سقراطیان در آن یافت می‌شود.
هرچند بیشترِ مباحث طرح شده با آموزه‌های ارسطو سازگار است، با این حال، میان این دو تفاوت‌هایی نیز دیده می‌شود.
برای نمونه می‌توان به تعاریف چهارگانۀ ارسطو از فلسفۀ اولی در کتاب مابعدالطبیعه اشاره کرد که به ترتیب عبارت‌اند از:
۱. علم به علل و مبادیِ نخستین (کتاب آلفا و بتا)،
۲. علم به موجود (کتاب گاما)،
۳. علم به جوهر (کتاب زیتا)،
۴. علم به خداوند و موجودات الٰهی (کتاب لامبدا) که در رسالۀ مابعدالطبیعۀ تئوفراستوس در فصل ششم، به طور ویژه تعریف نخست و در فصل دهم، تعریف چهارم بررسی شده است؛ بنابراین، در نظر تئوفراستوس، مابعدالطبیعه همانا جست و جوی عللِ عالَم است از آن جهت که عالَم است و از این‌رو ست که در مکتب مشاء بی‌درنگ پس از تئوفراستوس جست و جوی طبیعت از منظر طبیعت‌شناسی، جانشین مابعدالطبیعه یا فلسفۀ نخستین می‌گردد و این نگرش تا روزگار ظهور اسکندر افرودیسی برجای می‌ماند.

۳.۳ - طبیعت‌شناسی

آنچه ارسطو پیش از پرداختن به مابعدالطبیعه ، روزگار خود را بدان اختصاص داده بود، یعنی طبیعت‌شناسی به معنای خاص، بعدها به‌طور ویژه ذهن تئوفراستوس را به خود مشغول داشت.
از این‌رو، بیشترِ آثار برجا مانده از تئوفراستوس مبین اهتمام ویژۀ او در باب طبیعت‌شناسی است.
گیاهان ، آتش ، ماهی ، بادها ، سنگ‌ها ، بوها و پدیده‌های جوّی تنها در زمرۀ برخی از آثار او در این زمینه است که گاه حاوی آرائی غیرارسطویی یا چون و چرا در نظر ارسطو ست.
برای نمونه می‌توان به نظر وی در باب آتش اشاره کرد.
چنین می‌نماید که تئوفراستوس برخلاف ارسطو، آتش را عنصری همانند خاک و آب و هوا نمی‌انگارد، زیرا این عناصر جوهر به شمار می‌آیند، در حالی که آتش برای بقای خود نیازمند چیزی است که می‌سوزد.
نیز نخستین انتقاد از آموزۀ ارسطویی اثیر یا عنصر پنجم را تئوفراستوس مطرح کرده است.


در فلسفه اسلامی تئوفراستوس را جانشین ارسطو می‌انگاشتند و در بسیاری از سرگذشت‌نامه‌ها وی را از نزدیکان نسبی و نیز در زمرۀ اوصیای ارسطو خوانده‌اند.
[۲] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۱۲، به کوشش فلوگل، لایپزیگ، ۱۸۷۱-۱۸۷۲م.
[۳] علی قفطی، تاریخ الحکماء، ج۱، ص۱۰۹، به کوشش یولیوس لیپرت، لایپزیگ، ۱۹۰۳م.

در آثار فیلسوفان اسلامی در مواردی به آموزه‌های منطقی و طبیعی تئوفراستوس اشاره‌هایی شده است، اما نظریات وی آن‌گونه که از اندیشه‌های ارسطو، اسکندر افرودیسی، پلوتینوس و فرفوریوس یاد می‌شود، بررسی نشده است.
ابونصر فارابی کتاب الموجبة و السالبه را که اثری در منطق است، به تئوفراستوس نسبت داده،
[۴] فارابی، شرح لکتاب ارسطاطالیس فی العبارة، ج۱، ص۲۲، به کوشش ویلهلم کوتش و استانلی مارو، بیروت، ۱۹۸۶م.
و در بحث از قیاس شرطی نیز به وی اشاره کرده است.
[۵] فارابی، شرح لکتاب ارسطاطالیس فی العبارة، ج۱، ص۵۳، به کوشش ویلهلم کوتش و استانلی مارو، بیروت، ۱۹۸۶م.

بسیاری از حکمای اسلامی ــ مانند محمد بن زکریای رازی در بحث از انتقاد تئوفراستوس از ارسطو و نیز اشاره به کتاب وی در باب گیاهان،
[۶] محمد بن زکریا رازی، الشکوک علی جالینوس، ج۱، ص۲، به کوشش مهدی محقق، تهران، ۱۳۷۲ش/ ۱۴۱۳ق.
[۷] محمد بن زکریا رازی، الشکوک علی جالینوس، ج۱، ص۶، به کوشش مهدی محقق، تهران، ۱۳۷۲ش/ ۱۴۱۳ق.
ابن سینا در بحث از جهت قضایا،
[۸] ابن سینا، النجاة، ج۱، ص۳۹، به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه، تهران، ۱۳۷۵ش.
[۹] ابن سینا، النجاة، ج۱، ص۴۱، به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه، تهران، ۱۳۷۵ش.
بیرونی در بحث از ویژگی‌ اجسام،
[۱۰] ابوریحان بیرونی، الجماهر فی معرفة الجواهر، ج۱، ص۲۵۸، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۵ق.
ابن باجه در بحث از حرکت
[۱۱] محمد ابن باجه، شرح السماع الطبیعی لارسطوطالیس، ج۱، ص۸۶، به کوشش ماجد فخری، بیروت، ۱۹۹۱م.
و ابن رشد از عقل هیولانی،
[۱۲] محمد ابن رشد، تفسیر مابعدالطبیعة، ج۱، ص۱۴۸۹، به کوشش موریس بویژ، تهران، ۱۳۸۰ش.
نیز در موارد بسیاری در بحث‌های منطقی
[۱۳] محمد ابن رشد، تلخیص منطق ارسطو، ج۱، ص۱۷۹-۱۸۰، به کوشش جیرار جهامی، بیروت، ۱۹۸۲م.
[۱۴] محمد ابن رشد، تلخیص منطق ارسطو، ج۱، ص۲۰۰، به کوشش جیرار جهامی، بیروت، ۱۹۸۲م.
ــ از او یاد کرده‌اند.
صدرالدین شیرازی در حدوث العالم او را شاگرد افلاطون انگاشته،
[۱۵] محمد صدرالدین شیرازی، حدوث العالم، ج۱، ص۱۹، به کوشش حسین موسویان، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۱۶] محمد صدرالدین شیرازی، حدوث العالم، ج۱، ص۱۷۷، به کوشش حسین موسویان، تهران، ۱۳۷۸ش.
و ابوسلیمان سجستانی عبارت «الآلهة لاتتحرک» را به وی منسوب دانسته، و گُزیدگی و پرمعنایی آن را دلیل بزرگی مقام وی در علم شمرده است.
[۱۷] محمد ابوسلیمان سجستانی، صوان الحکمة، ج۱، ص۱۷۶، به کوشش عبدالرحمان بدوی، تهران، ۱۹۷۴م.

برخی از آثار او که در کتاب‌شناسی‌های مسلمانان از آن‌ها یاد شده، اینها ست: النفس، الآثار العلویة، الادب، الحس و المحسوس، مابعدالطبیعه، اسباب النبات و تفسیر قاطیغوریاس.
[۱۸] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۱۲، به کوشش فلوگل، لایپزیگ، ۱۸۷۱-۱۸۷۲م.



در این حوزه دو اثر از تئوفراستوس بر جا مانده است که به لحاظ اهمیت با آثار ارسطو دربارۀ جانوران قابل مقایسه‌اند.

۵.۱ - «تاریخ النبات۱»

این اثر در ۹ بخش تنظیم شده، و موضوع اصلی آن طبقه‌بندی و توصیف گیاهان مختلف است.
تئوفراستوس در این کتاب حدود ۵۵۰ گونۀ مختلف گیاهی را برشمرده است.
بخش نخست به معرفی اجزاء گیاهان، یافتن ملاکی مشخص و ثابت برای طبقه‌بندی آن‌ها و سپس طبقه‌بندی آن‌ها اختصاص دارد.
تئوفراستوس با در نظر گرفتن ۴ عضو: ریشه ، ساقه ، شاخه و برگ ، به عنوان اعضایی که در اکثر گیاهان مشترک است، آن‌ها را به ۴ گروه درخت ، درختچه، بوته و علف تقسیم کرده است.
بخش دوم کتاب در چگونگی تولید مثل گیاهان و تأثیر عوامل محیطی چون آب و هوا بر آن‌ها، تغییرات خود به خودی گیاهان و مشکلات آن و چگونگی کاشت و نگهداری درختان است.
بخش سوم دربارۀ درختان خودرو ست و بخش چهارم به معرفی درختان خاص مناطق مختلف اختصاص یافته است.
در این قسمت تئوفراستوس گونه‌های مختلف گیاهی در نواحی مختلف از سواحل اقیانوس اطلس و دریای مدیترانه تا هند را با ذکر نام محل رویش آن‌ها و ویژگی‌های هریک برشمرده است.
بخش پنجم‌کتاب در معرفی انواع چوب و کاربرد آن‌ها ست.
در بخش‌های ششم تا نهم بوته‌ها و گیاهان علفی معرفی شده‌اند و بخش نهم کتاب به عصارۀ میوه‌ها و خواص درمانی آن‌ها اختصاص دارد.

۵.۲ - «فی اسباب النبات۲»

این کتاب در ۷ بخش تنظیم شده است که بخش هفتم آن در دست نیست.
در این کتاب که می‌توان آن را دنبالۀ کتاب نخست به شمار آورد، مشخصه‌های مشترک و متمایز گیاهان آمده است.
در بخش نخست این کتاب وجوه تمایز طبیعی گیاهان بررسی شده است که عبارت‌اند از تولیدمثل، رویش و میوه‌دهی آن‌ها.
در بخش دوم از تأثیرات رخدادهای طبیعی دوره‌ای چون تغییر فصول، بارش، باد، خاک ، آب و عواملی مانند این بر گیاهان سخن رفته است.
بخش سوم به کشاورزی و نقش انسان در کاشت گیاهان و هدف از این کار اختصاص یافته است.
در بخش چهارم عوامل غیرطبیعی مؤثر بر گیاهان و همچنین بیماری‌ها و مرگ آن‌ها بررسی شده‌اند.
بخش‌های پنجم و ششم در بوها و طعم‌های گیاهان مختلف است و احتمالاً بخش پایانی و مفقود کتاب نیز در همین‌باره بوده است.
منابع عمدۀ تئوفراستوس را می‌توان به ۳ گروه تقسیم کرد.
نخست عباراتی است که او از فلاسفۀ پیش از خود نقل کرده است.
به نظر می‌رسد که در این گروه مهم‌ترین منبع او ارسطو باشد (البته تئوفراستوس از ارسطو نام نمی‌برد) و در موضوعاتی که ارسطو در آن‌ها نظر مشخصی ندارد، به آراء افلاطون متوسل می‌شود.
علاوه بر این، او از برخی حکمای پیش سقراطی نظیر دموکریتوس ، امپدکلس و آناکساگوراس نیز نام می‌برد.
دومین منبع مهم او، به احتمال بسیار، بیشتر اقوال کشاورزان، پزشکان و مردمان نواحی مختلف است.
به ظن قوی این گروه از منابع او افزون بر گزارش‌های شفاهی، شامل نوشته‌هایی نیز می‌شده است که هیچ اطلاعی از آن‌ها در دست نیست.
منابع دیگر تئوفراستوس را می‌توان تجربه‌های شخصی او دانست.
البته با توجه به برخی از اشتباهات او، این نظر دقیقاً به معنی آن نیست که او محلی برای تحقیقات خود داشته، و یا در پی جمع‌آوری گونه‌های گیاهی بوده است.
در میان آثاری که دانشمندان مسلمان از تئوفراستوس یاد کرده‌اند، کتابی با عنوان اسباب النبات آمده که ترجمۀ ابن بکُس بوده است.
[۱۹] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۲۵۲، به کوشش فلوگل، لایپزیگ، ۱۸۷۱-۱۸۷۲م.

از این ترجمه نسخه‌ای در دست نیست.
به نظر می‌رسد این اثر ترجمۀ همان کتاب دوم تئوفراستوس باشد و به احتمال بسیار دانشمندان مسلمان به کتاب اول دسترسی نداشته‌اند.
از این‌رو، در آثاری که در دورۀ اسلامی دربارۀ مسائل مربوط به کشاورزی نوشته شده است، نقل قول مستقیمی از تئوفراستوس نیامده، و همچنین تقسیم‌بندی او از گیاهان در میان دانشمندان مسلمان ناشناخته بوده است.
تنها ابن سینا در بخش نبات از شفا تقسیم‌بندی‌ای شبیه تقسیم‌بندی تئوفراستوس به دست داده، و تعریفات او نیز به تعریفات تئوفراستوس نزدیک است.
[۲۰] ابن سینا، الشفاء، ج۱، ص۳۲، طبیعیات، نبات، به کوشش ابراهیم مدکور، قاهره، ۱۳۸۴ق/ ۱۹۶۵م.



در این زمینه اثری به تئوفراستوس منسوب است که تنها ترجمه‌های کهن عربی و سریانی آن موجود است.
[۲۱] یونس کرامتی، «آثار دانشمندان ایرانی دربارۀ آثار علوی و تأثیر نظرات طبیعی‌دانان یونانی بر آنها»، ج۱، ص۲۲۰، تاریخ علم در اسلام و نقش دانشمندان ایرانی، به کوشش محمدعلی شعاعی و محسن حیدرنیا، تهران، ۱۳۷۸ش.

ابن ندیم از این ترجمۀ عربی با عنوان الآثارالعلویة شامل یک مقاله نام برده است.
[۲۲] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۲۵۲، به کوشش فلوگل، لایپزیگ، ۱۸۷۱-۱۸۷۲م.

به نظر برخی از پژوهشگران این کتاب را باید مهم‌ترین اثر در آثار علوی پس از رسالۀ ارسطو به شمار آورد، زیرا در آن تئوفراستوس با استفاده از مشاهدات خود و اظهارات برخی از دانشمندان متقدم بر ارسطو ، تبیین‌های دیگری دربارۀ پدیده‌های جوّی به دست داده است.
[۲۳] فؤاد سزگین، «کتاب الآثار العلویة لثاوفرسطس»، ج۱، ص۹، مجلة تاریخ العلوم العربیة و الاسلامیة، فرانکفورت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م، ج ۱.

حسن بن بهلول بخشی از این کتاب را در کتاب الدلائل خود آورده، و در ابتدای آن ذکر کرده که اصل آن به زبان سریانی بوده است.
[۲۴] حسن بن بهلول، کتاب الدلائل، ج۱، ص۳۰۸، چ تصویری، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.

برگشترسر این بخش را با عنوان «قطعات جدیدی از تئوفراستوس در آثار علوی۳» در ۱۹۱۸م به آلمانی ترجمه و چاپ کرده است.
برخی از پژوهشگران چون رایتسنشتاین، اشتروم و اشتاینمتز بر این عقیده‌اند که بخش آثار علوی در رسائل اخوان‌الصفا و عجایب المخلوقات قزوینی متأثر از رسالۀ آثار علوی تئوفراستوس است.
[۲۵] یونس کرامتی، «آثار دانشمندان ایرانی دربارۀ آثار علوی و تأثیر نظرات طبیعی‌دانان یونانی بر آنها»، ج۱، ص۲۲۰-۲۲۱، تاریخ علم در اسلام و نقش دانشمندان ایرانی، به کوشش محمدعلی شعاعی و محسن حیدرنیا، تهران، ۱۳۷۸ش.

در ترجمۀ عربی رسالۀ آثار علوی تئوفراستوس موجود در کتابخانۀ رامپور هند که سزگین آن را چاپ کرده، این بخش‌ها آمده است: علل رعد ، علل برق ، صاعقه ، تشکیل ابر ، ریزش‌های آسمانی و چگونگی آن‌ها، شبنم، باد ، هالۀ ماه و زلزله.
[۲۶] فؤاد سزگین، «کتاب الآثار العلویة لثاوفرسطس»، ج۱، ص۱۷، مجلة تاریخ العلوم العربیة و الاسلامیة، فرانکفورت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م، ج ۱.
[۲۷] یونس کرامتی، «آثار دانشمندان ایرانی دربارۀ آثار علوی و تأثیر نظرات طبیعی‌دانان یونانی بر آنها»، ج۱، ص۲۲۱-۲۲۸، تاریخ علم در اسلام و نقش دانشمندان ایرانی، به کوشش محمدعلی شعاعی و محسن حیدرنیا، تهران، ۱۳۷۸ش.

از میان مطالب این رساله می‌توان به نظر تئوفراستوس دربارۀ تشکیل هالۀ ماه اشاره کرد که حسن بن بهلول پس از بیان بخشی از آن بر آن ایراد گرفته است.
[۲۸] حسن بن بهلول، کتاب الدلائل، ج۱، ص۳۲۰-۳۲۱، چ تصویری، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.

اشتاینمتز این تعبیر غریب از نظر تئوفراستوس را حاصل کج‌فهمی مترجم عرب دانسته است.
[۲۹] فؤاد سزگین، «کتاب الآثار العلویة لثاوفرسطس»، ج۱، ص۱۶، مجلة تاریخ العلوم العربیة و الاسلامیة، فرانکفورت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م، ج ۱.

حسن بن سوار نیز همین مطلب را از تئوفراستوس نقل کرده است.
[۳۰] حسن ابن خمار، «مقالة فی الآثار المتخیلة فی الجو» (نک‌ : مل‌، ج۱، ص۳۳۶، لتینک).

به نقل حسن بن بهلول، تئوفراستوس می‌گوید: اگر هوا غلیظ و پر از بخار شود، بر اثر نور ماه حرکتی موجی در آن ایجاد می‌شود ــ این حرکت موجی در کتاب الدلائلْ مستدیر ذکر شده است
[۳۱] حسن ابن خمار، «مقالة فی الآثار المتخیلة فی الجو» (نک‌ : مل‌، ج۱، ص۳۳۶، لتینک).
ــ چراکه پرتو ماه پس از برخورد به هوای غلیظ، محلی را که نزدیک ماه است، لطیف می‌کند و هنگامی که این ناحیه لطیف شود، غلظت هوای اطراف آن بیش‌تر می‌شود و از این‌رو هوای اطراف دایره‌وار دیده می‌شود، همچنان‌که وقتی کسی با نی به خاک بدمد، غبار در جایی که بدان دمیده شده، روبیده می‌شود و در پیرامون آن دایره‌ای پدید می‌آید.
[۳۲] فؤاد سزگین، «کتاب الآثار العلویة لثاوفرسطس»، ج۱، ص۴۳-۴۴، مجلة تاریخ العلوم العربیة و الاسلامیة، فرانکفورت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م، ج ۱.
[۳۳] یونس کرامتی، «آثار دانشمندان ایرانی دربارۀ آثار علوی و تأثیر نظرات طبیعی‌دانان یونانی بر آنها»، ج۱، ص۲۲۷، تاریخ علم در اسلام و نقش دانشمندان ایرانی، به کوشش محمدعلی شعاعی و محسن حیدرنیا، تهران، ۱۳۷۸ش.

آثار دیگری نیز در معادن و کانی‌شناسی به تئوفراستوس منسوب است که در منابع عربی بدان‌ها اشاره نگردیده، و گویا به عربی ترجمه نشده، و نزد دانشمندان مسلمان شناخته نبوده است.


(۱) حسن ابن خمار، «مقالة فی الآثار المتخیلة فی الجو» (نک‌ : مل‌، لتینک).
(۲) ابن سینا، الشفاء، طبیعیات، نبات، به کوشش ابراهیم مدکور، قاهره، ۱۳۸۴ق/ ۱۹۶۵م.
(۳) ابن ندیم، الفهرست، به کوشش فلوگل، لایپزیگ، ۱۸۷۱-۱۸۷۲م.
(۴) حسن بن بهلول، کتاب الدلائل، چ تصویری، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۵) فؤاد سزگین، «کتاب الآثار العلویة لثاوفرسطس»، مجلة تاریخ العلوم العربیة و الاسلامیة، فرانکفورت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م، ج ۱.
(۶) یونس کرامتی، «آثار دانشمندان ایرانی دربارۀ آثار علوی و تأثیر نظرات طبیعی‌دانان یونانی بر آنها»، تاریخ علم در اسلام و نقش دانشمندان ایرانی، به کوشش محمدعلی شعاعی و محسن حیدرنیا، تهران، ۱۳۷۸ش.
(۷) محمد ابن باجه، شرح السماع الطبیعی لارسطوطالیس، به کوشش ماجد فخری، بیروت، ۱۹۹۱م.
(۸) محمد ابن رشد، تفسیر مابعدالطبیعة، به کوشش موریس بویژ، تهران، ۱۳۸۰ش.
(۹) محمد ابن رشد، تلخیص منطق ارسطو، به کوشش جیرار جهامی، بیروت، ۱۹۸۲م.
(۱۰) ابن سینا، النجاة، به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه، تهران، ۱۳۷۵ش.
(۱۱) محمد ابوسلیمان سجستانی، صوان الحکمة، به کوشش عبدالرحمان بدوی، تهران، ۱۹۷۴م.
(۱۲) رُبر بلانشه، المنطق و تاریخه من ارسطو الی راسل، ترجمۀ محمود یعقوبی، قاهره، ۱۴۲۴ق/۲۰۰۴م.
(۱۳) ابوریحان بیرونی، الجماهر فی معرفة الجواهر، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۵ق.
(۱۴) محمد بن زکریا رازی، الشکوک علی جالینوس، به کوشش مهدی محقق، تهران، ۱۳۷۲ش/ ۱۴۱۳ق.
(۱۵) محمد صدرالدین شیرازی، حدوث العالم، به کوشش حسین موسویان، تهران، ۱۳۷۸ش.
(۱۶) فارابی، شرح لکتاب ارسطاطالیس فی العبارة، به کوشش ویلهلم کوتش و استانلی مارو، بیروت، ۱۹۸۶م.
(۱۷) علی قفطی، تاریخ الحکماء، به کوشش یولیوس لیپرت، لایپزیگ، ۱۹۰۳م.


۱. رُبر بلانشه، المنطق و تاریخه من ارسطو الی راسل، ج۱، ص۸۳-۸۷، ترجمۀ محمود یعقوبی، قاهره، ۱۴۲۴ق/۲۰۰۴م.
۲. ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۱۲، به کوشش فلوگل، لایپزیگ، ۱۸۷۱-۱۸۷۲م.
۳. علی قفطی، تاریخ الحکماء، ج۱، ص۱۰۹، به کوشش یولیوس لیپرت، لایپزیگ، ۱۹۰۳م.
۴. فارابی، شرح لکتاب ارسطاطالیس فی العبارة، ج۱، ص۲۲، به کوشش ویلهلم کوتش و استانلی مارو، بیروت، ۱۹۸۶م.
۵. فارابی، شرح لکتاب ارسطاطالیس فی العبارة، ج۱، ص۵۳، به کوشش ویلهلم کوتش و استانلی مارو، بیروت، ۱۹۸۶م.
۶. محمد بن زکریا رازی، الشکوک علی جالینوس، ج۱، ص۲، به کوشش مهدی محقق، تهران، ۱۳۷۲ش/ ۱۴۱۳ق.
۷. محمد بن زکریا رازی، الشکوک علی جالینوس، ج۱، ص۶، به کوشش مهدی محقق، تهران، ۱۳۷۲ش/ ۱۴۱۳ق.
۸. ابن سینا، النجاة، ج۱، ص۳۹، به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه، تهران، ۱۳۷۵ش.
۹. ابن سینا، النجاة، ج۱، ص۴۱، به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه، تهران، ۱۳۷۵ش.
۱۰. ابوریحان بیرونی، الجماهر فی معرفة الجواهر، ج۱، ص۲۵۸، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۵ق.
۱۱. محمد ابن باجه، شرح السماع الطبیعی لارسطوطالیس، ج۱، ص۸۶، به کوشش ماجد فخری، بیروت، ۱۹۹۱م.
۱۲. محمد ابن رشد، تفسیر مابعدالطبیعة، ج۱، ص۱۴۸۹، به کوشش موریس بویژ، تهران، ۱۳۸۰ش.
۱۳. محمد ابن رشد، تلخیص منطق ارسطو، ج۱، ص۱۷۹-۱۸۰، به کوشش جیرار جهامی، بیروت، ۱۹۸۲م.
۱۴. محمد ابن رشد، تلخیص منطق ارسطو، ج۱، ص۲۰۰، به کوشش جیرار جهامی، بیروت، ۱۹۸۲م.
۱۵. محمد صدرالدین شیرازی، حدوث العالم، ج۱، ص۱۹، به کوشش حسین موسویان، تهران، ۱۳۷۸ش.
۱۶. محمد صدرالدین شیرازی، حدوث العالم، ج۱، ص۱۷۷، به کوشش حسین موسویان، تهران، ۱۳۷۸ش.
۱۷. محمد ابوسلیمان سجستانی، صوان الحکمة، ج۱، ص۱۷۶، به کوشش عبدالرحمان بدوی، تهران، ۱۹۷۴م.
۱۸. ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۱۲، به کوشش فلوگل، لایپزیگ، ۱۸۷۱-۱۸۷۲م.
۱۹. ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۲۵۲، به کوشش فلوگل، لایپزیگ، ۱۸۷۱-۱۸۷۲م.
۲۰. ابن سینا، الشفاء، ج۱، ص۳۲، طبیعیات، نبات، به کوشش ابراهیم مدکور، قاهره، ۱۳۸۴ق/ ۱۹۶۵م.
۲۱. یونس کرامتی، «آثار دانشمندان ایرانی دربارۀ آثار علوی و تأثیر نظرات طبیعی‌دانان یونانی بر آنها»، ج۱، ص۲۲۰، تاریخ علم در اسلام و نقش دانشمندان ایرانی، به کوشش محمدعلی شعاعی و محسن حیدرنیا، تهران، ۱۳۷۸ش.
۲۲. ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۲۵۲، به کوشش فلوگل، لایپزیگ، ۱۸۷۱-۱۸۷۲م.
۲۳. فؤاد سزگین، «کتاب الآثار العلویة لثاوفرسطس»، ج۱، ص۹، مجلة تاریخ العلوم العربیة و الاسلامیة، فرانکفورت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م، ج ۱.
۲۴. حسن بن بهلول، کتاب الدلائل، ج۱، ص۳۰۸، چ تصویری، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
۲۵. یونس کرامتی، «آثار دانشمندان ایرانی دربارۀ آثار علوی و تأثیر نظرات طبیعی‌دانان یونانی بر آنها»، ج۱، ص۲۲۰-۲۲۱، تاریخ علم در اسلام و نقش دانشمندان ایرانی، به کوشش محمدعلی شعاعی و محسن حیدرنیا، تهران، ۱۳۷۸ش.
۲۶. فؤاد سزگین، «کتاب الآثار العلویة لثاوفرسطس»، ج۱، ص۱۷، مجلة تاریخ العلوم العربیة و الاسلامیة، فرانکفورت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م، ج ۱.
۲۷. یونس کرامتی، «آثار دانشمندان ایرانی دربارۀ آثار علوی و تأثیر نظرات طبیعی‌دانان یونانی بر آنها»، ج۱، ص۲۲۱-۲۲۸، تاریخ علم در اسلام و نقش دانشمندان ایرانی، به کوشش محمدعلی شعاعی و محسن حیدرنیا، تهران، ۱۳۷۸ش.
۲۸. حسن بن بهلول، کتاب الدلائل، ج۱، ص۳۲۰-۳۲۱، چ تصویری، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
۲۹. فؤاد سزگین، «کتاب الآثار العلویة لثاوفرسطس»، ج۱، ص۱۶، مجلة تاریخ العلوم العربیة و الاسلامیة، فرانکفورت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م، ج ۱.
۳۰. حسن ابن خمار، «مقالة فی الآثار المتخیلة فی الجو» (نک‌ : مل‌، ج۱، ص۳۳۶، لتینک).
۳۱. حسن ابن خمار، «مقالة فی الآثار المتخیلة فی الجو» (نک‌ : مل‌، ج۱، ص۳۳۶، لتینک).
۳۲. فؤاد سزگین، «کتاب الآثار العلویة لثاوفرسطس»، ج۱، ص۴۳-۴۴، مجلة تاریخ العلوم العربیة و الاسلامیة، فرانکفورت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م، ج ۱.
۳۳. یونس کرامتی، «آثار دانشمندان ایرانی دربارۀ آثار علوی و تأثیر نظرات طبیعی‌دانان یونانی بر آنها»، ج۱، ص۲۲۷، تاریخ علم در اسلام و نقش دانشمندان ایرانی، به کوشش محمدعلی شعاعی و محسن حیدرنیا، تهران، ۱۳۷۸ش.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تئوفراستوس»، ج۱۶، ص۶۲۵۸.    



جعبه ابزار