• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تقشیر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



قشر یعنی پوست و در اصطلاح علمی، ظاهر است که باطن را نگاه دارد.



یعنی شریعت که حافظ طریقت است و علم باطن مانند مغز و علم ظاهر همچون پوست است.
[۱] سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج۳، ص۱۳۸۱، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۳ ه ش، سوم.
تقشیر مصدر باب تفعیل و به معنای کندن پوست و قشر از چیزی است. در فلسفه هرجا که قصد بیان تجرد وجودی از زواید و امور غیر از ذات و ذاتیات شیئ باشد، این واژه استعمال می‌شود. این عمل که توسط عقل و قوه ناطقه انسان صورت می‌پذیرد به این علت است که این امور دارای زوائد مادی و جسمانی و یا نیمه جسمانی هستند و چون عقل و قوه تفکر انسان از امور مجرد است توان درک این امور با همه مشخصات و عوارض آنها را ندارد. به همین جهت عقل ابتدا آنها را از زوائد و عوارضی که بر اصل ماهیت و حقیقت آنها بار شده‌اند جدا کرده و به اصطلاح تقشیر می‌نماید و بدین صورت می‌تواند آنها را درک کند.



مصادیق تقشیر در فلسفه عبارتند از:

۲.۱ - ماهیتهای خارجی و تشخص یافته

ماهیتهای خارجی و تشخص یافته: در بحث تشخص ماهیت آمده است که قبل از تشخص ماهیت به واسطه هیئت‌ها و اموری که از خارج آن بدان ملحق می‌شوند، ماهیت وجودی در متن واقع و نفس الامر دارد که از این زوائد و پوست‌ها جدا و عاری است و در این مرحله می‌تواند مورد تعلق نفس واقع شود و متصف به کلیت شود.

۲.۲ - صورتهای مادی و طبیعی

صورتهای مادی و طبیعی: آنچه که به ادراک عقل می‌رسد، باید به نحو کامل از امور مادی و جسمانی جدا و تقشیر شوند وگرنه نمی‌توانند مدرک عقل واقع شوند. از آن جایی که صور عقلی ، از نظر حقیقی بسیط هستند و هر حقیقت صرفه‌ای، قابل تعدد و تکثر نمی‌باشد. اگر صورتی از ماده و از صورت اشباح مثالی مجرد شوند و عقل، آن را از قیود ماده و زمان و مکان منتزع و از قشور و پوستهای جسدی تقشیر نماید و به وجودی عقلانی متمثل گردید، مثل صورت عقلی مجرد بالفطره، تکثر و تعدد فردی نمی‌پذیرد. اگر هزاران نفر صورت طبیعیه را از قیود و جلباب باعث تعدد، رها سازند و آن را به صورتی مجرد تام الوجود ادراک نمایند، مدرک واقعی، شی ء واحد است.مثلا "آب" با وصف کلیت و عقلی، باید جمیع اموری که از عوارض لاحق و زائد برحقیقت آن است، جدا شود.
[۵] آشتیانی، سید جلال الدین، التعلیقات علی الشواهد الربوبیة المحقق السبزواری، ص۶۹۲، مشهد، مرکز الجامعی للنشر، ۱۳۶۰. ش، چاپ دوم.


۲.۳ - مدرکات قوای نازل نفس

مدرکات قوای نازل نفس: این مدرکات که همراه با عجز و ضعف هستند، اموری هستند که به ماده نزدیکتر و نحوه وجود آنها ضعیف است. بنابر مسلک شیخ الرئیس ، این امور از آن جایی که به حسب اعمال نفس، تجرید تام و تقشیر کامل نمی‌شوند و قوای ادراکی این مدرکات، ضعیف الوجود و از سنخ امور جسمانی هستند، بعد از جدا شدن نفس، به تبع قوای ادراکی، معدوم می‌شوند. بنابر مسلک شیخ آنچه از امور خارج از ذات انسان ادراک شوند و معلوم و مشهود نفس واقع گردند، اگر به کلی از ماده و مقدار، تجرید و تقشیر نگردند باقی نمی‌مانند.

۲.۴ - صورت‌های خیالی

صورت‌های خیالی: عقل و قوه ناطقه ، لواحق عارض بر این امور را از این صورتها که در خیال انسان رسم شده است، جدا نموده و آنرا تعقل کرده و درک می‌کند.
[۷] شیخ الرئیس، حسین بن سینا، رسائل ابن سینا، ص۴۷۴، قم، انتشارات بیدار، ۱۴۰۰ ه ق.




۱. سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج۳، ص۱۳۸۱، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۳ ه ش، سوم.
۲. صدر المتالهین، محمد بن صدر، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة، ج۱، ص۲۸۷، بیروت، دار احیاء التراث، ۱۹۸۱ م.    
۳. آشتیانی، سید جلال الدین، شرح بر زاد المسافر، ص۱۱۳، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۸۱ ه ش، چاپ سوم.    
۴. آشتیانی، سید جلال الدین، شرح بر زاد المسافر، ص۴۶۶.    
۵. آشتیانی، سید جلال الدین، التعلیقات علی الشواهد الربوبیة المحقق السبزواری، ص۶۹۲، مشهد، مرکز الجامعی للنشر، ۱۳۶۰. ش، چاپ دوم.
۶. آشتیانی، سید جلال الدین، شرح بر زاد المسافر، ص۱۱۳، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۸۱ ه ش، چاپ سوم.    
۷. شیخ الرئیس، حسین بن سینا، رسائل ابن سینا، ص۴۷۴، قم، انتشارات بیدار، ۱۴۰۰ ه ق.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «تقشیر».    



جعبه ابزار