تَسْتَعْجِلون (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تَسْتَعْجِلون:
(سَأُريكُمْ آياتی فَلا تَسْتَعْجِلونِ) تَسْتَعْجِلون: از باب«استفعال» (استعجال) به معنى «كارى را به شتاب خواستن» و يا پيش از وقت چيزى را طلبيدن است و در اصل از مادّه «عجله» گرفته شده است.
با توجه به آيه مورد بحث كه مىگويد: «...عجله نكنيد، من آيات خود را به زودى به شما نشان مىدهم»؛ اين سؤال پيش مىآيد كه اگر انسان طبيعتا عجول است پس چرا به دنبال آن نهى از عجله مىكند و مىگويد:
(فَلا تَسْتَعْجِلونِ) آيا اين دو با هم متضاد نيست؟ در پاسخ مىگوييم با توجه به اصل اختيار و آزادى اراده انسان و قابل تغيير بودن صفات و روحيات و ويژگیهاى اخلاقى، هيچگونه تضادى در كار نيست، چرا كه با تربيت و تزكيه نفس مىتوان اين حالت را دگرگون ساخت.
به موردی از کاربرد
تَسْتَعْجِلون در
قرآن، اشاره میشود:
(خُلِقَ الْإِنسانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُريكُمْ آياتی فَلا تَسْتَعْجِلونِ) (گرچه انسان از عجله آفريده شده؛ ولى با عجله چيزى از من نخواهيد؛ به زودى آياتم را به شما نشان خواهم داد.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: گويا مشركين به خاطر كفرشان به دعوت نبوى هر وقت آن حضرت را مىديدند استهزاء مىكردند و اين زيادى بر كفر و عتوشان بود و معلوم است كه استهزاء به هر چيزى وقتى استهزاء است كه آن چيز را شوخى و غير جدى بداند، تا غير جدى در مقابل غير جدى قرار گيرد و ليكن خداى تعالى استهزاى آنان را جدى و غير هزل گرفته و در نتيجه ارتكاب آن را بعد از ارتكاب به كفر، متعرض شدن عذاب الهى دانسته بعد از تعرض و آن را استعجال در عذاب شمرده و خبر داده كه به زودى آيات عذاب را نشانشان مىدهد. پس اينكه فرمود:
(خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ) كنايه است از زيادى عجله انسان و بلوغ آن به نهايت درجهاش، آن قدر كه گويى اصلا آدمى از عجله خلق شده و غير از عجله چيزى نمىشناسد، نظير اينكه مىگويند: فلانى همهاش خير است و يا سراپا شر است و يا فلانى از خير خلق شده و يا فلانى آب و گلش با شر خمير شده و اينطور تعبير بليغتر از اين است كه بگوييم، چقدر فلانى عجول است و اين كلام در مورد تعجب آمده و نيز خواسته است نسبت به امر مشركين بىاعتنايى كند و بفرمايد: اگر آنها عجله مىكنند، ما عجلهاى نداريم، چون از دست ما نمىگريزند و تلافى ما فوت نمىشود.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «تَسْتَعْجِلون»، ج۳، ص۱۰۷-۱۰۸.