حسنة و سیئة (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حَسَنَة و سَیِّئَة: (وَ لا تَسْتَوي الْحَسَنَةُ وَ لا السَّيِّئَةُ) واژۀ «
حسنة» مفهوم وسيعى دارد، تمام نيكيها و خوبيها و خيرات و بركات در مفهوم «
حسنة» جمع است، همانطور كه هرگونه انحراف و زشتى و
عذاب در مفهوم «
سیّئة» خلاصه شده است.
در اين
آیه، منظور، آن شاخهاى از «
حسنة» و «
سيّئة» است كه مربوط به روشهاى تبليغى است، ولى جمعى از
مفسران، حسنة را به معنى «
اسلام و
توحید» و بعضى آن را علاوه بر توحيد «
لاالهالاّاللّه»، به
ولایت امیر مؤمنان علی (علیهالسلام) و امامان معصوم (علیهمالسلام) تفسير كردهاند و سيّئة را به معنى «
شرک و
کفر»؛ و نيز بعضى حسنة را به «
اعمال صالح» و سيّئة را به «
اعمال قبيح» و بعضى، حسنة را به «
صفات عالى انسانى» همچون
صبر و
حلم و مدارا و عفو، و سيّئة را به معنى «
غضب و
جهل و خشونت و انتقامجويى»
تفسیر كردهاند، ولى تفسير اول از همه مناسبتر به نظر مىرسد.
به موردی از کاربرد حَسَنَة و سَیِّئَة در
قرآن، اشاره میشود:
(وَ لا تَسْتَوي الْحَسَنَةُ وَ لا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذا الَّذي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَميمٌ) «هرگز نيكى و بدى يكسان نيست؛ بدى را با نيكى دفع كن، ناگاه خواهى ديد همان كس كه ميان تو و او دشمنى است، گويى دوستى گرم و صميمى است.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: بعد از آنكه
احسن القول را خاطرنشان كرد، فرمود كه احسن القول عبارت است از دعوت به سوى
خدا، و چون قائم به چنين دعوت در درجه اول
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) بود، لذا در آيه شريفه التفاتى بكار برده، روى سخن را متوجه آن جناب كرد تا بهترين طريق در دعوت به سوى خدا و نزديکترين راه رسيدن به هدف را برايش بيان كند، و نزديکترين راه دعوت به سوى خدا، و مؤثرترين آن عبارت از طرز دعوتى است كه بيشتر در دلها اثر بگذارد، و به اين منظور روى سخن به آن جناب نموده، فرمود:
(لا تَسْتَوِى ...) .
پس جمله
(لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لا السَّيِّئَةُ) معنايش اين است كه: دعوت به سوى خدا با داشتن خصلت نيک، و با نداشتن آن، و داشتن خصلت بد يكسان و تاثيرش در نفوذ برابر با هم نيست. و كلمه لا در جمله
(وَ لا السَّيِّئَةُ) زايده است كه تنها خاصيت تاكيد را دارد، و نفى را تاكيد مىكند.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله « حسنة و سیئة »، ص۵۱۴.