• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حضرت صالح

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



یکی از پیامبرانی که در قرآن از او نام برده شده است، حضرت صالح (ع) است.




حضرت «صالح» از جمله پیامبران الهی بود که برای هدایت قوم ثمود مبعوث شد. رسالت ایشان بر قوم ثمود بود؛اما قومش او را تکذیب کرده و تهمت‌های ناروایی به ایشان زدند.حضرت صالح(ع) جهت اثبات نبوت خویش بر قوم، معجزه­‌ای آورد و از دل کوه «ناقه(شتری)» بیرون آورداما قوم ثمود ایمان نیاورده و ناقه را پی کرده و گرفتار عذاب شدند.در تورات موجود(تحریف شده)، نامی از این پیامبر به میان نیامده است.



بعد از این‌که قوم عاد به سبب گناه هلاک شدند، قوم ثمود پا به عرصه گذاشت. این قوم از قوم­‌های عرب بود که در یمن سکونت داشتند.آنها همانند قوم عاد به فساد و مخالفت با خداوند روی آوردند؛ لذا خدای متعال حضرت صالح را که از لحاظ موقعیت اجتماعی در حد متوسط جامعه بود، و مردی با کمال و صاحب فضیلت بود، برای هدایت و ارشاد آنها فرستاد. وی مدت طولانی به تبلیغ قوم ثمود پرداخت؛ اما قومش دعوت وی را نپذیرفته و به جای اطاعت از خدا و رسول خدا، به پرستش بت­ها روی آوردند، تا جایی که هفتاد «بت» برای ­پرستش ساخته بودند.قرآن کریم راجع به نبوت صالح می‌­‌فرماید: «وَإِلَی ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا... قَالُوا یا صَالِحُ... إِنَّنَا لَفِی شَکٍّ مِمَّا تَدْعُونَا إِلَیهِ مُرِیبٍ قَالَ یا قَوْمِ أَرَأَیتُمْ إِنْ کُنْتُ عَلَی بَینَةٍ مِنْ رَبِّی وَ آتَانِی مِنْهُ رَحْمَةً...»«و بسوی قوم ثمود، برادرشان صالح را (فرستادیم)؛... گفتند: ای صالح! ... ما، در مورد آنچه به سوی آن دعوتمان می‌کنی، در شک و تردید هستیم! گفت: ای قوم! اگر من دلیل آشکاری از پروردگارم داشته باشم، و رحمتی از جانب خود به من داده باشد، (می‌توانم از ابلاغ رسالت او سرپیچی کنم)؟!...» مراد از «بینه» همان معجزه­ صالح بودو «رحمة» اشاره به مقام نبوت دارد که خداوند به حضرت صالح عنایت فرمود.«بینه و رحمة» به این معنا در آیات قبل از زبان پیامبران دیگر نیز بیان شده که بیانگر معجزه بر صدق نبوت و رسالت آن حضرات بوده است.
صالح نبی برادر ثمود معرفی شده، چون «ثمود» نام قبیله­‌ای منسوب به «ثمود بن عاثر بن ارم بن سام بن نوح» بود و حضرت صالح از فرزندان ثمود به شمار می‌­رفت؛ لذا صالح برادر قوم ثمود خوانده شد؛البته این برادری در دین و ولایت نیست، بلکه همان قرابت و خویشاوندی است.
قرآن کریم در جای دیگر از حضرت صالح به «رسول الله» تعبیر کرده و می‌­فرماید: «فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ناقَةَ اللَّهِ وَسُقْیاهَا»«و فرستاده­ الهی -صالح- به آنان گفت: ناقه­ خدا -همان شتری که معجزه الهی بود- را با آبشخورش واگذارید (و مزاحم آن نشوید)!»
مراد از «رسول الله» در این آیه‌ حضرت صالح(ع) است و که این واژه دال بر رسالت ایشان بوده و آیه شریفه علاوه بر اثبات نبوت، تهدید و تحذیری برای قوم ثمود را نیز دربردارد.



حضرت صالح(ع) به عنوان رسول خدا که برای هدایت بندگان در برهه‌­ای خاص از زمان از سوی خدای متعال فرستاده شده بود، مثل سایر انبیاء الهی مردم را به دین توحید و بندگی خدا دعوت می‌کرد، که مواردی از شیوه‌های تبلیغی این پیامبر خدا را بر اساس آیات قرآن به اختصار بیان می­کنیم.

۳.۱ - دعوت به توحید، توبه و استغفار


دعوت به پرستش خدای یکتا، همان دعوت توحیدی است که در تمام شرایع و تعالیم الهی وجود داشت؛ و از آنجا که خداوند در هر امری مرجع بوده و تمام چیزها در مقابل او خضوع دارد و همه­ امور در دستان اوست؛ مجالی برای شرک و بت پرستی باقی نمی­‌ماند.
[۲۰] فضل الله، سیدمحمدحسین؛ من وحی القرآن، بیروت، دارالملاک، ۱۴۱۹ق، چاپ دوم، ج‏۱۲، ص۸۹ و مکارم شیرازی، ناصر؛ الامثل فی تفسیر کتاب الله المنزل، قم، مدرسة امام علی بن ابی طالب،۱۴۲۱ق، ج‏۱۲،ص۸۵.
«وَ إِلَی ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیرُهُ هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیهِ...»«و بسوی قوم ثمود، برادرشان صالح را (فرستادیم)؛ گفت: ای قوم من! خدا را پرستش کنید، که معبودی جز او برای شما نیست! اوست که شما را از زمین آفرید، و آبادی آن را به شما واگذاشت! از او آمرزش بطلبید، سپس به سوی او بازگردید...»
توبه و استغفار از دیگر اموری بود که صالح نبی بر آن تاکید داشت و قوم خود را به استغفار و توبه از شرکی که به آن معتقد بودند، ترغیب می­‌کرد.توبه و طلب استغفار اولین گامی است که خداوند در پیش روی انسان برای جبران خطاها و بازگشت وی به راه راست گذاشته است.
[۲۳] تفسیر من وحی القرآن، ج‏۱۲، ص۹۰.
در بیان تفاوت میان استغفار و توبه گفته‌­اند: استغفار طلب عفو و چشم پوشی از گناهان گذشته، بدون در نظر گرفتن آینده است؛ اما توبه طلب عفو از گذشته، همراه با تعهد به ترک گناه در آینده می­‌باشد.
[۲۴] مغنیه، محمدجواد؛ تفسیر کاشف، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۴۲۴ق، چاپ اول، ج‏۴، ص۲۳۹.

در آیه دیگر، بعد از دعوت به توحید، قوم ثمود را مورد مؤاخذه قرار داده و فرمودند: «...قَالَ یا قَوْمِ لِمَ­­تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّیئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ...»«...گفت: ای قوم من! چرا برای بدی قبل از نیکی عجله می‌کنید (و عذاب الهی را می‌طلبید نه رحمت او را)؟!...»
مراد از سیئه­ قبل از حسنه، نزول عذاب قبل از عافیت و رحمت می­‌باشد.در حقیقت حضرت صالح در بیان مؤاخذه قوم خود فرمود: چرا شما برای دریافت صدق دعوت، پیوسته به عذاب الهی روی آورده و در مورد آن تفکر نمی­‌کنید و برای گرفتار شدن به عذاب عجله می‌­کنید؟! یعنی نمی‌­دانستند که اگر مستحق عذاب باشند، حیات انسان تمام شده و مجالی برای ایمان آوردن وجود ندارد! به همین دلیل حضرت صالح تأکید داشت که در صدق دعوت من در جنبه مثبت و رحمت الهی امتحان کنند، بعد نظر دهند!
[۲۸] الأمثل فی تفسیر کتاب الله المنزل، ج‏۱۲، ص۸۶.


۳.۲ - اطاعت از دستورات پیامبر خدا


حضرت صالح قوم خود را پیوسته به اطاعت از اوامر خود که همان دستورات خداوند­ی است، فرا می­‌خواند:«... إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُونِ»«... من برای شما پیامبری امین هستم! پس تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید!»
قوم ثمود رسالت پیامبرشان را تکذیب کردند، اما صالح نبی آنها را به خاطر بی‌تقوایی مورد مؤاخذه قرار داد و از عقاب الهی بر حذر داشت، در مقابل قوم خویش را به ایمان و پرستش خدای یگانه دعوت نمود؛
[۳۱] زحیلی، وهبة بن مصطفی؛ التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج، بیروت، دارالفکر المعاصر، ۱۴۱۸ق، چاپ دوم، ج‏۱۹، ص۱۹۹.
و فرمود: ای قوم از عذاب خداوند بترسید و به آن‌چه برای انذار شما بیان کرده‌ام، گوش فرا داده و از اوامر من پیروی نمایید.
[۳۲] ابن جریر طبری، محمد؛ جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۱۳ق، چاپ اول، ج‏۱۹، ۱.

«امین» به کسی گویند که در امانت خیانت نکند؛ و حضرت صالح امانت الهی را بدون نقصان و زیاده به مردم ابلاغ می­‌نمود؛بدرستی‌که صالح نبی معروف به حفظ امانت بود، زیرا خداوند هیچ رسولی را نمی­‌فرستد، مگر به همان فضائلی که به آن معروف باشد.
[۳۴] ابن عاشور، محمد بن طاهر؛ التحریر و التنویر، بی‌تا، ج۱۹، ص۱۸۱.


۳.۳ - اجتناب از فساد


حضرت صالح قوم خود را از انجام دادن فسادی که منجر به مختل شدن حیات و امور خاص و عام مردم می­‌شد، بر حذر می‌داشت؛ زیرا خداوند اراده نموده تا انسان از نیروهای درونی خود که در وجود او به ودیعه گذاشته، یا برای او مسخر شده، استفاده نماید؛ بنابراین هر کس از این اساس و قانون تخطی نماید، نفس خود را در معرض عذاب الهی قرار داده است.
[۳۵] تفسیر من وحی القرآن، ج‏۱۰، ص۱۷۲.
«...وَ لَاتَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ»«...و در زمین، به فساد نکوشید!»
«تَعْثَوْا» از ماده «عثی» به معنای افسادو عجله کردن در فساد است.با این وجود که در آیه هر دو واژه­ «لَاتَعْثَوْا» و «مُفْسِدِینَ» ذکر شده، زیرا واژه­ی «عثی» در ظاهر به معنای فساد، ولی در باطن به معنای اصلاح امر هست؛ همانند داستان حضرت موسی و خضر در مورد سوراخ کردن کشتی، که در ظاهر خراب کردن کشتی سالم، ولی در باطن اصلاح امر یتیمان با حفظ کشتی معیوب بود؛ اما قید «مُفْسِدِینَ» بیانگر آن است که عمل قوم صالح در ظاهر و باطن فسادآور بود.



قوم ثمود برای تصدیق سخنان حضرت صالح و دعوت ایشان به سوی توحید از وی معجزه‌ای خواستند تا در صورت توانایی بر این امر ایمان بیاورند و از بت ‌پرستی و گناه دست بردارند؛ وقتی حضرت با خواسته‌ی آنان موافقت کرد، از ایشان خواستند که از دل کوه و از داخل سنگ شتری بیرون بیاورد! بعد از دعای حضرت خداوند دعایش را مستجاب کرد و ناگهان سنگ شکافته شد و از دل آن ماده شتری بیرون آمد که بلافاصله درد زایمان گرفت و بچه‌ای را به دنیا آورد:
[۴۰] مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۶۸۰ و ۶۸۱.
«قَالَ یا قَوْمِ... قَدْ جَاءَتْکُمْ بَینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَکُمْ آیةً فَذَرُوهَا تَأْکُلْ فِی أَرْضِ اللَّهِ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَیأْخُذَکُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ»«گفت: ای قوم من... دلیل روشنی از طرف پروردگارتان برای شما آمده: این «ناقه­» الهی برای شما معجزه‌ای است؛ او را به حال خود واگذارید که در زمین خدا (از علفهای بیابان) بخورد! و آن را آزار نرسانید، که عذاب دردناکی شما را خواهد گرفت!»



به امر خداوند آب آن منطقه تقسیم شد، یک روز برای شُرب ناقه و روز دیگر برای مردم!ناقه در روز خود برای نوشیدن آب می­‌آمد و در پایان روز می‌رفت، و قوم در روزی که آب سهم ناقه بود، از شیر او استفاده می­‌کردنداما عواملی چون استکبار، طغیان­گری، روحیه ظلم و ستمگری، کفر و الحاد قوم ثمودموجب شد که شقی­ترین آنها(قدار بن سالف) ناقه را پی کند.طبق نقل پیامبر اکرم -صلی­ الله علیه و آله- او شقی‌­ترین فرد در میان اولین انسانها بود.قوم صالح، بعد از پی کردن ناقه، بی‌­شرمی را به نهایت خود رسانده و گفتند: «ای صالح! اگر تو از فرستادگان خدا هستی، آن‌چه ما را با آن تهدید می‌کنی، بیاور!»صالح به آنها گفت: سه روز در خانه‌هایتان بهره‌مند گردید و بعد از آن، عذاب الهی فرا می‌­رسد، وعده‌ای که دروغ نخواهد بود!
مراد از واژه­ «دار» در «تَمَتَّعُوا فِی دَارِکُمْ»
خانه­‌ای است که انسان در آن با آرامش زندگی می‌­کند و در آیه منظور شهری بود که قوم ثمود آن‌جا زندگی می‌کردند.هنگامی‌که قوم ثمود عذاب الهی را مشاهده نمودند، از کردار خود پشیمان شدند،
اما دیگر سودی نداشت و صیحه‌ آسمانی آن‌ها را در برگرفته، پس آنها از شدت عذاب به صورت خشک شده، به روی افتاده و هلاک شدند.



 
۱. اعراف/سوره۷، آیه۷۳ و ۷۴.    
۲. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۵۳.    
۳. قمر/سوره ۵۴، آیه۳۵.    
۴. نمل/سوره۲۷، آیه۴۷.    
۵. مومنون/سوره۲۳، آیه۳۸.    
۶. شعراء/سوره۲۶، آیات۱۵۴ تا ۱۵۸.    
۷. هود/سوره۱۱، آیه۶۵.    
۸. تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۱۲۳.    
۹. تفسیر المیزان، ج۸، ص۱۸۱.    
۱۰. مجمع البیان، ج۴، ص۲۹۳ و فیض کاشانی، ملامحسن؛ تفسیر صافی، قم، الهادی، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۲۱۳.    
۱۱. هود/سوره۱۱، آیات ۶۱ تا ۶۳.    
۱۲. المیزان، ج۱۰، ص۳۱۲.    
۱۳. مجمع البیان، ج۵، ۲۹۸ و ثعالبی، عبدالرحمن؛ تفسیر الثعالبی، تحقیق، عبد الفتاح و...، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، ۱۴۱۸ق، ج۳، ص ۲۸۹.    
۱۴. المیزان، ج۱۰، ص۳۱۲.    
۱۵. مجمع البیان، ج۴، ص۲۹۳.    
۱۶. تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۱، ص۲۰۲.    
۱۷. شمس/سوره۹۱، آیه۱۳.    
۱۸. المیزان، ج۲۰، ص۲۹۹.    
۱۹. مجمع البیان، ج۱۰، ص۳۶۹.    
۲۰. فضل الله، سیدمحمدحسین؛ من وحی القرآن، بیروت، دارالملاک، ۱۴۱۹ق، چاپ دوم، ج‏۱۲، ص۸۹ و مکارم شیرازی، ناصر؛ الامثل فی تفسیر کتاب الله المنزل، قم، مدرسة امام علی بن ابی طالب،۱۴۲۱ق، ج‏۱۲،ص۸۵.
۲۱. هود/سوره۱۱، آیه ۶۱.    
۲۲. هود/سوره۱۱، آیه ۶۱.    
۲۳. تفسیر من وحی القرآن، ج‏۱۲، ص۹۰.
۲۴. مغنیه، محمدجواد؛ تفسیر کاشف، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۴۲۴ق، چاپ اول، ج‏۴، ص۲۳۹.
۲۵. نمل/سوره۲۷، آیه ۴۵ و ۴۶.    
۲۶. تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۲، ۱۶۸.    
۲۷. معانی القران، ج۵، ص۱۴۰.    
۲۸. الأمثل فی تفسیر کتاب الله المنزل، ج‏۱۲، ص۸۶.
۲۹. مجمع البیان، ج۷، ص۳۴۰.    
۳۰. شعراء/سوره۲۶، آیات ۱۴۲ تا ۱۴۴.    
۳۱. زحیلی، وهبة بن مصطفی؛ التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج، بیروت، دارالفکر المعاصر، ۱۴۱۸ق، چاپ دوم، ج‏۱۹، ص۱۹۹.
۳۲. ابن جریر طبری، محمد؛ جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۱۳ق، چاپ اول، ج‏۱۹، ۱.
۳۳. تفسیر التبیان، ج۸، ص۴۸.    
۳۴. ابن عاشور، محمد بن طاهر؛ التحریر و التنویر، بی‌تا، ج۱۹، ص۱۸۱.
۳۵. تفسیر من وحی القرآن، ج‏۱۰، ص۱۷۲.
۳۶. اعراف/سوره۷، آیه ۷۴.    
۳۷. لسان العرب، ج۲، ص۱۷۰ و طریحی، فخرالدین؛ مجمع البحرین، تحقیق احمد حسینی، تهران، کتابفروشی مرتضوی، ۱۳۷۵ش ج۱، ص۲۸۲ و راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ مفردات راغب، تحقیق صفوان عدنان، دمشق، دارالعلم، ۱۴۱۲ق، ص ۵۴۶.    
۳۸. لسلن العرب، ج۲، ص۱۷۰.    
۳۹. تفسیر التبیان، ج۱، ص۲۷۱.    
۴۰. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۶۸۰ و ۶۸۱.
۴۱. آل عمران/سوره۳، آیه ۷۳.    
۴۲. قمر/سوره۳، آیه ۲۸.    
۴۳. تفسیر التبیان، ج۹، ص۴۵۴.    
۴۴. اعراف/سوره۷، آیه ۷۶ و ۷۷.    
۴۵. هود/سوره۱۱، آیه ۶۷.    
۴۶. شمس/سوره۹۱، آیه ۷۳.    
۴۷. تفسیر التبیان، ج۱۰، ص۳۶۰.    
۴۸. مجمع البیان، ج۱۰، ص۳۷۱.    
۴۹. اعراف/سوره۷، آیه ۷۷.    
۵۰. هود/سوره۱۱، آیه ۶۵.    
۵۱. هود/سوره۱۱، آیه ۶۵.    
۵۲. المیزان، ج۱۰، ص۳۱۳.    
۵۳. شعراء/سوره۲۶، آیه ۱۵۷. فیض کاشانی، ملامحسن؛ تفسیر اصفی، مرکز الابحاث و الدراسات الاسلامیۀ، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۸۹۳.    
۵۴. هود/سوره۱۱، آیه ۶۷. ر.ک التبیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۵۷ و قرطبی، محمد؛ الجامع لاحکام القرآن، تهران، ناصر خسرو، بی‌تا، ج۷، ص۲۴۲.    




سایت پزوهه با تلخیص    




جعبه ابزار