• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

استغفار

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



درخواست آمرزش از خداوند را اِستغفار گویند. مورد بحث در فقه، استغفار گفتاری است که از آن در باب‌هایی مانند طهارت، صلات، صوم، حج، تجارت، ظهار و کفّارات به مناسبت سخن گفته شده است.

فهرست مندرجات

۱ - معنای لغوی استغفار
۲ - معنای اصطلاحی استغفار
۳ - انواع استغفار
۴ - اقسام استغفار از نظر حکم شرعی
       ۴.۱ - استغفار مستحب
       ۴.۲ - استغفار واجب
       ۴.۳ - استغفار حرام
۵ - مفاهیم استغفار در قرآن
۶ - عناوین کیفیت پوشاندن گناه
۷ - اهمیت استغفار از خدا
۸ - تفاوت استغفار و توبه
       ۸.۱ - وجوه مغایرات توبه و استغفار
۹ - اهمّیت استغفار
۱۰ - آثار استغفار
       ۱۰.۱ - پیشگیری از عذاب الهی
       ۱۰.۲ - آمرزش گناهان
       ۱۰.۳ - افزایش روزی
       ۱۰.۴ - ازدیاد فرزندان
       ۱۰.۵ - رفاه و عمر طولانی
۱۱ - ضرورت استغفار
۱۲ - برترین زمان استغفار
       ۱۲.۱ - سحر و بعضی از شب‌ها
       ۱۲.۲ - علل اهمیت استغفار در سحرگاه
       ۱۲.۳ - منظور از استغفار‌کنندگان در سحرگاهان
۱۳ - الفاظ استغفار
۱۴ - اجابت استغفار
۱۵ - وساطت در استغفار
       ۱۵.۱ - انواع وساطت برای استغفار
       ۱۵.۲ - خصوصیات واسطه برای استغفار از خدا
       ۱۵.۳ - عدم منافات وساطت با توحید
۱۶ - ممنوعیّت استغفار برای مشرکان
       ۱۶.۱ - علت ممنوعیّت استغفار برای مشرکان
       ۱۶.۲ - علت استغفار حضرت ابراهیم برای آذر
       ۱۶.۳ - شأن نزول آیه ممنوعیّت استغفار برای مشرکان
       ۱۶.۴ - ضعف شأن نزول مذکور
۱۷ - بی‌تأثیر بودن استغفار برای منافقان
       ۱۷.۱ - علت بی‌تأثیر بودن استغفار برای منافقان
۱۸ - آداب استغفار در روایات
۱۹ - استغفار کنندگان
       ۱۹.۱ - ‌پیامبران
              ۱۹.۱.۱ - علل استغفار انبیاء
              ۱۹.۱.۲ - استغفار انبیاء و مقام نبوت
              ۱۹.۱.۳ - نظر اهل سنت در این باب
       ۱۹.۲ - فرشتگان
              ۱۹.۲.۱ - عدم استغفار فرشتگان برای خود
              ۱۹.۲.۲ - علل عدم برتری فرشتگان بر انبیاء
۲۰ - پانویس
۲۱ - منبع


واژه استغفار به معنای درخواست مغفرت
[۱] شمس العلوم، ج‌۸، ص‌۴۹۸۲.
از ریشه «غ‌ـ‌ف‌ـ‌ر» در لغت به معنای پوشش است
[۳] النهایه، ج‌۳، ص‌۳۷۳، «غفر».
، چنان که گفته می‌شود: «اصبغ ثوبک بالسواد فهوأغفر لوسخه = لباست را رنگ سیاه کن تا در برابر چرک پوشاننده‌تر باشد».
به کلاه‌خود نیز از آن جهت که سر را از آسیبها می‌پوشاند، مِغفَر می‌گویندو پارچه‌ای را که به‌صورت آستر، یک سوی لباس را پوشش می‌دهد، غَفَر می‌نامند.
[۶] النهایه، ج‌۳، ص‌۳۷۴.



استغفار در اصطلاح، به معنای درخواست زبانی یا عملیآمرزش
[۸] کشف الاسرار، ج‌۲، ص‌۴۶.
و پوشش گناه
[۹] التحریرو التنویر، ج‌۴، ص‌۹۲.
از پیشگاه خداوند، و هدف از آن درخواست مصونیت از آثار بد گناه و عذاب الهی است.
[۱۰] التحریرو التنویر، ج‌۴، ص‌۹۲.

برخی، واژه استغفار در آیاتی از قرآن را به ایمان
[۱۲] الکشاف، ج‌۲، ص‌۴۰۲.
، اسلام
[۱۳] التفسیرالکبیر، ج‌۱۵، ص‌۱۵۸.
یا گزاردن نماز
[۱۴] مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۷۱۴.
تفسیر کرده‌اند که به مصادیق استغفار در مقام عمل اشاره دارند.


استغفار یا قولی است مانند گفتن «استغفر اللّه» و یا فعلی مانند انجام دادن عملی که موجب آمرزش انسان می‌گردد.


استغفار گرچه فی نفسه مستحب است، لیکن گاهی به جهت عوارضی واجب یا حرام می‌گردد. از این رو، استغفار به لحاظ حکم سه گونه است:

۴.۱ - استغفار مستحب

استغفار از آن جهت که بهترین دعا و عبادت به شمار می‌رود، در همۀ حالات به ویژه موارد ذیل مستحب است: بین دو سجدۀ نماز؛
[۱۶] العروة الوثقی ج۱، ص۶۸۳.
بعد از تسبیحات اربعه؛در قنوت به خصوص‌ قنوت نماز وتر؛
[۱۸] العروة الوثقی ج۱، ص۶۹۹.
هنگام سحر؛برای میّت هنگام تشییع جنازه، دفن و زیارت قبر او؛در نماز باران؛در ماه رمضان؛برای ترک برخی آداب و سنن مانند استغفار برای لطمه زدن بر سر و صورت خود به عنوان کفّارۀ آن.

۴.۲ - استغفار واجب

استغفار به عنوان کفّارۀ واجب بر محرم در صورت جدال کمتر از سه بار و فسوق،
[۲۶] مناسک مراجع، م۳۷۲ و مناسک مراجع، م۳۷۷.
یا بدل کفّارۀ واجب بر کسی که توان انجام هیچ یک از خصال کفّاره (آزاد کردن برده، گرفتن دو ماه روزه یا اطعام یا پوشاندن شصت فقیر) را ندارد واجب است.
البته بدلیّت استغفار در کفّارۀ ظهار در صورت ناتوانی از پرداخت کفّاره، مورد اختلاف است.
در وجوب استغفار در نماز میّت و نیز از سوی غیبت کننده برای کسی که او را غیبت کرده، اختلاف است.

۴.۳ - استغفار حرام

استغفار برای مشرکان و کفّار- به نصّ قرآن کریم- و نیز مخالفان و منافقان، حرام است.


مفهوم آمرزش خواهی ۶۸ بار در قرآن آمده‌است: ۴۳ مورد از آن در هیئتهای گوناگون باب استفعال، ۱۷ مورد در قالب «إغفر»، سه مورد به صیغه «یغفر»، دو مورد «تغفر» و یک بار به‌صورت «مغفرة» به‌کار رفته است.
[۳۵] المعجم المفهرس، ص‌۶۳۴، «غفر».

در دو آیه نیز فرمان استغفار با واژه «حِطَّة» آمده و نقل شده‌است که خداوند به بنی اسرائیل فرمان استغفار داد تا مشمول مغفرت الهی قرار گیرند.


کیفیّت پوشاندن گناه از بحث استغفار خارج است و از جمله افعال الهی به شمار می‌رود و از آن تحت عناوین غفران، عفو، تکفیر سیّئه و تبدیل آن به حسنه بحث می‌شود.


در ‌شریعت اسلامی، استغفار به‌صورت بهترین عبادت و دعا مطرح، و فراوانی انجام دادن آن توصیه شده و شاخص‌ترین تعبیر از آن، با جمله «استغفر‌الله»‌است.
[۳۸] البرهان، ج‌۵، ص‌۶۴‌ـ‌۶۵.

استغفار از عبادت‌هایی است که در [[|شریعت مقدس]]، نسبت به آن، ترغیب و تشویق بسیار شده است؛ چندان که بیشتر دعاهایی که از معصومان علیهم السّلام به یادگار مانده،- با عبارات و الفاظ گوناگون- متضمّن استغفار است.


فرمان توبه پس از امر به استغفار در آیات ۳، ۵۲ و ۹۰ سوره آل عمران:«واَنِ‌استَغفِروا رَبَّکُم ثُمَّ توبوا اِلَیهِ» به دو دلیل، نشان دهنده مغایرت مفهوم استغفار و توبه است:
۱. عطف توبه بر استغفار با کلمه «ثمّ» که فاصله و ترتیب را می‌رساند.
۲. اصل در کلام هر گوینده‌ای تأسیس و اراده معنای جدید است.
بنابراين تفاوت آن با توبه این است که توبه، بازگشت به سوی پروردگار با پشیمانی از عمل بد خویش است، ولی استغفار، درخواست مغفرت و آمرزش از او است. البته در این که قوام استغفار به توبه است یا نه، میان فقها اختلاف است.

۸.۱ - وجوه مغایرات توبه و استغفار

درباره مغایرت استغفار با توبه، وجوهی گفته شده که می‌توان آنها را در دو وجه خلاصه کرد:
۱.‌استغفار، آمرزش خواهی از گناهان برای پیراستن روح از آلودگیها و نابودی باورها و اعمالی، مانند شرک و معصیت است و توبه، اقدام برای آراستن روح به صفات پسندیده، مانند توحید و ایمان و امتثال فرمانهای الهی است، در نتیجه استغفار، طلب آمرزش؛ ولی توبه بازگشت به خدا در مقام عمل است.
[۴۸] جامع‌البیان، مج‌۷، ج‌۱۱، ص‌۲۳۴.
[۴۹] فی ظلال القرآن، ج‌۴، ص‌۱۸۵۳.

۲. منظور از استغفار، درخواست آمرزش از گناهان پیشین، و مقصود از توبه، پشیمانی و بازگشت به خدا درباره گناهانی است که امکان دارد در آینده واقع شود.
[۵۱] التفسیر الکبیر، ج‌۱۷، ص‌۱۸۱.
[۵۲] اطیب‌البیان، ج‌۷،‌ص‌۶.

با توجّه به تفاوت معنای توبه و استغفار، توبه به‌صورت مکمّل استغفار در جهت رسیدن به هدف آن، یعنی آمرزش مطرح است.
[۵۴] مجمع‌البیان، ج‌۵، ص‌۲۱۴.

عده‌ای در تفاوت میان استغفار و توبه به تفاوت متعلّق آن دو اشاره کرده و استغفار را به گناهان کوچک، و توبه را به گناهان بزرگ مربوط دانسته‌اند.
[۵۵] تفسیر قرطبی، ج‌۹، ص‌۵.

در یک آیه، استغفار پس از توبه آمده و برآن عطف شده است: «اَفَلا یَتوبونَ اِلَی اللّهِ ویَستَغفِرونَهُ»؛ امّا چون عطف در این آیه با «واو» که برای جمع است صورت پذیرفته، با مغایرت استغفار و توبه منافاتی ندارد.
برخی امر به توبه پس از استغفار را در آیات سوره هود، تأکید همان امر اوّل و «ثمّ» را به معنای واو دانسته‌اند.
[۵۷] مجمع البیان، ج‌۵، ص‌۳۱۴.

برخی نیز معتقدند چنانچه در موردی استغفار به تنهایی به‌کار رفته باشد، معنای توبه را نیز دربردارد.
[۵۹] مدارج السالکین، ج‌۱، ص‌۳۳۴‌ـ‌۳۳۵.



اهمّیت استغفار از جهات گوناگونی قابل تبیین است:
۱.‌پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)و دیگر پیامبران به استغفار سفارش کرده و عموم مردم بدان فرمان داده شده‌اند، چنان که ۸‌آیه، به آمرزش خواهی ترغیب عمومی کرده و نزدیک به ۳۰ آیه، از استغفار پیامبران سخن به میان آورده و ۵ آیه نیز شخص رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) را به آن مأمور کرده است.
[۶۰] المعجم الاحصائی، ج‌۳، ص‌۱۰۵۸، «غفر».

۲.‌فرشتگان برای مؤمنانو اهل زمین استغفار می‌کنند.
۳.‌ درخواست آمرزش گناه، صفت پرهیزکاران معرّفی شده است: «...‌لِلَّذینَ اتَّقَوا... اَلَّذینَ یَقولونَ رَبَّنا اِنَّنا ءامَنّا فَاغفِر‌لَنا».


در آیات و روایات، آثار سازنده و ارزشمندی از قبیل صلاح جامعه، نزول برکات الهی، و مصونیّت از عذاب دنیوی و اخروی برای آن بیان شده است که با تفصیل بیشتر ارائه می‌گردد.

۱۰.۱ - پیشگیری از عذاب الهی

براساس آیه‌۳۳ سوره انفالتا زمانی که مردم اهل استغفار باشند، خداوند آنان را عذاب نخواهد کرد: «...‌وما‌کانَ‌اللّهُ مُعَذِّبَهُم وهُم یَستَغفِرون».
ابتدای آیه یاد شده، به عامل دیگر پیشگیری از عذاب، یعنی وجود رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در میان مردم اشاره دارد.
مفسّران درباره این آیه، شأن نزول‌های خاص و احتمالات گوناگونی ذکر کرده‌اند؛ ولی آیه، این قانون کلّی را دربردارد که وجود رسول خدا(صلی الله علیه وآله)در میان مردم و استغفار مردم، هر دو عامل امنیّت آنان در برابر بلاهای سخت و سنگین و مجازاتهای دردناک طبیعی و غیر طبیعی، همانند سیل، زلزله و جنگهای ویرانگر است.
حضرت امیرمؤمنان(علیه السلام)می‌فرماید: در روی زمین، دو ابزار امنیّت از عذاب الهی وجود داشت: یکی از آن دو وجود پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)بود که با رحلت آن حضرت برداشته شد؛ ولی دیگری که استغفار است، همواره برای همگان وجود دارد، پس بدان تمسّک جویید. آنگاه آیه پیشین را تلاوت‌کردند.
[۷۲] نهج البلاغه، حکمت ۸۸.


۱۰.۲ - آمرزش گناهان

در آیه ۱۰ سوره نوحدر پی فرمان حضرت نوح(علیه السلام) به استغفار، صفت بسیار بخشنده بودن خداوند مطرح شده است: «فَقُلتُ استَغفِروا رَبَّکُم اِنَّهُ کانَ غَفّارا». وصف غفّار، همانند اوصاف غفور، رحیمو ودود... به وعده مهم و بشارت بزرگ الهی به آمرزش گناهان و نزول رحمت بر بندگان اشاره دارد.
[۷۶] جامع البیان، مج‌۴، ج‌۵، ص‌۳۷۱.

در روایتی استغفار از گناه، عامل زدوده‌شدن زنگارهای گناه از روح انسان و بخشیدن جلای معنوی به روح، دانسته شده‌است.
[۷۷] عدة الداعی، ص‌۲۶۵.


۱۰.۳ - افزایش روزی

آیات ۱۱‌ـ‌۱۲ سوره نوحبه نجات از خشک‌سالی با آمدن بارانهای فراوان، رفع فقر و تنگ‌دستی و زیاد شدن درآمد و روزی اشاره دارد: «یُرسِلِ السَّماءَ عَلَیکُم مِدرارا ویُمدِدکُم بِاَمول...».

۱۰.۴ - ازدیاد فرزندان

بر اساس آیه ۱۲ سوره نوحرفع مشکل بی‌فرزندی، یا ازدیاد فرزندان از آثار استغفار شمرده شده است: «ویُمدِدکُم بِاَمول وبَنینَ...».

۱۰.۵ - رفاه و عمر طولانی

استغفار واقعی عامل دستیابی انسان به زندگی خوب و زیبای توأم با ثروت، رفاه، امنیّت و عزّت است
[۸۰] مجمع البیان، ج‌۱۰، ص‌۵۴۳.
[۸۱] التفسیر الکبیر، ج‌۳۰، ص‌۱۳۷.
: «ویَجعَل لَکُم جَنّـت ویَجعَل لَکُم اَنهـرا»، چنان‌که در آیه ۳ سوره هوداز این دنیای خوب مادّی به متاع نیکو یاد شده است: «واَنِ استَغفِروا رَبَّکُم ثُمَّ توبوا اِلَیهِ یُمَتِّعکُم مَتـعـًا حَسَنـًا».
برخی نیز متاع حسن را عمر دراز، قناعت، رها کردن مردم و روی‌آوری به خداوند در نتیجه آمرزش‌خواهی دانسته‌اند.
در نقلی، حسن بصری اشخاصی را که از خشکسالی، فقر و تنگدستی و نداشتن فرزند رنج می‌بردند و‌برای رفع آن در پی راه حلّی بودند، به استغفار سفارش و به آیات ۱۰‌ـ‌۱۲ سوره نوحاستناد‌کرده است.
[۸۶] مجمع البیان، ج‌۱۰، ص‌۵۴۳.



فرمان و تشویق به استغفار در بسیاری از آیات
[۸۷] المعجم المفهرس، ص‌۶۳۴، «غفر».
و توبیخ ترک آن در برخی دیگر، چون «اَفَلا یَتوبونَ اِلَی اللّهِ ویَستَغفِرونَهُ»، ضرورت استغفار همگان را روشن می‌سازد، زیرا از یک سو انسانهای عادی بر اثر غفلت، نادانی و سرکشی غ رایز حیوانی و هوای نفس، همواره در معرض گناه هستند، ازاین‌رو نیاز به استغفار و ضرورت آن، جهت پالایش و تصفیه روحشان امری بدیهی می‌نماید.
و از سوی دیگر، هیچ‌کس نمی‌تواند حقوق الهی را آن‌گونه که شایسته مقام ربوبی است، به جای آورد، بلکه به اندازه معرفت و شناخت خویش به این مهم می‌پردازد، بر این اساس، حتّی پارسایان حقیقی نیز از کارها و عبادتهای خود شرم داشته، خویش را در پیشگاه خداوند متّهم، بلکه مقصر می‌دانند و ضرورت استغفار را درک می‌کنند.
[۸۹] نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳.



استغفار به زمان و مکان خاص و وضعیّت ویژه‌ای محدود نیست؛ ولی در حالات و موقعیّتهای مختلف زمانی و مکانی، نقش ویژه خود را دارد و بیشتر مقرون به پذیرش از ناحیه خداوند است، چنان که شب، بستر مناسبی برای نزول فیض الهی: «اِنّا اَنزَلنـهُ فی لَیلَةِ القَدر»، و برای عروج عبد: «سُبحـنَ الَّذی اَسری بِعَبدِهِ لَیلاً»است.

۱۲.۱ - سحر و بعضی از شب‌ها

قرآن کریم در آیات ۱۷ سوره آل‌عمران:«المُستَغفِرینَ بِالاَسحار» و ۱۸ سوره ذاریات: «وبِالاَسحارِ هُم یَستَغفِرون» با صراحت، سَحَر را برای استغفار برمی‌گزیند و در آیه ۹۸ سوره یوسف:«قالَ سَوفَ اَستَغفِرُ لَکُم رَبّی» طبق نظر قریب به اتّفاق مفسّران، برتری استغفار در سحر در مقایسه با زمانهای دیگر را گوشزد می‌کند.
در آیه اخیر، آنگاه که فرزندان خطاکار یعقوب(علیه السلام)از وی خواستند تا برای گناهانی که در حقّ پدر و برادر خود مرتکب شده‌اند برای آنان از خداوند آمرزش بطلبد. یعقوب(علیه السلام)گفت: در آینده برایتان از خدا آمرزش می‌طلبم.
بیشتر روایات ناظر به آیه یاد شده تصریح می‌کنند که منظور او از آینده، سَحَر بوده است.
[۹۵] مجمع البیان، ج‌۵، ص‌۴۰۳.

برخی دیگر از مفسّران نیز زمانهای دیگری، چون شب جمعه
[۹۸] جامع البیان، مج‌۸، ج‌۱۳، ص۸۵.
[۹۹] مجمع‌البیان، ج‌۵، ص‌۴۰۳.
[۱۰۰] التفسیرالکبیر، ج‌۱۸، ص‌۲۰۹.
، شبهای سیزدهم تا پانزدهم رجب
[۱۰۲] روح المعانی، مج‌۸، ج‌۱۳، ص‌۷۹.
، و وقت نماز شب
[۱۰۴] الدرالمنثور، ج‌۴، ص‌۵۸۵.
را مناسب برای این آمرزش‌طلبی دانسته‌اند.

۱۲.۲ - علل اهمیت استغفار در سحرگاه

برخی از رازهای اهمیّت استغفار در سحرگاه را می‌توان چنین تبیین کرد.
۱.‌سحرگاه خوش‌ترین اوقات خواب به شمار می‌آید و کسی که در این زمان از لذّت خواب، چشم بپوشد و به عبادت خدا بپردازد، اطاعت و بندگی او کامل‌تر خواهد بود.
[۱۰۵] التفسیرالکبیر، ج‌۷، ص‌۲۱۷.

سحرگاه، یعنی بخشی از شب که در آن آرامش خاصّی حکمفرماست، زمینه مناسبی برای دعا بوده، استغفار و عبادت در آن تأثیر بسزایی دارد: «اِنَّ ناشِئَةَ الَّیلِ هِیَ اَشَدُّ وطــًا واَقوَمُ قیلا».

۱۲.۳ - منظور از استغفار‌کنندگان در سحرگاهان

استغفار‌کنندگان در سحرگاهانرا این گروهها دانسته‌اند:
۱.‌برگزار کنندگان نماز صبح به‌صورت جماعت.
[۱۰۸] جامع البیان، مج‌۳، ج‌۳، ص‌۲۸۳.
[۱۰۹] مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۷۱۴.

۲. کسانی که در سحرگاه ۷۰ بار استغفار می‌کنند.
[۱۱۱] جامع البیان، مج‌۳، ج‌۳، ص‌۳۸۳.

۳. افرادی که هنگام طلوع فجر صادق، بیدار و شاهد آن‌اند.
[۱۱۲] جامع البیان، مج‌۳، ج‌۳، ص‌۳۸۳.

۴. کسانی‌که تا وقت سحر مشغول نماز بوده، آنگاه به استغفار و دعا می‌پردازند.
[۱۱۳] مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۷۱۴.
[۱۱۴] التفسیرالکبیر، ج‌۷، ص‌۲۱۷.

۵. آنان که در قنوت رکعت اخیر نماز شب (وتر)، ۷۰ بار از خدا درخواست بخشش‌دارند.
[۱۱۶] البرهان، ج‌۱، ص‌۶۰۲.

در آیه‌ای نیز خداوند پس از آنکه به حجگزاران فرمان می‌دهد به سوی سرزمین مِنا کوچ کنند، به آنان دستور استغفار می‌دهد: «ثُمَّ اَفیضوا مِن حَیثُ اَفاضَ النّاسُ واستَغفِروا اللّهَ...».


استغفار در شریعت مقدّس با الفاظ مختلفی بیان شده است مانند «استغفر اللّه» و «اللّهم اغفر لی».
برخی تصریح کرده‌اند که استغفار قولی باید از ریشۀ «غفر» باشد؛ همان گونه که در تحمید، تسبیح و تکبیر چنین است.


پذیرش استغفار از سوی خداوند حتمی است، زیرا:
۱. برخی آیات به پذیرش استغفار از سوی خداوند تصریح دارد: «ومَن یَعمَل سوءًا اَو یَظلِم نَفسَهُ ثُمَّ یَستَغفِرِ اللّهَ یَجِدِ اللّهَ غَفورًا رَحیمـا»، «ومَن یَغفِرُ الذُّنوبَ اِلاَّ اللّهُ»، «فَاستَغفِروهُ ثُمَّ توبوا اِلَیهِ اِنَّ رَبّی قَریبٌ مُجیب».
نیز خداوند در آیه ۶۰ سوره غافر:«اُدعونی اَستَجِب لَکُم» وعده استجابت دعا داده و استغفار، به‌صورت یکی از بهترین دعاها
[۱۲۳] البرهان، ج‌۵، ص‌۶۵.
مشمول این وعده الهی است و وعده پذیرش استغفار می‌تواند سبب تشویق به آن باشد.
۲. با توجّه به اینکه آیات فراوانی از قرآن کریم به استغفار امر می‌کند
[۱۲۶] المعجم المفهرس، ص‌۶۳۴، «غفر».
، عدم پذیرش آن از سوی خداوند، بعید به نظر می‌آید.
۳.‌بسیاری از اوصاف الهی چون غفور، غفّار، عفوّ و‌... خود بشارت به بخشش الهی است که در استغفار، مطلوب است.


واسطه‌جویی و واسطه‌پذیری برای استغفار، در قرآن کریم تأیید و تثبیت شده است، چنان که به وسیله‌جویی برای تقرّب به خدا به‌صورت مطلق امر شده است: «وابتَغوا اِلَیهِ الوَسیلَةَ».

۱۵.۱ - انواع وساطت برای استغفار

برخی آیات، واسطه‌جویی دیگران از رسول خدا و وساطت حضرت را برای آنها در استغفار، مطرح کرده می‌فرماید: «...‌ولَو اَنَّهُم اِذ ظَـلَموا اَنفُسَهُم جاءوکَ فَاستَغفَروا اللّهَ واستَغفَرَ لَهُمُ الرَّسولُ‌...».
و در برخی دیگر، خداوند به رسول خویش فرمان می‌دهد تا برای خود و مردم مؤمن استغفار کند: «واستَغفِر لِذَنبِکَ ولِلمُؤمِنینَ والمُؤمِنـتِ».
در آیاتی نیز استغفار برای پدر و مادرو دیگر خویشاوندانو مؤمنانعملی پسندیده دانسته شده است.
مفهوم برخی از آیات نیز، مانند ۱۱۳ سوره توبهکه در آن رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و مؤمنان از استغفار برای مشرکان منع شده‌اند بر جواز استغفار برای مؤمنان دلالت دارد: «ما کانَ لِلنَّبِیِّ والَّذینَ ءامَنوا اَن یَستَغفِروا لِلمُشرِکینَ‌...».
[۱۳۶] نمونه، ج‌۳، ص‌۴۵۲.

افزون بر آیات یاد شده، آیات ۹۷‌ـ‌۹۸ سوره یوسف: «قالوا یـاَبانَا استَغفِر لَنا... قالَ سَوفَ اَستَغفِرُ لَکُم‌رَبّی...» نیز به خوبی بر جواز وسیله‌جویی در استغفار دلالت دارد، زیرا هنگامی که فرزندان یعقوب پیامبر، از وی وساطت آمرزش از خدا را برای خود خواستند، حضرت به آنان وعده داد که در آینده برایشان از خداوند آمرزش بطلبد.

۱۵.۲ - خصوصیات واسطه برای استغفار از خدا

به نظر برخی مفسّران، استفاده قرآن از عنوان «رسول» در آیه ۶۴ سوره نساءبه این معنا اشاره دارد که واسطه باید دارای مقام معنوی و منزلت قابل توجّهی نزد خدا باشد.
کسی که مقام رسالت ویژه اوست و بدان، مورد تکریم واقع شده، این شایستگی را دارد که واسطه در حاجت‌طلبی از خدا باشد و خداوند هرگز شفاعت او را رد نکند.
[۱۳۹] التفسیرالکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۶۲.

البتّه پذیرش نقش واسطه در آمرزش خواهی با لزوم وجود قابلیّت در توسّل جویان و مغفرت‌طلبان، جهت تأثیر استغفار برای آنان منافاتی ندارد.
[۱۴۰] نمونه، ج‌۳، ص‌۴۵۲.


۱۵.۳ - عدم منافات وساطت با توحید

واسطه‌جویی در آمرزش‌خواهی با توحید منافاتی ندارد و به رغم نظر ابن‌تیمیّه و پیروان وهّابی او، بدعت و شرک نبوده
[۱۴۱] آیین وهابیت، ص‌۱۴۵.
، بلکه امری مطلوب و راهی مؤثّر برای پذیرش استغفار و جذب لطف الهی است.
[۱۴۲] راهنما، ج‌۳، ص‌۴۵۰.
[۱۴۳] نمونه، ج‌۳، ص‌۴۵۱.

شأن نزول
[۱۴۴] مجمع البیان، ج‌۳، ص‌۱۰۵.
[۱۴۵] التفسیرالکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۶۲.
و روایات
[۱۴۶] الدرالمنثور، ج‌۲، ص‌۶۷۸.
ذیل آیه ۶۴ سوره نساءاعتراض نکردن یعقوب(علیه السلام) به فرزندان خویش که از وی درخواست وساطت در استغفار کرده‌اندمؤید این مطلب است.
[۱۵۰] شیعه پاسخ می‌دهد، ص‌۱۴۵.

ضمن اینکه در نگاه قرآن، آمرزش فقط از آنِ خداوند بوده، رسول و دیگران فقط واسطه درخواست آمرزش هستند.
[۱۵۳] تفسیر نور، ج‌۲، ص‌۳۶۵.
[۱۵۴] نمونه، ج‌۳، ص‌۴۵۲.



آیه ۱۱۳ سوره توبهپیامبر(صلی الله علیه وآله) و مؤمنان را از استغفار برای مشرکان باز می‌دارد: «ما کانَ لِلنَّبِیِّ والَّذینَ ءامَنوا اَن یَستَغفِروا لِلمُشرِکینَ ولَو کانوا اولی قُربی...» منع یاد شده، به سبب عدم تأثیر استغفار برای مشرکان: «اِنَّ اللّهَ لا یَغفِرُ اَن یُشرَکَ بِهِ»و بیهوده بودن آمرزش‌خواهی در حق آنان است.
از سویی استغفار، نوعی اظهار محبّت به مشرکان و پیوند با ایشان است که در بسیاری از موارد از آن نهی شده است.

۱۶.۱ - علت ممنوعیّت استغفار برای مشرکان

برخی منع استغفار برای مشرکان را به این سبب دانسته‌اند که در بین متمایل شدگان به ایمان و اسلام، نوعی مفسده پدید می‌آید، زیرا در صورت پذیرش استغفار برای مشرکان، این گمان پدید می‌آید که مؤمنان در این جهت هیچ‌گونه برتری بر مشرکان ندارند.
[۱۶۰] التحریر والتنویر، ج‌۱۱، ص‌۴۴.


۱۶.۲ - علت استغفار حضرت ابراهیم برای آذر

قرآن کریم پس از طرح ممنوعیّت استغفار برای مشرکان در آیه ۱۱۳ سوره توبه، به سرّ استغفار ابراهیم(علیه السلام)برای آزر اشاره می‌کند که این آمرزش‌خواهی، زمانی بوده که ابراهیم(علیه السلام)همچنان به ایمان آوردن وی امیدوار بوده است، به‌همین سبب برای هدایت آزر به راه راست، به وی وعده آمرزش خواهی داد و به این وعده وفا کرد.
امّا زمانی که دشمنی او با خدا آشکار شد، از وی تبرّی جست: «وما کانَ استِغفارُ اِبرهیمَ لاَِبیهِ اِلاّ عَن مَوعِدَة وعَدَها اِیّاهُ فَلَمّا تَبَیَّنَ لَهُ اَنَّهُ عَدُوٌّ لِلّهِ تَبَرَّاَ مِنهُ اِنَّ اِبرهیمَ لاََوّ‌هٌ حَلیمٌ‌».
مضمون روایتی در این زمینه این است که ابراهیم(علیه السلام)ایمان آوردن آزر را شرط استغفار برای او قرار داد و پس از آنکه دشمنی آزر با خدا برای حضرت روشن شد، از وی بیزاری جست.

۱۶.۳ - شأن نزول آیه ممنوعیّت استغفار برای مشرکان

در شأن نزول آیه ۱۱۳ سوره توبهآمده است که گروهی از مسلمانان، از رسول خدا(صلی الله علیه وآله)پرسیدند: آیا برای نیاکان ما که در زمان جاهلیّت مرده‌اند، از خدا بخشش نمی‌طلبی؟
خداوند با نزول آیه یاد شده به‌آنها پاسخ داد که پیامبر و مؤمنان، حقّ استغفار برای مشرکان را ندارند.
[۱۶۹] مجمع البیان، ج‌۵، ص‌۱۱۵.

در شأن نزول دیگری در منابع شیعه و اهل سنّت آمده است که علی(علیه السلام)آمرزش‌طلبی مسلمانی را برای پدر و مادر مشرک خویش شنید و به او اعتراض کرد. وی‌گفت: پس چگونه ابراهیم برای والدین مشرک خویش از خدا آمرزش خواست؟ علی(علیه السلام)پرسش او را به رسول‌خدا(صلی الله علیه وآله)رسانید، آنگاه آیات ۱۱۳‌ـ‌۱۱۴ سوره توبهنازل شد.
[۱۷۲] جامع‌البیان، مج‌۷، ج‌۱۱، ص‌۶۰.
[۱۷۳] التفسیرالکبیر، ج‌۱۶، ص‌۲۰۹.

در شأن نزول دیگری مقصود، استغفار رسول‌خدا(صلی الله علیه وآله)برای ابوطالب
[۱۷۵] جامع‌البیان، مج۷، ج۱۱، ص۵۶‌ـ‌۵۷.
[۱۷۶] التفسیرالکبیر، ج‌۱۶، ص‌۲۰۸.
[۱۷۷] تفسیر قرطبی، ج‌۸، ص‌۱۷۳.
یا‌آمنه
[۱۷۸] الکشاف، ج‌۲، ص‌۳۱۵.
[۱۷۹] التفسیر‌الکبیر، ج‌۱۶، ص‌۲۰۸.
[۱۸۰] الدرالمنثور، ج‌۴، ص‌۳۰۲.
دانسته شده، درحالی‌که این شأن نزول به ادلّه‌متعدّد از سوی محقّقان ردّ شده است؛ از جمله:

۱۶.۴ - ضعف شأن نزول مذکور

۱. ضعف خبر یاد شده به دلیل نقل آن از سوی سعید‌بن‌مسیب که برخی از منابع رجالی از او مذمّت، و برخی نیز از اظهار نظر درباره وی خودداری کرده‌اند، افزون بر این، بعضی از منابع دیگر، روایت سعید‌بن‌مسیب را به سبب دشمنی او با اهل بیت(علیهم السلام) فاقد اعتبار می‌دانند.
۲. ‌مشهور، بلکه مسلّم است که سوره توبه در سال نهم هجری نازل شده، درحالی‌که وفات ابوطالب(علیه السلام)در سال دهم بعثت بوده است
[۱۸۴] الکشاف، ج۲، ص‌۳۱۵.
[۱۸۵] التفسیرالکبیر، ج‌۱۶، ص‌۲۰۸.
[۱۸۶] تفسیر قرطبی، ج‌۸، ص‌۱۷۳.
، بنابراین، شأن نزول یاد شده در متن خود از جهت تاریخی دارای تضاد است، تا جایی که برخی از تفاسیر در حلّ آن، توجیهات نامقبولی چون دو بار نازل شدن این آیه
[۱۸۷] تفسیر المنار، ج‌۱۱، ص‌۵۷‌ـ‌۵۸.
یا امکان استغفار پیامبر(صلی الله علیه وآله)برای ابوطالب از زمان وفات او تاهنگام نزول آیه را مطرح کرده‌اند.
[۱۸۹] التفسیرالکبیر، ج‌۱۶، ص‌۲۰۸.

ولی به این نکته که چگونه پیامبر(صلی الله علیه وآله)سالها به عموی مشرک خود اظهار دوستی و ابراز محبّت داشته، اشاره نکرده‌اند، درحالی‌که خداوند، آشکارا و مکرّر او را از محبت به مشرکان بازداشته بود.
[۱۹۱] الغدیر، ج۸، ص۱۰ـ۱۱.

۳. در بخشی از همین شأن نزول، ابوطالب اظهار داشت که من بر دین عبدالمطّلب هستم و موحّد بودن عبدالمطّلب از نظر شیعه و بسیاری از اهل‌سنّت، مسلّم است.
[۱۹۲] مجالس المؤمنین، ج‌۱، ص‌۱۶۳.

از عبّاس‌بن‌عبدالمطّلب نیز نقل می‌شود که ابوطالب پیش از وفات، به توحید و رسالت اقرار کرد
[۱۹۴] شرح نهج‌البلاغه، ج‌۱۴، ص‌۲۶۶.
و اشعار به جای مانده از وی، مؤیّد این مطلب است.
[۱۹۵] اسنی‌المطالب، ص۳۷.

برخی نیز معتقدند ابوطالب ایمان خود را کتمان می‌کرد تا بدینوسیله بتواند از رسول‌اکرم(صلی الله علیه وآله)بهتر حمایت کند.
[۱۹۷] اسنی المطالب، ص‌۳۳.
[۱۹۸] شرح نهج البلاغه، ج‌۱۴، ص‌۲۷۴.

در روایات اهل بیت(علیهم السلام) نیز ابوطالب به اصحاب کهفو مؤمن آل‌فرعون
[۲۰۰] جواهر الفقه، ص‌۲۴۹.
تشبیه شده است.
امام‌رضا(علیه السلام)به ابان فرمود: اگر‌به‌ایمان ابوطالب اقرار نداری، سرانجام تو‌آتش‌است.


بی‌تأثیر بودن آمرزش‌خواهی برای منافقان در دو آیه از قرآن کریم آمده است: «سَواءٌ عَلَیهِم اَستَغفَرتَ لَهُم اَم لَم تَستَغفِر لَهُم لَن یَغفِرَ اللّهُ لَهُم...= برای آنان یکسان است؛ چه برایشان آمرزش بخواهی یانخواهی. خدا هرگز ایشان را نخواهد بخشود».
شبیه به همین مضمون، در جای دیگر می‌فرماید: چه برایشان آمرزش بخواهی یا نخواهی (یکسان است؛ حتّی )اگر برایشان ۷۰ بار آمرزش بخواهی، خدا آنها را نمی‌آمرزد: «استَغفِر لَهُم اَو لا تَستَغفِر لَهُم اِن تَستَغفِر لَهُم سَبعینَ مَرَّةً فَلَن یَغفِرَ اللّهُ لَهُم».
کلمه«سبعین» به معنای ۷۰ در این آیه، مبالغه و فراوانی در بیان حکم یاد شده را می‌رساند.
[۲۰۵] التفسیرالکبیر، ج‌۱۶، ص‌۱۴۸.


۱۷.۱ - علت بی‌تأثیر بودن استغفار برای منافقان

در ادامه آیه، علّت بی‌تأثیر بودن استغفار برای آنان را کفر ایشان به خدا و رسول، و نبودن زمینه هدایت در گروه فاسقان می‌شمرد: «...‌ذلِکَ بِاَنَّهُم کَفَروا بِاللّهِ ورَسولِهِ واللّهُ لا‌یَهدِی القَومَ الفـسِقین».
با توجّه به اینکه منافقان بر اعتقاد باطل و رفتار زشت خویش اصرار داشتند و اصرار بر رفتار زشت نیز مانع پذیرش استغفار است: «فَاستَغفَروا لِذُنوبِهِم... ولَم یُصِرُّوا عَلی ما فَعَلوا...»چگونه ممکن است استغفار برای آنان مؤثّرباشد؟
بسیاری از تفاسیر اهل‌سنّت، ضمن نقل روایاتی، استغفار رسول‌خدا(صلی الله علیه وآله)برای منافقان را سبب نزول آیه ۸۰ سوره توبهدانسته‌اند.
[۲۱۰] الدرالمنثور، ج‌۴، ص‌۲۵۴.
[۲۱۱] التفسیرالکبیر، ج‌۱۶، ص‌۱۴۷.

این نظر به دو جهت مخدوش است:
۱.‌آیات سوره توبه در اواخر عمر نبیّ‌اکرم(صلی الله علیه وآله)نازل شده، درحالی‌که همه سوره‌های مکّی و بیشتر سوره‌ها و آیات مدنی، پیش از آن فرود آمده است و تدبّر در آن نشان می‌دهد که هرگز امیدی در نجات کافران و منافقان نبوده و نمی‌توان تصوّر کرد که وضع آنان بر رسول خدا پنهان بوده یا از بی‌تأثیر بودن استغفار برای آنان خبر نداشته است تا بخواهد با اصرار در استغفار برای آنان زمینه آمرزششان را فراهم سازد.
۲. با توجّه به اصرار منافقان بر اعتقاد باطل خویش، آمرزش‌خواهی برای ایشان باعث ترغیب آنان به ادامه روش و اعتقاد باطل آنان می‌شد و این کار چگونه از رسول‌اکرم(صلی الله علیه وآله)ممکن‌است؟
[۲۱۲] التفسیرالکبیر، ج‌۱۶، ص‌۱۴۷.



در روایات، آداب و شرایطی مانند پشیمانی از عمل بد خویش، تصمیم بر عدم ارتکاب گناه در آینده و ادای حقوق مردم، برای تحقّق استغفار حقیقی ذکر شده است.


بیشترین آیات در این زمینه به استغفار انسانهای عادی مربوط است: «رَبَّنا فَاغفِر لَنا ذُنوبَنا»و مقصود از آن، آمرزش‌خواهی برای گناهان است و در یک جا به استغفار «ربّیّون» اشاره کرده است.
مقصود از «ربّیّون» کسانی هستند که به پروردگار عالم اختصاص پیداکرده و به جز خداوند به چیز دیگری اشتغال ندارند.
در پاره‌ای آیات نیز از استغفار پیامبران و فرشتگان سخن به میان آمده است:

۱۹.۱ - ‌پیامبران

استغفار انبیا(علیهم السلام) برای خویش که حدود ۳۰ آیه از قرآن به آن اشاره دارد، به دلیل عصمت آنان از هر گناه، به معنای آمرزش‌خواهی از گناه یعنی مخالفت با اوامر و نواهی مولوی نیست.
به نظر شیعه و بسیاری از فقیهان از اصحاب مالک، ابوحنیفه و شافعی، پیامبران الهی از همه گناهان حتّی صغایر معصوم‌اند، زیرا همه مردم مأمورند از گفتار و رفتار آنان پیروی کنند و این فرمان با ارتکاب گناه ـ‌هرچند صغیره‌ـ از سوی آنان سازگاری ندارد.
[۲۲۰] تفسیر قرطبی، ج‌۱، ص‌۲۱۱‌ـ‌۲۱۲.

نیز قرآن، پیامبران را با وصف «مخلَصین» ستوده است.
و طبق آیات ۸۲‌ـ‌۸۳ سوره ص، شیطان برای اغوای بندگان مخلَص خدا راهی ندارد: «فَبِعِزَّتِکَ لاَُغویَنَّهُم اَجمَعین اِلاّ عِبادَکَ مِنهُمُ المُخلَصین»، بر‌این‌اساس، آمرزش خواهی انبیا(علیهم السلام)از جنبه‌های گوناگون قابل تبیین است:

۱۹.۱.۱ - علل استغفار انبیاء

الف. استغفار انبیا(علیهم السلام) نوعی تعلیم به امّت‌هاست تا بتوانند به وسیله آمرزش خواهی، ضمن جبران‌گناهان خویش، رحمت الهی را شامل حال خود کنند.
[۲۲۶] التوبة فی ضوء القرآن، ص‌۱۹۴.
[۲۲۷] التوبة فی ضوء القرآن، ص۲۸۴.
[۲۲۸] التوبة فی ضوء القرآن، ص‌۳۰۳.

ب. منظور، آمرزش‌خواهی از ترک اَوْلی
[۲۲۹] التفسیرالکبیر، ج‌۲۸، ص‌۶۱.
[۲۳۰] روح‌المعانی، مج‌۱۴، ج‌۲۶، ص‌۸۴.
، یعنی انجام دادن کار خوب با ترک کار بهتر است.
ج. مقصود از استغفار انبیا(علیهم السلام)، استغفار آنان از گناهان امّت خویش است.
[۲۳۲] التفسیرالکبیر، ج‌۳۲، ص‌۱۶۲.
[۲۳۳] روح‌المعانی، مج‌۱۶، ج‌۳۰، ص‌۴۶۳.
[۲۳۴] تنزیه انبیاء، ص‌۱۷۸.

این مطلب در خصوص رسول خاتم(صلی الله علیه وآله)نیز نقل شده است.
[۲۳۵] التفسیرالکبیر، ج۳۲، ص۱۶۲.
[۲۳۶] روح‌المعانی، مج‌۱۶، ج‌۳۰ ص‌۴۶۳.

د. استغفار پیامبران(علیهم السلام) برای دفع و پیشگیری است و استغفار دیگران جنبه رفع دارد و از گناهانی که انجام داده‌اند، آمرزش می‌طلبند.
[۲۳۷] الفرقان، ج‌۲۳، ص‌۴۰۶.
[۲۳۸] البصائر، ج‌۳۰، ص‌۲۲۷‌ـ‌۲۳۶.

هـ‌. چون دعوت انبیا (علیهم السلام) و از جمله پیامبر‌خاتم(صلی الله علیه وآله) آثار گوناگونی داشت که برای مردم در ظاهر، دردناک و شوم بود و آن را گناه می‌پنداشتند، پیامبران از خدا می‌خواستند که این آثار از دید مردم پوشیده بماند تا آنان را مجرم ندانند، آن‌گونه که مردم مکّه، رسول خدا را جنگ‌طلب و بی‌اعتنا به سنّتهای راستین می‌پنداشتند.
امّا پس از صلح حدیبیّه و فتح مکّه واقعیّت بر آنها آشکار شد، چنان‌که درباره موسی ابن‌عمران در قرآن آمده است: آنان را بر من (دعوی) گناهی است: «لَهُم عَلَیَّ ذَنبٌ»، در صورتی که کشتن مرد قبطی گناه نبود، بلکه یاری شخص ستم‌دیده بود؛ ولی‌در نظر مردم گناه به شمار می‌رفت و درخواست آمرزش حضرت موسی به این معنا بود که این امر بر مردم پوشیده بماند تا وی را مجرم ندانند.
در آیه ۱۲۹ سوره اعرافنیز آمده است: قوم موسی وی را سبب اذیت خویش می‌دانستند: «قالوا اُوذینا مِن قَبلِ اَن تَأتِیَنا ومِن بَعدِ ما جِئتَنا».

۱۹.۱.۲ - استغفار انبیاء و مقام نبوت

گذشته از وجوه یاد شده، برخی استغفار پیامبران را با توجّه به مقام رفیع آنان، این گونه تبیین کرده‌اند:
الف. پیامبران همچون دیگر انسانها، برای زندگی طبیعی خویش ناچار بودند بخشی از اوقات خود را برای رفع نیازهای مادّی مانند خوردن و آشامیدن و‌... به‌کار گیرند و چون به همین مقدار، از سیر در ملکوت اعلای ربوبی باز می‌ماندند، از خدای خویش طلب آمرزش می‌کردند.
[۲۴۳] تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی، ج‌۱۰، ص‌۶۱۹.
[۲۴۴] کشف الغمه، ص‌۲۵۵.

ب. انبیا در استغفار خود از خدا می‌خواهند که به غیر او، مانند فرشته، وحی یا مقامات معنوی خویش توجّه نکنند، زیرا توجّه به این امور در محضر خداوند، نوعی حجاب از مشاهده او شمرده‌می‌شود.
[۲۴۶] تفسیر موضوعی، ج‌۱۱، ص‌۱۶۰.

ج. چون انبیا هرلحظه در حال عروج به مقامات بالاتر هستند، در هر مرتبه، از مرتبه پیش استغفار می‌کنند.
[۲۴۷] روح المعانی، مج‌۱۴، ج‌۲۶، ص‌۸۴.
[۲۴۸] روح المعانی، مج‌۱۶، ج‌۳۰، ص‌۴۶۳.
[۲۴۹] التفسیرالکبیر، ج‌۳۲، ص‌۱۶۲.

وجوه یاد شده، درباره آمرزش طلبی دیگر پیشوایان معصوم نیز جاری است، زیرا آنان نیز بسیار استغفار می‌کردند؛ مانند استغفارهای حضرت‌امیر(علیه السلام) در دعای کمیل و امام سجاد(علیه السلام)در دعای ابوحمزه ثمالی.
[۲۵۰] مصباح المتهجد، ص‌۴۰۵، ۵۸۴.


۱۹.۱.۳ - نظر اهل سنت در این باب

آمرزش‌طلبی پیامبران در نظر برخی از اهل‌سنّت که حتّی ارتکاب گناهان کبیره را از ایشان محتمل می‌دانند، به معنای درخواست تبدیل گناهان بزرگ به گناهان کوچک یا درخواست مصونیت از اصرار بر صغایر است.
[۲۵۱] التفسیرالکبیر، ج‌۳۲، ص‌۱۶۲.

گروهی دیگر از آنان با نفی احتمال ارتکاب گناه بزرگ، استغفار آنان را آمرزش خواهی از گناهان کوچکی که پیش یا پس از بعثت از آنان سرزده است، می‌دانند
[۲۵۲] کشف‌الاسرار، ج‌۹، ص‌۱۹۱.

تا بدین وسیله، ضمن جبران خطاها از ثواب کارهایشان کاسته نشود.
[۲۵۳] التفسیرالکبیر، ج‌۳۲، ص‌۱۶۲.

برخی نیز استغفار آنان را، آمرزش‌خواهی از سهوی می‌دانند که ممکن است از آنان سر بزند.
[۲۵۴] روح‌المعانی، مج‌۱۶، ج‌۳۰، ص‌۴۶۳.


۱۹.۲ - فرشتگان

در آیه ۵ سوره شوریفرشتگان مستغفران برای اهل زمین دانسته شده‌اند: «ویَستَغفِرونَ لِمَن فِی الاَرضِ».
و در آیه‌۷ سوره غافراز آنان با وصف استغفار کنندگان برای مؤمنان یاد شده است: «یَستَغفِرونَ لِلَّذینَ ءامَنوا»، با این تفاوت که در آیه نخست، استغفار همه فرشتگان برای همه اهل زمین، و در آیه دوم استغفار فرشتگان حامل عرش الهی و گِرداگرد آن برای مؤمنان مطرح است، گرچه در هر دو آیه از استغفار فرشتگان برای دیگران سخن به میان آمده و هرگز در جایی از قرآن سخنی از استغفار آنان برای خویش گفته نشده است.

۱۹.۲.۱ - عدم استغفار فرشتگان برای خود

برخی دلیل آن را پاک بودن فرشتگان از هرگونه گناه می‌دانند و
[۲۵۷] التفسیرالکبیر، ج‌۲۷، ص‌۱۴۶.
[۲۵۸] الفرقان، ج‌۲۳، ص‌۴۰۶.
برخی دیگر آن را برای رعایت ادب دانسته که دعا کننده خود را فراموش و از دیگری یاد می‌کند.
[۲۵۹] الفرقان، ج‌۲۳، ص‌۴۰۶.

امّا این وجه با فرمان خداوند به رسول خویش سازگار نیست که در آن، استغفار برای خویش را بر استغفار برای دیگران مقدمّ کرده است:«واستَغفِر لِذَنبِکَ ولِلمُؤمِنینَ...».
مگر آنکه گفته شود منظور، استغفار فرشتگان برای دیگران پس از استغفار برای خویش است
[۲۶۱] الفرقان، ج‌۲۳، ص‌۴۰۶.
که این توجیه نیز مستلزم تقدیر و حذف و خلاف اصل و ظاهر است.

۱۹.۲.۲ - علل عدم برتری فرشتگان بر انبیاء

البتّه استغفار نکردن فرشتگان برای خویش بر خلاف تصوّر برخی مفسّران
[۲۶۲] التفسیرالکبیر، ج‌۲۷، ص‌۱۴۶.
، برتری آنان بر انبیا را ثابت نمی‌کند.
درباره اینکه در یک آیه از استغفار فرشتگان برای اهل زمینو در آیه دیگر از استغفار آنان فقط برای مؤمنانسخن به میان آمده، وجوهی گفته شده است:
الف. گرچه آنان برای همه اهل زمین استغفار می‌کنند، استغفارشان برای مؤمنان آمرزش‌خواهی از گناه است؛ ولی برای مشرکان، با توجّه به نهی قرآن کریم از آن، درخواست سبب آمرزش، یعنی هدایت و ایمان برای آنان است.
بعضی نیز احتمال داده‌اند که مقصود از استغفار فرشتگان برای اهل زمین، طلب ایمان برای آنان یا عدم نزول عذاب دنیایی بر آنان باشد.
[۲۶۶] التفسیرالکبیر، ج‌۲۷، ص‌۱۴۵.

ب. تعبیر «لِمَن فِی الاَرضِ» در عموم صراحت ندارد، بنابراین، هم می‌تواند همه اهل زمین و هم بعضی از آنها مقصود باشد.
[۲۶۷] التفسیرالکبیر، ج‌۲۷، ص‌۱۴۵.

ج. ممکن است گفته شود عموم آیه ۵ سوره شوریبه وسیله آیه ۷ سوره غافرتبیین شده و در نتیجه، فرشتگان فقط برای مؤمنان بخشودگی می‌طلبند.
[۲۷۰] التفسیرالکبیر، ج‌۲۷، ص‌۱۴۵.

د. فرشتگان، جز مؤمنان هیچ‌کس را نمی‌بینند، زیرا بر اساس آیه ۱۲۲‌ سوره انعاممؤمن نورانی است و دیده‌می‌شود.
[۲۷۲] تفسیر موضوعی، ج‌۳، ص‌۳۴۴.



۱. شمس العلوم، ج‌۸، ص‌۴۹۸۲.
۲. لسان‌العرب، ج‌۵، ص۲۶.    
۳. النهایه، ج‌۳، ص‌۳۷۳، «غفر».
۴. مفردات، ص‌۶۰۹، «غفر».    
۵. لسان العرب، ج‌۱۰، ص‌۹۱.    
۶. النهایه، ج‌۳، ص‌۳۷۴.
۷. مفردات، ص‌۶۰۹.    
۸. کشف الاسرار، ج‌۲، ص‌۴۶.
۹. التحریرو التنویر، ج‌۴، ص‌۹۲.
۱۰. التحریرو التنویر، ج‌۴، ص‌۹۲.
۱۱. مفردات، ص‌۶۰۹.    
۱۲. الکشاف، ج‌۲، ص‌۴۰۲.
۱۳. التفسیرالکبیر، ج‌۱۵، ص‌۱۵۸.
۱۴. مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۷۱۴.
۱۵. وسائل الشیعة ج۷، ص۱۸۰.    
۱۶. العروة الوثقی ج۱، ص۶۸۳.
۱۷. العروة الوثقی ج۱، ص۶۵۸.    
۱۸. العروة الوثقی ج۱، ص۶۹۹.
۱۹. جواهر الکلام ج۷، ص۳۳.    
۲۰. جواهر الکلام ج۴، ص۲۸۹.    
۲۱. جواهر الکلام ج۴، ص۳۰۷.    
۲۲. جواهر الکلام ج۴، ص۳۲۳.    
۲۳. جواهر الکلام ج۱۲، ص۱۳۱.    
۲۴. وسائل الشیعة ج۱۰، ص۳۰۴.    
۲۵. جواهر الکلام ج۳۳، ص۱۹۳.    
۲۶. مناسک مراجع، م۳۷۲ و مناسک مراجع، م۳۷۷.
۲۷. جواهر الکلام ج۳۳، ص۲۹۵.    
۲۸. جواهر الکلام ج۳۳، ص۱۶۰-۱۶۳.    
۲۹. جواهر الکلام ج۱۲، ص۳۴-۴۷.    
۳۰. جواهر الکلام ج۱۲، ص۸۸.    
۳۱. جواهر الکلام ج۲۲، ص۷۲.    
۳۲. مصباح الفقاهة ج۱، ص۵۱۹-۵۲۲.    
۳۳. توبه/سوره۹، آیه۱۱۳.    
۳۴. جواهر الکلام ج۱۲، ص۴۷-۵۱.    
۳۵. المعجم المفهرس، ص‌۶۳۴، «غفر».
۳۶. بقره/سوره۲، آیه۵۸.    
۳۷. اعراف/سوره۷، آیه۱۶۱.    
۳۸. البرهان، ج‌۵، ص‌۶۴‌ـ‌۶۵.
۳۹. نورالثقلین، ج‌۵، ص‌۳۸.    
۴۰. نورالثقلین، ج‌۵، ص‌۳۸.    
۴۱. وسائل الشیعة ج۷، ص۱۷۶.    
۴۲. هود/سوره۱۱، آیه۳.    
۴۳. هود/سوره۱۱، آیه۵۲.    
۴۴. هود/سوره۱۱، آیه۹۰.    
۴۵. مسالک الافهام ج۹، ص۵۳۵.    
۴۶. جواهر الکلام ج۳۳، ص۱۶۳.    
۴۷. رسائل فقهیة (شیخ انصاری)، ص۵۶.    
۴۸. جامع‌البیان، مج‌۷، ج‌۱۱، ص‌۲۳۴.
۴۹. فی ظلال القرآن، ج‌۴، ص‌۱۸۵۳.
۵۰. المیزان، ج‌۱۰، ص‌۱۴۰‌‌۱۴۱.    
۵۱. التفسیر الکبیر، ج‌۱۷، ص‌۱۸۱.
۵۲. اطیب‌البیان، ج‌۷،‌ص‌۶.
۵۳. تفسیر قرطبی، ج‌۹، ص‌۳.    
۵۴. مجمع‌البیان، ج‌۵، ص‌۲۱۴.
۵۵. تفسیر قرطبی، ج‌۹، ص‌۵.
۵۶. مائده/سوره۵، آیه۷۴.    
۵۷. مجمع البیان، ج‌۵، ص‌۳۱۴.
۵۸. تفسیر قرطبی، ج‌۹، ص‌۴.    
۵۹. مدارج السالکین، ج‌۱، ص‌۳۳۴‌ـ‌۳۳۵.
۶۰. المعجم الاحصائی، ج‌۳، ص‌۱۰۵۸، «غفر».
۶۱. غافر/سوره۴۰، آیه۷.    
۶۲. شوری/سوره۴۲، آیه۵.    
۶۳. نمونه، ج‌۲، ص‌۴۶۳.    
۶۴. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۶-۱۵.    
۶۵. جواهر الکلام ج۱۲، ص۱۳۲.    
۶۶. نوح/سوره۷۱، آیه۱۰-۱۲.    
۶۷. هود/سوره۱۱، آیه۵۲.    
۶۸. اعراف/سوره۷، آیه۹۶.    
۶۹. انفال/سوره۸، آیه۳۳.    
۷۰. انفال/سوره۸، آیه۳۳.    
۷۱. نمونه، ج‌۷، ص‌۱۵۴‌‌۱۵۵.    
۷۲. نهج البلاغه، حکمت ۸۸.
۷۳. نوح/سوره۷۱، آیه۱۰.    
۷۴. نساء/سوره۴، آیه۱۱۰.    
۷۵. هود/سوره۱۱، آیه۹۰.    
۷۶. جامع البیان، مج‌۴، ج‌۵، ص‌۳۷۱.
۷۷. عدة الداعی، ص‌۲۶۵.
۷۸. نوح/سوره۷۱، آیه۱۲-۱۱.    
۷۹. نوح/سوره۷۱، آیه۱۲.    
۸۰. مجمع البیان، ج‌۱۰، ص‌۵۴۳.
۸۱. التفسیر الکبیر، ج‌۳۰، ص‌۱۳۷.
۸۲. المیزان، ج‌۱۰، ص‌۳۰۰.    
۸۳. هود/سوره۱۱، آیه۳.    
۸۴. تفسیر قرطبی، ج‌۹، ص‌۴.    
۸۵. نوح/سوره۷۱، آیه۱۲-۱۰.    
۸۶. مجمع البیان، ج‌۱۰، ص‌۵۴۳.
۸۷. المعجم المفهرس، ص‌۶۳۴، «غفر».
۸۸. مائده/سوره۵، آیه۷۴.    
۸۹. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳.
۹۰. قدر/سوره۹۷، آیه۱.    
۹۱. اسراء/سوره۱۷، آیه۱.    
۹۲. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۷.    
۹۳. ذاریات/سوره۵۱، آیه۱۸.    
۹۴. یوسف/سوره۱۲، آیه۹۸.    
۹۵. مجمع البیان، ج‌۵، ص‌۴۰۳.
۹۶. تفسیر قرطبی، ج‌۹، ص‌۲۶۲.    
۹۷. الصافی، ج‌۳، ص‌۴۶.    
۹۸. جامع البیان، مج‌۸، ج‌۱۳، ص۸۵.
۹۹. مجمع‌البیان، ج‌۵، ص‌۴۰۳.
۱۰۰. التفسیرالکبیر، ج‌۱۸، ص‌۲۰۹.
۱۰۱. تفسیر قرطبی، ج‌۹، ص‌۲۶۲.    
۱۰۲. روح المعانی، مج‌۸، ج‌۱۳، ص‌۷۹.
۱۰۳. تفسیر قرطبی، ج‌۹، ص‌۲۶۲.    
۱۰۴. الدرالمنثور، ج‌۴، ص‌۵۸۵.
۱۰۵. التفسیرالکبیر، ج‌۷، ص‌۲۱۷.
۱۰۶. مزمّل/سوره۷۳، آیه۶.    
۱۰۷. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۷.    
۱۰۸. جامع البیان، مج‌۳، ج‌۳، ص‌۲۸۳.
۱۰۹. مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۷۱۴.
۱۱۰. بحار الانوار، ج‌۸۴، ص‌۱۲۰.    
۱۱۱. جامع البیان، مج‌۳، ج‌۳، ص‌۳۸۳.
۱۱۲. جامع البیان، مج‌۳، ج‌۳، ص‌۳۸۳.
۱۱۳. مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۷۱۴.
۱۱۴. التفسیرالکبیر، ج‌۷، ص‌۲۱۷.
۱۱۵. نور الثقلین، ج‌۱، ص‌۳۲۱.    
۱۱۶. البرهان، ج‌۱، ص‌۶۰۲.
۱۱۷. بقره/سوره۲، آیه۱۹۹.    
۱۱۸. جواهر الکلام ج۷، ص۳۳.    
۱۱۹. نساء/سوره۴، آیه۱۱۰.    
۱۲۰. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۳۵.    
۱۲۱. هود/سوره۱۱، آیه۶۱.    
۱۲۲. غافر/سوره۴۰، آیه۶۰.    
۱۲۳. البرهان، ج‌۵، ص‌۶۵.
۱۲۴. نورالثقلین، ج‌۵، ص‌۳۸.    
۱۲۵. نورالثقلین، ج‌۵، ص‌۳۸.    
۱۲۶. المعجم المفهرس، ص‌۶۳۴، «غفر».
۱۲۷. مائده/سوره۵، آیه۳۵.    
۱۲۸. نساء/سوره۴، آیه۶۴.    
۱۲۹. محمّد/سوره۴۷، آیه۱۹.    
۱۳۰. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۴۱.    
۱۳۱. نوح/سوره۷۱، آیه۲۸.    
۱۳۲. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۱.    
۱۳۳. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۱۴.    
۱۳۴. حشر/سوره۵۹، آیه۱۰.    
۱۳۵. توبه/سوره۹، آیه۱۱۳.    
۱۳۶. نمونه، ج‌۳، ص‌۴۵۲.
۱۳۷. یوسف/سوره۱۲، آیه۹۸-۹۷.    
۱۳۸. نساء/سوره۴، آیه۶۴.    
۱۳۹. التفسیرالکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۶۲.
۱۴۰. نمونه، ج‌۳، ص‌۴۵۲.
۱۴۱. آیین وهابیت، ص‌۱۴۵.
۱۴۲. راهنما، ج‌۳، ص‌۴۵۰.
۱۴۳. نمونه، ج‌۳، ص‌۴۵۱.
۱۴۴. مجمع البیان، ج‌۳، ص‌۱۰۵.
۱۴۵. التفسیرالکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۶۲.
۱۴۶. الدرالمنثور، ج‌۲، ص‌۶۷۸.
۱۴۷. نورالثقلین، ج‌۱، ص‌۵۱۰.    
۱۴۸. نساء/سوره۴، آیه۶۴.    
۱۴۹. یوسف/سوره۱۲، آیه۹۸-۹۷.    
۱۵۰. شیعه پاسخ می‌دهد، ص‌۱۴۵.
۱۵۱. نمونه، ج‌۱۰، ص‌۷۵-۷۶.    
۱۵۲. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۵۳.    
۱۵۳. تفسیر نور، ج‌۲، ص‌۳۶۵.
۱۵۴. نمونه، ج‌۳، ص‌۴۵۲.
۱۵۵. توبه/سوره۹، آیه۱۱۳.    
۱۵۶. نساء/سوره۴، آیه۴۸.    
۱۵۷. نساء/سوره۴، آیه۱۱۶.    
۱۵۸. المیزان، ج‌۹، ص‌۳۵۱.    
۱۵۹. نمونه، ج‌۸، ص‌۱۵۵.    
۱۶۰. التحریر والتنویر، ج‌۱۱، ص‌۴۴.
۱۶۱. توبه/سوره۹، آیه۱۱۳.    
۱۶۲. توبه/سوره۹، آیه۱۱۴.    
۱۶۳. نورالثقلین، ج‌۲، ص‌۲۷۴.    
۱۶۴. تفسیر عیاشی، ج‌۲، ص‌۱۱۴.    
۱۶۵. بحار الانوار، ج‌۱۱، ص‌۷۷.    
۱۶۶. بحار الانوار، ج‌۱۱، ص‌۸۸.    
۱۶۷. بحار الانوار، ج‌۱۲، ص‌۱۵.    
۱۶۸. توبه/سوره۹، آیه۱۱۳.    
۱۶۹. مجمع البیان، ج‌۵، ص‌۱۱۵.
۱۷۰. نمونه، ج‌۸، ص‌۱۵۵.    
۱۷۱. توبه/سوره۹، آیه۱۱۴-۱۱۳.    
۱۷۲. جامع‌البیان، مج‌۷، ج‌۱۱، ص‌۶۰.
۱۷۳. التفسیرالکبیر، ج‌۱۶، ص‌۲۰۹.
۱۷۴. تفسیر عیاشی، ج‌۲، ص‌۱۱۴.    
۱۷۵. جامع‌البیان، مج۷، ج۱۱، ص۵۶‌ـ‌۵۷.
۱۷۶. التفسیرالکبیر، ج‌۱۶، ص‌۲۰۸.
۱۷۷. تفسیر قرطبی، ج‌۸، ص‌۱۷۳.
۱۷۸. الکشاف، ج‌۲، ص‌۳۱۵.
۱۷۹. التفسیر‌الکبیر، ج‌۱۶، ص‌۲۰۸.
۱۸۰. الدرالمنثور، ج‌۴، ص‌۳۰۲.
۱۸۱. معجم رجال الحدیث، ج‌۹، ص‌۱۳۸‌‌۱۴۵.    
۱۸۲. نمونه، ج‌۸، ص‌۱۵۹.    
۱۸۳. الغدیر، ج‌۸، ص‌۵۶.    
۱۸۴. الکشاف، ج۲، ص‌۳۱۵.
۱۸۵. التفسیرالکبیر، ج‌۱۶، ص‌۲۰۸.
۱۸۶. تفسیر قرطبی، ج‌۸، ص‌۱۷۳.
۱۸۷. تفسیر المنار، ج‌۱۱، ص‌۵۷‌ـ‌۵۸.
۱۸۸. نمونه، ج‌۸، ص‌۱۵۸.    
۱۸۹. التفسیرالکبیر، ج‌۱۶، ص‌۲۰۸.
۱۹۰. نمونه، ج۸، ص۱۵۷۱۵۸.    
۱۹۱. الغدیر، ج۸، ص۱۰ـ۱۱.
۱۹۲. مجالس المؤمنین، ج‌۱، ص‌۱۶۳.
۱۹۳. اوائل المقالات، ص‌۴۵‌‌۴۶.    
۱۹۴. شرح نهج‌البلاغه، ج‌۱۴، ص‌۲۶۶.
۱۹۵. اسنی‌المطالب، ص۳۷.
۱۹۶. الغدیر، ج۷، ص۳۵۰‌‌۳۸۴.    
۱۹۷. اسنی المطالب، ص‌۳۳.
۱۹۸. شرح نهج البلاغه، ج‌۱۴، ص‌۲۷۴.
۱۹۹. الکافی، ج‌۱، ص‌۴۴۸.    
۲۰۰. جواهر الفقه، ص‌۲۴۹.
۲۰۱. بحار الانوار، ج‌۳۵، ص‌۱۱۰.    
۲۰۲. بحار الانوار، ج‌۳۵، ص‌۱۵۶.    
۲۰۳. منافقون/سوره۶۳، آیه۶.    
۲۰۴. توبه/سوره۹، آیه۸۰.    
۲۰۵. التفسیرالکبیر، ج‌۱۶، ص‌۱۴۸.
۲۰۶. المیزان، ج‌۹، ص‌۳۵۱‌‌۳۵۲.    
۲۰۷. توبه/سوره۹، آیه۸۰.    
۲۰۸. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۳۵.    
۲۰۹. توبه/سوره۹، آیه۸۰.    
۲۱۰. الدرالمنثور، ج‌۴، ص‌۲۵۴.
۲۱۱. التفسیرالکبیر، ج‌۱۶، ص‌۱۴۷.
۲۱۲. التفسیرالکبیر، ج‌۱۶، ص‌۱۴۷.
۲۱۳. المیزان، ج‌۹، ص‌۳۵۴.    
۲۱۴. بحار الانوار ج۶، ص۲۷.    
۲۱۵. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۹۳.    
۲۱۶. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۴۷-۱۴۶.    
۲۱۷. المیزان، ج‌۴، ص‌۴۱.    
۲۱۸. المیزان، ج‌۶، ص‌۳۶۸.    
۲۱۹. المیزان، ج‌۱۸، ص‌۲۵۴.    
۲۲۰. تفسیر قرطبی، ج‌۱، ص‌۲۱۱‌ـ‌۲۱۲.
۲۲۱. المیزان، ج‌۶، ص‌۳۶۷.    
۲۲۲. ص/سوره۳۸، آیه۴۶.    
۲۲۳. یوسف/سوره۱۲، آیه۲۴.    
۲۲۴. مریم/سوره۱۹، آیه۵۱.    
۲۲۵. ص/سوره۳۸، آیه۸۳-۸۲.    
۲۲۶. التوبة فی ضوء القرآن، ص‌۱۹۴.
۲۲۷. التوبة فی ضوء القرآن، ص۲۸۴.
۲۲۸. التوبة فی ضوء القرآن، ص‌۳۰۳.
۲۲۹. التفسیرالکبیر، ج‌۲۸، ص‌۶۱.
۲۳۰. روح‌المعانی، مج‌۱۴، ج‌۲۶، ص‌۸۴.
۲۳۱. نمونه، ج‌۲۱، ص‌۴۵۲.    
۲۳۲. التفسیرالکبیر، ج‌۳۲، ص‌۱۶۲.
۲۳۳. روح‌المعانی، مج‌۱۶، ج‌۳۰، ص‌۴۶۳.
۲۳۴. تنزیه انبیاء، ص‌۱۷۸.
۲۳۵. التفسیرالکبیر، ج۳۲، ص۱۶۲.
۲۳۶. روح‌المعانی، مج‌۱۶، ج‌۳۰ ص‌۴۶۳.
۲۳۷. الفرقان، ج‌۲۳، ص‌۴۰۶.
۲۳۸. البصائر، ج‌۳۰، ص‌۲۲۷‌ـ‌۲۳۶.
۲۳۹. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۴.    
۲۴۰. نمونه، ج۲۲، ص۱۹‌‌۲۱.    
۲۴۱. المیزان، ج۱۸، ص۲۵۴.    
۲۴۲. اعراف/سوره۷، آیه۱۲۹.    
۲۴۳. تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی، ج‌۱۰، ص‌۶۱۹.
۲۴۴. کشف الغمه، ص‌۲۵۵.
۲۴۵. المیزان، ج‌۶، ص‌۳۶۶.    
۲۴۶. تفسیر موضوعی، ج‌۱۱، ص‌۱۶۰.
۲۴۷. روح المعانی، مج‌۱۴، ج‌۲۶، ص‌۸۴.
۲۴۸. روح المعانی، مج‌۱۶، ج‌۳۰، ص‌۴۶۳.
۲۴۹. التفسیرالکبیر، ج‌۳۲، ص‌۱۶۲.
۲۵۰. مصباح المتهجد، ص‌۴۰۵، ۵۸۴.
۲۵۱. التفسیرالکبیر، ج‌۳۲، ص‌۱۶۲.
۲۵۲. کشف‌الاسرار، ج‌۹، ص‌۱۹۱.
۲۵۳. التفسیرالکبیر، ج‌۳۲، ص‌۱۶۲.
۲۵۴. روح‌المعانی، مج‌۱۶، ج‌۳۰، ص‌۴۶۳.
۲۵۵. شوری/سوره۴۲، آیه۵.    
۲۵۶. غافر/سوره۴۰، آیه۷.    
۲۵۷. التفسیرالکبیر، ج‌۲۷، ص‌۱۴۶.
۲۵۸. الفرقان، ج‌۲۳، ص‌۴۰۶.
۲۵۹. الفرقان، ج‌۲۳، ص‌۴۰۶.
۲۶۰. محمّد/سوره۴۷، آیه۱۹.    
۲۶۱. الفرقان، ج‌۲۳، ص‌۴۰۶.
۲۶۲. التفسیرالکبیر، ج‌۲۷، ص‌۱۴۶.
۲۶۳. شوری/سوره۴۲، آیه۵.    
۲۶۴. غافر/سوره۴۰، آیه۷.    
۲۶۵. المیزان، ج‌۱۸، ص‌۱۱.    
۲۶۶. التفسیرالکبیر، ج‌۲۷، ص‌۱۴۵.
۲۶۷. التفسیرالکبیر، ج‌۲۷، ص‌۱۴۵.
۲۶۸. ‌شوری/سوره۴۲، آیه۵.    
۲۶۹. غافر/سوره۷، آیه۴۰.    
۲۷۰. التفسیرالکبیر، ج‌۲۷، ص‌۱۴۵.
۲۷۱. انعام/سوره۶، آیه۱۲۲.    
۲۷۲. تفسیر موضوعی، ج‌۳، ص‌۳۴۴.



دانشنامه موضوعی قرآن    
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص۴۶۸-۴۶۹.    



جعبه ابزار