• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سوءظن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



سوء ظنّ‌ خطور گمان بد نسبت به خداوند و یا مؤمن است که در روایات از آن نهی شده است. بدبینی و منفی‌نگری و سوء ظن یکی از رذایل اخلاقی و صفات روانی بد می‌باشد و با اثر بدی که روی خود شخص و اطرافیانش می‌گذارد، نه تنها از نظر اسلام، گناه محسوب می‌شود؛ بلکه زندگی را در کام انسان تلخ و غیر قابل تحمل می‌کند.

فهرست مندرجات

۱ - مقدمه
۲ - کاربرد سوء ظنّ در فقه
۳ - مفهوم‌شناسی
۴ - تفسیر گمان زیاد
۵ - پیام‌های آیه
۶ - سوء ظنّ نسبت به خداوند
۷ - مراد از سوء ظنّ حرام
۸ - نکاتی درباره بدبینی و منفی‌نگری
       ۸.۱ - نکته اول
       ۸.۲ - نکته دوم
       ۸.۳ - نکته سوم
۹ - آیات و عناوین مرتبط
       ۹.۱ - توبه از گمان بد
       ۹.۲ - بصیرت امام کاظم
۱۰ - خباثت نفس
       ۱۰.۱ - امر شیطانی
       ۱۰.۲ - امر بر حسن ظن
       ۱۰.۳ - هلاکت با سوء ظن
       ۱۰.۴ - مراقبت در همه حال
۱۱ - طریقه معالجه بدگمانی به خدا و خلق
۱۲ - درمان بدبینی و منفی‌نگری
       ۱۲.۱ - آگاهی از مشکل اخلاقی
       ۱۲.۲ - الا بردن سطح شناخت و معرفت
       ۱۲.۳ - تمایز بین حادثه و تفسیر حادثه
       ۱۲.۴ - تزکیه نفس
       ۱۲.۵ - مقابله با آثار بدبینی
       ۱۲.۶ - خودداری از تجسّس
       ۱۲.۷ - دوری از خودخواهی و تکبر
       ۱۲.۸ - کاهش توقعات
       ۱۲.۹ - حمل بر صحت کردن اعمال
       ۱۲.۱۰ - دور کردن افکار منفی
       ۱۲.۱۱ - صبر و گذشت
       ۱۲.۱۲ - زنده نگه داشتن امید
       ۱۲.۱۳ - دوری از افراد بدبین
       ۱۲.۱۴ - توکل به خدا
۱۳ - تذکر
۱۴ - ماخذ
۱۵ - پانویس
۱۶ - منبع


این صفت رذیله نتیجه ترس و ضعف نفس است، زیرا که هر ترسوی ضعیف‌النفسی، هر فکر فاسدی که به خاطرش می‌گذرد و به قوه واهمه او در می‌آید اعتقاد می‌کند و پی آن می‌رود. و این صفت خبیثه از مهلکات عظیمه است. خداوند عالم می‌فرماید: «یا ایُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیرا مِنَ الظَّنِّ انَّ بَعْضَ الظَّنِّ اثْمٌ؛ یعنی: ‌ای گروه مؤمنین، اجتناب کنید از بسیاری از گمان به درستی که بعضی از گمان‌ها گناه است.» و در جای دیگر می‌فرماید: «وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السُّوْءِ وَ کُنْتُمْ قَوْما بُورا؛ یعنی: گمان بد بردید، و شما قومی بودید به هلاکت رسیده». و حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «باید امر برادر مؤمن خود را به بهترین محامل حمل کنی. و باید به سخنی که از برادر تو سرزند گمان بد نبری مادامی که محمل خوبی از برای آن بیابی». و مروی است که: «خداوند متعال حرام کرده است از هر مسلمی خون او را و عرض او را و ظن بد به او بردن را». و همین مذمت از برای ظن بد کافی است که آن را قرین کشتن مسلم و دست‌اندازی به حریم و عرض او نموده. و شکی نیست که هر کس در باطن، بد به دیگری برد و او را به شر و فساد نسبت دهد در ظاهر به نظر حقارت او را می‌بیند، و اکرام او را آن‌گونه که سزاوار است بجا نمی‌آورد. و در حقوق او کوتاهی می‌کند. بلکه مضایقه از غیبت، و اظهار آنچه گمان به او برده نمی‌کند. و همه این امور منشا هلاکت او می‌شود.


از آن به مناسبت در باب جهاد و شهادات سخن گفته‌اند.


ظن، اسم است برای آنچه که از نشانه و اماره‌ای حاصل می‌شود؛ هر وقت آن نشانه قوی باشد، ظن به علم منتهی می‌شود و هر وقت نشانه به صورت جدی ضعیف شود، از توهم تجاوز نمی‌کند. می‌توان گفت: ظن یک معنا و اصل بیشتر ندارد و آن اعتقاد ضعیف پیدا کردن بدون استناد به دلیل قاطع است؛ چه این اعتقاد حق باشد و چه باطل. ترکیب ظن با کلمة سوء، به معنای گمان زشت و ناپسند است؛ بدگمانی یکی از زشت‌ترین رذایل اخلاقی است.


منظور از «کثیرا من الظن» گمان‌های بد است که نسبت به گمان‌های خوب در میان مردم بیشتر است. از این‌رو، تعبیر به کثیر شده، وگرنه حسن ظن نه تنها ممنوع نیست، بلکه نیکو است. در آیه دوازدهم سوره نور آمده است: از کثیری گمان‌ها در آیه نهی شده است و در مقام تعلیل می‌گوید؛ زیرا برخی از گمان‌ها گناه است. این تفاوت تعبیر ممکن است برای این باشد که برخی گمان‌های بد مطابق با واقع است و برخی مخالف واقع است؛ آن که مخالف واقع است، مسلما گناه است و وجود همین گناه، کافی است که از همه بپرهیزد. اگر کسی بگوید: گمان بد و خوب غالبا اختیاری نیست؛ بنابراین، چگونه می‌شود از آن نهی کرد؟ پاسخ این است منظور، نهی از ترتب آثار است؛ یعنی هرگاه گمان بدی نسبت به مسلمانی در ذهن شما پیدا شد، در عمل اعتنایی به آن نکنید، طرز رفتار خود را دگرگون نسازید و مناسبات خود را با او تغییر ندهید. بهتر این است که انسان با تفکر روی احتمالات گوناگون، گمان بد را در بسیاری از موارد از خود دور سازد؛ به این ترتیب که در راه‌های حمل بر صحت بیندیشد و احتمالات درستی را که در مورد آن عمل وجود دارد در ذهن خود مجسم سازد و کم‌کم بر گمان بد غلبه کند.


۱. برای دوری از گناهان حتمی باید از گناهان احتمالی اجتناب کنیم.
۲. اصل بر اعتماد، کرامت و برائت انسان هاست.
۳. برای جلوگیری از غیبت باید زمینه‌های آن را مسدود کرد، سوءظن راه ورود به غیبت است.
۴. ایمان تعهدآور است و مؤمن باید از یک سری اعمال دوری نماید.


در روایات از سوء ظن به خداى متعال، نکوهش و به حسن ظن به او امر شده است؛ از این‌رو، برخى قائل به حرمت سوء ظن به خداوند متعال شده‌اند. در حدیثى از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمده است: «خداوند مؤمن را پس از توبه و استغفار، کیفر نمى‌کند مگر به بدگمانى او نسبت به خدا» در حدیثى دیگر از امام صادق (علیه‌السّلام) آمده است: «خداوند متعال نزد گمان بنده‌اش به او است؛ اگر خیر باشد، خیر و اگر شر باشد شر خواهد بود» (با داشتن حسن ظن، خداوند با او به نیکى و با داشتن سوء ظن، خداوند با او همان‌گونه که گمان دارد، رفتار مى‌کند).


بدگمان بودن به مؤمن حرام و در قرآن کریم به اجتناب از آن امر شده است. مراد از بدگمانى حرام، اعتقاد به آن و حکم به بد بودن مؤمن بدون یقین به آن است نه صرف خطور آن در ذهن.


ما در تعامل متقابل با دیگران هستیم؛ اگر خوب درباره آن‌ها فکر کنیم، آن‌ها نیز با ما خوب خواهند بود و اگر بد درباره آن‌ها گمان کنیم، آن‌ها نیز با ما بد خواهند بود. ما حتی حق نداریم درباره خدای مهربان، بدبین و منفی‌نگر باشیم و اگر غیر از آن باشد، هستی در برابر ما تیره و تار می‌شود. افراد بدبین و منفی‌نگر حتی با خود نیز مشکل دارند و به زمین و زمان بد و بیرا می‌گویند: «دنیا با انسان معامله متقابل می‌کند، اگر بخندید به روی شما می‌خندد و اگر چین بر ابرو‌ اندازید، او هم مقابل شما، ابرو در هم می‌کشد. اگر مهربان و صمیمی باشید، در اطراف خود مردمی را می‌بینید که همه شما را دوست می‌دارند و در گنجینه دل‌ها را به رویتان باز می‌کنند.»
[۱۳] لوئی ماردن، پیروزی فکر، ترجمه سید حسینی، رضا، ص۵۹، به نقل از «زیمرمان».


۸.۱ - نکته اول

بدبینی، بدگمانی و منفی‌نگری هم‌چون خوره بر جان انسان می‌افتد و با مختل کردن سیستم روانی فرد او را به انواع بیماری‌های روانی چون افسردگی و اضطراب مبتلا می‌سازد. «افراد بدبین از همه چیز می‌ترسند و از همه کسی وحشت دارند، و نگرانی جانکاهی دائماً بر روح آن‌ها مستولی است، نه می‌توانند یار و مونسی غم‌خوار پیدا کنند و نه شریک و همکاری برای فعالیت‌های اجتماعی، و نه یار و یاوری برای روز درماندگی.»

۸.۲ - نکته دوم

این‌گونه افراد، چون دارای تفکر غلط و منفی هستند، ناگزیر در تعاملات اجتماعی و زناشویی از کلمات و الفاظ منفی، نادرست و زشت استفاده کرده و به‌طور ناصحیح و نابهنجار رفتار می‌کنند؛ در نتیجه دوستی‌ها را به دشمنی‌ها تبدیل کرده و اطرافیانشان را از خود رنجانده و دور می‌کنند. پس ریشه خیلی از صفات رذیله و بد مثل: غیبت کردن، مسخره کردن، تجسس کردن در زندگی دیگران، لقب زشت به دیگران دادن و....در همین صفت سوء ظن می‌باشد.

۸.۳ - نکته سوم

پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرماید: «بزرگ‌ترین گناه کبیره، سوء ظن و بدبینی به خداوند است.» خداوند متعال در حدیث قدسی می‌فرماید: «من بر طبق ظن بنده خود رفتار می‌کنم؛ اگر حسن ظن داشته باشد، همان ظنش را محقق می‌سازم، و اگر هم سوء ظن داشته باشد، مطابق ظنش با او رفتار می‌کنم.»


آثار سوءظن: تهدید اخوت دینی؛ زمینه گناه: عوامل سوءظن به خدا: شرک؛ شکست؛ محاصره مدینه؛ نفاق؛ کیفر سوءظن به خدا: جهنم؛ غضب خدا؛ فرجام شوم؛ لعن خدا؛ موانع سوءظن: ایمان؛ تقوا؛ آثار پیروی از ظن: سرزنش؛ ضلالت؛ محرومیت از درک حق؛

۹.۱ - توبه از گمان بد

مردی از شیعیان به محضر امام کاظم (علیه‌السّلام) شرف‌یاب شد، در حالی که لرزان بود. عرض کرد: یابن رسول الله! ترسناک شدم از این که فلان شخص در اعتقاداتش نسبت به امامت شما منافق شده باشد. امام (علیه‌السّلام) فرمود: «به چه دلیل؟» عرض کرد: در مجلس یکی از بزرگان بغداد بودم، صاحب مجلس از آن شخص مورد نظر پرسید: آیا تو گمان می‌کنی موسی بن جعفر امام است و هارون امام نیست؟ آن شخص گفت: من چنین عقیده‌ای ندارم، بلکه گمانم این است که موسی بن جعفر غیر امام است و اگر چنین عقیده‌ای نداشته باشم، لعنت خدا و ملائکه و مردمان بر من باد. صاحب مجلس خوشحال شد و دعایش کرد و کسانی را که خلاف این عقیده را به او نسبت داده بودند لعنت کرد. امام کاظم (علیه‌السّلام) فرمود: «آن‌گونه که تو گمان کرده‌ای نیست، آن شخص از تو داناتر است؛ زیرا مراد او این است: آن کس که غیر امام است موسی بن جعفر نیست، پس در واقع با این جمله امامت مرا ثابت کرده است، از این گمان بد و گناه توبه کن».

۹.۲ - بصیرت امام کاظم

شقیق بلخی گوید: در سال ۱۴۹ به حج رفتم. چون به قادسیه رسیدم. نگاه کردم دیدم افراد زیادی برای حج حرکت کرده‌اند. در کنار انبوه جمعیت نظرم به جوان خوش سیمایی افتاد که جامه پشمینه روی لباس‌هایش پوشیده بود و نعلینی در پا داشت و از مردم کناره می‌گرفت. با خود گفتم: این جوان از صوفیه است، نزدیک رفتم به قصد این که او را سرزنش کنم، تا مرا دید لب به سخن گشود و فرمود: یا شقیق! «اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم». این بگفت و برفت. با خود گفتم: او بنده صالح خداست، بروم از او حلالیت بطلبم، به دنبال او به راه افتادم، هرچه سرعت کردم او را نیافتم تا به منزل واقصه رسیدم، دیدم مشغول نماز است، اعضایش مضطرب، و اشک چشمش جاری است. صبر کردم تا از نماز فارغ شد، نزدیک رفتم برای عذرخواهی، تا مرا دید این آیه را تلاوت کرد یا شقیق! «وانی لغفار لمن تاب وآمن وعمل صالحا ثم اهتدی؛ با خود گفتم: این جوان از ابدال است، دو مرتبه از سر درون من خبر داد، دیگر او را ندیدم تا به منزلی به نام زباله رسیدیم، چاه آبی در آن محل بود، به سوی چاه حرکت کردم، دیدم آن جوان سطلی به میان چاه انداخت تا آب بردارد، اما سطل به درون چاه افتاد، سر به سوی آسمان بلند نمود و عرض کرد: پروردگارا! هرگاه تشنه شوم، تو سیراب کننده‌ای و هنگامی که اراده طعام کنم، تو قوت من هستی. شقیق گوید: به خدا قسم، دیدم آب بالا آمد، دلو را گرفت و پر کرد. سپس وضو گرفت و چهار رکعت نماز خواند، دیگر او را ندیدم تا در مکه نیمه شبی دیدم در حجر اسماعیل زیر ناودان در حال مناجات است تا صبح، گریه می‌کرد. به هنگام صبح نماز خواند و هفت دور طواف انجام داد و بیرون رفت، به دنبال او رفتم، دیدم غلامان اطرافش را گرفتند و احترام می‌کنند، تبرک می‌جویند، سؤال می‌کنند. پرسیدم: این شخص کیست؟ گفتند: موسی بن جعفر است.


و شبهه‌ای نیست در این‌که هر که ظن بد به مسلمانان می‌برد خبیث‌النفس و بدباطن است، و هر کسی را مثل خود می‌داند. و خباثت باطن او به ظاهرش نیز سرایت می‌کند. و دل هر مؤمن پاک‌طینتی نسبت به همه خلایق، پاک و صاف است و ظن بد به احدی نمی‌برد. آری، آری: از کوزه همان برون تراود که در اوست. مرا پیر دانای مرشد شهاب ••• دو اندرز فرمود بر روی آب یکی آن که بر خویش خوش بین مباش ••• دگر آن که بر خلق بدبین مباش و سرّ اینکه ظن بد به مردم بردن، علامت خباثت نفس است و شارع از آن نهی فرموده آن است که: ظن بد چیزی نیست مگر القای شیطان خبیث، زیرا که بجز خداوند متعال احدی از باطن دیگری آگاه نیست، و هیچ دلی را به دل دیگر راه نمی‌باشد.

۱۰.۱ - امر شیطانی

پس چگونه می‌تواند شد که: کسی چیزی را ندانسته، و به چشم خود مشاهده نکرده، و از گوش خود نشنیده، در حق غیر اعتقاد کند؟ پس ظن بدی که آدمی می‌کند امری است که از راهی که نمی‌داند به دل او افتاده. و نیست آن راه، مگر راه شیطان. پس شیطان آن گمان را به دل او‌ انداخته و به آنچه گمان برده و خبر داده. و آدمی چگونه خبری که شیطان داده باشد قبول می‌کند و حال آنکه شیطان از هر فاسقی فاسق‌تر است. و خداوند متعال می‌فرماید: «انْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَاٍ فَتَبِیَّنُوا؛ یعنی: اگر فاسقی شما را خبری آورد تبین کنید و آن را قبول نکنید. پس از برای اهل ایمان جایز نیست که تصدیق آن لعین را کنند - اگر چه بعضی قراین و علائم دیگر به آن اضافه شود - تا به سرحد یقین رسد.

۱۰.۲ - امر بر حسن ظن

پس هر گاه عالمی را در خانه امیر ظالمی ببینی شیطان به گمان تو می‌اندازد که: او به جهت طمع به آنجا رفته، تو باید آن را به دل خود راه ندهی، زیرا که شاید باعث رفتنش اعانت مظلومی باشد. و اگر از دهن مسلمانی بوی شراب یابی باید جزم به اینکه او شراب حرام نوشیده است نکنی، زیرا که می‌شود که مزمزه کرده باشد و ریخته باشد، یا بر آشامیدن آن مجبور بوده باشد، یا به تجویز طبیب حاذقی به جهت مداوائی آشامیده باشد. و بالجمله باید حکم تو بر افعال مسلمین چون حکم و شهادت بر اموال ایشان باشد. و هم‌چنان که در مال حکم نمی‌کنی مگر به آنچه دیده‌ای، یا با اقرار شنیده‌ای، یا دو شاهد عادل در نزد تو شهادت داده‌اند، همچنین در افعال ایشان باید چنین باشی.

۱۰.۳ - هلاکت با سوء ظن

و اگر عادل، بدی از مسلمی نقل کند باید توقف کنی نه تکذیب آن عادل را کنی، و حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) فرمودند که: «هر که خود را در محل تهمت در آورد ملامت نکند کسی را که به او بدگمان شود». و از حضرت امام زین العابدین (علیه‌السّلام) مروی است که: صفیّه دختر حی بن اخطب، حرم محترم حضرت رسول (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) حکایت کرد که: «وقتی حضرت پیغمبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) در مسجد معتکف بودند من به دیدن او رفتم و بعد از شام از پیش آن حضرت مرخّص شده روانه منزل شدم. آن حضرت قدری راه همراه من آمد و تکلم می‌کرد، شخصی از انصار برخورد و گذشت، حضرت او را آواز داده فرمود: این زن من صفیّه است. آن شخص عرض کرد چه جای این سخن بود، حاشا که من به شما ظن بد برم، حضرت فرمود: شیطان در رگ و خون بنی‌آدم جا دارد ترسیدم بر شما داخل شود و باعث هلاک شما شود». آری در این برخوردی پیغمبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) دو ارشاد مهم برای ما است: یکی این‌که: باید نهایت دوری را از ظن بد کرد. دوم اینکه: هر کسی اگر چه مثل پیغمبر خدا باشد باید خود را از محل تهمت دور نگاه دارد.

۱۰.۴ - مراقبت در همه حال

پس کسی که عالم پرهیزکار باشد و در میان مردم معروف به صلاح و دیانت باشد مغرور نشود که کسی به من ظن بد نمی‌برد، و به این‌جهت خود را از محل تهمت محافظت نکند، زیرا که: هر فردی از انسان اگر چه اورع و اعلم جمیع مردم باشد همه کس او را به یک نظر نمی‌بیند. بلکه اگر جمعی کثیر او را در ظاهر و باطن خوب دانند و همه افعال او را حمل بر صحت نمایند، جمعی دیگر هستند که به دنبال عیب او باشند و اعتقاد تمام به او نداشته باشند و ایشان البته در محل تهمت زدن به او می‌باشند. «و عین الرضا عن کل عیب کلیله و لکن عین السخط تبدی المساویا؛ یعنی: چشم دوستی از دیدن هر عیبی کند است، اما چشم عداوت و دشمنی، بدی‌ها را ظاهر می‌کند.» و هر دشمن حسودی نگاه نمی‌کند مگر به چشم دشمنی. پس آنچه خوبی که از آدمی دید می‌پوشاند و در تجسّس بدی‌ها برمی‌آید. و هر بدی، البته به دیگران گمان بد می‌برد و ایشان را چون خود می‌داند. و هر معیوب رسوائی، دیگران را مانند خود رسوا و عیبناک می‌خواهد، عیوب ایشان را در میان مردم ظاهر می‌کند تا مردم از فکر او بیرون روند و زبان ایشان از او کوتاه گردد. «و البلیّه اذا عمّت طابت» یعنی: هر بلائی که عمومیت هم می‌رساند گوارا می‌شود. پس بر هر مؤمنی لازم است که خود را از مواضع تهمت دور دارد تا بندگان خدا گمان بد به او نبرند و به معصیت نیفتند و این شخص هم در معصیت ایشان شریک باشد، زیرا که هر که سبب معصیت دیگری شود او هم در گناه با او شریک خواهد بود. و از این جهت خداوند عالم فرموده: «دشنام ندهید به کسانی که غیر خدا را می‌خوانند، که ایشان هم خدا را دشنام دهند». و حضرت پیغمبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: «چگونه می‌بینید حال کسی را که پدر و مادر خود را دشنام می‌دهد؟ عرض کردند که: آیا کسی پدر و مادر خود را دشنام می‌دهد؟ فرمود: بلی کسی که پدر و مادر غیر را دشنام دهد، آن غیر هم پدر و مادر او را دشنام دهد».


و طریق معالجه بدگمانی به خدا و خلق آن است که: بعد از ملاحظه فساد، آن‌چنان که گذشت و شرافت ضدّش؛ که گمان نیک باشد، هرگاه گمان بدی از کسی به خاطر تو بگذرد اعتنائی به آن نکنی و دل خود را به آن شخص بد نسازی، و رفتار خود را با او تفاوت ندهی، و تفقّد و اکرام و احترامی که نسبت به او به عمل می‌آوردی کم ننمائی. بلکه بهتر آن است که در تعظیم و دوستی او بیفزائی. و در خلوت او را دعا کنی، تا به این سبب شیطان به غیظ آید و از ترس زیاد شدن احترام و دعای به او، دیگر گمان بد را به خاطر تو نیفکند. و اگر به خطائی و لغزشی از شخصی برخوردی باید او را در خلوت، نصیحت کنی، نه اینکه ابتدا غیبت و بدگوئی او نمائی. و باید از خطا کردن او محزون باشی، هم‌چنان که از لغزش خود محزون می‌شوی. و غرض تو از نصیحت او خلاص کردن او از هلاکت باشد. و هرگاه چنین رفتار نمائی، برای تو ثواب ناراحتی و حزن بر خطای او و ثواب نصیحت کردن او و نیز ثواب نجات او، هر سه جمع خواهد شد.


راه پیش‌گیری بهتر از درمان است اما در ادامه به درمان‌های بدبینی اشاره می‌شود:

۱۲.۱ - آگاهی از مشکل اخلاقی

آگاهی از مشکل اخلاقی خود و قابل تغییر بودن آن؛ کسی که از ریشه مشکلات خود خبر ندارد و نمی‌داند که منفی‌نگر و بدبین است، اصلاً به درمان آن اقدام نمی‌کند. چنان‌چه واقعیت را بپذیریم که شخصیت ما سازمانی باز و گشوده است و امکان تغییر و تحول در آن وجود دارد؛ در این صورت است که در ریشه‌کن شدن صفات شخصیتی و اخلاقی خویش تلاش خواهیم کرد. پس بدانید که اگر اراده کنید می‌توانید این مشکل خود را درمان کنید.

۱۲.۲ - الا بردن سطح شناخت و معرفت

بالا بردن سطح شناخت و معرفت؛ به هر میزان که شناخت آدمی از موضوعات، کامل‌تر و عمیق‌تر شود، موجب ایجاد بینشی واقع‌بینانه و شفاف‌تر می‌گردد. شناخت و معرفت خدا نیز موجب خوش‌بینی و حسن ظن به او خواهد شد.

۱۲.۳ - تمایز بین حادثه و تفسیر حادثه

تمایز بین «حادثه» و «تفسیر حادثه» با روی‌کرد ما به زندگی، محصول و برآیند تجربیات گذشته ماست، ولی این اشتباه است که تجربیات تلخ و منفی گذشته‌مان را به رویداد‌های جدید همیشه تعمیم دهیم. باید میان «حادثه» و «تفسیر حادثه» تفاوت قائل شد؛ مثلاً حادثه مشابهی را دو شخص به‌گونه متفاوتی تعبیر و تفسیر می‌نمایند، یکی به لحاظ خوش‌بینی، برداشت مثبت و سازنده‌ای از مساله دارد و دیگری به حسب بدبینی، تلقی ناگواری از همان واقعه دارد. نویسنده‌ای حالات دو زندانی را شرح می‌دهد که هر دو در یک زندان بسر می‌بردند. و مدت محکومیت‌شان نیز یکسان بود، ولی یکی از زندانیان از پنجره زندان به بیرون و آسمان پرستاره در دل شب می‌نگریست و امید و حرکت را با خود زمزمه می‌کرد، و دیگری از پنجره زندان به جوی آب و کوچه‌ای پر گل ولای می‌نگریست و به خویشتن، یأس و ناامیدی تلقین می‌نمود.

۱۲.۴ - تزکیه نفس

تزکیه نفس و پالایش فکر و ذهن؛ سیستم ذهنی فرد بدبین، به‌گونه‌ای است که خود را بد و گنه‌کار نمی‌بیند؛ بلکه دیگران را بد تحلیل می‌کند. در حالی که مشکل در نفس سرکش و ذهن غلط اوست. امام علی (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «شخص بد، گمان خیر به کسی نمی‌برد؛ زیرا کسی را نمی‌بیند، مگر به اوصاف خودش.» بنابراین اگر انسان نسبت به خداوند و خلق او نظر خیر و نیک ندارد، به این علّت است که در خود فضیلتی نمی‌بیند؛ از چنین انسانی گمان خیری انتظار نمی‌رود مگر خود را اصلاح نماید و سیستم ذهنی‌اش را تغییر دهد. قبل از این که به دیگران شک کند، به دید و فکر خود شک کند.

۱۲.۵ - مقابله با آثار بدبینی

مقابله با آثار بدبینی؛ چنان‌که اشاره کردیم سوء ظن خود باعث بروز برخی از رذایل اخلاقی می‌شود. پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرماید: «به درستی که ترس و بخل و حرص غریزه‌های واحدی می‌باشند که آن‌ها را سوء ظن جمع کرده است.» پس اگر بتوانیم با خودسازی این صفات را از خود ریشه کن کنیم، به درمان بدبینی کمک خواهد کرد.

۱۲.۶ - خودداری از تجسّس

خودداری از تجسّس و تحقیق؛ کمتر کسی پیدا می‌شود که فکر منفی و گمان به سراغش نرود؛ اما مهم، مدیریت آن‌ها، نحوه برخورد و واکنش در مقابل آن است. امام علی (علیه‌السّلام) در این‌باره این‌گونه راهنمایی می‌کند که: «هرگاه گمان نمودی، پیرامون آن جستجو و تحقیق نکنید.»

۱۲.۷ - دوری از خودخواهی و تکبر

دوری از خودخواهی و تکبر؛ باید به خود تلقین کنیم که نه تنها دیگران بد نیستند، بلکه شاید روحیات عالی‌تر و برتر از ما نیز داشته باشند.

۱۲.۸ - کاهش توقعات

توقعات خود را از دیگران کاهش دهید؛ و رضایت از زندگی، خود و دیگران را تمرین کنید.

۱۲.۹ - حمل بر صحت کردن اعمال

احتمال‌سازی و حمل بر صحت کردن اعمال و رفتار دیگران؛ از پیش‌داوری و زود قضاوت کردن بی‌حساب اجتناب کنید و رفتار و کردار آن‌ها را حمل بر نیکی کنید. پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرماید: «برای گفتار و کرداری که از برادرت سر می‌زند، عذری بجوی و اگر نیافتی، عذری بتراش.»

۱۲.۱۰ - دور کردن افکار منفی

با تمرین و تلقین به خود، افکار منفی را از خود دور کنید و سعی کنید فکر‌های مثبت به ذهنتان خطور کند؛ با الفاظ روح‌بخش با خود نجوا کنید و تلاش کنید همیشه خوبی‌ها را ببینید، نه بدی‌ها را!

۱۲.۱۱ - صبر و گذشت

صبر و گذشت داشته باشید و از عیب‌ها و خطاهای دیگران چشم‌پوشی کنید و آن‌ها را بپوشانید.

۱۲.۱۲ - زنده نگه داشتن امید

امیدها را در دل‌هایتان زنده نگه دارید، چرا که فقدان احساس امید و اعتماد، انسان را در تاریکی و وحشت بدبینی قرار می‌دهد؛ سرمایه امید، نشاط و شادابی، رضایت از زندگی مثبت‌اندیشی و آرامش است.

۱۲.۱۳ - دوری از افراد بدبین

از افراد منفی‌نگر و بدبین دوری کنید و با آن‌ها همنشین نباشید؛ چرا که خواهی ـ نخواهی ریشه بدبینی را در دل‌هایتان می‌کارند؛ بلکه با افرادی که از شخصیت قوی و مطلوب و مثبت‌اندیشی برخوردارند، معاشرت کنید.

۱۲.۱۴ - توکل به خدا

توکل به خدا داشته باشید؛ نیتتان را در هر کاری خالص و خدایی کنید؛ و در این راه با ذکر و دعا از خدا یاری بطلبید و بخوانید: «الهی لم اسلّط علی حسن ظنّی قنوط الایاس، و لا انقطع رجائی من جمیل کرمک؛ معبودا! نومیدی یاس را به خوش گمانیم مسلّط نساز، و امیدم از زیبایی کرمت نَبُرّد!»


بدبینی در موارد شدت آن از اختلافات روانی محسوب می‌شود، که برای درمان به کار روان‌شناسی و روان‌درمانی نیاز است و باید به روان‌شناس بالینی مراجعه شود. اضطراب و افسردگی می‌توانند منشا بسیاری از بدبینی‌ها باشند.


ملا احمد نراقی ـ معراج‌السعادة (با تلخیص)، ص۱۶۲.
دفتر تبلیغات اسلامی، سایت بلاغ، یرگرفته از مقاله «بد گمانی».


۱. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۲.    
۲. فتح/سوره۴۸، آیه۱۲.    
۳. راغب، حسین بن محمد، مفردات، ص۳۲۷.    
۴. مصطفوی، حسن، التحقیق، ج۷، ص۱۸۰.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۱۸۲.    
۶. قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج۱۱، ص۱۹۲.    
۷. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة ج۱۵، ص۲۲۹.    
۸. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة ج۱۵، ص۲۳۰.    
۹. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة ج۱۵، ص۲۳۰.    
۱۰. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۲.    
۱۱. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام ج۴۱، ص۵۹.    
۱۲. عاملی، زین‌الدین بن علی، رسائل الشهید الثانی، ص۲۹۳.    
۱۳. لوئی ماردن، پیروزی فکر، ترجمه سید حسینی، رضا، ص۵۹، به نقل از «زیمرمان».
۱۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۲، ج۲۲، ص۱۹۶.    
۱۵. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۲-۱۱.    
۱۶. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۲، ص۱۷۸۸.    
۱۷. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۸، ص۳۰۲.    
۱۸. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۰.    
۱۹. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۲.    
۲۰. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۲.    
۲۱. فتح/سوره۴۸، آیه۶.    
۲۲. آل عمران/سوره۳، آیه۱۵۴.    
۲۳. احزاب/سوره۳۳، آیه۱۰.    
۲۴. فتح/سوره۴۸، آیه۶.    
۲۵. فتح/سوره۴۸، آیه۶.    
۲۶. فتح/سوره۴۸، آیه۶.    
۲۷. فتح/سوره۴۸، آیه۶.    
۲۸. فتح/سوره۴۸، آیه۶.    
۲۹. نور/سوره۲۴، آیه۱۲.    
۳۰. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۲.    
۳۱. یونس/سوره۱۰، آیه۳۵-۳۶.    
۳۲. انعام/سوره۶، آیه۱۱۶.    
۳۳. نجم/سوره۵۳، آیه۲۳.    
۳۴. یونس/سوره۱۰، آیه۳۶.    
۳۵. نجم/سوره۵۳، آیه۲۸.    
۳۶. رفسنجانی، اکبر، فرهنگ قرآن، ج۱۹، ص۴۱۵-۴۱۷.    
۳۷. نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۹، ص۱۴۳.    
۳۸. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۲.    
۳۹. طه/سوره۲۰، آیه۸۴.    
۴۰. حرعاملی، محمد بن حسن، اثبات الهدة، ج۴، ص۲۶۴.    
۴۱. نراقی، احمد، معراج السعاده، ص۲۰۵.    
۴۲. حجرات/سوره۴۹، آیه۶.    
۴۳. ابوداوود، سلیمان بن اشعث، سنن، ج۲، ص۳۳۳.    
۴۴. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۲، ص۱۷۸۶.    
۴۵. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۲، ص۱۷۸۶.    
۴۶. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۸، ص۴۳۰.    
۴۷. ابن شعبه حرانی، حسن، تحف العقول، ص۵۰.    
۴۸. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۷۵، ص۱۹۷، ح ۱۵.    
۴۹. قمی، عباس، مفاتیح الجنان، ص۲۲۷، مناجات شعبانیه.    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «سوء ظن و بدگمانی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۵/۰۱.    
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «بدبینی و منفی نگری»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۰/۵.    
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۴، ص۵۴۷.    






جعبه ابزار