عبد (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عبد:
(لِيَعْبُدون) عبد: در لغت گاهى به موجودى كه تحت تسلط و فرمان ديگرى است و در برابر آن خاضع است گفته شده، از جمله به جادهاى كه مرتبا از آن رفت و آمد مىكنند «معبد» (بر وزن مقدّم) گفته شده است.
واژه «عبد» از نظر لغت عرب به انسانى گفته مىشود كه سرتاپا تعلق به مولا و صاحب خود دارد، ارادهاش تابع اراده او و خواستش تابع خواست اوست، در برابر او مالک چيزى نيست و در اطاعت او هرگز سستى به خود راه نمىدهد و به تعبير ديگر «عبوديت» -آنگونه كه در متون لغت آمده- اظهار آخرين درجه خضوع در برابر معبود است و به همين دليل تنها كسى مىتواند معبود باشد كه نهايت انعام و اكرام را كرده است و او كسى جز خدا نيست.
بنابراين عبوديت نهايت اوج تكامل يک انسان و قرب او به خداست. عبوديت اطاعت بىقيدوشرط و فرمانبردارى در تمام زمينههاست و بالاخره عبوديت كامل آن است كه انسان جز به معبود واقعى يعنى كمال مطلق نينديشد، جز در راه او گام برندارد و هرچه غير اوست فراموش كند،حتى خويشتن را.
در آيه ۴۴ سوره مريم به جمله
(لا تَعبُد) بر مىخوريم كه اين واژه نيز از مادّه «عبوديت» گرفته شده، آنجا كه ابراهيم (ع)به پدرش مىگويد:
(يا أَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّيْطانَ ...) «پدرم! شيطان را پرستش مكن...»
البته پيداست كه منظور از عبادت در اين جا عبادت به معنى سجده كردن و نماز و روزه براى شيطان بهجاآوردن نيست، بلكه به معنى اطاعت و پيروى فرمان است كه اين خود يک نوع از عبادت محسوب مىشود.
معنى عبادت و پرستش آنقدر وسيع است كه حتى گوش دادن به سخن كسى به قصد عمل كردن به آن را نيز شامل مىشود و نيز قانون كسى را به رسميت شناختن يک نوع عبادت و پرستش او محسوب مىشود.
از پيامبر (ص) چنين نقل شده:
«كسى كه به سخن سخنگويى گوش فرادهد (گوش دادن از روى تسليم و رضا) او را پرستش كرده، اگر اين سخنگو از سوى خدا سخن مىگويد خدا را پرستيده است و اگر از سوى ابليس سخن مىگويد ابليس را عبادت كرده.»
به هر حال ابراهيم به پدرش مىخواهد اين واقعيت را تعليم كند كه انسان در زندگى بدون خط نمىتواند باشد يا خط اللّه و صراط مستقيم است و يا خط شيطان عصيانگر و گمراه، او بايد در اين ميان درست بينديشد و براى خويش تصميمگيرى كند و خير و صلاح خود را دور از تعصّبها و تقليدهاى كوركورانه در نظر بگيرد.
به موردی از کاربرد
عبد در
قرآن، اشاره میشود:
(وَ مٰا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاّٰ لِيَعْبُدُونِ) (من جنّ و انس را نيافريدم جز براى اينكه مرا پرستش كنند و از اين راه تكامل يابند و به من نزديک شوند.))
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: جمله
(إِلَّا لِيَعْبُدُونِ) استثنايى است از نفى و شكى نيست كه اين استثناء ظهور در اين دارد كه خلقت بدون غرض نبوده و غرض از آن منحصرا عبادت بوده، يعنى غرض اين بوده كه خلق، عابد خدا باشند نه اينكه او معبود خلق باشد، چون فرموده الا ليعبدون يعنى: تا آنكه مرا بپرستند، و نفرموده: تا من پرستش شوم يا تا من معبودشان باشم.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «تَعْبَثونَ»، ج۳، ص۸۴-۸۶.