عقم (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عُقْم یکی از مفردات به کار رفته در
قرآن کریم به معنای خشكيدن است.
عُقْم: (بر وزن قُفْل) خشكيدن است.
راغب گفته: عقم خشك شدنى است كه مانع از قبول اثر باشد گويند «عَقِمَتْ مَفَاصِلُهُ» بندهاى بدنش خشكيد. و بدرديكه قابل صحت نيست گويند: «دَاءٌ عُقَامٌ» از زنان كسى را
عقیم گويند كه
نطفه مرد را قبول نكند، (نازا).
(فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَها وَ قالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ)،
«زنش صيحه زنان آمد و با تعجّب بصورتش زد و گفت: پير زن عقيم مىزايد؟!».
(وَ يَجْعَلُ مَنْ يَشاءُ عَقِيماً)،
«هر كه را خواهد عقيم ميكند». آيه شامل زنان و مردان است.
(حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ)،
(يَوْمٍ عَقِيمٍ) «روزى است كه خيرى و سرورى در آن نيست و فرح و
شادی نمىزايد ظهور آن ميرساند كه مراد
عذاب دنياست».
(وَ فِي عادٍ إِذْ أَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ الرِّيحَ الْعَقِيمَ)،
عقيم ظاهرا بمعنى فاعل است گفتهاند «
ریح عقیم» باديكه ابر باران ده نياورد و ابرها و درختان را تلقيح نكند يعنى خيرى نزايد.
قرآن درباره بادها فرموده:
(يُرْسِلُ الرِّياحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ)،
(وَ أَرْسَلْنَا الرِّياحَ لَواقِحَ)،
(وَ اللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّياحَ فَتُثِيرُ سَحاباً فَسُقْناهُ إِلى بَلَدٍ مَيِّتٍ).
و اگر بادى باشد كه هيچ يك از فايدهها را نداشته باشد پس آن از زائيدن فايده عقيم است باد قوم عاد چنين بادى بوده است.
گفتهاند: «الْمُلْكُ عَقيمٌ» يعنى
حکومت نازا است زيرا پدر براى پادشاهى پسرش را ميكشد.
اين لفظ فقط چهار بار در
قرآن مجید آمده است.
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "عقم"، ج۵، ص۲۸.