عقوق والدین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از
گناهان کبیره و رذائل اخلاقی عقوق والدین است، به معنی نافرمانی و سرکشی از
پدر و
مادر و بریدن از ایشان میباشد. از آفات عقوق والدین میتوان به عدمقبولی
نماز و
دعا و عدمبرکت
در مال و
ذلّت اشاره کرد.
«
عقوق» از ماده عقق (عقّ) و به معنی نافرمانی و سرکشی از
پدر و
مادر و بریدن از ایشان میباشد.
عقوق شامل همه خویشاوندان نیز میشود و اختصاص به پدر و مادر ندارد. عاق والدین
در مورد فرزندی است که پدر و مادر هر دو از او ناراضی بوده و او را
نفرین کرده باشند.
مجلسی در شرح کافی گوید: عقوق والدین به این است که
فرزند حرمت آنها را رعایت نکند و بیادبی نماید و آنها را به سبب گفتاری یا رفتاری برنجاند و آزار و
اذیت کند و
در چیزهائی که عقلاً و شرعاً مانعی ندارد نافرمانی از آنها نماید و این عقوق
گناه کبیره است و دلیل بر حرمت آن
کتاب و
سنت و اجماع خاصه و عامه است.
از
حضرت صادق (علیهالسّلام) مروی است که کمترین عقوق ناسپاسی والدین گفتن اُف است به روی پدر یا مادر و اگر
خدا چیزی را از آن آسانتر میدانست از آن
نهی میکرد. و نیز از عقوق است به پدر یا مادر نگاه خیره و تند کردن.
عقوق و آزردن پدر و مادر بدترین نوع
قطع رحم است، زیرا نزدیکترین ارحام به سبب
ولادت تحقق مییابد و بنابراین حق پدر و مادر را دو چندان میکند. عقوق والدین یا ناشی از
کینه و
خشم است یا از
بخل و حب دنیاست و به هر حال از رذایل اخلاقی است.
و از
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) مروی است که از عقوق است محزون ساختن پدر یا مادر.
و از موارد قطعی عقوق که گناه کبیره است ترک بر
واجب مانند نفقه مخارج روزانه و لباس و
مسکن در صورت احتیاج پدر یا مادر میباشد و بهطور کلی آزردن خاطر والدین و رنجاندن و ناراحت ساختن آنها عقوق و
حرام مسلم است.
از گناهان کبیره عقوق والدین است چنانچه
حضرت رسول (صلّی اللهعلیهوآلهوسلم) و حضرت امیر (علیهالسّلام) و حضرت امام صادق و
حضرت امام رضا و
حضرت امام جواد (علیهمالسّلام)
در روایاتی که
در شماره کبائر از ایشان رسیده به کبیره بودنش تصریح فرمودهاند بلکه از پیغمبر اکرم (صلّی اللهعلیهوآلهوسلم) چنین رسیده است که از هر گناه کبیره بزرگتر،
شرک به خدا و عقوق والدین است و نیز از گناهانی است که
در قرآن مجید و احادیث صحیحه بر آن وعده
عذاب داده شده است. امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: «عقوقُ والِدَیْنِ مِنَ الکبائِر لِأنَّ اللهَ تعالی جَعَلَ العاقَ عَصِیّاً شَقِیّاً؛
نافرمانی والدین از گناهان کبیره است، زیرا خداوند متعال فرزند نافرمان را عصیانگر و بدبخت قرار داده است.»
در قرآن مجید از قول
عیسی بن مریم (علیهالسّلام) حکایت میفرماید: «و برا بوالدتی و لم یجعلنی جباراً شقیقاً؛
که خداوند مرا نیکوکار به مادرم قرار داد و مرا ستمکار و بدعاقبت قرار نداد و سبب ترک نیکی به مادرم.» و سبب اینکه ذکر پدر نکرده این است که آن حضرت پدر نداشت و لذا قبل از این
آیه در حکایت
حضرت یحیی (علیهالسّلام) ذکر پدر و مادر هر دو شده است.
و
در این دو آیه شریفه عاق والدین را به سه صفت یاد فرموده:
جبار (گردنکش و ستمگر)
شقی (تیره بخت)،
عصی (نافرمانی کننده و گنهکار) و به هر یک از آنها وعدهی عذاب سخت داده شده، چنانچه دربارهی جبار میفرماید: «و خاب کل جبار عنید من ورائه جهنم و یسقی من ماء صدید یتجرعه ولا یکاد یسیغه و یاتیه الموت من کل مکان و ما هو بمیت و من ورائه عذاب غلیظ؛
و نومید شد هر گردنکش کینهورزی پشت سر او است
دوزخ و نوشانیده شود از آب چرک خون آلوده، جرعهای از آن به دهان میبرد ولی نتواند فرو برد (او را گوارا نباشد) و
مرگ از هر سوی به او رو آورد لیکن مردنی نیست و از پس او است عذابی سخت و انبوه.»
و دربارهی شقی میفرماید: «فاما الذین شقوا ففی النارلهم فیها زفیرو شهیق خالدین فیها ما دامت السموات و الارض الا ماشاء ربک ان ربک فعال لما یرید؛
اما آنها که بدبختند
در آتشند و ایشان را
در آتش نالهای زار و خروشی سخت باشد،
در آن آتش همیشه تا آسمانها و زمین بر پا است جاویدانند مگر آنچه که پروردگارت خواهد.» و دربارهی عصی میفرماید: «و من یعص الله و رسوله و یتعد حدوده یدخله ناراً خالداً فیها و له عذاب مهین؛
و آن کس که نافرمانی خدا و پیغمبرش کند و بگذرد از مرزهای خدا و از حدود خویش تجاوز کند. فرو بردش
در آتش که جاوان
در آن باشد و عذابی خوار کننده برایش باشد.»
نیکی به پدر و مادر، برترین وسیله قرب به خدا و شریفترین
سعادت است. هر مومنی سزاوار است که
در گرامی داشتن ایشان اهتمام نماید و
در خدمت آنها کوتاهی نکند و
در معاشرت و مصاحبت با آنها رفتار نیکو داشته باشد، نگاه تند به ایشان نیفکند، بلکه به نظر
رحمت و عطوفت بنگرد، صدای خود را از صدای آنها بلندتر نکند و هر چه از فروتنی و خاکساری بر ایشان مبالغه نماید،
اجر و ثوابش بیشتر است،
در صورت اختلاف بین والدین، فرزند باید
در اصلاح و آشتی میان آنها به هر طریق ممکن بکوشد.
گر چه عواطف انسانی و مساله
حقشناسی به تنهایی برای رعایت احترام به والدین کافی است، ولی از آنجا که
اسلام حتی
در مسائلی که هم
عقل در آن استقلال کامل دارد و هم عاطفه آن را به وضوح درمییابد، سکوت روا نمیدارد، بلکه به عنوان تاکید
در اینگونه موارد، دستوراتی صادر میکند،
در مورد احترام به والدین آنقدر تاکید کرده که
در کمتر مسالهای دیده میشود.
مهمترین رابطهای که ممکن است بین دو
انسان تحقق پیدا کند، رابطه فرزند با پدر و مادر است که نمایانگر وابستگی وجود فرزند به وجود والدین اوست. حق پدر و مادر چنان بزرگ است که همانندی
در سایر افراد جامعه ندارد، البته ممکن است پدر و مادر، غیر از حق پدری و مادری، حقوق دیگری نیز بر فرزند پیدا کنند که
در سایر افراد جامعه همانند داشته باشد؛ اما اصل حقوق والدین
در جای دیگر یافت نمیشود. از این روست که وظایف و تکالیف فرزند نسبت به پدر و مادر
در جای دیگری نظیر ندارد.
اما متأسفانه فرزندان وقتی از پدر و مادرشان بینیاز میشوند، اغلب نظریات تازه و عجیبی پیدا میکنند که با نظریات والدین مخالف میباشد؛ فرزندان از ولی
نعمت خویش (والدین) زود خسته میگردند. مواردی از این قبیل باعث شده که اسلام تاکید فراوانی درباره پیوند و نیکی فرزند به والدین داشته باشد، اما سفارش فرزند به پدر و مادر کمتر دیده میشود و
در حاشیه دستورات مذهبی قرار دارد، زیرا
فطرت و طبیعت پدر و مادر، خود ضامن رعایت حقوق فرزندان است؛ از جمله این حقوق، تربیت نیکو، نامگذاری نیکو،
ازدواج مناسب وغیره. میباشد.
بدون شک اگر زحمات فراوانی که مادر از هنگام حمل تا وضع و
دوران شیرخوارگی تا بزرگشدن او تحمل میکند، رنجها، بیداریها، بیماریها، پرستاریها وغیره. که همه را با آغوش باز
در راه فرزند پذیرا میگردد،
در نظر بگیریم، خواهیم دید که هر قدر انسان
در احسان به مقام مادر بکوشد باز هم
در برابر حقوق او بدهکار است.
از جمله افتخارات حضرت عیسی (علیهالسلام) به خود، نیکوکاریاش را نسبت به مادرش ذکر کرده
که دلیلی بر اهمیت مقام مادر است.
امام باقر(علیهالسلام) در تفسیر کلمه «اف» میفرماید: «این کمترین آزردن است که خداوند آن و هر چه بالاتر از آن را حرام کرده است.»
باز تأکید میکند که با قول کریم و بزرگوارانه که نهایت
ادب در سخن است، با آنها سخن بگو که زبان، کلید قلب است. و
در نهایت هرگاه به سوی درگاه الهی روی آوری، پدر و مادر را چه
در حیات و چه
در ممات فراموش مکن و بر ایشان از خداوند تقاضای رحمت نما.
حدیثی از حضرت رسول اعظم (صلّی اللهعلیهوآلهوسلم) بسیار تأمل برانگیز است:«اِثْنَتانِ یُعَجِّلُها اللهُ فِی الدُنیا: الْبَغیُ و عُقوقُ الْوالِدَیْنِ؛
دو کار است که خداوند
در همین
دنیا کیفرش را میدهد: تعدیکردن و نافرمانی والدین.»
روایات فراوانی وجود دارد که مؤید این
حدیث است: از حضرت صادق (علیهالسّلام) است: «من نظر الی ابویه نظر ما قت و هما ظالمان له لم یقبل الله له صلوه؛ کسی که به پدر و مادرش از روی غیظ بنگرد
در حالی که والدین بر او ستم کرده باشند خداوند
نماز او را نمیپذیرد.»
پس چگونه است
در صورتی که به او نیکوکار باشند؟ عاق والدین نمازش مقبول نمیشود.
، دعایش مستجاب نمیگردد.
،عقوق والدین سبب کمی
مال و باعث
ذلت میگردد. وغیره.
این تنها مکافات دنیوی است و مجازات اخروی به قوت خود باقی است.
«عقّ» و مشتقات آن
در قرآن نیامده است، ولی آیات فراوانی وجود دارد که اشاره به مقام والای پدر و مادر دارند و وظیفه فرزندان را
در قبال زحمات ایشان بازگو میکنند: «وَ قَضَی رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِندَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلاَهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ وَ لاَ تَنْهَرْهُمَا وَ قُل لَّهُمَا قَوْلاً کَرِیمًا وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا؛
و پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید، هرگاه یکی از آن دو، یا هر دوی آنها، نزد تو به سن پیری رسند، کمترین اهانتی به آنها روا مدار و بر آنها فریاد مزن و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو. و بالهای
تواضع خویش را از
محبت و
لطف،
در برابر آنان فرود آر و بگو پروردگارا! همان گونه که آنها مرا
در کوچکی تربیت کردند، مشمول رحمتشان قرار ده.»
این آیات از جمله تأکیدات
قرآن است بر مسأله حقوق والدین؛ «قضا» مفهوم مؤکدتری نسبت به «امر» دارد و امر و فرمان قطعی را میرساند و این نخستین تأکید
در این مسأله است، قرار دادن
توحید یعنی اساسیترین اصل اسلامی،
در کنار نیکی به پدر و مادر تأکید دیگری است بر اهمیت این دستور اسلامی. مطلق بودن احسان که هر گونه نیکی را شامل میشود و همچنین مطلق بودن والدین که مسلمان و کافر را نیز
در برمیگیرد، سومین و چهارمین تأکید
در این جمله است. نکره بودن احسان که
در این گونه موارد برای عظمت میآید، پنجمین تأکید محسوب میشود.
پیغمبر اکرم (صلّی اللهعلیهوآلهوسلم) فرمود: «ایاکم و عقوق الوالدین فان ریح الجنه یوجد من مسیره الف عام و لا یجدها عاق ولا قاطع رحم؛ از آزردن والدین بپرهیزید به درستی که بوی
بهشت از هزار سال راه استشمام میشود ولی عاق والدین و قاطع رحم آن را نمییابند.»
از همان حضرت مروی است که فرمود: «من اسخط والدیه فقط اسخط الله و من اغضبهما فقط اغضب الله؛ کسی که پدر و مادر خود را به خشم درآورد خدای را به غضب درآورده است.»
و همچنین فرمود: «من آذی والدیه فقد آذانی و من آذانی فقد آذی الله و من آذی الله فهو ملعون؛ کسی که والدین خود را بیازارد مرا اذیت کرده و کسی که مرا بیازارد خدای را آزرده و آزار کنندهی خدا معلون است.»
و همچنین فرمود: «ولیعمل العاق ماشاء ان یعمل فلن یدخل الجنه؛ عاق والدین هر عملی که میخواهد به جا آورد، هرگز داخل بهشت نخواهد شد.»
و نیز پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «ثلثه لا یکلمهم الله یوم القیمه ولا یزکیهم ولا ینظر الیهم و لهم عذاب الیم و هم المکذب بالقدر و المدمن للخمر و العاق الوالدیه؛ سه طایفهاند که
در روز قیامت خداوند با ایشان سخن نمیفرماید و نظر رحمت به آنها نمیکند و ایشان را پاک نکرده و از برای آنها عذاب دردناکی است ایشان شرابخواران و تکذیبکنندگان به
قدر الهی و عاق والدیناند.»
میان عبادت خدا و احترام به پدر و مادر، ارتباط و پیوندی وجود دارد. چون بزرگترین نعمت، نعمت هستی و حیات است که
در درجه اول از ناحیه خداست و
در مراحل بعد به پدر و مادر برمیگردد، زیرا فرزند بخشی از وجود پدر و مادر است. پس ترک حقوق والدین، همدوش شرک به خداست.
«وَ وَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَی وَهْنٍ وَ فِصَالُهُ فِی عَامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لِی وَ لِوَالِدَیْکَ إِلَیَّ الْمَصِیرُ وَ إِن جَاهَدَاکَ عَلی أَن تُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَ صَاحِبْهُمَا فِی الدُّنْیَا مَعْرُوفًا؛
و ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم. مادرش او را با ناتوانی حمل کرد. (به هنگام
بارداری هر روز
رنج و ناراحتی تازهای را متحمل میشد) و
دوران شیرخوارگی او
در دو سال پایان مییابد، (آری به او توصیه کردم) که برای من و برای پدر و مادرت،
شکر بهجای آور که بازگشت (همه شما) به سوی من است. و هرگاه آن دو تلاش کنند که تو چیزی را همتای من قرار دهی، که از آن آگاهی نداری، (بلکه میدانی باطل است) از ایشان
اطاعت مکن. ولی با آن دو
در دنیا به طرز شایستهای رفتار کن.» از نظر عملی و تجربی ثابت شده که مادران
در دوران بارداری، دچار
وهن و
سستی میشوند چرا که شیره
جان و مغز استخوانشان را بر
پرورش جنین خود اختصاص میدهند و خود دچار کمبود ویتامین میشوند که باید جبران شود.
در دوران شیردادن نیز اینگونه است. به هر حال
در این
دوران، مادر بزرگترین فداکاری را هم از نظر عاطفی و هم از نظر جسمی و هم خدمات دیگر
در مورد فرزندش انجام میدهد.
با اینکه نعمتهای خدا بیش از آن است که قابل شمارش باشد، شکرگذاری
در برابر پدر و مادر را همردیف آن قرار داده است و این نشانهدهنده عمق و وسعت حقوق والدین است.
در هیچ جای
قرآن سراغ نداریم که خداوند بلافاصله بعد از دستور به شکر از خودش، دستور به شکر از والدین بدهد. جالب اینکه شکر والدین را از شکر خدا جدا نمیکند بلکه امر به این دو شکر را با یک فعل ذکر میکند و این چیزی جز اهمیت حقوق والدین را نمیرساند.
از آنجا که توجه به نیکی
در مورد والدین ممکن است این توهم را ایجاد کند که حتی
در مسأله
عقاید و
کفر و
ایمان باید از ایشان پیروی نمود،
قرآن برای پاسخ این توهم میافزاید هرگز نباید رابطه انسان و پدر و مادرش، مقدم بر رابطه او با خدا باشد و هرگز نباید عواطف خویشاوندی، حاکم بر اعتقادات مکتبی گردد. تعبیر «جاهداک»
اشاره به این است که آنها گمان میکنند که سعادت فرزند را میخواهند و تلاش میکنند که او را بر عقیده انحرافی خویش بکشانند. وظیفه فرزندان این است که
در برابر این فشارها تسلیم نشوند و استقلال فکری خود را حفظ نمایند. باز از آنجا که ممکن است این توهم ایجاد شود که
در برابر پدر و مادر مشرک باید شدت عمل به خرج داد،
قرآن بلافاصله میافزاید عدماطاعت آنها
در این مسأله، دلیل بر قطع رابطه و قطع مهر و محبت و ملاطفت نیست.
احسان و
تکریم در امور دنیوی و اطاعت آنها
در این امور لازم است، ولی اطاعت آنها اگر مخالف فرمان خدا و رسولش بود، لازم نیست.
در حقیقت همه چیز باید فدای هدف اصلی یعنی توحید شود.
و کافی است
در شقاوت عاق والدین که
جبرئیل (علیهالسّلام) بر او نفرین فرمود: ««من ادرک والدیه و لم یؤد حقهما فلا غفر الله له فقلت آمین؛ هر که پدر و مادر یا یکی از آنها را درک کند و او را از خود خشنود نسازد آمرزیده مباد و رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بر
نفرین جبرئیل آمین گفت.»
و از حضرت صادق (علیهالسّلام) مروی است که فرمود: ««ملعون ملعون من ضرب والدیه ملعون ملعون من عق والدیه؛ ملعون است ملعون است کسی که والدینش را بزند و کسی که آزار به آنها رساند.»
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بر بالین جوانی که
در حال
احتضار بود حاضر گردید، آن حضرت کلمهی
شهادت را به او
تلقین فرمود لیکن جوان نتوانست بگوید، پرسید: آیا مادر دارد؟ زنی که نزد او بود عرض کرد بلی من مادر او هستم. فرمود: آیا بر او غضبناکی؟ گفت آری شش سال است به او حرف نزدهام، پس آن حضرت خواهش فرمود از او راضی شود مادر به خاطر آن حضرت از جوان درگذشت زبان آن جوان به کلمهی توحید باز شد حضرت به او فرمود: چه میبینی؟ گفت مردی سیاه و زشت روی بد بوی، مرا رها نمیکند حضرت جملهای یادش دادند. «یا من یقبل الیسیر و یعفو عن الکثیر اقبل منی الیسیر و اعف عنی الکثیر.»
خواند و عرض کرد: میبینم مردی سفید رنگ خوشروی، خوشبوی و خوشمنظر رو به من آورد و هیولای مهیب اولی از من
دور شده، فرمود: همان جمله را تکرار کن پس از آن گفت آن هیکل موحشه به کلی محو گردید.
پس آن حضرت شاد شد و فرمود: خدا او را آمرزیده آنگاه جوان از دنیا رفت.
از این حدیث شریف استفاده میشود که یکی از آثار عقوق والدین سوء خاتمه عاقبت به شری است که شخص بیایمان از دنیا میرود و
در نتیجه همیشه
در عذاب خواهد بود. با اینکه تلقینکننده جوان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود تا مادرش از او راضی نگردید نتوانست شهادت را بگوید و پس از رضایت مادر و خواندن آن کلمات به برکت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پروردگار هم از او راضی شده او را آمرزید.
سایت معارف قرآن سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «عقوق والدین»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱/۱۹.