علامات (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عَلامات:
(وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدونَ) عَلامات: جمع «علامت» به معنى «نشان و نشانى» و يا چيزى كه براى راهنمايى در جايى نصب كنند.
اين آيه به بخش مهمّى از نعمتهاى بىپايان خداوند اشاره مىكند و پس از ذكر كوهها و انهار و راهها به ذكر علامات و نشانههاى راهها مىپردازد و مىگويد:
«(خداوند) علاماتى قرار داد و (شبهنگام ) آنها به وسيله ستارگان هدايت مىشوند.»
چرا كه مىدانيم، راه بدون نشانه و علامت و راهنما، انسان را به مقصد نمىرساند. اين علامتها انواع زيادى دارد:شكل كوهها و درهها و بريدگیهاى آنها، فراز و نشيبهاى قطعات مختلف زمين، رنگ خاکها و كوهها و حتى چگونگى وزش بادها هر يک، علامتى براى پيدا كردن راههاست.
براى اين كه بدانيم وجود اين علامات تا چه حدّ به رهروان كمک مىكند و آنها را از دور گشتن و گم شدن رهايى مىبخشد، كافى است وضع بعضى از بيابانهاى يكنواخت را كه در پارهاى از مناطق وجود دارد در نظر بگيريم كه عبور از آنها فوقالعاده مشكل و خطرناک است و چه بسا كسانى كه از آنها رفتند و هيچگاه بازنگشتند، فكر كنيد اگر همه روى زمين اين چنين يكنواخت بود كوهها به يک اندازه، دشتها يكرنگ، درّهها شبيه هم، آيا انسانها مىتوانستند به آسانى راه خود را پيدا كنند؟
ولى از آنجا كه در پارهاى از اوقات در بيابانها،در شبهاى تاريک يا هنگامى كه انسان شبانه در دل اقيانوسها سفر مىكند از اين علامات خبرى نيست، خداوند علامات آسمانى را به كمک فرستاده تا اگر در زمين علامتى نيست، از علامت آسمان استفاده كنند و گمراه نشوند، چنان كه در آيه آمده است: «مردم بهوسيله ستارگان هدايت مىشوند.»
به موردی از کاربرد
عَلامات در
قرآن، اشاره میشود:
(وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدونَ) (و نيز علاماتى قرار داد و شب هنگام به وسيله ستارگان راه خود را مىيابند.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
كلمه علامات جمع علامت است و علامت، آن چيزى است كه نشانه چيز ديگرى باشد و كلمه مذكور عطف بر كلمه انهارا است، يعنى و خدا علامتهايى قرار داد كه شما با آن، به چيزهايى استدلال مىكنيد كه از حستان غايب است و مقصود از آن علامتها، آيهها و نشانههاى طبيعى و يا وضعى است كه هر يک بر مدلولى دلالت مىكند و از آن جمله، شاخصها و واژهها و اشارهها و خطوط و امثال اينها است كه يا به طبيعت خود و يا به طور قراردادى دلالت بر مدلولى مىكند.
• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «تَعْلیم و تَزْکیه»، ج۳، ص۲۲۵-۲۲۶.