عَجول (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عَجَل:
(وَ كانَ الْإِنْسانُ عَجولاً) عَجول: اين آيه مىگويد: «...و انسان همواره عجول است.» اكنون مىخواهيم بدانيم كه آيا انسان، ذاتا عجول است؟ نه تنها در رابطه با عجله و شتابزدگى كه در آيه مورد بحث، انسان به آن توصيف شده، در موارد متعدد ديگر از قرآن نيز مذمّتهايى روى عنوان «انسان» ديده مىشود، از قبيل «ظلوم» و «جهول» و «كفور» و «طغيانگر» و «هلوع» (كمظرفيت) و «مغرور» و مانند آنها.
اين تعبيرات گاهى اين سؤال را به وجود مىآورد كه چگونه مىتوان اين امور را با برداشتى كه از قرآن در مورد فطرت پاک انسان و حامل روح خدايى بودنش داريم، هماهنگ ساخت؟ به تعبير ديگر، انسان از نظر جهانبينى اسلامى، موجودى است بسيار والا، به حدّى كه لايق مقام خليفه اللهى و نمايندگى خدا در زمين است، معلم فرشتگان و برتر از آنهاست، اين موضوع با نكوهشهاى فوق چگونه سازگار است؟ پاسخ اين سؤال را در يک جمله مىتوان داد كه آن همه مقام و شخصيت و ارزش انسان مشروط به يک شرط است و آن «تربيت تحت نظر رهبران الهى» است، در غير اين صورت انسان به گونه گياهى خودرو پرورش مىيابد و در ميان هوسها و شهوات غوطهور مىشود، سرمايههاى عظيمى را كه بالقوه دارد از دست مىدهد و جنبههاى منفى در وجود او آشكار مىشود. بنابراين اگر شرط مزبور تحقق يابد تمام جنبههاى مثبتى كه در قرآن در رابطه با انسان آمده در وجود او بارور مىشود.
به موردی از کاربرد
عَجول در
قرآن، اشاره میشود:
(وَ يَدْعُ الإِنسانُ بِالشَّرِّ دُعاءهُ بِالْخَيْرِ وَ كانَ الإِنسانُ عَجولًا) (انسان بر اثر شتابزدگى، بدیها را طلب مىكند آن گونه كه نيكیها را مىطلبد و انسان، هميشه عجول بوده است.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: بنابراين مقصود از اينكه فرمود: انسان عجول است اين خواهد بود كه او وقتى چيزى را طلب مىكند صبر و حوصله به خرج نمىدهد، در جهات صلاح و فساد خود نمىانديشد تا در آنچه طلب مىكند راه خير برايش مشخص گردد و از آن راه به طلبش اقدام كند بلكه به محض اينكه چيزى را برايش تعريف كردند و مطابق ميلش ديد با عجله و شتابزدگى به سويش مىرود و در نتيجه گاهى آن امر، شرى از آب در مىآيد كه مايه خسارت و زحمتش مىشود و گاهى هم خيرى بوده كه از آن نفع مىبرد.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «عَجول»، ج۳، ص۱۰۹-۱۱۰.