• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عَلَق (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





عَلَق: (خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ)
عَلَق: در اصل به معنى «چسبيدن به چيزى» است و لذا به خون بسته و همچنين به «زالو» كه براى مكيدن خون به بدن مى‌چسبد «علق» گفته مى‌شود و از آنجا كه نطفه بعد از گذراندن دوران نخستين را در عالم جنين، به شكل قطعه خون بسته چسبنده‌اى در مى‌آيد كه در ظاهر بسيار كم‌ ارزش است، مبدأ آفرينش انسان را در اين آيه همين موجود ناچيز مى‌شمرد، تا قدرت‌نمايى عظيم پروردگار روشن شود كه از موجودى چنان بى‌ارزش، مخلوقى چنين پرارزش آفريده است.
بعضى نيز گفته‌اند: منظور از علق در آيه مورد بحث، «گل آدم» است كه آن هم حالت چسبندگى داشت، بديهى است خدايى كه اين مخلوق عجيب را از آن قطعه «گل چسبنده» به وجود آورد، شايسته هرگونه ستايش است.
گاه «علق» را به معنى موجود «صاحب علاقه» دانسته‌اند كه اشاره‌اى است به روح اجتماعى انسان و علقه آن‌ها به يكديگر كه در حقيقت پايه اصلى تكامل بشر و پيشرفت تمدن‌ها را تشكيل مى‌دهد.
بعضى نيز «علق» را اشاره به نطفه نر (اسپرم) مى‌دانند كه شباهت زيادى به «زالو» دارد، اين موجود ذره‌بينى، در آب نطفه شناور است و به‌ سوى «نطفه زن» در رحم پيش مى‌رود و به آن مى‌چسبد و از تركيب آن دو نطفه كامل انسان به وجود مى‌آيد.
درست است كه در آن زمان اين گونه مسائل هنوز شناخته نشده بود، ولى قرآن مجيد از طريق اعجاز علمى پرده از روى آن برداشته است.
از ميان اين تفسيرهاى چهارگانه تفسير اول روشن‌تر به نظر مى‌رسد، هرچند جمع ميان چهار تفسير نيز بى‌مانع است.
از آنچه گفتيم روشن شد كه «انسان» برطبق يک تفسير به معنى حضرت آدم و برطبق سه تفسير ديگر به معنى مطلق انسان‌هاست.



به موردی از کاربرد عَلَق در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - عَلَق (آیه ۲ سوره علق)

(خَلَقَ الْإِنسانَ مِنْ عَلَقٍ)
(و انسان را از خون بسته‌اى خلق كرد.)

۱.۲ - عَلَق در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید:
منظور از انسان جنس بشر است كه از راه تناسل پديد مى‌آيد و كلمه علق به معناى خون بسته شده است، يعنى اولين حالتى كه منى در رحم به خود مى‌گيرد.
پس آيه شريفه، به تدبير الهى وارد بر انسان اشاره دارد، تدبيرش از لحظه‌اى كه به صورت علقه در مى‌آيد، تا وقتى كه انسانى تام الخلقه مى‌شود و داراى صفاتى عجيب و افعالى محير العقول مى‌گردد، پس انسان انسانى تمام و كامل نمى‌شود، مگر به تدبير مستمر و پى در پى خداى تعالى كه اين تدبير پى در پى چيزى نيست مگر خلقت پى در پى، (پس ممكن نيست خلقت را از خدا و تدبير را از غير او بدانيم) پس خداى تعالى بعين همان دليل كه خالق انسان است مدبر او نيز هست، در نتيجه انسان چاره‌اى جز اين ندارد كه خداى واحد را رب خود بگيرد. بنابراين در جمله مورد بحث احتجاجى بر توحيد در ربوبيت شده است.

۱. علق/سوره۹۶، آیه۲.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۵۷۹.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت-الحسینی، ج۵، ص۲۱۶-۲۱۷.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۲۷، ص۱۵۶-۱۵۷.    
۵. علق/سوره۹۶، آیه۲.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۹۷.    
۷. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۵۷۹.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۵۴۸.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۳۲۳-۳۲۴.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۷، ص۱۸۰-۱۸۱.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۸۱.    



• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «عَلَق»، ج۳، ص۲۱۵-۲۱۶.


رده‌های این صفحه : لغات سوره علق | لغات قرآن




جعبه ابزار