مباهته
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مباهته عنوانی
فقهی است که از عبارت «باهتوهم» در روایت گرفته شده است. در معنای آن تردید است.این اختلاف در معنا، موجب اختلاف در جواز و عدم جواز
تهمت به
اهل بدعت شده است. برخی فقها آن را به معنای «اقناع و آوردن دلایل محکم» در برابر مخالفین معنا کردهاند و جواز «بهتان» به اهل بدعت را مردود شمرده اند. در مقابل بعضی از فقها آن را از باب «بهتان» شمرده و مباهته را به معنای «تهمت زدن» دانستهاند و با استناد به آن حکم به جواز تهمت زدن و
دروغ بستن به اهل بدعت داده اند.
مباهته مصدر باب مفاعله از ماده «بهت» است. در کتب لغت «بهت» با تلفظ مختلف، در دو معنای تحیر و دروغ بستن معنا شده است. لسان العرب مینویسد:«وبَهَتَ فلانٌ فلاناً إِذا كَذَب عليه، وبَهِتَ وبُهِتَ إِذا تَحَيَّر...والبُهْتُ والبَهِيتَةُ: الكَذِبُ...والبَهْتُ الانقطاعُ والحَيْرَة.»
بُهْت به ضم باء و سکون هاء به معنای دروغ بستن و بَهْت به فتح باء و سکون هاء به معنای تحیر و شگفتی است. صحاح اللغه نیز این تفکیک را دارد. «بَهَتَهُ بَهْتاً وبَهَتاً وبُهْتاناً، فهو بَهَّاتٌ، أي قال عليه ما لم يفعله، فهو مَبْهوتٌ...وبَهِتَ الرجل، بالكسر، إذا دَهِشَ وتَحيَّرَ.»
مقاییس اللغة همه را دارای اصل واحدی می داند و به معنای تحیر برمیگرداند.
اما بعضی گفته اند در اصل بهت به معنای وحشت همراه با تحیر است
و به دروغ هم از آنجا که حیرت انسان را زیاد می کند بهت گفته اند.
مشتقات بهت در قرآن در شش آیه بکار رفته است • در دو این دو آیه به معنای مبهوت «فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ»
«بَلْ تَأْتِيهِمْ بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ»
• و در این چهار آیه به معنای بهتان «وَ قَوْلِهِمْ عَلى مَرْيَمَ بُهْتاناً عَظِيماً»
«سُبْحانَكَ هذا بُهْتانٌ عَظِيمٌ»
«أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً»
«وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً»
البته درآیات فوق آنچه به معنای بهتان است با همان واژه «بهتان» آمده ولی «بهت» و «تبهتهم» به معنای مبهوت است.
ابن طاووس نیز در دو جا واژه باهتوا را به معنای مبهوت شدن بکار برده است.
مبحث مباهته در فقه ذیل عنوانهای
غیبت و
سب مؤمن مورد بحث قرار گرفته است. مستند مباهته روایتی است که از پیامبر اسلام نقل شده است.
««محمد، عن محمد بن الحسین، عن البزنطی، عن داود بن سرحان، عن أبی عبدالله علیه السلام، قال: «قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: ::إذا رَأَیتُم أهلَ الرَّیبِ وَ البِدَعِ مِن بَعدی ، فَأَظهِرُوا البَراءَةَ مِنهُم وَ أَكثِروا مِن سَبِّهِم وَ القَولِ فیهِم وَ الوَقیعَةِ وَ باهِتوهُم كَی لا یطمَعوا فِی الفَسادِ فِی الإِسلامِ وَ یحذَرَهُمُ النّاسُ وَ لا یتَعَلَّمونَ مِن بِدَعِهِم، یكتُبِ اللّهُ لَكُم بِذلِكَ الحَسَناتِ وَ یرفَع لَكُم بِهِ الدَّرَجاتِ فِی الآخِرَةِ.»
پس از من، هر گاه شكّاكان و بدعتگذاران را دیدید، از آنان بیزاری نشان دهید و بسیار به آنان ناسزا گویید و در بارهشان بدگویی و افشاگری كنید و آنان را مبهوت [
و محكوم ] سازید تا به تباه كردن اسلام، طمع نكنند و مردم از آنها بر حذر باشند و از بدعتهایشان چیزی نیاموزند. برای این كار، خداوند برایتان ثوابها مینویسد و در آخرت بر درجات شما میافزاید.
دو بر داشت ا زاین حدیث شده است که به اجمال به تضیح ان ها می پردازیم.
فیض کاشانی،
ملا صالح مازندرانی،
علامه مجلسی،
صاحب ریاض صاحب جواهر شیخ عباس قمی،
و از معاصرین
مطهری از جمله افرادی هستند که این نظریه را پذیرفته اند.
•فیض کاشانی در الوافی در مواردی که معانی مختلف و احتمالات گوناگون در معنی یک روایت وجود دارد به آنها اشاره میکند، ولی در اینجا به هیچ معنای دیگری، حتی در حد احتمال هم اشاره نمی کند.
•ملاصالح مازندرانی در شرح بر اصول کافی، توضیح می دهد که «بهت» به معنای «تحیّر» است، پس معنی روایت چنین می شود که با «حجت قاطع» و دلیل محکم، راه ها را به روی بدعت گذاران ببندید تا آنها مبهوت شوند
وی از قول
شهید ثانی بیان می دارد در نقد و اعتراض آنها(دشمنان)، نباید ذره ای از حقیقت منحرف شده و مرتکب دروغ گردید
•علامه مجلسی در توضیح حدیثِ یاد شده، میگوید: ::ظاهرا مراد از «مباهته» ، محكوم كردن آنها با دلایل قاطع است، به طوری كه حیران بمانند و از عهده پاسخ بر نیایند، چنان كه خدای متعال میفرماید: «فَبُهِتَ الَّذِی كَفَرَ»
«پس آن كس كه كفر ورزیده بود، مبهوت ماند». احتمال هم دارد كه به معنای بهتان زدن مصلحتی باشد؛ زیرا بیشتر مردم، بسیاری از بدی ها و معایب را حسن و خوبی می شمارند، بویژه عقاید باطل را. وجه اوّل، ظهور بیشتری دارد.
جوهری میگوید: «بَهَتَهُ بَهْتا» یعنی: او را غافلگیر كرد.
علامه مجلسی هم می نویسد: وَ الظاهر أنّ المراد بالمباهتة إلزامهم بالحجج القاطعة و جعلهم متحیرین لا یحیرون جوابا كما قال تعالی: «فَبُهِتَ الَّذِی كَفَرَ»و یحتمل أن یكون من البهتان للمصلحة فإنّ كثیرا من المساوی یعدّها أكثر الناس محاسن خصوصا العقائد الباطلة وَ الأوّل أظهر، قال الجوهری: بهته بهتا أخذه بغتةً.
•صاحب ریاض هم پس از نقل روایت ، می گوید: جایز نیست که در برخورد با آنان دروغ گفته شود، زیرا دروغ حرام است.
•صاحب جواهر در کتاب الحدود خود، این روایت را نقل میکند ویمیگوید: بدگویی نسبت به اهل بدعت به معنای آن نیست که نسبت های ناروا به آنها داده شود و به آنچه که انجام نداده اند متّهم شوند.
برخی از فقها از جمله
شیخ انصاری،
خویی و
گلپایگانی دلالت این حدیث را بر جواز بهتان زدن به اهل بدعت، پذیرفتهاند.
• شیخ انصاری به صورت احتمال این نظریه را مطرح کردهاست.
•مرحوم خویی نیز با شرایطی این برداشت را پذیرفته و در صورت عدم وجود آن شرایط هجو آنان حتی در عیوب موجود در آنان را نمیپذیرد.
• مرحوم گلپایگانی که این نظرش در کتاب
الدرّ المنضود نوشته یکی از شاگردانش آمده با اعتراض وی همراه بوده و وی در پاورقی با ذکر دیدگاه مجلسی و صاحب ریاض نظر استاد خود را رد میکند.
منتقدان دیدگاه دوم بر این باورند كه مقصود از «باهتوهم» در حدیث یاد شده، تجویز نسبت دادن كار خلافی كه اهل بدعت انجام ندادهاند، به آنها نیست. منقدان چنین استدلال می کنند که چنین رفتاری، نه تنها به زیان اهل بدعت نیست بلكه در صورت اثبات بی گناهی آنان و روشن شدن واقعیت برای مردم، زمینه مظلوم نمایی اهل بدعت و بی اعتبار جلوه دادن سخن منتقدان فراهم خواهد شد و این امر در نهایت به سود آنان تمام خواهد شد.
به همین دلیل برخی منتقدان در باره جمله یاد شده گفته اند یا باید معنای نخست علّامه مجلسی را پذیرفت و یا میتوان گفت كه مقصود از این بهتان، بهتان اصطلاحی است، نه بهتان لغوی؛ یعنی در مواردی كه غیبت اهل ایمان، بهتان محسوب میشود، در باره بدعتگذاران ، حكم بهتان را ندارد؛ بلكه به منظور مبارزه با بدعت، اظهار خلافكاریهای آنان، لازم است.
برخی نیز ساختار جمله را زیر سوال برده و گفتهاند: ساختار حدیث باهتوهم به گونهیی است که فسادش ظاهر و بارز است، به نظر بعضی ۱۲ اشکال بر برداشت دوم وارد است.
•
محمد سروش محلاتی، تهمت در خدمت دیانت •
سید محمدجواد موسوی غروی، تفسیر حدیث باهتوهم •
محمد محمدی ری شهری، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۱۶، حکم بهتان به اهل بدعت ذیل مدخل بهتان
• ابن طاووس، علی بن موسی، سعدالسعود للنفوس منضود، دار الذخائر،ايران؛ قم، چاپ اول.
• ابن طاووس، علی بن موسی، الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف، خيام، قم،۱۴۰۰ ق،چاپ اول.
• ابن فارس، أحمد بن فارس(۳۹۵ ق)،معجم المقاييس اللغة، مكتب الاعلام الاسلامي، قم، ۱۴۰۴ ق، چاپ اول.
• ابن منظور، محمد مکرم(۷۱۱ق)، لسان العرب، دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع- دار صادر، بيروت، ۱۴۱۴ ق، چاپ سوم.
• فيض كاشانى، محمد محسن بن شاه مرتضى(۱۰۹۱ق)، كتابخانه امام أمير المؤمنين على عليه السلام، اصفهان، ۱۴۰۶ق،چاپ اول.
• گلپایگانی، محمدرضا،الدر المنضود في أحکام الحدود، تقریر علی کریمی جهرمی
• خویی، سید ابوالقاسم، مصباح الفقاهة • انصاری، مرتضی، المکاسب
• محمد محمدی ریشهری، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۱۶
• محمدباقر مجلسی، مرآة العقول
• مصطفوی، حسن(۱۴۲۶ق)، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، تهران، ۱۳۶۸ ش، چاپ اول.