• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

معبد چغازنبیل

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



چُغازَنبیل، نام معبد شهری شامل‌زیگورات، نیایشگاهها، کاخها و آرامگاههای عیلامی در ۳۵ کیلومتری جنوب‌شرقی شوش در خوزستان است.




اونتاش ناپیراشا یا اونتاش گال، پادشاه عیلامی، در اوایل قرن سیزدهم پیش از میلاد بر کرانه غربی رود دز و بر پشته‌ای در نزدیکی شوش، شهری مقدّس بناکرد.
[۱] گیرشمن، ج۱، ص۱.
[۲] گیرشمن، ج۱، ص۷.

او این شهر را ــکه عیلامیان به آن اونتاش ناپیراشا و آشوریان به آن دور اونتاش، به معنای شهر اونتاش، می‌گفتندــ به خدای شهر شوش، اینشوشیناک، تقدیم کرد و برای نکوداشت وی و دیگر ایزدان عیلامی، معابدی در آن ساخت.
به نوشته گیرشمن،
[۳] گیرشمن، ج۱، ص۸.
این شهر پس از مرگ اونتاش‌گال در ۱۲۴۵ق م، شکوه خود را از دست داد و در حدود ۶۴۰ق م با لشکرکشی آشور بانیپال، پادشاه آشور، ویران گردید.
براساس آثار به‌دست آمده و طبق‌نظر گیرشمن،
[۴] گیرشمن، ج۱، ص۹ـ۱۰.
قسمت تحتانی زیگورات در عصر هخامنشیان سالم بوده، در دوره پارتیان شبانان کوچ‌نشین آن را اشغال کرده و از دوره اسلامی نیز تنها قطعه‌ای سفالی و دستبندی شیشه‌ای در حصار بیرونی به‌دست آمده است.
 این معبد ـ شهر بعدها به چغازنبیل (در گویش محلی به معنای تپه‌ای شبیه زنبیل وارونه) شهرت یافته است.



محوطه چغازنبیل را ژاک دومورگان در ۱۳۰۷/۱۸۹۰
[۵] عیسی بهنام، «چگونه معبد چغازنبیل کشف شد»، ج۱، ص۲، هنر و مردم، دوره جدید، ش ۶۵ (اسفند ۱۳۴۶).
و براون، خلبان نیوزلندی، که در ۱۳۱۴ش/ ۱۹۳۵ در خوزستان به‌دنبال نفت بود، شناسایی کردند.
در ادامه رولان دومِکنِم، باستان‌شناس فرانسوی، و همکارانش از محل آثار دیدن کردند و به بررسی سطحی آن پرداختند.
پس از آن، هیئتی فرانسوی به سرپرستی رومن گیرشمن از ۱۳۳۰ تا ۱۳۴۱ش/ ۱۹۵۱ـ۱۹۶۲، و چندی به سرپرستی دومِکنِم در ۱۳۳۲ش/ ۱۹۵۳، اقدام به بررسی کرد.
[۶] گیرشمن، ج۱، ص۱ـ۲.
[۷] عزت‌اللّه نگهبان، مروری بر پنجاه سال باستان‌شناسی ایران، ج۱، ص۴۹۰، تهران ۱۳۷۶ش.
[۸] کامیار عبدی، «صدوسی سال حفاری در شوش»، ج۱، ص۹۸ـ۹۹، میراث فرهنگی، ش ۱۲ (بهار و تابستان ۱۳۷۳).

معبدـ شهر چغازنبیل در ۶ بهمن ۱۳۴۸ به ثبت آثار ملی ایران (ش۸۹۵) و در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۵۸ به ثبت جهانی یونسکو (ش ۱۱۳) رسید.
[۹] ناصر پازوکی طرودی و عبدالکریم شادمهر، آثار ثبت شده ایران در فهرست آثار ملی: از ۲۴/۶/۱۳۱۰ تا ۲۴/۶/ ۱۳۸۴، ج۱، ص۱۸۲، تهران ۱۳۸۴ش.
[۱۰] ناصر پازوکی طرودی و عبدالکریم شادمهر، آثار ثبت شده ایران در فهرست آثار ملی: از ۲۴/۶/۱۳۱۰ تا ۲۴/۶/ ۱۳۸۴، ج۱، ص۴۸۶، تهران ۱۳۸۴ش.




به نوشته گیرشمن،
[۱۱] گیرشمن، ج۱، ص۷.
[۱۲] گیرشمن، ج۱، ص۱۱ـ۱۲.
شهر و تمام بناهای آن، در محوطه‌ای به طول تقریبی۳۰۰‘ ۱ متر و عرض تقریبی ۱۰۰۰ متر، از خاک محل و با سه نوع خشت ساخته شده است: خشت‌خام، آجر، و خشتی که با خشت پخته کوبیده یا شکسته مخلوط شده است.
بیش از پنج‌هزار آجر معبد، کتیبه‌دار است که متن آن‌ها بیش‌تر نفرین بر ویران‌کنندگان بناست.
[۱۳] غلامرضا معصومی، تاریخچه علم باستان‌شناسی، ج۱، ص۴۰۳، تهران ۱۳۸۳ش.

ملاط به کار رفته در سازه‌ها، گل و قیر معدنی و گچ بوده و از سنگ برای اتصال درها به دیوارها، پاشنه درها و جا کلونی برای قفل کردن درها و گاه برای جلوگیری از فرسایش آبی، و نیز به عنوان روکار آجرها استفاده شده است.
از ساروج برای پوشش ضدرطوبت اتاقها استفاده شده است.

۳.۱ - حصارهای معبد


این شهر با سه حصار خشتی تودرتو محصور شده که نیایشگاهها، کاخها و کاخ ـ آرامگاهها را در خود جای داده است.
[۱۴] گیرشمن، ج۲، ص۹۱.

حصار مرکزی با زیگورات و صحنهای وسیعی با ابعاد و اشکال و ساماندهی متفاوت، حدود ۵۲۰ متر طول دارد.
این حصار هفت دروازه در جهات مختلف داشته است.
بزرگ‌‌ترین این دروازه‌ها در جهات جنوب‌شرقی شاهی، جنوب‌غربی (ارابه‌ها)، شمال‌غربی و شمال‌شرقی قرار دارد.
[۱۵] گیرشمن، ج۱، ص۴۷ـ۵۱.
[۱۶] گیرشمن، ج۱، ص۶۳.

صحن شمال‌شرقی وسیع‌‌ترین و صحن جنوب‌غربی کوچک‌‌ترین آنهاست.
صحنهای شمال‌غربی و جنوب‌غربی مستطیل‌شکل و صحن شمال‌شرقی و جنوب‌شرقی مدور هستند.
درون صحنهای حصار مرکزی و در جنوب‌شرقی آن، سکوهای آجری مخصوص قربانی ساخته شده است.
[۱۷] گیرشمن، ج۱، ص۶۳.
[۱۸] گیرشمن، ج۱، ص۸۰ـ۸۲.

در مقابل هر دروازه نیایشگاهی احداث شده بوده که تنها چهار نیایشگاه از زیر خاک خارج شده است.
حصار میانی ــکه گیرشمن به یونانی آن را تمنوس ( محله مقدّس ) نامیده ــ محدوده کوچک‌تری از شهر را در برگرفته که تقریبآ مستطیلی به ابعاد ۳۸۰ متر × ۴۵۰ متر بوده است.
[۱۹] گیرشمن، ج۲، ص۱.
[۲۰] گیرشمن، ج۲، ص۴۷.
[۲۱] پاتس، ج۱، ص۲۲۳.
[۲۲] پاتس، ج۱، ص۲۲۷.

این حصار دارای چهار دروازه است از جمله دروازه‌های شاهی و شوش در حصار میانی، آثار برجی به نام نورـ کیپرات یا نورجهان، با آجرهای لعاب‌دار، باقی‌مانده است.
در محله مقدّس، نیایشگاههای خدایان عیلامی قرار دارد.
حصار خارجی، با بیش از چهارکیلومتر طول و تقریبآ مربع شکل، از خشت ساخته شده و دو دروازه اصلی در شمال‌شرقی و فرعی در جنوب‌شرقی شهر دارد؛
[۲۳] گیرشمن، ج۱، ص۴.
[۲۴] گیرشمن، ج۱، ص۶۶.
[۲۵] گیرشمن، ج۱، ص۱۰۷.
[۲۶] گیرشمن، ج۲، ص۳.
.
[۲۷] گیرشمن، ج۲، ص۹۱ـ۹۲.

در فضای بین حصارهای سوم و دوم، کاخهای شاهی
[۲۸] پاتس، ج۱، ص۲۲۸.
و نیایشگاههایی بوده است که به سبب بقایای به‌دست آمده (از جمله پنج آرامگاه آجری با طاقِ هلالی، در کفِ راهرو ( سردابه ) های آن) به کاخِ مردگان شهرت یافته است.
در حمامهای این کاخها، از ملاط قیر استفاده شده است.
[۲۹] گیرشمن، ج۲، ص۶۲.
[۳۰] گیرشمن، ج۲، ص۷۳.
[۳۱] گیرشمن، ج۲، ص۷۸ـ۸۰.
[۳۲] پاتس، ج۱، ص۲۲۷.


۳.۲ - طبقات معبد


زیگورات (به زبان اَکَدی زقارو) وقف خدایان، اینشوشیناک و ناپیراشا، گردیده و در حصار مرکزی شهر ساخته شده است و مساحت هر طبقه از این بنا، از طبقه پایینی کمتر است.
برخلاف زیگوراتهای بین‌النهرین ، که هر طبقه را روی طبقه بعدی می‌ساختند، تمام طبقات زیگورات چغازنبیل از سطح زمین آغاز شده است.
[۳۳] گیرشمن، ج۱، ص۴.
[۳۴] پیر آمیه، «شهرنشینی ایلامی در شوش»، ج۱، ص۹۵ـ۹۷، ترجمه افسانه خلعت‌بری، در نظری اجمالی به شهرنشینی و شهرسازی در ایران، به‌کوشش محمدیوسف کیانی، تهران ۱۳۶۵ش.

گیرشمن تخمین‌زده که این معبد پنج طبقه با ارتفاع ۵۲ متر بوده که در دو مرحله مجزا ساخته شده است.
ابتدا طبقه اول به ارتفاع هشت متر با ۲۸ اتاق و پلکانی برای دسترسی به طبقات بالاتر، و سپس طبقات بعدی ساخته شده است.
[۳۵] گیرشمن، ج۱، ص۲۷.
[۳۶] گیرشمن، ج۱، ص۵۹.
[۳۷] تصاویر ۲۷ و ۸۰، گیرشمن، ج۱، ص۴۰ـ۴۱.

طبقه پایینی در یک سو ۴۰ر۹۹ متر و در سوی دیگر روی پی بزرگ‌تر قرار گرفته و ۲۰ر۱۰۵ متر است.
طبقه دوم در یک سو ۶۷ متر و در سوی دیگر روی پی ۲۰ر۷۱ متر است.
طبقه سوم ۵۱ متر و طبقه چهارم ۲۰ر۳۵ متر است.
[۳۸] گیرشمن، ج۱، ص۳۶.

در طبقه پنجم (اعلی)، مانند بناهای مشابه بابلی، معبد اینشوشیناک قرار داشته که در حفاری از بین رفته است.
معبد اعلی نمایی از آجرهای لعاب‌دار آبی و سبز با اندکی لعاب طلایی و نقره‌ای و مزین به پلاکهای چهارگوش لعاب‌دار آبی و سبز داشته است.
امروزه فقط ۵ر۲ طبقه از این معبد با ارتفاع حدود ۲۵ متر برجای مانده است.
[۳۹] پاتس، ج۱، ص۲۲۴.
[۴۰] گیرشمن، ج۱، ص۱۲.
[۴۱] گیرشمن، ج۱، ص۵۴ ـ ۵۵.


۳.۳ - بنای معبد


بنای خشتی زیگورات نشان می‌دهد عیلامیها در هزاره دوم پیش‌ازمیلاد از فشار حجمهای خشتی بر روی یکدیگر آگاهی داشته و در محاسبات دقیق خود آن را در نظر می‌گرفتند، زیرا هیچ نشست و جابه‌جایی، حتی در یک خشت از بنا، مشاهده نشده است.
[۴۲] گیرشمن، ج۱، ص۴۳ـ ۴۴.

هسته مرکزی زیگورات خشت خام بوده که روکاری آجری به ضخامت دومتر، برای حفاظت بنا در مقابل باد و باران ، روی آن را پوشانده است.
بدنه آجری و هسته خشتی با چوبهایی آغشته به قیر، که یک سر آن در هسته و سر دیگر در بدنه قرار داشته، به هم قفل (کلاف‌بندی) شده است.
[۴۳] گیرشمن، ج۱، ص۱۳.
[۴۴] گیرشمن، ج۱، ص۴۳ـ۴۴.

برای استحکام دیوارها، در پایین آن‌ها دیوار کوتاهی با یازده ردیف آجر ساخته شده که یک ردیف آن کتیبه‌دار بوده و به زبان عیلامی و اکدی مطالبی درباره دلیل ساخت و سازنده بنا و حضور مجسمه‌های خدایان و عبادت موبد بزرگ ذکر شده است.
[۴۵] پاتس، ج۱، ص۲۲۳.

در وسط هر یک از چهار ضلع زیگورات، پلکانی آجری برای صعود به طبقات بالاتر وجود دارد.
پلکانها از روی صحن شروع می‌شوند.
این پله‌ها زائر را به درگاهی باریک و اتاقی سرپوشیده راهنمایی می‌کرده است.
بعد از اتاق که در کف آن، راه آبی تعبیه شده، پلکان دیگری آغاز شده است که به یک سرسرا می‌رسد.
[۴۶] پاتس، ج۱، ص۲۲۵.
[۴۷] گیرشمن، ج۱، ص۴۷.

به نوشته گیرشمن،
[۴۸] گیرشمن، ج۱، ص۴۷.
فقط دروازه جنوب‌غربی به پلکانی بازمی‌شده که از تمام طبقات می‌گذشته و به معبد اعلی می‌رسیده است.
برای تزیین درهای ورودی معابد، از لوله‌های رنگین شیشه‌ای و گل‌میخهای سفالی لعاب‌دار استفاده می‌شده است.
[۴۹] گیرشمن، ج۱، ص۱۷ـ۱۸.
[۵۰] گیرشمن، ج۱، ص۲۸ـ۳۰.
[۵۱] محمود کردوانی، «زیگورات چغازنبیل»، ج۱، ص۴۶، مجله بررسیهای تاریخی، سال ۵، ش ۲ (خرداد ـ تیر ۱۳۴۹).


۳.۴ - تأسیسات فاضلاب و آبرسانی


آب باران در زیگورات چغازنبیل با راه‌آبهای آجری افقی و عمودی به خارج هدایت می‌شده است.
این راه‌آبها در عمق ۸۵ سانتیمتری به صورت عمودی پایین می‌آمد و در پایین تبدیل به آبراهه افقی سرپوشیده، با طاق هلالی به عرض ۲۳ سانتیمتر و ارتفاع ۱۸ سانتیمتر، می‌شد و سپس به یک آبراهه روباز روی سطح طبقه پایین می‌پیوست.
برای جلوگیری از سقوط عمودی آب و فرسایش آجرها و پلکانهای آجری، در محل تغییر زاویه، آبراهه ساخته‌اند.
روی هر یک از چهار وجه طبقه اول زیگورات پنج ناودان وجود دارد که چهار ناودان آبهای طبقات و ناودان پنجم آب پلکان را جمع‌آوری می‌کرده است.
[۵۲] گیرشمن، ج۱، پیوست اوبرسون، ص۱۱۳ـ۱۱۵.


۳.۴.۱ - ناودان‌ها


ناودانها از دو بخش تشکیل شده‌اند:
بخش اول لوله‌های سفالی به‌طول ۳۵ تا ۴۰ سانتیمتر و قطر دهانه ۱۵ سانتیمتر که درون همدیگر قرار گرفته‌اند و درزهای آن با قیر طبیعی پر شده و لوله عمودی واحدی در بدنه حصار تشکیل شده است.
بخش دوم شامل دو آجر به صورت راسته و موازی یکدیگر است که آجر سومی روی آن‌ها گذاشته شده است و با قیر به هم متصل شده‌اند.
این ناودانها در انتها به آبراهی آجری ختم شده‌اند.
[۵۳] گیرشمن، ج۱، پیوست، ص۱۱۸ـ۱۲۰.

اونتاش‌گال در کتیبه‌ای راجع به آبراهه حفر شده در این شهر، سخن گفته است.
[۵۴] والتر هینتس، دنیای گمشده عیلام، ج۱، ص۱۳۸، ترجمه فیروز فیروزنیا، تهران ۱۳۷۱ش.


۳.۴.۲ - تصفیهخانه


در جبهه غربی چغازنبیل مخزن بزرگ آبی به‌نام تصفیهخانه تعبیه شده است.
مهندسان عیلامی ــکه نتوانسته بودند آب رود دز را، که از فاصله حدود ۵ر۱ کیلومتری شهر و از شمال غربی به شمال‌شرقی آن می‌گذشت و حدود شصت متر پایین‌تر از شهر بود، هدایت کنندــ آبراهه‌ای روباز از رود کرخه به مسافت پنجاه کیلومتر تا مخزن بزرگ شمال‌غربی چغازنبیل، در خارج حصار سوم شهر، حفر کردند.
[۵۵] گیرشمن، ج۲، ص۹۶ـ۹۷.
[۵۶] گیرشمن، ج۲، ص۹۹ـ۱۰۰.
[۵۷] محمود کردوانی، «زیگورات چغازنبیل»، ج۱، ص۵۱ـ۵۲، مجله بررسیهای تاریخی، سال ۵، ش ۲ (خرداد ـ تیر ۱۳۴۹).

تصفیهخانه آب با گنجایش ۳۵۰ متر مکعب آب، از آجر و ساروج و آهک ساخته شده است.
در قسمت تحتانی آن نُه روزنه مستطیل شکل به ابعاد ۱۵ در ۸۰ سانتیمتر و به فاصله هشتاد سانتیمتر از یکدیگر، از دو لایه آجر و یک لایه سنگ و همه درزهای آن نیز از کف تا لایه سنگی از ساروج ساخته شده است.
در اطراف روزنه‌ها حوضچه‌ای، با گنجایش ۳۰ر۴ متر مکعب آب، ساخته شده بود که روزنه‌های مخزن بزرگ به درون این حوضچه راه داشت.
هنگامی که مخزن بزرگ تا لبه دیوار انتهایی پر از آب می‌شد، پس از ته نشست گل، آب تصفیه می‌گردید و از روزنه‌های مذکور به حوضچه داخل حصار می‌ریخت.
[۵۸] گیرشمن، ج۲، ص۹۶ـ۹۷.
[۵۹] محمود کردوانی، «زیگورات چغازنبیل»، ج۱، ص۵۲، مجله بررسیهای تاریخی، سال ۵، ش ۲ (خرداد ـ تیر ۱۳۴۹).




افزون بر موارد یاد شده، آثار متنوعی در معبد چغازنبیل به‌دست آمده است، از جمله بقایای مجسمه گاوی بالعاب آبی در دروازه شمال‌شرقی، شمار بسیاری ابزار سنگی از جمله خراشنده‌ها، چاقوها، اسکنه‌ها و پیکانهای سنگی، پیکرکهای جانوری و مهره‌ها و سرگرزها در اطراف زیگورات، پیکرکهای جانوری و چهره‌ها و سرگرزها در ضلع جنوب‌غربی زیگورات و در نیایشگاهها، که احتمالا پیشکش نذری بوده است.
در ایران ، احتمالا برای اولین‌بار در این بنا از گل‌میخها و آجرهای لعاب‌دار و طاق هلالی و ضربی استفاده شده است.
ساخت مجسمه‌هایی از قیر و استفاده از قیر به عنوان عایق در ملاط و بهره‌گیری از لوله‌های تزیینی شیشه سیاه با نوار سفید شیشه‌ای روی آن، از دیگر ویژگیهای بناست.
مطالعه آثار این معبد ـ شهر نشان می‌دهد مراسم گسترده‌ای همراه با آواز و موسیقی در چغازنبیل انجام‌می‌گرفته و اونتاش ناپیراشا با اعتقاد به ایزدان فلات ایران، شوش را عیلامی کرده و از تأثیر بین‌النهرین کاسته است.
[۶۰] پژوهش‌های باستان‌شناسی فرانسه در ایران، ۲۸ مهرماه تا ۳۰ آبان ماه ۱۳۸۰، ج۱، ص۶۵، تهران: موزه ملی ایران، ۱۳۸۰ش.
[۶۱] تقی بینش، «موسیقی در فرهنگ ایلام»، ج۱، ص۲۴، در یادنامه گردهمائی باستان‌شناسی شوش، ج ۱، تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور، ۱۳۷۶ش.




(۱) پیر آمیه، «شهرنشینی ایلامی در شوش»، ترجمه افسانه خلعت‌بری، در نظری اجمالی به شهرنشینی و شهرسازی در ایران، به‌کوشش محمدیوسف کیانی، تهران ۱۳۶۵ش.
(۲) عیسی بهنام، «چگونه معبد چغازنبیل کشف شد»، هنر و مردم، دوره جدید، ش ۶۵ (اسفند ۱۳۴۶).
(۳) تقی بینش، «موسیقی در فرهنگ ایلام»، در یادنامه گردهمائی باستان‌شناسی شوش، ج ۱، تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور، ۱۳۷۶ش.
(۴) ناصر پازوکی طرودی و عبدالکریم شادمهر، آثار ثبت شده ایران در فهرست آثار ملی: از ۲۴/۶/۱۳۱۰ تا ۲۴/۶/ ۱۳۸۴، تهران ۱۳۸۴ش.
(۵) پژوهش‌های باستان‌شناسی فرانسه در ایران، ۲۸ مهرماه تا ۳۰ آبان ماه ۱۳۸۰، تهران: موزه ملی ایران، ۱۳۸۰ش.
(۶) اشرف دقت، «مکانیزم تخریب شیشه دوره عیلامی از معبد چغازنبیل»، هنرنامه، سال ۲، ش ۴ (پاییز ۱۳۷۸).
(۷) کامیار عبدی، «صدوسی سال حفاری در شوش»، میراث فرهنگی، ش ۱۲ (بهار و تابستان ۱۳۷۳).
(۸) محمود کردوانی، «زیگورات چغازنبیل»، مجله بررسیهای تاریخی، سال ۵، ش ۲ (خرداد ـ تیر ۱۳۴۹).
(۹) غلامرضا معصومی، تاریخچه علم باستان‌شناسی، تهران ۱۳۸۳ش.
(۱۰) عزت‌اللّه نگهبان، مروری بر پنجاه سال باستان‌شناسی ایران، تهران ۱۳۷۶ش.
(۱۱) والتر هینتس، دنیای گمشده عیلام، ترجمه فیروز فیروزنیا، تهران ۱۳۷۱ش.
(۱۲) گیرشمن.
(۱۳) پاتس.


 
۱. گیرشمن، ج۱، ص۱.
۲. گیرشمن، ج۱، ص۷.
۳. گیرشمن، ج۱، ص۸.
۴. گیرشمن، ج۱، ص۹ـ۱۰.
۵. عیسی بهنام، «چگونه معبد چغازنبیل کشف شد»، ج۱، ص۲، هنر و مردم، دوره جدید، ش ۶۵ (اسفند ۱۳۴۶).
۶. گیرشمن، ج۱، ص۱ـ۲.
۷. عزت‌اللّه نگهبان، مروری بر پنجاه سال باستان‌شناسی ایران، ج۱، ص۴۹۰، تهران ۱۳۷۶ش.
۸. کامیار عبدی، «صدوسی سال حفاری در شوش»، ج۱، ص۹۸ـ۹۹، میراث فرهنگی، ش ۱۲ (بهار و تابستان ۱۳۷۳).
۹. ناصر پازوکی طرودی و عبدالکریم شادمهر، آثار ثبت شده ایران در فهرست آثار ملی: از ۲۴/۶/۱۳۱۰ تا ۲۴/۶/ ۱۳۸۴، ج۱، ص۱۸۲، تهران ۱۳۸۴ش.
۱۰. ناصر پازوکی طرودی و عبدالکریم شادمهر، آثار ثبت شده ایران در فهرست آثار ملی: از ۲۴/۶/۱۳۱۰ تا ۲۴/۶/ ۱۳۸۴، ج۱، ص۴۸۶، تهران ۱۳۸۴ش.
۱۱. گیرشمن، ج۱، ص۷.
۱۲. گیرشمن، ج۱، ص۱۱ـ۱۲.
۱۳. غلامرضا معصومی، تاریخچه علم باستان‌شناسی، ج۱، ص۴۰۳، تهران ۱۳۸۳ش.
۱۴. گیرشمن، ج۲، ص۹۱.
۱۵. گیرشمن، ج۱، ص۴۷ـ۵۱.
۱۶. گیرشمن، ج۱، ص۶۳.
۱۷. گیرشمن، ج۱، ص۶۳.
۱۸. گیرشمن، ج۱، ص۸۰ـ۸۲.
۱۹. گیرشمن، ج۲، ص۱.
۲۰. گیرشمن، ج۲، ص۴۷.
۲۱. پاتس، ج۱، ص۲۲۳.
۲۲. پاتس، ج۱، ص۲۲۷.
۲۳. گیرشمن، ج۱، ص۴.
۲۴. گیرشمن، ج۱، ص۶۶.
۲۵. گیرشمن، ج۱، ص۱۰۷.
۲۶. گیرشمن، ج۲، ص۳.
۲۷. گیرشمن، ج۲، ص۹۱ـ۹۲.
۲۸. پاتس، ج۱، ص۲۲۸.
۲۹. گیرشمن، ج۲، ص۶۲.
۳۰. گیرشمن، ج۲، ص۷۳.
۳۱. گیرشمن، ج۲، ص۷۸ـ۸۰.
۳۲. پاتس، ج۱، ص۲۲۷.
۳۳. گیرشمن، ج۱، ص۴.
۳۴. پیر آمیه، «شهرنشینی ایلامی در شوش»، ج۱، ص۹۵ـ۹۷، ترجمه افسانه خلعت‌بری، در نظری اجمالی به شهرنشینی و شهرسازی در ایران، به‌کوشش محمدیوسف کیانی، تهران ۱۳۶۵ش.
۳۵. گیرشمن، ج۱، ص۲۷.
۳۶. گیرشمن، ج۱، ص۵۹.
۳۷. تصاویر ۲۷ و ۸۰، گیرشمن، ج۱، ص۴۰ـ۴۱.
۳۸. گیرشمن، ج۱، ص۳۶.
۳۹. پاتس، ج۱، ص۲۲۴.
۴۰. گیرشمن، ج۱، ص۱۲.
۴۱. گیرشمن، ج۱، ص۵۴ ـ ۵۵.
۴۲. گیرشمن، ج۱، ص۴۳ـ ۴۴.
۴۳. گیرشمن، ج۱، ص۱۳.
۴۴. گیرشمن، ج۱، ص۴۳ـ۴۴.
۴۵. پاتس، ج۱، ص۲۲۳.
۴۶. پاتس، ج۱، ص۲۲۵.
۴۷. گیرشمن، ج۱، ص۴۷.
۴۸. گیرشمن، ج۱، ص۴۷.
۴۹. گیرشمن، ج۱، ص۱۷ـ۱۸.
۵۰. گیرشمن، ج۱، ص۲۸ـ۳۰.
۵۱. محمود کردوانی، «زیگورات چغازنبیل»، ج۱، ص۴۶، مجله بررسیهای تاریخی، سال ۵، ش ۲ (خرداد ـ تیر ۱۳۴۹).
۵۲. گیرشمن، ج۱، پیوست اوبرسون، ص۱۱۳ـ۱۱۵.
۵۳. گیرشمن، ج۱، پیوست، ص۱۱۸ـ۱۲۰.
۵۴. والتر هینتس، دنیای گمشده عیلام، ج۱، ص۱۳۸، ترجمه فیروز فیروزنیا، تهران ۱۳۷۱ش.
۵۵. گیرشمن، ج۲، ص۹۶ـ۹۷.
۵۶. گیرشمن، ج۲، ص۹۹ـ۱۰۰.
۵۷. محمود کردوانی، «زیگورات چغازنبیل»، ج۱، ص۵۱ـ۵۲، مجله بررسیهای تاریخی، سال ۵، ش ۲ (خرداد ـ تیر ۱۳۴۹).
۵۸. گیرشمن، ج۲، ص۹۶ـ۹۷.
۵۹. محمود کردوانی، «زیگورات چغازنبیل»، ج۱، ص۵۲، مجله بررسیهای تاریخی، سال ۵، ش ۲ (خرداد ـ تیر ۱۳۴۹).
۶۰. پژوهش‌های باستان‌شناسی فرانسه در ایران، ۲۸ مهرماه تا ۳۰ آبان ماه ۱۳۸۰، ج۱، ص۶۵، تهران: موزه ملی ایران، ۱۳۸۰ش.
۶۱. تقی بینش، «موسیقی در فرهنگ ایلام»، ج۱، ص۲۴، در یادنامه گردهمائی باستان‌شناسی شوش، ج ۱، تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور، ۱۳۷۶ش.




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «معبد چغازنبیل»، شماره۵۵۰۴.    



جعبه ابزار