مُعَمَّر (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مُعَمَّر: (وَ مَا يُعَمَّرُ مِن مُّعَمَّرٍ) «مُعَمَّر» از مادّه
«تَعمير- عِمارَة» به معناى كسى است كه عمر طولانى دارد.
(وَ اللَّهُ خَلَقَكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْوَاجًا وَ مَا تَحْمِلُ مِنْ أُنثَى وَ لَا تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِ وَ مَا يُعَمَّرُ مِن مُّعَمَّرٍ وَ لَا يُنقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا فِي كِتَابٍ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ) (
خداوند شما را از خاكى آفريد، سپس از نطفهاى؛ سپس شما را بصورت زوجهايى قرار داد؛ هيچ جنس مادهاى باردار نمى شود و وضع حمل نمىكند مگر به علم او، و هيچ كس عمر طولانى نمىكند، يا از عمرش كاسته نمىشود مگر اينكه در كتاب علم
خداوند ثبت است؛ اينها همه براى خداوند آسان است.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: جمله
(وَ ما يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ) و هيچ معمرى عمر داده نمىشود از قبيل اين تعبير است كه آن زندانى به يوسف گفت:
(إِنِّي أَرانِي أَعْصِرُ خَمْراً) (همان طور كه در اين تعبير بعد از بيدار شدن از خواب مىگويد من خود را مىبينم، و گر نه در خواب تنها مشغول به گرفتن آب انگور بوده، نه تماشاى خود)، همچنين در جمله مورد بحث بعد از عمر دادن خدا به كسى، آن كس معمر مىشود، نه قبل از آن، چون اگر فرضا كسى قبل از عمر دادن معمر باشد، ديگر فرض ندارد كه دوباره عمر داده شود. پس كلمه معمر به جاى نايب فاعل، يعنى كلمه احد نشسته است، و تقدير و ما يعمر من احد است.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «مُعَمَّر»، ص۵۴۰.