میرزا محمد آقازاده خراسانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آقازاده خراسانی، میرزامحمد از علمای نامدار و مجاهد
ایران در
قرن چهاردهم هجری میباشد.
وی فرزند دوم
آخوند خراسانی بود و در نیمه
شعبان ۱۲۹۴ ق در
نجف اشرف به دنیا آمد. پس از خواندن مقدمات و سطح، در محضر درس
فقه و
اصول پدرش ادامه تحصیل داد و پس از طی همه مراحل درسی به درجه
اجتهاد نایل شد. در ۱۳۲۵ ق به دستور پدرش به
خراسان رفت و در
مشهد اقامت گزید و در
مسجد گوهرشاد به
تدریس پرداخت.
در جریان
جنبش مشروطیت، وی همانند پدرش به دفاع از
مشروطیت و انتقاد از
استبداد پرداخت. پس از پیروزی مجدد مشروطه خواهان و شکست استبداد، مشروطه خواهان
لیبرال را که خود را بی نیاز از حمایت
رهبران مذهبی میدیدند، به تدریج پایگاه و محبوبیت اجتماعیشان را از دست دادند و از سوی دیگر درصدد برقراری روابط ذلت بار سیاسی – اقتصادی گذشته برآمدند. هنگامی که دولت وقت در ۱۳۲۸ ق تصمیم به استقراض خارجی گرفت، آقازاده طی تلگرافی به مجلس و
دولت، که در روزنامه حبل المتین به چاپ رسید به شدت به این تصمیم حمله کرد و نوشت: «تمام این خونریزیها و از جان گذشتنها برای حفظ بیضه
اسلام و
وطن عزیز بود. لهذا امروز بر تمام
مسلمین و ایرانیان
واجب است که برای یک وجب خاک عزیز خون آلود
ایران، از
جان و
مال بگذرند و نگذارند بیش از این دست پلیتیک (=
سیاست) اجانب در این
مملکت، دراز و دامان
ناموس وطن، زیاده بر این آلوده گردد… از قرار مسموع برای مصارف فوری دولت، امروز پنج کرور تومان وجه لازم شده، معلوم نیست چرا اولیای دولت، فقط راه به دست آوردن این وجه ناقابل را، قرض کردن از خارجه با آن شرایط جانگداز که یک مرتبه قلم به هستی ایران میکشد، دانستهاند. وزرای ممالک خارجه برای مصارف فوق العادة مملکت خود، آن وجه را با ترتیبات صحیحه از داخله خود جمع آوری کرده. ملت هم با کمال میل میدهد. چه شده که اولیای دولت، این موقع را مغتنم نشمرده و تا حال فکری برای جمع آوری اعانه از داخله نکردهاند؟ آیا در میان سی کرور ایرانی نمیتوان با تدابیر عملیه و این حسن توجه امروزه رؤسای روحانی، و رغبت خود ملت، پنج کرور دریافت (کرد) که هر یک روی هم رفته پنج تومان داده که بیست و پنج کرور برای رفع احتیاجات دولت فراهم گرد؟ و به این
ننگ، زیر بار قرض خارجه نرویم؟ و این نوع
استقراض از خارجه به مراتب معایبش بیشتر از
قرض سابق است که پشت
استقلال ایران را شکسته و ما را به این روز سیاه افکنده است.
آقازاده پس از مرگ پدرش در ۱۳۲۹ ق همچنان در خراسان ماند و به تدریس و رفع حوایج مردم پرداخت. خانه اش در مشهد محل مراجعه مردم و آمد و شد بزرگان بود. مقام علمی و نفوذ سیاسی او باعث شد که عملا اداره امور خراسان در دست او قرار گیرد و دولتیان نیز
امنیت خراسان را از او میخواستند.
در ۱۳۰۴ ق وی به عنوان نماینده مردم
سبزوار در مجلس مؤسسان برگزیده شد و در جشن تاجگذاری
رضاشاه نیز شرکت کرد. در قیام مردم مشهد بر ضد بی حجابی و سرکوب آن در تیر ماه ۱۳۱۴، بسیاری از
علما و مردم، دستگیر و بازداشت شدند که از جمله آنان آقازاده بود. وی در ۲۲ تیر ۱۳۱۴ توسط رئیس شهربانی مشهد و فرمانده لشکر شرق دستگیر و به
یزد تبعید گردید، اما پس از چهار ماه به مشهد برگردانده شد و پس از چند روز بازداشت در
زندان مشهد برگردانده شد و پس از چند روز بازداشت در زندان مشهد، به
تهران انتقال یافت. آقازاده در دادگاه نظامی بدوی به
اعدام محکوم شد اما به خاطر فشار سیاسی علمای
عتبات، این حکم لغو و به اقامت اجباری در تهران تخفیف یافت. او در خانهای در خیابان ری تهران، تحت نظر ماموران شهربانی قرار داشت و ممنوع الملاقات بود و تنها تنی چند از بستگانش اجازه ملاقات با او را داشتند. وی همچنان تحت نظر بود تا آنکه در ۱۳
ذیقعده ۱۳۵۶ ق/ ۲۶ دی ۱۳۱۶ به دنبال یک بیماری و بر اثر تزریق نوعی آمپول مشکوک درگذشت و در حرم
حضرت عبدالعظیم حسنی به خاک سپرده شد.
از آثار اوست:
کتاب القضاء و الشهادة،
مبحث الفاظ و
حاشیه بر کفایة الاصول.
دانشنامه های انقلاب اسلامی و تاریخ ایران، برگرفته از مقاله «آقازاده خراسانی، میرزامحمد».