پنج پیر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
به پنج
زاهد در
شبه قاره هند که به پیروی از آنان
آیین «پنج پیری» یا «پنج پیریه» به وجود آمد، پنج پیر می گویند. پنج پیر در
زبان اردو «پانچ پیر» گفته میشود. درباره پنج پیری، آگاهیِ تاریخی یا مستند بر متون دینیِ چندانی وجود ندارد. مسلمانان عامی و هندوانِ طبقاتِ پایین، عقیده و ارادت خاصی به این آیین دارند. در آیین پنج پیری، پیروان به مجموع پنج پیر ارادت میورزند.
گرچه هریک از پیرانِ این حلقه پنج تایی دارای قدرتهای روحانی مخفی است، اما هر گاه یکی از پیران را از آن حلقه خارج کنند، همه قدرتهای آن حلقه سلب میشود، زیرا برای هر گروه پنج تایی قدرتهای ویژه ای
تصور میشود که هر یک از اعضا به تنهایی فاقد آن است.
ترکیب «پنج پیر» را شاید مسلمانان هندی به تقلید از عقیده به «پنج تن» که در
ایران و
هندوستان رواج دارد، وضع کرده باشند.
در
بنگال و
بیهار (در متنهای کهن
فارسی:
بهار) و
شمال هند، اصطلاح «پنجکَری» (پنج حلقه ای یا پنج پیر) و در پنجاب و استان شمال غربی (سرحدی)
پاکستان «پنج پیر» متداول است که از دو کلمه «پانچ» (= پنج) و «پیر» ترکیب یافته است. (در هند لقب مذهبی شماری از مردان مقدس از جمله غازی میان، پیرمحمد جونپوری پیرزاده است که به پنج پیر شناخته میشوند)
پیر واژه ای فارسی و در اصل به معنای سالخورده است، اما مجازاً به معنای «
انسان مقدّس» یا یکی از اولیاءالله نیز به کار میرود. بی مناسبت نیست که آن را با تهیرا به معنای «
پیر مرد» در زبان پالی هم ریشه بدانیم که خود از
واژه سانسکریت سَتَهْوِیرَ، به معنای «
پیر،
کهنه و
کهنسال و
مرد سالخورده» آمده است. براساس باوری
کهن، هنگامی که سن آدمی بیشتر میشود، بر
عقل و
دانش او افزوده میگردد، لذا جسمِ چنین کسی را باید نگاه داشت تا هنگام نیاز بتوان با او مشورت کرد و از وی برکت طلبید. بنابر همین عقیده، مقابر بودایی که به «چَیْتْیَه» معروف است، بر مزار «تهیراها» بنا گردیده است.
تعیین درست ارکان پنجگانه
کیش پنج پیری، بسیار دشوار است. به همین دلیل، فهرست نامهای پنج پیر در میان گروههای معتقدان یکسان نیست؛ در منطقه
پنجاب، گاه این حلقه پنج تایی
خواجه قطب الدین (۵۳۷ ـ۶۳۴)،
خواجه معین الدین چشتی اجمیری (۵۳۹ ـ۶۳۳)،
شیخ نظام الدین اولیای دهلوی (۶۳۴ـ ۷۲۵)،
نصیرالدین ابوالخیر (متوفی ۷۵۷) و
سلطان ناصرالدین محمود (۶۴۳ـ ۶۶۵) است. اما فهرست دیگری نیز وجود دارد که مشتمل است بر:
بهاءالدین زکریا مُلتانی (۵۶۴ ـ ۶۵۸)،
شاه رقعه عالم یا
رکن عالم حضرت لکهنوی،
شاه شمس تبریز ملتانی (متوفی ۶۴۳)،
شیخ جلال مخدوم جهانیان جهانگشت (۷۰۶ـ ۷۸۶) و
بابا شیخ فریدالدین شکرگنج پاک پَتنی (۵۷۲ـ۷۶۰). علاوه بر این دو فهرست، فهرستهای دیگری نیز از پنج پیر وجود دارد که در آنها فقط نام شخصیتهایی چون
سخی سروَر سلطان و غازی میان دیده میشود.
درباره سخی سرور، در محلی که به نام او سخی سرور نامیده شده، افسانههایی وجود دارد و زیارتگاهی برای «
فرقه سلطانی» بنا شده است، اما «غازی میان» که به
سالار مسعود غازی نیز
شهرت دارد، گرچه در شمال هند شخصیتی افسانه ای پیدا کرده، در واقع، شخصیتی تاریخی است که سرگذشت وی در
مرآه المسعودی آمده است. وی برادرزاده
سلطان محمود غزنوی (۳۸۸ـ۴۲۱) بود که سلطان وی را برای فتح مناطق شرقی هند گسیل داشت. او سراسر
فلات گنگ را فتح کرد و در بهرائچ، در
ایالت اَوده، در ۴۲۵ به
شهادت رسید و هر ساله اواخر
زمستان و اوایل
بهار، اجتماع بزرگی در بخش باره بنکی از ایالت اوده، برای ابراز ارادت به وی تشکیل میشود. در برخی مناطق دیگر، از جمله در گُورکهپور و بهادوهی، در بخش میرزاپور ایالتهای متحده هند نیز مراسمی نظیر آن برگزار میشود و در آنها بناهای یادبودی برای وی بنا شده است.
در ناحیه یوسف زئی، در شمال غربی پاکستان، کوهی به نام
کوه پنج پیر وجود دارد که روی قلّه آن زیارتگاه پنج پیر ــ که خانه ای معمولی است ــ قرار گرفته و برای هندوان و مسلمانان محترم است، اما هندوان محلی عقیده دارند که نام قدیم این کوه «پنج پاندو» بوده است که پس از فتوحات مسلمانان، آن را مسکن پنج پیر دانسته اند. در شهر ایبوت آباد بخش هزاره پاکستان نیز تکیه ای منسوب به پنج پیر وجود دارد.
در ایالتهای متحده هند (یوپی) مجموعه پنج پیر شخصیتهای نسبتاً کم مرتبه ای را شامل میشود، از جمله: غازی میان، اَمینَه ستی، هَیرون، بُدهنا و بنده. امینه زنی وفادار بود که همراه با
شوهر متوفایش خود را در
آتش افکند. سه نفر بعدی، سه شخصیت خدایی یا سه
روح خبیث بودند که طبقات پایین
جامعه هندو همواره میکوشند آنان را شاد کنند. در همه این فهرستها نخست نام غازی میان یا سالار مسعود دیده میشود، و چهار نام بعدی از شخصیتهای تاریخ یا غیرتاریخی اند، مانند شاه مدار از مکَن پور؛ سلطان شهید از گیا؛ شیخ سَدّو. شاه مدار، چنانکه معمولاً گمان میرود، شخصیت افسانه ای نیست؛ نام کامل وی بُدیع الدین شاه مدار است و گزارشهایی درباره وی در
تبلیغ اسلام در گجرات، اجمیر، قنوج/ کنوج، کالپی، جونپور، لکهنو، کنتور و
بنگال در دست است.
در بخشهای بیهار، بنگال غربی و مخصوصاً در بِیربُهوم، بنکورا و بَردُوان، که متصل به بیهارند، فهرستهای پنج پیری تقریباً همین کیفیت را دارند و از یک محل به محل دیگر تغییر میکنند. با وجود این، نه فقط
مسلمانان بلکه بسیاری از طبقات پایین هندو، مانند شیرفروشان و قنادان و روغنگیران و پالَکی بردارانِ (کجاوه کشان) بیهار به آنان عقیده و ارادت دارند.
در فهرستهای بنگالِ شمالی و غربی، از پنج پیرها نام اسماعیل غازی شایسته ذکر است. او با راجه های بنگال شمالی و کامروپ جنگید و آنها را شکست داد؛ در تمام منطقه اسلام را تبلیغ کرد، اما باربک شاه او را در ۸۷۹ به قتل رساند. آرامگاه وی در کانتادوار، در بخش رنگ پور، مورد احترام هندوان و مسلمانان است. میزان گسترش اعتقاد به «پنج پیر» ها را تقریباً از نیم
قرن پیش در بنگلادش، خاصّه در میان مسلمانان بیسواد و هندوان طبقات پایین، می توان از زیارتگاههای متعدد پنج پیری در اکثر نقاط دریافت. اکنون نیز مردم اینگونه آرامگاهها را زیارت میکنند و با رسیدن به مرادشان
شیرینی نذر و پخش میکنند. از زیارتگاههای متعلق به پنج پیر، دوتا اهمیت زیادی دارند: یکی در سنارگائون، در نزدیکی
داکا؛ دیگری در تالورا، در بخش «بوگرا». پیش از این، هرسال در اعزاز و احترام پنج پیر، یک اجتماع «مداری» برگزار میشد، ولی اکنون به شکل یک «عُرس» سالیانه درآمده است. از اینجا معلوم میشود که سرپرستی این جماعت پنج پیری نصیب
شاه مدار بوده است.
در بنگلادش که رود فراوان است، ملاّ حان و قایقرانان از پیری کمک روحانی میخواهند که با
آب رابطه داشته باشد. بنابراین، «بدر» که در چاتگام (
چیتاگنگ) و مناطق ملحق به آن درمیان ملاّ حان و قایقرانان به عنوان «پیر محافظ» شناخته شده، در فهرستهای «پنج پیری» وارد شده است، و این ملاّ حان هرگاه بخواهند یکی از رودهای بزرگ را بپیمایند یا سفری دریایی درپیش گیرند، این عبارت را برزبان میآورند «اِللّه، نبی، پنج پیر، بَدر، بَدر، بَدر».
در میان قایقرانان مسلمان بنگلادش نیز فهرستهای متعدد از پنج پیرها رواج دارد، از جمله: شاه بدر، شاه سلطان، شاه جلال، شاه محسن ــ که گاه به جای او شاه پیر را نام میبرند ــ و شیخ فرید که همه شخصیتهایی تاریخیاند و در بنگلادش آرامگاههای آنان را استهان» (= آستان) می گویند.
درسنارگائون، پایتخت قدیمی بنگلادش، که ازنرائن
گنج و داکا زیاد دور نیست، زیارتگاهی وجود دارد که قایقرانان اطراف آن رابسیارمحترم میشمارندومشتمل است برقبه های شکسته و ویران در کنار یکدیگر که در آن پنج پیر:
شاه سکندر، شمس الدّین، غیاث الدّین، غازی میان و غازی کالو، زیارت و عبادت میشوند. شگفت آنکه از این میان سه تن پادشاهان خودمختار بنگال بوده اند: شمس الدین الیاس شاه (۷۴۴ـ ۷۵۸)، سکندرشاه (۷۵۸ـ ۷۹۵) غیاث الدین اعظم شاه (۷۹۵ـ۸۰۲).
غازی کالو یا کالوغازی، یک شخصیت روحانی مشهور در متون اسلامی است؛ تاریخنگاران مسلمان او را افغانی تبار دانستهاند و هندوان، نومسلمان و ملقب به کالاپَهَد. شاید هندوان این لقب را برای از بین بردن پادشاهیهای بنگال و اُریسه و بهار (بیهار) و آسام، به او داده باشند. او از سپهسالاران پادشاهیِ کُرّانیان بود که در ۹۸۸ در
جنگ با
اکبر شاه کشته شد.
در فهرستهای گوناگونِ پنج پیری، غیر از «خواجه خضر» هیچ یک بیگانه نیستند. در
جهان اسلام، بویژه در هند اسلامی، خضر راهنمای
سفر آبی است و از آنجا که پیروان این مسلک بیشتر ملاّ حان یا قایقرانان اند، حضور او در حلقه پنج پیر طبیعی است. پیربدر نیز نه فقط پیر محافظ چاتگام بلکه
پیر سرپرست و حافظ همه ملاّ حان و قایقرانان است. پیر بدر در میان سالهای ۷۳۶ و ۷۵۳، در زمان حکومت فخرالدّین مبارک شاه، در سنارگائون زندگی میکرد. گاه این حلقه پنج پیری را با پنج تن
شیعه یکی میدانند. فهرستهای «پنج پیری» معمولاً مشتملاند بر نامهای پیران افسانه ای، اولیاءالله دارای شخصیت و هویت تاریخی، سلاطین و جهادگران ضد هندو.
اعمال و عقاید پنج پیری، همانند نام آنها، متفاوت است. با اینهمه، می توان گفت این اعتقادات براین پایهاند که این پیرها جسماً مرده اند، اما از نظر روحانی زنده و دارای نیرویی فوق العادهاند و به کمک پیروان خود میآیند.
مکانهایی که به مناسبت ارادت به پنج پیر به وجود آمده اند، از یکدیگر جدا هستند و نام و شیوه معماری واحدی ندارند؛ در شمال غربی پاکستان، «زیارت»، در استان پنجاب «درگاه»، در ایالتهای متحده هند، بیهار و بنگال نیز «درگاه» یا «آستانه» خوانده میشوند. هندوها هم آنها را «دهیری» (
تپه ـ
قبر)، «آسن» (نشست گاه مسکن) «ویدی» (سکو) می گویند. این مکانها معمولاً پنج
مقبره کوچک و گنبدی شکل در زیر درخت پِیَپل (تبریزی) یا بَرگَد (
انجیر هندی) با سقفهایی از
کاه و چوباند و گاه به صورت سکوهایی در اتاقهای مسکونی هستند که زائران برای علاج نازایی، نجات از بیماریهای مهلک نظیر
آبله،
مالاریا،
حصبه و
وبا، و یا موفقیت در کار و ازدیاد محصول، شیردهی گاوان و باردادن درختان
میوه و سفر بی خطر، جانورانی چون بُز نر و
خروس، و شیرینی و
گل و غیره نذر آنها میکنند.
در بنگال غربی و بیهار، گاه برخی معتقدان به «پنج پیر»، اتاقی در خانه خود، به این پیرها اختصاص میدهند که در آنجا آنان را به عنوان خدایان خانوادگی پرستش کنند. معمولاً در گوشه شمال غربی این اتاق، سکویی کوچک قرار دارد که در نزدیک آن بر روی یک چهارپایه، پنجه ای آهنین به شکل دست انسان گذاشته میشود و بر
ساعد آن پارچه ای زردرنگ و برانگشتان آن تکه های پارچه بسته میشود. در هر چهارشنبه این سکو را میشویند و تمیز میکنند و بر آن چهار پایه گلِ رُس میمالند، آنگاه چیزی
خوشبو میسوزانند و نذر میوه ادا میکنند. این معتقدان، به مناسبتهای خاص نیز نذوراتی میدهند و اگر هندو باشند، معمولاً به مسلمانان
دهل زن خواهند گفت که از طرف ایشان این نذر را ادا کنند. هندوان پنج پیری گوشت بزی را که
ذبح اسلامی شده باشد، می خورند، اما به گوشتی که نذر یک خدای هندو شده باشد، دست نمیزنند، اگرچه در پرستش خدایان هندو کوتاهی نمیکنند.
در بخش «بیست و چهار پرگنه ای» بنگال غربی، بیشتر پیروان پنج پیر مسلماناند و برای پنج پیر نوعی شیرینی نذر میکنند که معمولاً از
شیر،
نارگیل،
شکر و
برنج درست میشود. آنگاه وردِ مخصوص و مختصری خوانده این شیرینی را میان کودکان تقسیم میکنند. افراد مسنّ از گرفتن شیرینی خودداری میکنند. این نوع
رسم «پنج پیری» را معمولاً روحانیان
مساجد انجام میدهند. بهای این شیرینی طبق استطاعت مالی مریدان همیشه باید مضربی از پنج باشد. در بنگال شرقی نیز علاوه بر خیرات شیرینی، بُز نر و خروس نیز قربانی میشود و «شیرینی» که گویی اصطلاحی برای هر نوع نذر یا قربانی است، میان حاضران تقسیم میگردد. مریدان «پنج پیر» اعتقاد دارند که اگر از ته دل و به روش تعیین شده اظهار ارادت و اعتقاد شود، به طور حتم نتیجه آن رضایت بخش خواهد بود.
اعتقاد به پنج پیر، حتی در هند که مذهب شکلهای مختلف و غیرمعمولی دارد، شگفت انگیز است و تحقیق در اصل و ابتدای فرقه معتقد به آن تقریباً غیر ممکن است. اما میتوان تلاشهای ساکنان هند را برای ایجاد تفاهم میان طبقات حاکم و رعایا و کم کردن اختلافات مذهبی، بویژه در دوره اکبرشاه و «صلح کل» او، در رواج این نوع باورها مؤثر دانست. از طرف دیگر، عقاید پنج تن پاک و پنج پیر در هندوستان به موازات هم قرار میگیرند و هیچیک از دو فرقه نتوانسته است مانع رواج عقیده دیگری شود. در این صورت، گمان غالب همین است که «کیش پنج پیری» اصلاً هندی ـ پاکستانی است.
دکتر وایز کوشید تا ثابت کند که در فرقه پنج پیری «پیر همان مرتبه ای را دارد که در فرقه
نانک شاهی به «مَهْنَت» داده میشود و اصل عقیده پنج پیری به
پنجاب و
گورونانک (رهبر سیکها) می رسد»، اما باید درنظر داشت که در بنگلادش
مذهب سیک چندان شناخته شده نبوده است. لذا میتوان گفت که برای آغاز فرقه «پنج پیری» نمی توان زمان، شخص یا جای خاصی را درنظر گرفت، بلکه این باور بتدریج، به سبب اعتقادات شخصی و گروهی، به صورت یک روش مخفی به وجود آمده است.
با اینهمه، به نظر میرسد که در حدود قرنهای نهم و دهم، کیش و عقاید پنج پیری در شمال غربی یا پنجاب پاکستان به وجود آمده و آنگاه، با گسترش
اسلام در شبه قاره، به اتارپرادش بیهار و بنگال رسیده باشد. اگرچه هندوان طبقات بالا نیز، مانند مسلمانان تحصیل کرده، پنج پیر را پرستش نمیکنند، اما گمان میکنند که آستانها یا مقابر آنان مربوط به «پنج پاندو» از مهابهاراتا باشد ـ بدین شرح که پاندوها در اثنای سفرهای طولانی (دوازده ساله) خود، به مدت کوتاه و در گمنامی، در جاهایی اقامت میکردند، و آن نواحی، از آن طریق، به صورت مکانهای مقدّس در میآمد. پس از فتوحات اسلامی، بعضی از این مکانها به صورت درگاه یا آستانه «پنج پیر» در پاکستان و هند، برای مسلمانان و هندوان، جاهای مقدّس و متبرک شد. با وجود آن، هیچ هندویی بهطور قطع نمیتواند همه این محلها را به پاندوها نسبت دهد، بویژه در بنگال شرقی، که هندوان آن را سرزمینی میدانستند که پاندوها از آن قطع تعلق کرده بودند.
لذا تبدیل شدن آستان
پاندو به «آستانه پنج پیریه» در بنگال شرقی، که تعداد آنها بسیار نیز هست، دست کم منتفی است. علاوه بر آن، هیچ نمونه ای از تبدیل کردن «آستان پاندو به آستانه پنج پیریه» در تاریخ هند اسلامی دیده نمیشود.
درک این امر نیز مشکل نیست که نام پادشاهانی ــ مانند ناصرالدین محمود، پادشاه دهلی؛ شمس الدّین الیاس شاه، پادشاه بنگال؛ سکندرشاه و غیاث الدین اعظم شاه ــ در این فهرست ، ناشی از احترام و ارادت به آنها باشد. زیرا رعایای هندو و مسلمان ، به پاس
دینداری و
اخلاق و
کردار نیک و
شجاعت ، آنان را مقدّس می شمرده اند.
ذکر نام غازی میان (سالار مسعود)، اسماعیل غازی و کالوغازی و دیگران ــ که دشمنان اصلی
کفر و
شرک و
بت شکنان معروف بودهاند ــ در فهرست پنج پیری مسلمانان و هندوان، در نظر اول دشوار به نظر میرسد، اما از آنجا که نزد مسلمانان شخصیت غازی بسیار مقدّس است احتمال بسیار دارد که مسلمانان نام ایشان را برای مراتب بلند روحانی داخل این فهرستها کرده باشند؛ و چون عقاید پنج پیری رفته رفته به صورت کیشی برای طبقات پایین هندوان درآمده، آنان «غازی ها» را نیز مرشد خود دانسته و مانند خدایان هندو، به پرستش آنها روی آورده اند. اصل و حقیقت کیش پنج پیری هرچه باشد، در این مجموعه پنج پیریها، عدد پنج بسیار توجه برانگیز است. باید دانست که در جهان قدیم، عدد «پنج» را مقدّس، روحانی و اسرارآمیز میپنداشتند.
درپی تحولات صدوپنجاه ساله اخیر درمیان مسلمانان هند و پاکستان و نهضتهای اصلاح طلبانه عقیده «پنج پیری» میان مسلمانان شبه قاره، به ضعف گراییده ولی کاملاً از میان نرفته است.
(۱) عبدالرحمان چشتی، مرآه المداری (تذکره صوفیه)، نسخه خطی کتابخانه بوهار کلکته، ش ۸۸.
(۲) ایس ـ سی مترا، سرل بنگله ابهی دهان، کلکته ۱۹۲۸.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «پنج پیر»، شماره۲۸۲۷.