پوشنگ
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پوشَنْگ، یا پوشنج، فوشنج، شهر و ناحیهای کهن در
خراسان بزرگ میباشد.
پوشنگ بر سر راه
هرات به
نیشابور واقع بوده،
و با هرات یک منزل فاصله داشته است.
احتمالاً آبادی زندهجان امروزی، واقع در۴۰ کیلومتری جنوب غربی هرات، در غرب
افغانستان منطبق با پوشنگ تاریخی است.
پیشینه تاریخی این شهر به دوران
ساسانیان باز میگردد. مؤلف گمنام رساله شهرستانهای ایران، بنیاد این شهر را به شاپور یکم ساسانی (سلطنت ۲۴۰-۲۷۰م) نسبت میدهد،
اما برخی از مورخان متأخرتر بنیاد این شهر را به پوشنگ، پسر (در واقع پدر)
افراسیاب تورانی، و برخی دیگر به هوشنگ، پادشاه اساطیری پیشدادیان نسبت دادهاند.
شاید این انتساب ناشی از تشابه لفظی نام پوشنگ با نام این شخصیتهای اساطیری باشد.
هنگامیکه شاپور یکم ساسانی بر تخت نشست، نخست کوششهای خود را به نواحی شرقی معطوف داشت و با لشکرکشی به سرزمین
کوشانیان، متصرفات آنان را ضمیمه قلمرو خود کرد.
وی در این سرزمینهای تازه گشوده شده، شهرهایی از جمله پوشنگ را بنیاد نهاد و پلی بر روی رودخانه هریرود در کنار پوشنگ ساخت.
پوشنگ تا میانههای سده ۵م همچنان در تصرف ساسانیان بود، اما با پدیدار شدن
هپتالیان در نواحی شرقی مرزهای ساسانیان و پیشروی آنان تا
تخارستان، پیروز پادشاه ساسانی (سلطنت ۴۵۹-۴۸۴م) بر آن شد تا با لشکرکشی برضد این تازهواردان، با آنان مقابله کند. اما شکستهای پیاپی او از هپتالیان و کشته شدنش در آخرین نبرد، منجر به گسترش نفوذ هر چه بیشتر هپتالیان در نواحی غربیتر تا حدود هرات و پوشنگ شد.
در دوره پـادشاهی قباد (پسر و جانشین پیروز) کوششهایی برای باز پسگیری سرزمینها و شهرهای از دست رفته صورت گرفت. وی توانست پوشنگ و دیگر شهرهای ناحیه هرات را دوباره به تصرف درآورد،
اما چیرگی ساسانیان بر پوشنگ منجر به قطع کامل نفوذ هپتالیان در این ناحیه نشد؛ زیرا شواهدی از وجود جامعهای
مسیحی در
سده ۶م در پوشنگ در دست است که نشان میدهد مسیحیان این شهر، زیرفرمان هپتالیان (که آیین مسیـح در میان آنان از سده ۵م رواج یافتهبود) زندگی میکردند. پوشنگ در آن زمان دارای
کلیسا و
اسقف مخصوص خود بود که زیرنظر اسقف هرات فعالیت میکرد.
در زمان خسرو یکم انوشیروان (سلطنت ۵۳۱- ۵۷۹م)، خراسان به ۴ بخش تقسیم میشد.
بر بخشی از خراسان که شامل هرات، پوشنگ و
بادغیس بود، مرزبانی ملقب به «برازان» فرمانروایی داشت.
به گزارش
مسعودی، به روزگار هرمز چهارم (سلطنت ۵۷۹-۵۹۰م) بر اثر نابسامانیهایی که دولت مرکزی با آن دست به گریبان بود، دستههای بزرگی از هپتالیان تا حدود هرات، بادغیس و پوشنگ پیشروی کردند و در آنجا فرود آمدند.
در زمان خسرو دوم پرویز (سلطنت ۵۹۰- ۶۲۸م)، با این نواحی همچون سرزمینهای
دشمن رفتار میشده است.
همچنین مقارن ورود سپاهیان
عرب به این ناحیه، هپتالیان همچنان در آنجا ساکن بودند.
در ۳۱ق/۶۵۲م،
عبدالله بن عامر کریز (فرمانده
سپاه مسلمانان در حمله به خراسان)به هرات رسید و مرزبان آنجا، با پرداخت یک میلیون درهم درباره هرات، بادغیس و پوشنگ با وی
صلح کرد.
با این همه، این ناحیه به راحتی به انقیاد کامل ایشان درنیامد. نواحی و شهرهای شرقی
ایران به واسطه دور بودن از مراکز تجمعِ سپاهیان مسلمان، بارها سر به شورش برداشتند. این شورشها در سالهای پایانی
خلافت عثمان و سراسر دوران خلافت
حضرت علی (علیهالسلام) که مسلمانان درگیر جنگهای خانگی بودند، شدت بیشتری یافت.
پوشنگ تا دوران
حکومت معاویة بن ابیسفیان (حکومت ۴۱-۶۰ق) همچنان در سرپیچی خود از حکام عرب باقی بود و مسلمانان این شهرها را در ۴۱ ق باردیگر
فتح کردند.
پس از سقوط
بنیامیه و روی کارآمدن
بنیعباس،
مصعب بن زریق نیای
طاهر بن حسین، سر سلسله
طاهریان به پاس خدماتش به عباسیان، به حکومت پوشنگ و ظاهراً هرات رسید.
وی بیگمان تا ۱۶۰ق/۷۷۷م همچنان عامل خلیفه عباسی در پوشنگ بود؛ زیرا در آن سال، یوسف بن ابراهیم برم که باورهای دینی خلاف
دین رسمی دستگاه خلافت داشت و در خراسان خروج کرده بود، بر پوشنگ دست یافت و مصعب را از آنجا بیرون راند.
با سرکوب قیام یوسف برم حاکمیت طاهریانِ نخستین بر پوشنگ بار دیگر برقرار گشت و پس از مصعب، پسرش حسین و سپس نوهاش طاهر به حکومت پوشنگ رسیدند.
در ۱۷۵ق/۷۹۱م به هنگام خروج حُصَین خارجی، پوشنگ به تصرف
خوارج سیستان درآمد.
این
قیام به دست عمال عباسیان، درخراسان سرکوب شد، اما باعث خاموش شدن نهضت خوارج سیستان نشد. آنان بار دیگر در ۱۷۹ق به رهبری
حمزة بن اترک، خروج، و خراسان را دستخوش ناآرامی کردند
و پوشنگ باردیگر به دست خوارج افتاد.
در ۲۰۵ق/۸۲۰م طاهر بن حسین که در نزاع میان
مأمون و
امین بر سر خلافت، جانب مأمون را گرفته بود و نقش مؤثری در پیروزی وی داشت، والی سراسر سرزمینهای خلافت عباسی در شرق
عراق گردید و بدین ترتیب، پوشنگ در قلمرو حکومت نوبنیاد طاهریان درآمد.
از آنجا که پوشنگ زادگاه و محل پرورش طاهر بن حسین بود، وی به این شهر دلبستگی فراوان داشت؛ چنانکه گفته شده است، چون در
بغداد به جاه و جلال رسید، کسی به او گفت: مبارک باد بر تو این مقام و منزلتی را که کسی از همتایان تو در خراسان به آن دست نیافته است. او در پاسخ گفت: تهنیتی نیست مرا، زیرا پیرزنان پوشنگ را نمیبینم که از فراز بامهایشان، هنگام گذر من از گذرگاههای پوشنگ، به نظاره من ایستاده باشند.
ظاهراً این هر برای مدتی دارالملک طاهـریان نیز بـوده است.
عبدالله بن طاهر چون به حکومت خراسان رسید، نخست در پوشنگ مستقر شد، اما به سبب کوچکی شهر که گنجایش سپاهیان وی را نداشت، به
نیشابور رفت.
در ۲۵۳ق/ ۸۶۷م
یعقوب لیث صفاری به هرات لشکر کشید و این شهر را به تصرف درآورد و
حسین بن عبدالله حاکم طاهریان در خراسان، برای مقابله با یعقوب و بازپسگیری هرات به پوشنگ آمد. چون این خبر به یعقوب رسید، به سوی پوشنگ شتافت و سپاهیان
ابراهیم بن الیاس را هزیمت داد و پوشنگ را به تصرف درآورد.
به گزارش
ابن خردادبه خراج سالیانه پوشنگ در ۲۱۱ و۲۱۲ق به روزگار عبدالله بن طاهر ۳۵۰‘۵۵۹ درهم بوده است.
جغرافینویسان سده ۴ق عموماً پوشنگ را شهری آباد و مهمترین ناحیه هرات
وصف کردهاند. بنا بر همین گزارشها، پوشنگ شهری به بزرگی نیمی از هرات بود که خود نیم فرسنگ در نیمفرسنگ مساحت داشته است و در دشتی هموار واقع بود که با کوه دو فرسنگ فاصله داشت.
خانههای پوشنگ از آجر و گچ بنا شده بود
و بر گرد آن
خندق و حصاری برپا بوده است و حصار آن ۳ دروازه داشت: دروازه علی، در غرب شهر که رو به سوی نیشابور داشت، دروازه هرات، رو به شرق و دروازه
قهستان، در جنوب غربی شهر بوده است.
آب این شهر از هریرود تأمین میشده است. یکی از محصولات آنکه به دیگر نقاط صادر میگردید، چوب درخت عرعر بوده که در آنجا به فراوانی یافت میشده است. در این شهر گیاهی میرویید که عصاره آن پادزهر کژدم و مار بوده است.
در نیمه دوم سده ۴ق،
سبکتکین (حک ۳۶۶-۳۸۶ق/۹۷۷-۹۹۶م) به امارت
غزنه رسید و بر بخشهایی از خراسان استیلا یافت. وی پوشنگ و قهستان را بـه برادرش بُغراجُق به اقطاع داد، اما پس از
مرگ سبکتکین میـان پسـران وی (محمود و اسماعیل) بر سر جانشینی منازعه درگرفت و
خلف بن احمد، امیر صفاری از این فرصت سود جست و پوشنگ و قهستان را از دست بغراجق بیرون کرد.
در حدود سال ۵۶۸ق/۱۱۷۳م شمسالدین محمد، امیرغوری ملقب به غیاثالدین، بر پوشنگ غلبه کرد و این شهر را ضمیمه قلمرو خود ساخت،
اما دیری نپایید که با ظهور
خوارزمشاهیان در
ماوراءالنهر بخشهای سرحدی
غوریان در خراسان از جمله پوشنگ دستخوش تهاجمات
سلطانشاه، برادر سلطان علاءالدین تکش خوارزمشاه شد.
سلطان غیاثالدین غوری که از قدرت گرفتن علاءالدین تکش ناخشنود بود، برای تقویت موضع سلطانشاه در برابر برادرش علاءالدین تکش که با یکدیگر بر سر قدرت رقابت داشتند، در ۵۸۶ق/۱۱۹۰م نواحی پوشنگ و بادغیس و بیوار را به سلطانشاه واگذار کرد.
اما در ۵۸۹ق علاءالدین تکش برای سرکوب برادرش سلطانشاه به خراسان لشکر کشید و متصرفات وی را به تصرف درآورد و پوشنگ در قلمرو خوارزمشاهیان قرار گرفت.
یاقوت حموی در اوایل سده ۷ق، پوشنگ را شهرکی خرم واقع در درهای مشجر و از مراکز علمی و فرهنگی خراسان وصف کرده است که گروه کثیری از علما بدانجا منسوب بودهاند.
به هنگام یورش مغولان به خراسان، پوشنگ از ایلغار آنان مصون نماند. این شهر در ۶۱۷ق/۱۲۲۰م دستخوش تهاجم مغولان گشت و ویران شد و بسیاری از اهالیآن در این تهاجم کشته شدند.
چندی پس از این واقعه تولی، پسر چنگیز بار دیگر به ناحیه پوشنگ تاخت و حصار شهرهای توی و کوسویه را ویران ساخت و جماعتی عظیم از اهالی توی را که در برابر مغولان مقاومت کرده بودند، کشت و اهالی کوسویه را که طاعت مغولان را گردن نهاده بودند، به ماوراءالنهر کوچاند.
به گزارش حمدالله مستوفی پوشنگ در سده ۸ق، شهری کوچک، اما ناحیهای آباد و دارای ۳ قصبه به نامهای کوسوی، خسرو گرد و روح بوده است. وی از باغستانهای این شهر و میوههای نیکوی آن یاد کرده است. به نوشته وی بیش از ۱۰۰ گونه
انگور درتاکستانهای پوشنگ به عمل میآمده، و این شهر همچون شهرهای
سیستان دارای آسیاهای بادی بسیاری بوده است.
در دوره
ایلخانیان، حکومت هرات و نیمروز و از جمله پوشنگ به امرای
آلکرت واگذار شده بود.
پوشنگ تا ۷۸۲ق/۱۳۸۰م که
امیر تیمور گورکانی به خراسان لشکر کشید و بر هرات استیلا یافت، در قلمرو امرای آلکرت باقی بود. تیمور بر سر راه خود به هرات از
تایباد به پوشنگ رسید و این شهر را محاصره کرد. مدافعان پوشنگ یک هفته در پشت دیوارهای شهر در برابر لشکریان امیر تیمور به مقاومت پرداختند. تیمور پس از چیرگی بر پوشنگ حصار آن را ویران ساخت.
به نوشته حافظ ابرو پوشنگ در روزگار تیموریان شهری بزرگ و دارای بازار و باغستانهای بسیار بوده است. در باغهای این شهر انواع میوهها به عمل میآمده، و انگور آن از
شهرت برخوردار بوده است. همچنین وی از فراوانی درخت عرعر در پـوشنـگ (که درگویش محلی بـه آن نـاژو میگفتند) یـاد کرده است و در فهرستی نام ۲۷ قریه از قرای ناحیه پوشنگ را که از اهمیت بیشتری برخوردار بودهاند، برشمرده است.
با این همه، آبادی و عمران پوشنگ در دوره تیموریان رو به افول نهاد.
اسفزاری در اواخر سده ۹ق، نسبتاً به تفصیل از ناحیه پوشنگ یادکرده است، اما درباره شهر پوشنگ تنها به قدمت آن اشارهای کرده، بدون آنکه درباره آن مطلبی ارائه دهد.
به گزارش وی پوشنگ ناحیهای آباد با کشتزارهای وسیع و محصولات فراوان بود. در این ناحیه در کنار کوهی که به نوشته جغرافینویسان با پوشنگ دو فرسنگ فاصله داشته، رباطی به نام «رباطپی» واقع بوده است که در آن رباط مسجدی بر پا داشته بودند؛ اهالی پوشنگ بنیان آن را بر اساس روایتی از
ابن عباس، به
ابراهیم خلیل (علیهالسلام) نسبت میدادهاند و مردمان از دیگر نواحی به
زیارت این
مسجد و قدمگاهی منسوب به حضرت ابراهیم (علیهالسلام) که در کنار آن وجود داشته است، میآمدند.
در منابع تاریخی و جغرافیایی پیش از دوره
تیموریان اشارهای به این رباط و مسجد نشده است. با رو به ضعف نهادن تیموریان،
ازبکان توانستند در ماوراءالنهر دولت نیرومندی تشکیل دهند و چون در برابر مقاصد توسعهطلبانه خود مانعی نمیدیدند، خراسان و برخی دیگر از نواحی ایران را دستخوش
قتل و
غارت کردند.
از این دوره به بعد، پوشنگ بیش از پیش اعتبار و اهمیت خود را از دست داد.
در منابع
دوره صفویه از پوشنگ با عنوان قلعه یاد شده است.
پوشنگ در این دوره همچون دیگر نقاط خراسان به هنگام ضعف دولت مرکزی، دستخوش تجاوزات ازبکان بود.
ظاهراً براثر همین تهاجمات، پوشنگ نیز مانند بسیاری دیگر از شهرهای خراسان رو به ویرانی نهاد. اعتمادالسلطنه به هنگام رفتن به هرات این شهر را از دور دیده، و آن را کوچک، اما با صفا و خرم واقع در درهای مشجر وصف کرده است
که با گزارشهای دیگر جغرافینویسان که گفتهاند: این شهر در دشتی هموار واقع بوده، همخوانی ندارد.
(۱) ابناثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ.
(۲) ابنحوقل، محمد، صورة الارض، به کوشش کرامرس، لیدن، ۱۹۳۹م.
(۳) ابن خردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۸۹م.
(۴) ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان.
(۵) ابن رسته، احمد، الاعلاق النفیسة، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۳۰۹ق/۱۸۹۱م.
(۶) ادریسی، محمد، نزهة المشتاق، پرت سعید، ۱۹۷۰م.
(۷) اسفزاری، محمد، روضات الجنات، به کوشش محمدکاظم امام، تهران، ۱۳۳۸ش.
(۸) اسکندر بیک منشی، عالم آرای عباسی، تهران، ۱۳۵۰ش.
(۹) اشکال العالم، منسوب به ابوالقاسم جیهانی، ترجمه علی بن عبدالسلام کاتب، به کوشش فیروز منصوری، مشهد، ۱۳۶۸ش.
(۱۰) اصطخری، ابراهیم، مسالک الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۲۷م.
(۱۱) اعتمادالسلطنه، محمدحسن، مرآة البلدان، به کوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، تهران، ۱۳۶۷ش.
(۱۲) بازورث، ک ا، تاریخ سیستان (از آمدن تازیان تا برآمدن دولت صفاریان)، ترجمه حسن انوشه، تهران، ۱۳۷۰ش.
(۱۳) بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۶۵م.
(۱۴) بهرامیان، علی، بررسی و تحلیلی درباره شورش یوسف برم در قرن دوم هجری، معارف، تهران، ۱۳۸۰ش، س ۱۸، شم ۱.
(۱۵) بیانی، خانبابا، تاریخ نظامی ایران، دوره صفویه، تهران، ۱۳۵۳ش.
(۱۶) تاریخ سیستان، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، ۱۳۱۴ش.
(۱۷) حـافظ ابرو، جغرافیا (قسمت ربع خراسان، هرات)، به کوشش مایل هروی، تهران، ۱۳۴۹ش.
(۱۸) حدود العالم، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۱۹) مستوفی، حمدالله، نزهة القلوب، به کوشش لسترنج، لیدن، ۱۳۳۱ق/۱۹۱۳م.
(۲۰) خواندمیر، امیرمحمود، ایران در روزگار شاه اسماعیل و شاه طهماسب صفوی، به کوشش غلامرضا طباطبایی، تهران، ۱۳۷۰ش.
(۲۱) خواندمیر، غیاثالدین، حبیب السیر، تهران، ۱۳۳۳ش.
(۲۲) دینوری، احمد، الاخبار الطوال، به کوشش عبدالمنعم عامر، بغداد، ۱۳۷۹ق/ ۱۹۵۹م.
(۲۳) سیفی هروی، سیف، تاریخ نامه هرات، به کوشش محمد زبیر صدیقی، کلکته، ۱۳۶۲ق/۱۹۴۳م.
(۲۴) شهرستانهای ایران، ترجمه احمد تفضلی، شهرهای ایران، به کوشش محمد یوسف کیانی، تهران، ۱۳۶۸ش، ج ۳.
(۲۵) طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری.
(۲۶) عالم آرای صفوی، به کوشش یدالله شکری، تهران، ۱۳۵۰ش.
(۲۷) عتبی، محمد، تاریخ یمینی، ترجمه ناصح جرفادقانی، به کوشش جعفر شعار، تهران، ۱۳۵۷ش.
(۲۸) غفاری فرد، عباسقلی، روابط صفویه و ازبکان، تهران، ۱۳۷۶ش.
(۲۹) قدامة ابن جعفر، الخراج، به کوشش محمدحسین زبیدی، بغداد، ۱۹۷۹م.
(۳۰) قفساوغلی، ابراهیم، تاریخ دولت خوارزمشاهیان، ترجمه داوود اصفهانیان، تهران، ۱۳۶۷ش.
(۳۱) مسعودی، علی، مروج الذهب، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
(۳۲) مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۰۶م.
(۳۳) منهاج سراج، عثمان، طبقات ناصری، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۳۴) مهربان، عبدالله، جغرافیای تاریخی فوشنج، دامیرکروریاد، کابل، ۱۳۶۴ش.
(۳۵) نفیسی، سعید، تاریخ خاندان طاهری، تهران، ۱۳۳۵ش.
(۳۶) حموی، یاقوت، معجم البلدان.
(۳۷) یعقوبی، احمد، البلدان، همراه.
(۳۸) Bosworth، C E، The Ŧāhirids and Saffārids، The Cambridge History of Iran، ed R N Frye، Cambridge، ۱۹۷۵، vol IV.
(۳۹) Christensen، A،.
(۴۰) L‘ Iran sous les Sassanides، Copenhagen، ۱۹۳۶.
(۴۱) Ghirshman R، Iran From the Earliest Times to the Islamic Conquest، London، ۱۹۵۴.
(۴۲) Le Strange G، The Lands of The Eastern Caliphate، London، ۱۹۶۶.
(۴۳) Markwart J، Ērānšahr، Berlin، ۱۹۰۱.
(۴۴) Spuler B، Iran in früh- islamischer Zeit، Wiesbaden، ۱۹۵۲.
(۴۵) Zarrīnkūb A، The Arab Conquest of Iran and its Aftermath، The Cambridge History of Iran، ed R N Frye، Cambridge، ۱۹۷۵، vol IV.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «پوشنگ»، شماره۵۵۷۳.