چاه در جهان اسلام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در مناطق مختلف
جهان اسلام به دلیل کمی منابع آبی سطحی، نیاز به حفر
چاه برای رفع این کمبود هستند.
در مناطقی از جهان اسلام، بهویژه در شبهجزیره
عربستان و نواحی صحرایی
افریقای مسلمان که به علت کمبود منابع آبهای سطحی و پایین بودنِ میزان نزولات جوّی، حیات به منابعِ آبهای زیرزمینی وابسته است، حفر چاه مهمترین شیوه دسترسی به آب مصرفی به شمار میآید. اهمیت این شیوه استحصالِ آب در زندگی
اعرابِ این نواحی را میتوان از انبوه واژهها و اصطلاحاتی دریافت که در
زبان عربی برای نامیدن انواع چاهها، روشها و وسایل حفر، نگهداری، تعمیرِ و لایروبی و آبکشی از آنها وضع شده است (زَبیدی، ذیل «بود»، «جبب»، «طوی»، «قلب»، «کظم»، «نقر»)به طوری که صرفنظر از تکنگاریهای نویسندگان عرب در باره چاهها، کتابهای لغت عربی مهمترین منبعِ پژوهش در باره چاه و اهمیت آن در حیات و فرهنگ اعراب به شمار میروند. برای نمونه، جوادعلی عمده مطالب مربوط به چاه در شبهجزیره عصرِ جاهلی و صدر
اسلام را براساس
تاجالعروس زبیدی نگاشته است.
همچنین از جمله آثار نویسندگان مسلمان در باره چاهها، تشخیص محلِ آبهای زیرزمینی، حفر چاه، آبکشی از آنها و موضوعات مرتبط میتوان بدینها اشاره کرد: کتابالبئر
محمدبن زیاد ابناعرابی (متوفی ۲۳۱)، کتابالصخره و البئر
ابوعبداللّه جعفربن محمدعلوی ،
اخبار الاحبار باخبار الآبار
محمدبن احمد یوره الدیمانی و نیز آثار دیگری از این دست که نویسندگان دیگری چون
اصمعی ،
ابوزید انصاری ،
سعدانبن مبارک ،
ابوعبیده معمربن مثنی و
زمخشری پدید آوردهاند.
در باره چاهها، یک اصطلاحشناسی دقیق و تفصیلی براساس کتابالبئر ابناعرابی فراهم آورده است.
حضور و اهمیت مضمونهای راجع به چاهها در ذهن و زبان اعراب، در شمار قابل توجهی از اشارات و تلمیحات و تشبیهات و استعارات و کنایات
شاعران عرب جلوهگر شده است، برای نمونه، تشبیه نقض عهد
قوم به قطع طناب دلو چاه در شعر
اوسبن حارثه .
حفر چاه بهویژه برای آبرسانی به
حجاج (سقایت)، پرآب بودن چاهها و نیز شیرین بودن آب آنها در کنار ذم و عیبجویی از چاههای گروههای رقیب، از مضمونهای رایج در بسیاری از رَجَزهای عربی بوده است که در منافسات و مفاخرات آنان بر یکدیگر، در این باب سروده میشد.
قبایل، طوایف و نیز خاندانهای مختلف شبهجزیره، معمولاً ترجیح میدادند که چاههای
آب مختص به خود داشته باشند، زیرا در بیشتر نواحی، زندگی اعراب و
کشاورزی مختصر آنها سخت به آبکشی از چاهها وابسته بود
و در محافظت از چاههای خودی در بسیاری موارد به
جنگها و درگیریهای خونین میانجامید.
برخی بر چاههای اختصاصی خود قفل میزدند یا با نهادن سنگی بر در چاه و پوشاندن آن با خاک، آن را از انظار پنهان میداشتند.
در چنین اوضاعی حفر چاه و فروش آب آن درآمد مناسبی برای مالک آن فراهم میساخت چنان که قول معروف اعراب که التمر فیالبئر (خرما در چاه است «نونْ تو آبه») یادگار همان روزگار است.
برای نمونه، در صدر اسلام، صاحب
چاه رومه در
مدینه ، هر مشک آب را به یک مُدّ طعام میفروخت.
کسی که چاهی حفر میکرد میتوانست آب آن را بفروشد یا به رایگان در اختیار همگان قرار دهد.
برخی چاهها در تملک افراد سرشناس و برخی دیگر مشاعاً در اختیار خاندانهای مختلف یا تقسیماتِ بزرگتری از قبایل یا اقلیتهای دینی یا قومی ــ از جمله
یهودیان ــ بود. مالک یا حفر کننده برخی چاههای قدیمی نیز شناخته شده نبود و در این صورت معمولاً کسی که آن را لایروبی و احیا میکرد میتوانست بر آن ادعای مالکیت داشته باشد
تا حد زیادی از این منازعات کاسته شد.
در دوره اسلامی، صرفنظر از
فتواهای منطبق بر مذاهب و نیز جغرافیاهای فرهنگی مختلف، عموماً مالکیت چاهها به سه دسته عمده تقسیم شده است:
۱) چاههای عامالمنفعه که چه در زمینهای خصوصی واقع باشند چه در
زمینهای موات ، استفاده از آنها برای همگان مجاز است.
۲) چاههای حفر شده در زمینهای موات، که مالک یا حفر کننده آن نمیتواند دیگران را از استفاده از آب آن منع کند هر چند خود او در استفاده از این آب، اولویت دارد.
۳) چاههای حفر شده در زمینهای خصوصی که کلاً در اختیار
مالک است.
بدین ترتیب، در عین حال که اسلام، مالکیت خصوصی بر آب چاهها را به رسمیت شناخته، از امکان سوء استفاده از این حق مالکیت نیز بهنحو چشمگیری کاسته است. در برخی نواحی، برحسب اوضاع فرهنگی ـ اجتماعی و اقلیمی مختلف، راهکارهای تقسیم مالکیت بر چاهها تفصیل بیشتری یافته است، مثلاً به گزارش فیلبی مالکیت چاه بسیار بزرگ الحَدَّاجْ در تیماء عربستان به حدود سی سهم تقسیم شده بود.
با توجه به کمبود آب و دشواریهای حفر چاه بهویژه با افزایش جمعیت در آغاز دوران شکوفایی دولت اسلامی در شبهجزیره عربستان، بهای آب چاههای شیرین در این نواحی بسیار بالا بود، مثلاً چاه جشم در
رانونا ، که متعلق به مردی از
غسانیان بود، در عصر خلافت عمر به سی هزار
درهم خریداری شد،
از همینرو برخی از
صحابه ثروتمند بر آن شدند که چاههایی حفر کنند یا بخرند و آنها را به عنوان
صدقه در اختیار عموم قرار دهند چنان که
عثمان ، چاه رومه را به مبلغ بین بیست تا چهل هزار درهم
را خریدند و وقف کردند.
خرده فرهنگِ سقایتِ حجاج، که پیش از اسلام در مکه جریان داشت، پشتوانهای برای سنّتِ
وقف و صدقه قرار دادن چاههای آب بوده است که منافسات خاندانهای عرب صدر اسلام را به قالب ارزشهای اخلاقی و انسانی مبتنی بر تعالیمِ اسلامی دگرگون ساخت. در اخبار وارده در باره مجموعه چاههایی که پس از اسلام در
مکه و مدینه حفر شدند.
علاوه بر شمار بسیار زیاد چاههایی که به نام خلفا حفر شده، از جمله چاه عثمان،
چاهعلی ،
چاه مروان ،
چاه مهدی ،
چاه مخلوع ،
چاه واثق و...
تداوم و گسترش این سنّت در تلاش حاکمان یا اشراف مسلمان در حفر چاههای آب بر سر راههای ارتباطی بهویژه مسیرهای مختلفِ کاروانهای حجاج جلوهگر شده است؛ مثلاً
عمربن عبدالعزیز بین راه مکه و مدینه،
برای فعالیت مشابه برخی دیگر از خلفا،
چاههایی حفر و وقف کردند.
در ادوار متأخرتر، سلاطین و امرای مملوکی نیز به حفر چاهها و تعمیر و نگهداری از آنها بهویژه در مسیر
قاهره به مکه علاقهمند بودند چنان که امیر شاهین الطویل با گروهی از مهندسان و کارگران و ادوات و ابزارها در ۸۸۴ مأموریت یافت در مکانهای مناسب این مسیر به حفر و لایروبی چاههای آب اقدام کند.
سلاطین
مغرب ، از جمله مولی رشیدبن سلطان مولی شریف علوی حسنی، نیز در اینباره اقدامات مشابهی کردند.
حفر چاه بر سر راههای ارتباطی تابع متغیرهای متعدد بود ولی در صورتِ امکان فاصلههای مکانیای که طول یک واحد از
سفر را شامل میشد، معیار فاصله معمول در حفر این رشته از چاهها قرار میگرفت. مثلاً در مسیر بین مغرب و
موریتانی ، تقریباً در هر بیست تا چهل کیلومتر یک چاه حفر شده است، یعنی مطابق با فاصلههایی که
مورخان دیگر در باره شهرهای جدیدِ شمال مغرب ذکر کردهاند.
این نکته از این لحاظ نیز در خور توجه است که گاه
آبادیها یا شهرهایی صرفاً به سبب تجمع گروههای انسانی برای استفاده از آب یک چاه شکل گرفتهاند و با خشک یا آلوده شدن آبِ آن چاههای آبادی ساز، متروک و ویران گردیدهاند.
چاههای آب شیرین خانگی، یکی از عناصر تشکیل دهنده الگوی سکونت در بخشهایی از سرزمینهای اسلامی بودهاند که در آنها با حفر چاههای کم عمق، دستیابی به آبهای زیرزمینی امکانپذیر میشد. در این نواحی، هر یک از خانوادههای متوسط و بالاتر در خانههای خود چاه آب اختصاصی داشتند.
ذیل «البیر»،
اما در مناطقی که سطح آب زیرزمینی بسیار پایین یا آب منطقه شور یا ناگوارا بود چنین امکانی برای همه
خانهها فراهم نبود و فقط اعیان و اشراف میتوانستند در منازل خود چاه آب اختصاصی داشته باشند، مانندِ چاه خانه زهیربن ابیامیهبن مُغیره و چاهخانه اَوقَص در اجیادالصغیر در کنار
کوه ابوقُبَیس مکه.
از چاههای خانگی علاوه بر
شرب و شستشو، برای خنک کردن میوهها و سبزیجات نیز استفاده میشد؛
وجود چاه در داخل
قلعهها و بهویژه در خانههای مردم، امکان مقاومت در برابر محاصرههای طولانی را نیز فراهم میساخت و در جنگهای قلعهای امتیاز دفاعی به حساب میآمد. طعمه، ص ۴۰۹؛ در مراکز تجمع، چون رباطها،
مساجد و
زیارتگاهها ، نیز چاه آب از عناصرِ ساختاری تلقی میشد. برای چاههای معروف آب در
مسجدالاقصی ،
چاه اسود ،
چاه خضر ،
چاه ایوب ،
چاه زیتونه ، چاه قایتْبای و غیره.
برای نمونههای چاههایی که در کنار مساجد حفر شدهاند یا برعکس، مساجدِ بنا شده در کنار چاهها.
همچون دیگر فرهنگها، در فرهنگهای اسلامی مناطقِ مختلف نیز چاهها موضوع باورهای عامیانه متنوعی بودهاند (برای نمونههای
سوگند خوردن به چاه و نیز
قربانی کردن برای چاه ) و به بسیاری از آنها، تاریخچه، حوادث و خواص شگفتآوری نسبت دادهاند و به علل مختلف، آنها را متبرک دانستهاند.
یک نمونه معروف از این چاهها
بئر یوسف در
قلعه جبل در
مصر است که به زعم عوام همان چاهی است که
حضرت یوسف در آن گرفتار آمده بود و بهویژه در دفعِ سترونی نافع است.
احمد امین این چاه را با قید احتمال به یوسف ایوب،
صلاحالدین ایوبی ، منسوب دانسته و رشیدرضا باور عامیانه مصریان به شفابخشی این چاه را نکوهیده است (برای نمونهای دیگر درباره بئرالکلب که آب آن به گمان عوام، بیماری هاری را شفا میداد.)
چاه در ذهن و زبانِ سامی و از جمله عربی، عنصری مؤنث محسوب میشد و در علم الرؤیای دوره اسلامی، در کنار تعابیر متنوعی که در قبالِ به خواب دیدن چاه و اجزای آن ذکر شده است.
(۶۵) ابنبطوطه، رحله ابنبطوطه، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۶۶) ابنجبیر، رحله ابنجبیر، بیروت ۱۹۸۶.
(۶۷) ابنسیرین، تفسیرالاحلام الكبیر، بیروت ۱۴۰۹/ ۱۹۸۸.
(۶۸) ابنشبه نمیری، تاریخ المدینه المنوره: اخبار المدینه النبویه، چاپ فهیم محمد شلتوت، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۶۹) ابنكثیر، البدایه و النهایه، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
(۷۰) ابنندیم (تهران).
(۷۱) ابنهشام، السیره النبویه، چاپ سهیل زكار، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۷۲) احمد امین، قاموس العادات و التقالید و التعابیر المصریه، قاهره ۱۹۵۳.
(۷۳) محمدبن محمد ادریسی، كتاب نزهه المشتاق فی اختراق الا´فاق، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
(۷۴) عبدالعلی ادیبالملك، سفرنامه ادیبالملك به عتبات( دلیل الزایرین )، چاپ مسعود گلزاری، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۷۵) محمدبن عبداللّه ازرقی، اخبار مكه و ماجاء فیها من الا´ثار، چاپ رشدی صالح ملحس، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
(۷۶) چاپ افست قم ۱۳۶۹ ش.
(۷۷) بغداد عبدالمنعم، « كتاب البئر لابن الاعرابی و المصطلح الهندسی»، مجله معهد المخطوطات العربیه، ج ۴۱، ش ۲ (صفر ۱۴۱۸).
(۷۸) اسماعیل بغدادی، ایضاح المكنون، ج ۲، در حاجیخلیفه، ج ۴.
(۷۹) عبداللّهبن عبدالعزیز بكری، معجم ما استعجم فی اسماء البلاد و المواضع، چاپ مصطفی سقا، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۸۰) محمد بنعبداللّه، الماء فی الفكر الاسلامی و الادب العربی، مغرب ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
(۸۱) جوادعلی، المفصَّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت ۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸.
(۸۲) محمد رشید رضا، «البدع و الخرافات و التقالید و العادات»، المنار، ش ۲۱ (جمادیالا´خره ۱۳۱۸).
(۸۳) محمدبن محمدزبیدی، تاج العروس من جواهرالقاموس، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۴.
(۸۴) محمدبن ابیبكر زهری، كتاب الجغرافیه، چاپ محمد حاجصادق، قاهره.
(۸۵) صالح احمدعلی، الحجاز فی صدرالاسلام: دراسات فی احواله العمرانیه و الاداریه، بیروت ۱۴۱۰/ ۱۹۹۰.
(۸۶) سلمان هادی طعمه، كربلاء فیالذاكره، بغداد ۱۹۸۸.
(۸۷) محمدبن محمود طوسی، عجایبنامه: عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات، تهران ۱۳۷۵ ش.
(۸۸) محمدبن محمد عبدری، رحله العبدری المسماه الرحله المغربیه، چاپ محمد فاسی، رباط ۱۹۶۸.
(۸۹) عبدالعزیز عمری، الحرف و الصناعات فی الحجاز فی عصر الرسول صلیاللّهعلیهوسلم، قطر ۱۹۸۵.
(۹۰) محمدبن طیب قادری، نشرالمثانی لاهل القرن الحادیعشر و الثانی، چاپ محمد حجی و احمد توفیق،رباط ۱۳۹۷ـ۱۴۰۷/ ۱۹۷۷ـ۱۹۸۶.
(۹۱) زكریا بن محمد قزوینی، عجایب المخلوقات و غرائب الموجودات(تحریر فارسی)، چاپ نصراللّه سبوحی، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۹۲) علیبن محمد ماوردی، الاحكام السلطانیه فی الولایات الدینیه، قاهره ۱۳۹۳/۱۹۷۳.
(۹۳) آدام متز، تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، یا، رنسانس اسلامی، ترجمه علیرضا ذكاوتی قراگزلو، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۹۴) عبدالغنیبن اسماعیل نابلسی، تعطیرالانام فی تعبیرالمنام، چاپ معروف زریق، بیروت ۱۴۱۱ / ۱۹۹۱.
(۹۵) ناصرخسرو، سفرنامه ناصر خسرو قبادیانی، چاپ احمد ابراهیمی، تهران، بیتا.
(۹۶) یاقوت حموی.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «چاه در جهان اسلام».