• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

کعبه (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




کَعْبه (به فتح کاف و سکون عین) از واژگان قرآن کریم به معنای اطاق مربع است. کعبه بنای چهار ضلعی که نتیجه نمایش آن چهار اصل ذیل برای قوام زندگی سعادتمندانه بشر است‌: اول: حکومت واحد جهانی، حکومت توحید و خدا پرستی؛ تا توحید حکومت نکند هیچ حکومتی سعادت‌ بشر را تامین نخواهد کرد. دوم: لغو تبعیضات و امتیازات پوچ و یکسان بودن همه در برابر قانون و رسیدن همه به حقوق حقّه خویش، لغو ناسیونالیستی. سوم: کار هم برای خود و هم برای دیگران، قانون عظیم خوردن و خوراندن که به عموم جهانیان گسترده شود، نعمت خدا برای همه باشد. چهارم: زندگی مسالمت آمیز، صلح جهانی، کوبیدن اهریمن جنگ.



کَعْبه: اطاق مربع را گویند.


(جَعَلَ اللَّهُ‌ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنَّاسِ وَ الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ الْهَدْیَ وَ الْقَلائِدَ ذلِکَ لِتَعْلَمُوا اَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْاَرْضِ وَ اَنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلِیمٌ‌) (خداوند، کعبه -بيت الحرام- را وسيله‌اى براى استوارى و سامان بخشيدن به كار مردم قرار داده؛ و همچنين ماه حرام، و قربانی‌هاى بى‌نشان، و قربانی‌هاى نشاندار را؛ اين گونه احكام به خاطر آن است كه بدانيد خداوند، آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمين است، مى‌داند؛ و بدانيد خدا بر هر چيزى داناست)
اول به الفاظ آیه توجّه کنیم:
«الْکَعْبَةَ»، در معنای کعب بر آمدگی و بالا آمدن ملحوظ و یا اصل معنای آنست، چنانکه از کواعب و کعب (به معنی قوزک) دانسته شد، لذا هر اطاق مربّع را کعبه گویند زیرا چهار زاویه آن شکل بر آمدگی دارند، بیت اللّه الحرام را بدین اعتبار کعبه گفته‌اند. مراد از مربّع مکعب است.
«قیام» به معنی قوام و ما یقوم به الشّی‌ء است. اموال، قیام زندگی است یعنی زندگی قوامش با اموال است و بدون مال زندگی روی پای خود نمی‌ایستد. پس کعبه مایه قوام مردم است و نشان دهنده زندگی استوار و سعادتمند.
«لِلنَّاسِ» دلالت دارد که کعبه برای عموم مردم این حکم را دارد نه فقط برای مسلمین‌.
«الشَّهْرَ الْحَرامَ» یعنی ماه محترمی که جنگ در آن حرام است، یعنی ماه صلح.
«الْهَدْیَ» مطلق قربانی در راه خدا.
«الْقَلائِدَ» قربانی‌های طوقدار.


اکنون مقداری از اعمال حجّ را که در جوار کعبه انجام داده می‌شود به نظر آوریم:

۳.۱ - ماه صلح

حجّ باید در ماه ذو الحجه باشد که یکی از ماه‌های حرام است، یعنی باید در ماه صلح واقع شود، ماهی که جنگ در آن حرام است. ماهی که باید جنگ در آن بالاجبار قطع شود.

۳.۲ - احرام بستن از میقات

یعنی پوشیدن دو جامه ساده که تمام تشخّص‌ها، منصب‌ها و مقام‌ها که لباس حکایت از آنها دارد با پوشیدن جامه احرام از بین می‌رود، همه در یک رنگ توام با سرود توحید: «لبّیک اللّهمّ لبّیک لبّیک لا شریک لک لبّیک»، «بلی خدایا بلی، بلی تو همتائی نداری بلی، آمدم، خدا تو خوانده بودی که بیایم، آمدم»، همه برادر، همه برابر، هدف خدا، کلام: سرود توحید.

۳.۳ - طواف بر اطراف کعبه

یعنی دور زدن بر گرد ستون توحید، خانه توحید، خانه بی‌آلایش، خانه خدا، خانه مردم، لباس پاک، بدن پاک، بدن با طهارت، شروع از یک نقطه و اتمام در آن، با یکنواختی کاملا ممتاز.

۳.۴ - وقوف به عرفات و مشعر

تشکیل دو اردوگاه توحید؛ اردوگاه عرفات و اردوگاه بیابان مشعر؛ همه در یک اردوگاه، هم‌رنگ در عمل، هم‌رنگ در لباس، همه جا خدا، همه جا فرمان خدا، همه جا بنده خدا، یکنواخت بی‌سابقه، توجّه‌ها به خدا، به آفریننده موجودات، به تنها وجودی که لایق پرستش است.

۳.۵ - رمی جمره

اینجا بیابان «منی» است، اینجا سه ستون دارد، سه جمره، سه مجسّمه شیطان و نفس پلید، سه نماینده شرک؛ باید آنها را سنگباران کرد، سنگسار کرد، اول همه به طرف ستون و جمره عقبه می‌روند و آن را سنگباران می‌کنند؛ ‌ای شیطان بیزارم از تو، ‌ای نفس امّاره بیزارم از تو، ‌ای شیطان گم شو، زیر سنگ‌های تنفّرم خورد شو، من بنده خدایم نه بنده تو، «هذا فِراقُ‌ بَیْنِی وَ بَیْنِکَ».

۳.۶ - ذبح قربانی

پس از سنگباران شیطان و پلیدی، نوبت ذبح قربانی و خوردن از آن است و خوراندن به دیگران‌، (فَکُلُوا مِنْها وَ اَطْعِمُوا الْقانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ) (از گوشت آنها بخوريد، و مستمندان قانع و سائلان را نيز از آن اطعام كنيد)
آیا ذبح قربانی نشانه از کشتن پلیدی و نفس است؟ یا حکایت عمل ابراهیم (علیه‌السّلام) آن پاک مرد خدا پرست و آن بت شکن و بنیان‌گذار کعبه که عزیزترین قربانی (اسماعیل) را در راه خدا به قربانگاه آورد؟ یا مراد آنست که پس از تیرباران کردن نفس و شیطان، دیگر موجودی هستم که هم برای خود و هم برای دیگران کار می‌کنم، هم می‌خورم، هم می‌خورانم، هم خدا را در نظر می‌گیرم که قربانی را باید برای خدا کرد.


روی‌هم رفته در کعبه و شهر حرام و قربانی چند چیز محسوس است:
۱- حکومت واحده خدا که بر همه مسیطر است، یک قانون، یک حکومت، یک مبدا.
۲- یکنواخت بودن، از بین رفتن امتیازات، خنثی شدن تبعیضاتِ پوچِ سیاه پوست و سفید پوستی و تبعیضات نژادی، یکسان بودن همه در برابر قانون.
۳- ماه صلح: کوبیدن اهریمن جنگ و خونریزی، حکومت سازش، زندگی مسالمت آمیز.
۴- خوردن خود و دیگران از نعمت خدا، یعنی در راه خدا هم برای خود هستم و هم برای دیگران.
۵- عجب این است که اینها فقط به حکم تئوری و در قالب الفاظ نیست بلکه با دست رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) طرح ریزی و پیاده شده و همه ساله باید در یک اجتماع یک میلیون نفری آزمایش و عملی شود.


سعادت بشر در چهار چیز است:
اول: حکومت واحد جهانی، حکومت توحید و خدا پرستی؛ تا توحید حکومت نکند هیچ حکومتی سعادت‌ بشر را تامین نخواهد کرد.
دوم: لغو تبعیضات و امتیازات پوچ و یکسان بودن همه در برابر قانون و رسیدن همه به حقوق حقّه خویش، لغو ناسیونالیستی.
سوم: کار هم برای خود و هم برای دیگران، قانون عظیم خوردن و خوراندن که به عموم جهانیان گسترده شود، نعمت خدا برای همه باشد.
چهارم: زندگی مسالمت آمیز، صلح جهانی، کوبیدن اهریمن جنگ.
کعبه: یعنی اطاق مربع. بنای چهار ضلعی که نتیجه نمایش آن چهار اصل فوق برای قوام زندگی سعادتمندانه بشر است‌ (جَعَلَ اللَّهُ‌ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنَّاسِ) و لذاست که در ذیل آیه فرموده: «این برای آنست که بدانید خداوند به آنچه در آسمان‌ها و زمین هست و نیز به همه چیز داناست».


کعبه و شهر مکّه و قسمتی از اطراف شهر، که حدودی مشخّص دارد حرم خوانده می‌شود هر که در خارج از حرم جنایتی کرد یا مخالف حکومت وقت شد یا به عللی قابل تعقیب بود و به حرم پناه برد و داخل حرم شد او در امان است نمی‌شود او را در آنجا تعقیب کرد و بازداشت نمود بلکه حکومت دستور می‌دهد تا بیشتر از حدّ متعارف به وی طعام نفروشند و آب بیشتر از حدّ ندهند و چون در اثر این تضییق از حرم خارج شود بازداشت شده، تسلیم قانون میگردد، (وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً) (و هر كس داخل آن حرم شود، در امان خواهد بود) گرچه ضمیر «دَخَلَهُ» راجع به بیت است ولی چنانکه گفته‌اند: همه حرم مراد است.
علی هذا در اسلام محل امنی وجود دارد که مخالفان حکومت‌ها و اشخاص قابل تعقیب می‌توانند با پناه بردن به آنجا در کار خود نقشه‌کشی کنند و برای خود و ملّت فکر کنند و گرنه حکومت‌ها با اختناق عجیبی که بوجود آورده و می‌آورند افکار همه را، حق یا باطل در مغزشان خفه خواهند کرد ولی اینگونه اشخاص‌ می‌توانند بی‌آنکه نظم حرم را به هم بزنند، نقشه‌های خویش را ارائه دهند، لذاست که حسین بن علی (علیهما‌السّلام) در زمان معاویه در مکّه سخنرانی می‌کرد و از کارهای حکومت انتقاد می‌فرمود.
و بدین جهت است که مخالفان به مکّه پناهنده می‌شدند. عبداللّه زبیر از دست یزید به آنجا رفت. بعضی از حاکمان ولایات در زمان علی (علیه‌السّلام) از بیت المال دزدی کرد و به آنجا گریخت و حتی حضرت اباعبداللّه الحسین (علیه‌السّلام) از دست حاکم مدینه بدانجا پناه برد، این یک فکر اساسی و حکم اساسی در اسلام است.
هایدپارک لندن که از مصونیّت برخوردار است و احزاب می‌توانند بدون مزاحمت پلیس در آنجا سخنرانی کنند و از دولت انتقاد نمایند قرن‌ها بعد از اسلام رسمیت یافته است.


طواف به دور کعبه باید طوری باشد که طرف چپ طواف کننده همیشه به‌طرف کعبه باشد. و نیز حجر اسماعیل که دیواری هلالی شکل در کنار کعبه است باید داخل در طواف باشد بدین ترتیب طواف کعبه به شکل بیضی است نه مربع و از غرب به شرق است نه عکس آن.
ناگفته نماند جهت حرکت وضعی و انتقالی زمین و جهت حرکت خورشید و سیّارات آن همه از غرب به شرق و همه در مدار بیضی حرکت می‌کنند. در طواف کعبه نیز اگر کسی روی بام کعبه بایستد، خواهد دید که طواف کنندگان از طرف راست او می‌آیند و به طرف چپ می‌روند همینطور اگر چند شب متوالی رو به جنوب ایستاده حرکت ماه را ملاحظه کند خواهد دید که ماه از طرف راست او به طرف چپ حرکت می‌کند. رضوی سلدوزی، محمد امین، آغاز و انجام جهان، پس حاجیان در طواف کعبه همگام با حرکت سیّارات از غرب به شرق و بیضی حرکت می‌کنند.


فرید وجدی در دائرة المعارف، ماده کعب گوید: کعبه که به شکل مربع است با سنگ‌های سخت و کبود رنگ‌ بنا شده، ارتفاع آن به شانزده متر می‌رسد. طول دیواری که ناودان در آنست است ۱۰ متر و ۱۰ سانتیمتر و طول ضلعی که درب کعبه در آن قرار گرفته ۱۲ متر است و درب آن از زمین ۲ متر فاصله دارد و در زاویه چپ درب آن حجرالاسود در دیوار قرار گرفته به ارتفاع یک متر و نیم از زمین. در المیزان ج۳ ص۳۹۶ نیز این مطالب نقل شده و ظاهرا از دائرة المعارف اخذ شده.
[۲۴] وجدی، محمد فرید، دائرة معارف القرن العشرین، ذیل ماده «کعب».

ولی به نظر نگارنده ارتفاع کعبه کمتر از ۱۶ متر است و شاید در حدود ۸ متر باشد.
ناگفته نماند: بنای کعبه چهار گوش است و هر یک از زوایای آن متوجّه یکی از جهات چهار گانه است تا امواج هوا و فشار باد موقع برخورد به آن بشکند و سبب تزلزل و ویرانی نگردد. گویند: اهرام مصر نیز روی این قاعده هندسی بنا شده‌اند.


کعبه اولین معبد و مسجدی است که برای عبادت بنا شده‌: (اِنَّ اَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدیً لِلْعالَمِینَ‌) (نخستين خانه‌اى كه براى مردم و نيايش خداوند بنا نهاده شد، همان است كه در سرزمين مكّه است؛ كه پربركت، و مايه هدايت جهانيان است) قرآن مجید بنای آن را از ابراهیم (علیه‌السّلام) یاد می‌کند که با فرزندش اسماعیل (علیه‌السّلام) آن را ساخت ولی می‌شود از آیات استفاده کرد که کعبه پیش از ابراهیم (علیه‌السّلام) بوده و آن حضرت بر شالوده اولی آن را بنا نهاده است.


کلام امیرالمؤمنین در خطبه ۱۹۲ نهج البلاغه (خطبه قاصعه) صریح است در اینکه کعبه در زمان آدم (علیه‌السّلام) بوده است در آنجا چنین فرموده: «اَلَا تَرَوْنَ اَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ اخْتَبَرَ الْاَوَّلِینَ مِنْ لَدُنْ آدَمَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ اِلَی الْآخِرِینَ مِنْ هَذَا الْعَالَمِ بِاَحْجَارٍ لَا تَضُرُّ وَ لَا تَنْفَعُ وَ لَا تَسْمَعُ وَ لَا تُبْصِرُ فَجَعَلَهَا بَیْتَهُ الْحَرَامَ الَّذِی جَعَلَهُ‌ قِیاماً لِلنَّاسِ‌... ثُمَّ اَمَرَ آدَمَ وَ وُلْدَهُ اَنْ یَثْنُوا اَعْطَافَهُمْ نَحْوَهُ».
ولی چنانکه گفته شد قرآن عزیز رسمیّت و بنای کعبه را از ابراهیم (علیه‌السّلام) شروع کرده و ما قبل آن را مسکوت گذارده است. (وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ‌ اِبْراهِیمَ مُصَلًّی وَ عَهِدْنا اِلی‌ اِبْراهِیمَ وَ اِسْماعِیلَ اَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ‌... وَ اِذْ یَرْفَعُ اِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ اِسْماعِیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا) (از مقام ابراهيم، عبادتگاهى براى خود انتخاب كنيد و از ابراهيم و اسماعيل پيمان گرفتيم كه: خانه مرا براى طواف كنندگان و مجاوران و ركوع‌كنندگان سجده‌گزار [نماز گزاران‌] پاكيزه سازيد... و به ياد آوريد هنگامى را كه ابراهيم و اسماعيل، پايه‌هاى خانه كعبه را بالا مى‌بردند؛ و مى‌گفتند: «پروردگارا! از ما بپذير») ایضا آیات سوره حجّ که حاکی از بناء ابراهیم‌اند.


۱. قرشی بنابی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۶، ص۱۱۵.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۷۱۲.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۲، ص۱۶۱.    
۴. مائده/سوره۵، آیه۹۷.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۲۴.    
۶. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۶، ص۱۴۱.    
۷. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۶، ص۲۰۷.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۳۸۱.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۷، ص۱۸۶.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۳۸۱.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۷، ص۱۸۶.    
۱۲. حجّ/سوره۲۲، آیه۳۶.    
۱۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۳۶.    
۱۴. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۳۷۵.    
۱۵. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۵۳۰.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۱۳۷.    
۱۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۶، ص۲۱۷.    
۱۸. آل عمران/سوره۳، آیه۹۷.    
۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۶۲.    
۲۰. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۳، ص۳۵۴.    
۲۱. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۳، ص۵۴۹.    
۲۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۷۹۹.    
۲۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۴، ص۱۷۴.    
۲۴. وجدی، محمد فرید، دائرة معارف القرن العشرین، ذیل ماده «کعب».
۲۵. آل عمران/سوره۳، آیه۹۶.    
۲۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۶۲.    
۲۷. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۳، ص۳۵۰.    
۲۸. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۳، ص۵۴۲.    
۲۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۷۹۷.    
۳۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۴، ص۱۷۱.    
۳۱. نهج‌البلاغه، ترجمه فیض‌الاسلام، خطبه۲۳۴، ج۴، ص۷۹۴.    
۳۲. نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، خطبه۱۹۲، ص۲۹۲.    
۳۳. نهج البلاغه، تصحیح الحسون، خطبه۱۹۲، ص۴۵۹.    
۳۴. نهج البلاغه، ترجمه مکارم شیرازی، خطبه۱۹۲، ص۴۵۴.    
۳۵. بقره/سوره۲، آیه۱۲۵-۱۲۷.    
۳۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۹-۲۰.    
۳۷. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۲۸۹.    
۳۸. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱، ص۴۳۷.    
۳۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۳۸۹.    
۴۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۵۰.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "کعبه"، ج۶، ص۱۱۵.    






جعبه ابزار