• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

آخرالزمان در دین زردشتی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



به واپسین دوران جهان، آخرالزمان گفته می‌شود؛ آخرالزمان در دین زردشتی با منجی نهایی یعنی سوشیانس محقق می شود.



در گاهان (گاتها) که سرودهای خود زردشت است و در آن‌ها اصول عقاید وی را می‌توان یافت، اشاره چندانی به پایان جهان نشده است، اما چنین می‌نماید که در بندی از گاهان
[۱] یسنا، سروده های زردشت، ۴۳، بند ۳.
سخن از مردی است که در آینده می‌آید و راه نجات را می‌یابد. این اشاره محتملاً دال بر اعتقاد زردشت به ظهور مرد نجات‌بخشی در پایان جهان است.

۱.۱ - سوشینت

در گاهان چند بار به واژه سوشینت (سودبخش) بر می‌خوریم که در ادبیات بعدی زردشتی به صورت سوشیانس درآمده و منجی‌ نهایی زردشتی به شمار آمده است و در موردی نیز سخن از دین سوشینت (سودبخش) برمی‌خوریم که در ادبیات بعدی زردشتی به صورت سوشیانس درآمده و منجی نهایی زردشتی به شمار آمده است و در موردی نیز سخن از دین سوشینت
[۲] یسنا، سروده های زردشت، یسنا ۴۵، بند ۱۱.
است.

۱.۲ - فرشوکرتی

واژه فرشوکرتی (کامل سازی = کامل سازی جهان)، در زبان پهلوی فرشگرد، یکی دیگر از اصطلاحاتی است که در گاهان
[۳] یسنا، سروده های زردشت، ۳۰، بند ۹.
بدان اشاره شده و به موضوع آخر جهان مربوط می‌شود، یعنی زمانی که پس از ضعف، و سرانجام نابودی اهریمن و نیروهای اهریمنی، جهان به کمال نخستین خود باز می‌گردد. در اوستای متأخر که حاصل تلفیق عقاید زردشت و باورهای پیش از زمان او و نیز تحولات دین بعدی است، اشارات بیش‌تری به پایان جهان شده است.
[۴] زند بهمن یشت، به کوشش انکلساریا، بمبئی، ۱۹۵۷م.



مطالب مفصل در این باره را در کتابهای پهلوی می‌یابیم که گرچه زمان تدوین نهایی آن‌ها غالباً سده ۳ و ۴ق/۹ و ۱۰م است، مطالب آن‌ها از دورانهای کهن سینه به سینه تا آن زمان رسیده است. براساس این کتابها عمر جهان ۰۰۰، ۱۲ سال است که به ۴ دوره ۰۰۰، ۳ ساله تقسیم می‌شود. دوران اختلاط نیکی و بدی که حاصل آن جهان کنونی است، ۰۰۰، ۶ سال دوم از این دوره را تشکیل می‌دهد که « تاریخ » جهان است.


زردشت در آغاز هزاره ۱۰، یعنی در میانه دوران اختلاط، ظهور کرده است. ظاهراً در دورانهای کهن فقط اعتقاد به یک منجی که در پایان جهان می‌آید، وجود داشته است، اما بعداً این اعتقاد پیدا شده که در اواخر هر هزاره از ۰۰۰، ۳ سال باقی‌مانده از عمر جهان پسری که نطفه او در رحم دختری باکره از نسل زردشت، در هنگام آب‌تنی بسته شده، زاده می‌شود. ظهور او در آغاز هزاره با معجزاتی همراه است و این در زمانی است که نیروی اهریمن و دیوان همار او افزایش یافته و دین و اصول اخلاقی به سستی گراییده است. ایران دستخوش تاخت و تاز اقوام بیگانه شده و بیگانگان بر ایران فرمانروایی یافته‌اند و همه جا دچار جنگهای بزرگ است. از این روست که ظهور منجی لازم می‌نماید تا قدرت دین مجدداً برقرار گردد. نام ۳ پسر زردشت هوشیدر و هوشیدرماه و سوشیانس است.

۳.۱ - منجی اول

در اواخر هزاره ۱۰ هوشیدر متولد می‌شود و درست در آغاز هزاره ۱۱ در ۳۰ سالگی ظهور می‌کند. در هنگام ظهور او خورشید ۱۰ شبانه روز در اوج آسمان، ‌ همان‌گونه که در آغاز خلقت در آن‌جا بود، می‌ایستد و گیاهان به مدت ۳ سال خشک نمی‌شوند، گرگ بسیار بزرگی که قدرت همه گرگها در آن جمع است، پیدا می‌شود که هیچ سلاحی بر آن کارگر نیست، ‌غولها و دیوهای گوناگونی ظاهر می‌شوند که یکی از آن‌ها دیوی است به نام مَلْکوس یا مَرْکوس که سرما و طوفان بزرگی ایجاد می‌کند و موجب می‌شود که مردم و حیوانات بسیاری بر اثر آن از میان بروند. سرانجام دعا و استغاثه مؤمنان این دیو را از میان برمی‌دارد. در پایان سده ۵ از این هزاره ۳/۲ مردم جهان مؤمن و ۳/۱ کافرند. از کسانی که در این زمان به یاری دین زردشتی می‌آیند، بهرام ورجاوند (دارای نیروی معجزه‌آمیز) از نسل کیان است که از کابل یا هندوستان می‌آید. همچنین از کسانی که هوشیدر را یاری می‌کنند، پشوتن پسر گشتاسب است که از جاویدانان به شمار می‌آید و در این زمان برای یاری هوشیدر با سپاهی از کَنْگْدِز (دژی افسانه‌ای در شرق ایران) بیرون می‌آید.
[۵] دینکرد، به کوشش مدن، ص۶۶۶ ـ۶۷۲، بمبئی، ۱۹۱۱م.
[۶] روایات پهلوی، به کوشش دابار، بندهای ۱ تا ۲۱، بمبئی، ۱۹۰۸م.
[۷] زند بهمن یشت، به کوشش انکلساریا، بمبئی، ۱۹۵۷م.
[۸] زند بهمن یشت، به کوشش انکلساریا، بمبئی، ۱۹۵۷م.
[۹] جاماسب‌نامه، به کوشش مِسینا، بند ۲،رم، ۱۹۳۹م.


۳.۲ - منجی دوم

هوشیدرماه، دومین منجی زردشتی، در اواخر هزاره ۱۱ زاده می‌شود و در آغاز هزاره ۱۲ (هزاره ۶ از آغاز اختلاط جهان) در ۳۰ سالگی ظهور می‌کند. خورشید در این هنگام ۲۰ شبانه‌روز در میان اسمان می‌ایستد و ۶ سال گیاهان خشک نمی‌شوند. ظهور اژدهای شگفت‌انگیزی که قدرت همه مارها را در خود دارد، از حوادث این دوران است. حادثه دیگر رها شدن ضحّاک از زندان فریدون است. برای باز به بند کشیدن او گرشاسب که به عقیده زردشتیان، یکی از جاویدانان است، برانگیخته می‌شود و ضحّاک به دست وی کشته می‌شود.
[۱۰] دینکرد، به کوشش مدن، ص۶۷۲ ـ۶۷۴، بمبئی، ۱۹۱۱م.
[۱۱] روایات پهلوی، به کوشش دابار، بندهای ۲۲ـ۳۶، بمبئی، ۱۹۰۸م.
[۱۲] جاماسب‌نامه، به کوشش مِسینا، بند ۴ـ ۸، رم، ۱۹۳۹م.


۳.۳ - منجی سوم

سرانجام در پایان این هزاره سوشیانس، آخرین منجی زردشتی، ظهور می‌کند. خورشید ۳۰ شبانه‌روز در میان آسمان می‌ایستد. جاودانان زردشتی مانند کیخسرو و طوس و گرشاسب به یاری او می‌آیند. نبرد نهایی نیروهای اورمزدی با قدرتهای اهریمنی، که در این زمان بسیار ضعیف شده‌اند، صورت می‌گیرد. هر یک از ایزدان هماورد اهریمنی خود را از میان می‌برد و اورمزد خود اهریمن را شکست می‌دهد. به روایتی او را از راه همان سوراخی که در آغاز خلقت به جهان تاخته بود، به دوزخ یا عالم تاریکی که جای اصلی اوست، می‌فرستد و به روایت دیگر، اهریمن کاملاً از میان می‌رود.


در پایان جهان به جای چشمه‌های آب ، چشمه‌های آتش بیرون می‌آید، باران باز می‌ایستد، کوهها بر زمین فرو می‌ریزند و زمین هموار می‌گردد. این زمان هنگام رستاخیز یعنی برانگیختن مردگان است. وقتی که روان به تن آنان باز آمد و آنان از زمین برخاستند، همه در مجمع ایست واستر گرد می‌آیند. مؤمنان از کافران جدا می‌گردند. آنگاه آتش بزرگی جهان را فرا می‌گیرد و فلزات همه گداخته می‌شوند و مردم باید از آن رود بزرگ گداخته بگذرند، گذر از این سیل گداخته برای مؤمنان مانند گذشتن از رودخانه‌ای از شیر گرم است. کافران با گذشتن از آن، از گناه خود پاک می‌شوند و سرانجام اورمزد مهربان همه کافران را که قبلاً در دوزخ مجازات شده بودند و اکنون با گذر از فلز گداخته پاک شده‌اند، می‌بخشاید و همه به بهشت می‌روند و تا ابد در آن‌جا آسوده از بیم اهریمن به سر می‌برند. سوشیانس با اجرای مراسم «یسنا» که مهم‌ترین آیین دینی زردشتی است، موجب جاودانگی مردمان می‌شود.
[۱۳] دینکرد، به کوشش مدن، ص۶۷۵ ـ۶۷۶، بمبئی، ۱۹۱۱م.
[۱۴] جاماسب‌نامه، به كوشش مِسینا، فصل ۱۷، بند ۹ـ۱۶، رم، ۱۹۳۹م.
[۱۵] روایات پهلوی، به کوشش دابار، فصل ۴۸، بندهای ۳۷ـ۱۰۷، به کوشش دابار، بمبئی، ۱۹۰۸م.
[۱۶] گزیده‌های زادسپرم، به کوشش انکلساریا، فصل ۳۴، بمبئی، ۱۹۶۴م.
[۱۷] گزیده‌های زادسپرم، به کوشش انکلساریا، فصل۳۵، بمبئی، ۱۹۶۴م.



(۱) بندهشن، به کوشش انکلساریا، بمبئی، ۱۹۰۸م.
(۲) پورداود، ابراهیم، سوشیانت، بمبئی، ۱۹۲۷م.
(۴) جاماسب‌نامه، به کوشش مِسینا، رم، ۱۹۳۹م.
(۵) دینکرد، به کوشش مدن، بمبئی، ۱۹۱۱م.
(۶) روایات پهلوی، به کوشش دابار، بمبئی، ۱۹۰۸م.
(۷) زند بهمن یشت، به کوشش انکلساریا، بمبئی، ۱۹۵۷م.
(۸) گزیده‌های زادسپرم، به کوشش انکلساریا، بمبئی، ۱۹۶۴م.
(۹) موله، م ایران باستان، ترجمه ژاله آموزگار، دانشگاه تهران، ۱۳۵۶ش، ص ۱۰۹ـ۱۱۲.
(۱۰) مینوی خرد، ترجمه احمد تفضلی، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۴ش.
(۱۱) یسنا، سروده های زردشت.


۱. یسنا، سروده های زردشت، ۴۳، بند ۳.
۲. یسنا، سروده های زردشت، یسنا ۴۵، بند ۱۱.
۳. یسنا، سروده های زردشت، ۳۰، بند ۹.
۴. زند بهمن یشت، به کوشش انکلساریا، بمبئی، ۱۹۵۷م.
۵. دینکرد، به کوشش مدن، ص۶۶۶ ـ۶۷۲، بمبئی، ۱۹۱۱م.
۶. روایات پهلوی، به کوشش دابار، بندهای ۱ تا ۲۱، بمبئی، ۱۹۰۸م.
۷. زند بهمن یشت، به کوشش انکلساریا، بمبئی، ۱۹۵۷م.
۸. زند بهمن یشت، به کوشش انکلساریا، بمبئی، ۱۹۵۷م.
۹. جاماسب‌نامه، به کوشش مِسینا، بند ۲،رم، ۱۹۳۹م.
۱۰. دینکرد، به کوشش مدن، ص۶۷۲ ـ۶۷۴، بمبئی، ۱۹۱۱م.
۱۱. روایات پهلوی، به کوشش دابار، بندهای ۲۲ـ۳۶، بمبئی، ۱۹۰۸م.
۱۲. جاماسب‌نامه، به کوشش مِسینا، بند ۴ـ ۸، رم، ۱۹۳۹م.
۱۳. دینکرد، به کوشش مدن، ص۶۷۵ ـ۶۷۶، بمبئی، ۱۹۱۱م.
۱۴. جاماسب‌نامه، به كوشش مِسینا، فصل ۱۷، بند ۹ـ۱۶، رم، ۱۹۳۹م.
۱۵. روایات پهلوی، به کوشش دابار، فصل ۴۸، بندهای ۳۷ـ۱۰۷، به کوشش دابار، بمبئی، ۱۹۰۸م.
۱۶. گزیده‌های زادسپرم، به کوشش انکلساریا، فصل ۳۴، بمبئی، ۱۹۶۴م.
۱۷. گزیده‌های زادسپرم، به کوشش انکلساریا، فصل۳۵، بمبئی، ۱۹۶۴م.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «آخرالزمان»، ج۱، ص۱۰۲.    



جعبه ابزار