" قضا " از ریشه "قضی" گرفته شده و به معناى فیصله دادن به کارى است ؛ گفتارى باشد یا فعلی، از خداوند باشد یا از بشر.
این واژه معانی دیگرى دارد که عبارت اند از: انجام دادن کارى و فارغ شدن، عهد کردن، اعلام و خبر دادن، کشتن و میراندن، حکم کردن، مقدر و حتم کردن، اراده و حکم و الزام.( لسان العرب، قاموس قرآن ).
این واژه در قرآن، در تمامى معانى فوق نیز به کار برده شده است .
" قَدَر " ( بر وزن فرس ) و " قَدر " ( بر وزن فلس ) در لغت به معانی: توانایی، قدرت، اندازه گیرى، آماده ساختن، قضا و حکم، تنگ و گرفتن و ... به کار رفته است .
این واژه و مشتقات آن در قرآن کریم به معانى فوق نیز به کار رفته است .
درباره معناى اصطلاحى " قضا و قدر " اشاعره مى گویند:
" قضا " عبارت است از اراده ازلی خدا به اشیا به ترتیبى که هستند.
و " قدر " عبارت است از ایجاد اشیا به قدر، یعنى اندازه و میزان مخصوص و معین.
مانند:
" و ان من شى الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم ؛ و هیچ چیز نیست مگر آن که گنجینه هایش نزد ما است، و جز به اندازه معین از آن پدید نمى آوریم " (حجر،آیه ۲۱). آن گنجینه ها و خزاین اشیا که پیش خدا هست، قضاى اوست . و آن چه به اندازه و مقدار معینى به این جهان مى فرستد قدر و تقدیر او است .
و نیز آیات ۵۱ سوره توبه ؛ ۴۲ سوره انفال ؛ ۳۸ سوره احزاب ؛ ۳۰ سوره دهر و ۲۹ سوره تکویر به مسئله قضا و قدر اشاره دارد.