اشاعره
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مکتب کلامی اشاعره، یکی از
مذاهب کلامی اهل سنت است که در کتب تاریخ و
فرق و مذاهب از آن با اسامی دیگری چون
اشعریه،
اهل تحقیق،
مذهب اوسط و
صفاتیه یاد میشود. این
مکتب توسط
ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری بنیانگذاری شد.
اشاعره
آموزه های معتزلی و
اهل حدیث (دو مکتب کلامی دیگر از اهل سنت) را به طور توأم نفی میکردند و با رد نقش اکتشافی
عقل و پذیرش نقش دفاعی آن، حجتی نسبی برای عقل قائل شدند.
ابوالحسن اشعری از نوادگان
ابوموسی اشعری _ یکی از
صحابه ي پیامبر(ص) و
حَکَم سپاه حضرت علی(ع) در
جنگ صفین _ میباشد.
وی در سال ۲۶۰هجري در بصره متولد شده و در سال ۳۲۴هجري در بغداد درگذشت.
اشعری تا چهل سالگی تحت تعلیم
ابوعلی جبائی اصول و مبانی اعتزال را فراگرفته و معتقد به اندیشه های
معتزله بود. وی در سال ۳۰۰هجري از اندیشه ي معتزله اعلام برائت کرده و مکتب خود را پایه گذاری کرد.
اینکه چرا اشعری از اندیشه ي معتزله برگشت خود پرسشی است که در منابع مختلف به آن پرداخته اند. رویای اشعری،
مناظره های او با جبائی،
و به گفته ي
ابن خلدون اختلاف او با معتزله در موضوع
خلق قرآن از جمله ي این علل است.
اشعری مکتبش را زمانی پایهگذاری کرد که معتزله گرفتار نوعی رکود شده بود، و
خلفای عباسی و حکام، آنان را طرد کرده بودند. همچنین پایگاه توده ای محکم و استواری نداشتند و مردم به آنها با سوء ظن و تردید مینگرستند. چرا که در افکارشان، دوری از
قرآن و
حدیث و نزدیکی به
مفاهیم نظری و کاملا ذهنی
فلسفه ی یونان مشهود و محسوس بود.
ابوالحسن اشعری با دوری از دیدگاه عقلگرایانه و افراطی معتزله درصدد برآمد تا با تمسک به آموزه های دینی، صرفا عقل را در دفاع از آنها بهکار گیرد و جنبه ي مقبولتری به آنها بدهد.
آثار و تالیفات بسیاری برای اشعری نسبت داده شده است.
ابن عساکر در کتاب "
تبین کذب المفتری" شماری از آنها را نام برده است. مهمترین آثار به جای مانده از اشعری عبارتند از ۱-
مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین ۲-
الابانه عن اصول الدیانه ۳-
استحسان الخوض فی علم الکلام ۴-
اللمع
از میان تربیت یافتگان مکتب اشعری
ابوبکر باقلانی( ۴۰۳هـ) و
قاضی عبدالجبار(۴۱۵هـ) از همه مشهورترند. عالمانی همچون
ابن فورک( ۴۰۰هـ)
خطیب بغدادی(۴۶۳هـ)
امام الحرمین جوینی(۴۷۸هـ) و
امام محمد غزالی(۵۰۵هـ) بیشترین نقش را در گسترش
مذهب اشعری بر عهده داشتهاند.
۱- اعتقاد اشاعره در مورد عقل:
اشعری اعتماد و اتکاء مطلق به عقل را جایز ندانسته و معتزله را در این مورد سرزنش میکرد. او در زمینهي اعتماد به عقل جانب میانه را گرفته و مذهب اوسط را اختیار کرد، در این باره
شهرستانی از قول اشعری نقل کرده که:
معرفت خدا به عقل حاصل شود و به
شرع واجب گردد.
۲-
صفات خدا:
از نظر اشاعره
خداوند قدیم است و صفات او یعنی
علم،
قدرت،
اراده،
حیات،
سمع،
بصر و
کلام همه قدیمند و در مجموع
قدمای هشتگانه را تشکیل میدهند.
۳-
رؤیت:
اشاعره معتقدند
خداوند موجود است پس قابل
رؤیت است. اما در عین حال نباید برای خدا
جهت،
مکان،
صورت و... تصور کرد و او را در مقابل خود فرض کنیم.
۴- افعال انسان و
مساله ی کسب:
اشعری معتقد است خداوند خالق افعال است و انسان تنها کسب کننده فعلی است که خداوند آنرا به دست این انسان ایجاد میکند. وی خود معتقد است: «
حقیقت در نزد من این است که معنای اکتساب و کسب کردن، وقوع فعل همراه و هم زمان با
قوه حادث است. پس کسب کننده فعل کسی است که فعل همراه قدرت در او ایجاد شده است.»
۵-
تکلیف مالایطاق (تکلیفی فراتر از قدرت انسان):
به گفته شهرستانی اشعری تکلیف مالایطاق را جایز دانسته است.
یعنی رواست خداوند بنده ای را مامور به امری نماید که از حوزه ي توانایی او خارج است. مثلا انسانی بدون بال امر به پریدن مثل پرندگان شود.
۶-
حسن و قبح اعمال:
اشاعره
ملاک حسن و قبح اعمال را شرع دانسته اند. یعنی هر چیزی که
شارع بدان امر کرده حسن است و هر چه از آن نهی کرده قبیح است.
۷-
ایمان:
از نظر اشعری ایمان
تصدیق به دل است. اما
اقرار به زبان و عمل به
ارکان دین از جمله ي
فروع ایمان است. اشعری می گوید ایمان توفیقی است که خداوند به بنده هايش عنایت میکند و منظور از
توفیق آفریدن قدرت بر
طاعت است.
۸- مرتکب کبیره مومن است یا کافر؟
به اعتقاد اشاعره اگر کسی
گناه کبیره مرتکب شود، نمیتوان او را مومن ندانست اصولا تعین
تکلیف برای چنین مواردی از عهده ي انسان خارج است و باید آنرا به خدا واگذار کرد.
سایت پژوهه