آیت الله فاضل لنکرانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حضرت آیتالله العظمی حاج شیخ محمد فاضل لنکرانی از مراجع شیعه|مراجع بزرگ شیعه در قرن پانزدهم هجری قمری میباشد.
آیتالله محمد فاضل لنکرانی در سال ۱۳۱۰ دیده به جهان گشود. پدر ایشان نه تنها یک روحانی جلیل القدر، که اساسا از محترمترین بزرگان و اساتید حوزه علمیه قم به شمار میرفت. ایشان که از مهاجران قفقاز بود و سالها در مشهد مقدس و حوزه علمیه زنجان به تحصیل و تدریس اشتغال داشت، یک سال بعد از آن که حوزه علمیه قم توسط آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی تأسیس شد وارد قم و حوزه علمیه آن گردید و با یک خانواده مذهبی وصلت نمود. حاصل ازدواج ایشان فرزندانی بود که یکی از ایشان آیتالله محمد فاضل لنکرانی است.
آیتالله محمد فاضل لنکرانی به محض آنکه دوره شش ساله تحصیل ابتدایی را به پایان برد از ادامه تحصیل در مدارس جدید چشم پوشیده به جامعه طلاب علوم دینی پیوست. در آن زمان درست ۱۳ سال از عمرش میگذشت.
ایشان از سن ۱۹ سالگی در درس خارج،
آیتالله بروجردی شرکت کرد و تقریرات دروس ایشان را به
زبان عربی نوشت. با شروع تدریس
علم اصول توسط
امام خمینی (رحمةاللهعلیه)، در درس خارج ایشان شرکت نمود و یک دوره اصول کامل از مباحث الفاظ و مباحث عقلیه را در محضر امام راحل فرا گرفت که حدود هفت سال به طول انجامید. همچنین یک دوره درس
فقه امام را شرکت نمود و حاصل آن بالغ بر چندین جلد کتاب شد.
ایشان در کنار درسهای فقه و اصول، چند سال در درسهای
فلسفه و حکمت
علامه طباطبایی قسمتی از مباحث
منظومه سبزواری و سپس
اسفار ملاصدرا را فرا گرفت. البته در کنار همه اینها در مباحث دیگری چون بحثهای عقیدتی و نیز مباحثی در درس اخلاق شرکت میکرد و از استادان دیگری هم به طور پراکنده بهرهگیری و کسب فیض مینمود.
آیتالله فاضل در سالهای دوم یا سوم تحصیل یعنی در حدود ۱۵- ۱۶ سالگی، ضمن تحصیل در محضر درس بزرگان، به تدریس علوم مختلف به طلاب علوم دینی میپرداخت.
در آن سالهای ۱۵- ۱۶ سالگی عده شاگردانش غالبا به ۷۰- ۸۰ نفر میرسید و هنگامی که به ۱۹ سالگی رسید، دیگر جلسات درسش آن قدر گسترش یافته بود که بیشتر اوقات صدها نفر در محضر درس وی حاضر میشدند، تا جایی که وقتی به تدریس
کفایة الاصول (آخرین کتاب سطح عالی و دشوارترین کتاب آن دوره) میپرداخت قریب ۶۰۰- ۷۰۰ نفر پای درسش مینشستند و چون مطالب آن جلسات بر روی نوار ضبط میشد، هنوز هم آن نوارها مورد مراجعه طلاب جوان و کفایهخوان است. ایشان حدود ۲۵ سال یا بیشتر به تدریس درس خارج فقه و اصول پرداختند.
یکی از مهمترین فرازهای زندگی استاد، زندگی سیاسی و مبارزاتی ایشان است. از همان زمانی که امام خمینی (رحمه الله) مبارزه وسیع و عمیق مذهبی سیاسی خود را آغاز کردند و علیه ظلم و فساد و کفر و استکبار قیام نمودند، استاد نیز به پیروی از معلم کبیر خویش قدم در این راه نهاد و مبارزات سیاسی خود را شروع کرد. استاد که از شاگردان پرشور امام و از معتقدان بی تزلزل و سرسخت ایشان بود، از همان ابتدا قدم به قدم به دنبال امام، راه میسپرد. این مبارزات، هم به صورت فردی و هم به عنوان عضوی از اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم|جامعه مدرسین حوزه علمیه که در آن زمان فعالیت چشمگیر و پرثمری داشت صورت میگرفت، و به همین جهت، از همان آغاز، مساله اتحاد و اتفاق و یکپارچگی و وحدت کلمه یعنی همان چیز که رمز مهم پیروزی انقلاب اسلامی به شمار میرفت در مبارزات استاد، نقش اساسی و تعیین کنندهای داشت.
در ارتباط با همین فعالیتها و مبارزات بود که بارها از طرف رژیم سفاک حاکم دستگیر شد، بارها به بازجوییهای بیدادگرانه فراخوانده شد، بارها طعم زندان و شکنجه دژخیمان ساواک را چشید و سرانجام نیز به بد آب و هواترین نقاط کشور تبعید شد. نخستین تبعیدگاه وی بندر لنگه بود که اوج گرمای تابستان به آنجا فرستاده شد. استاد حدود چهار ماه را در آن منطقه نفس بر، در گرمای سوزان و شرجی خفقان آور آن سپری کرد، چهار ماهی که به قول خود استاد، میتوان گفت به اندازه تحمل ۴۰ سال رنج و ناراحتی و مرارت بود. سپس استاد را به منطقه کویری یزد تبعید کردند و دو سال و نیم نیز از عمر شریف وی در اقامت اجباری آنجا سپری شد. در این دو سال و نیم، چنان سختیها و مصایبی را از سرگذراند که عبارت «غیر قابل توصیف» نیز برای آن کم است.
اما استاد از این دوره تبعید نیز به نیکوترین وجه استفاده کرد، یعنی علاوه بر تحقیقات علمی و تالیفات و نگارشهای با ارزشی که در آن خلوت رنج آلود داشت، کار برخوردهای پرثمری ترتیب داده و با روشنگری و بیدار سازی مردم، آنان را در مسیر مبارزات امام راحل قرار میدادند، به طوری که در روزهای اوج انقلاب، مردم یزد از جمله پیشتازترین مبارزان شهید پروری بودند که با مشت خالی به جنگ توپ و تانک و گلوله رفتند و با نثار صدها شهید، دلاورانه در این راه ایستادگی کردند و گامهای بلند و مؤثری در راه پیروزی انقلاب برداشتند.
سرانجام دوره تبعید تمام شد، همان طور که دوره ظلم و کفر و استکبار هم تمام شد. فسق و فجور و خفقان رفت و پاکی و آرامش و آزادی آمد. ظلمات کفر ناپدید شد و آفتاب درخشان و هستی بخش اسلام از پشت ابرها بیرون آمد و تابیدن گرفت، آفتابی که میرود تا سراسر عالم را در طیف رنگارنگ روشنایی دلپذیرش، رنگ و جلوهای دیگر دهد.
اما چه ما که امروز از نور و گرمای این آفتاب عالمتاب برخورداریم، و چه آنهایی که در آیندهای نه چندان دور شکوه این درخشش را درخواهند یافت، هرگز نباید فراموش کنیم که مردانی چون استاد، در کنار زدن آن ابرهای تیره از مقابل آفتاب حقیقت نقش بزرگی داشتند.
حمایت همه جانبه از امام خمینی (قدس سره) در مقاطع مختلف تاریخ:
استاد از ابتدای نهضت امام خمینی (رحمه الله) تا مراحل مختلف شکل گیری انقلاب اسلامی ایران به رهبری آن بزرگ مرد تاریخ معاصر در همه جا و همه حال از امام راحل حمایت بی دریغ داشتهاند و هیچ گاه رهبر و مقتدای خود را فراموش نکردهاند و هر آنچه را که در توان داشتهاند خالصانه و مخلصانه در اختیارشان قرار دادهاند.
گفتنی است حمایت از امام خمینی (قدس سره) در دوران پس از انقلاب اسلامی امری آسان و کاری سهل و افتخارآمیز بوده است. هنر آن بود و هنر آن است که امام و راه امام قبل از انفجار نور مورد حمایت قرار گیرد.
آری، روزهای سخت و نفس بر دوران خفقان پهلوی که بیشترین یاران نهضت را به ستوه و انزوا و ضعف و زبونی میکشانید نه تنها در آیتالله فاضل تردید و ضعف و انزوا پدید نیاورده بود، بلکه با تمام قوا در سنگرداری از نهضت و پیشوای آن ثابت، استوار و پیشقدم بوده است.
در این مقال، یکی از فرازهای تاریخ نهضت را جهت اثبات ادعای خود ذیلا یادآور میشویم.
گواهی مرجعیت عام برای حضرت امام خمینی (رحمه الله) در مقطعی از تاریخ نهضت اسلامی که هنوز افقهای روشن در برابر دیدگان نگران امت اسلامی قرار نداشت و هنوز مشخص نبود که نهایتا کاروان به راه افتاده از آرزوهای دیر و دور به منزل خواهد رسید یا نه، همگامی با افت و خیزهای نهضت، درایت و شجاعت ویژهای را میطلبید که میتوانستی فقط در مردان مرد سراغ بگیری. تلاش این بزرگمردان اگر چه از ژرف اندیشی آنان حکایت داشت و از اعتماد اعتقادی مایه میگرفت که به راه و به روش خود پیدا کرده بودند، اما به هر حال چون در فضایی از سایه و ابهام و تردید صورت میپذیرفت حقا در خور تامل مینمود، از جمله هنگامی که رژیم شاه عزم خود را جزم کرده بود تا به حذف فیزیکی حضرت امام (رحمه الله) نهال نهضت دینی را از ریشه قطع کند.
گروهی از عالمان دین شجاعانه راه را بر این عزم شوم بستند و ضمن انتشار اعلامیهها و فتاوی گوناگونی نظر فقهی خویش را به اطلاع امم اسلامی و نیز به حاکمان عصر رسانیدند.
اینک برای آمادگی و روشن شدن ذهن خواننده ناگزیر از تدارک سابقهای است که به کوتاهی توضیح میدهد.
کارگردانان اردوی طاغوت در سایه طوفانی که از قیام پانزده خرداد|قیام ۱۵ خرداد برخاسته بود در نظر داشتند که از هر چیزی در خصوص حذف رهبری قیام فروگذار ننمایند اعم از حبس و تبعید و حصر و تحدید، اما در همان حال بیم آن داشتند که اگر در عملیات قلع و قمع ظالمانه خود با دیوار مرجعیت عامه برخوردی داشته باشند مشکلات بیشتری در پیش رو خواهند داشت چه اینکه در آن مقطع تاریخی سنت و سیرت اجتماعی بر مصونیت مراجع قرار داشت، و هیچکس به خود اجازه نمیداد متون آنان و یا حق سؤال و جواب از آنان را داشته باشد، ولی رژیم سفاک به خیال خودش تصور میکرد به دلیل فاصله کوتاه رحلت آیة الله العظمی بروجردی با واقعه ۱۵ خرداد هنوز مرجعیت تثبیت نشده، به هر حال زمینه آن سان که شاید مهیا نبود تا عوامل رژیم در برخورد با رهبری قیام شکوه و عظمت شان مرجع را ملموسا درک نمایند و درست در همین گیر و دار عدهای از اساتید و فضلای حوزه علمیه قم دست به یک نظر خواهی زدند تا عقیده استادان بزرگ حوزه و فضلای عصر را در باب مرجعیت عامه آیتالله امام خمینی جویا شوند؟ باید دانست که در آن برهه از تاریخ هر گونه اظهار نظر مثبتی نسبت به رهبری قیام حمایت از وی تلقی میشد و اظهار نظر کننده را بی تردید به اردوی مخالفان شاه سوق میداد، تا چه رسد به این که او را مرجع مسلم و زعیم بی منازع شیعه نیز به حساب آورند، لیکن استاد آیتالله فاضل لنکرانی جزء اولین کسانی بودند که به نظر خواهی محصلان حوزه پاسخ مثبت دادند و نظر خود را در خصوص مرجعیت امام (رحمه الله) با این عبارت اعلام داشتند:
«صلاحیت علمی و تقوایی حضرت مستطاب آیتالله العظمی آقای خمینی مد ظله العالی برای مقام شامخ مرجعیت تقلید و حفاظت از حوزه اسلامی و حمایت مسلمین محرز و بدون تردید است.» و در نهایت مجموعه این اعلام نظرها وقتی در سطح وسیعی انتشار یافت باعث گردید که تیغ آخته حکام جور اگر چه بالا رفته بود، اما فرود نیامد و اگر آمد بنیاد بیداد خود را نشانه گرفت لا غیر.
برای آنان که احیانا با مسیر دور و دشوار سفر از طلبگی تا مرجعیت آشنایی زیادی ندارند باید توضیح داده شود که پیمودن این وادی صعب و سخت یعنی سفر از سنگ به لعل یعنی گذر از قطره به دریا یعنی عبور از حضیض بدایت به اوج نهایت، یعنی رنجی عظیم را بر تن خویش هموار کردن، پس مرجعیت آخرین مرحله و بلندترین قله توفیقات حوزوی است.
از گروه انبوه پیمایندگان طریق تحقیق و طلب، که علی القاعده میبایست از عهده گسستن هفتاد و هفت زنجیر دست و پاگیر طلبگی به درآیند، عاقبت الامر با تمامی جهد و جهادی که مصروف رسیدن مینمایند، این سیمرغ بخت آحاد انگشت شماری است که در برابر آینه قاف قرار میگیرد، و مرجعیت یعنی نیل به قله قاف پژوهش و دانش.
با چنین درآمدی اینک به نقل بیانیه جامعه روحانیت میپردازیم که در آن استاد آیتالله فاضل در شمار دیگر اعاظم به عنوان مرجع اعلام و معرفی میشوند و چون متن بیانیه در واقع روشنگری زوایای تاریک کار را نیز متعهد شده است ضرورتی نخواهد داشت که چیزی بر آن همه بیفزاییم:
«تاریخ، تمدن و تعالی را در عرصه زندگی امت اسلامی، مدیون و مرهون تلاشهای والا و همتهای بالای مردانی میداند که از مسند «اندیشه» و «بصیرت» میراث فرهنگی و معرفتی خوش را به عنوان دستمایهای گرانبها گرامی داشتند و علاوه بر پاسداری و حفظ آن، به کارگیری تواناییها و سرمایه گذاریهای بسیار در تقویت و توسعه میراث معنوی خود، نقش مؤثری را ایفاء کرد.
معماران علوم الهی در هر دورهای با نیازمندیهای نو پیدا و عرصه پرسشهای نو آشنا، اندیشههای خویش را در معرض تضارب آراء قرار داده و عرصه فکر و فرهنگ معارف دینی را بالنده تر ساخته و با ابتکار و ابداع، دایرة المعارفهای عظیمی را در رشتههای مختلف تفسیر، کلام، فلسفه و فقه از خود به یادگار گذاشته و راه را برای نسلهای آینده هموار نمودهاند.
تاریخ جهاد و اجتهاد شیعی، نام مردانی را به ثبت رسانده که پیامبروار زره زهد بر تن و خود سرافرازی بر سر و شمشیر اندیشه و منطق بر لب گرفته تا از آرمانهای والای ولایت علوم، در میدان جنگ اندیشهها پاسداری کنند. ما این جهاد شکوهمند را در همه سنگرهای علمی، اعم از علم کلام|کلام و حکمت، علم رجال|رجال و علم درایه|درایت، تفسیر و فقاهت مشاهده میکنیم، ولی این جهاد در میدان «فقه» و «اصول فقه|اصول» از شکوه و عظمت بیشتری برخوردار است، زیرا این نکته خود رمز و رازی دارد که توضیح مفصل آن در این مقال مجمل نگنجد و فقط به مقدار نیاز، توضیحی مختصر را ضروری میدانیم:
از جمله مطالبی را که میتوان بیان داشت این است که با شروع دوران غیبت کبرای حضرت بقیة الله الاعظم، حجة بن الحسن المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ارواحنا فداه و عدم دسترسی عموم مردم به طور طبیعی به امام معصوم علیهالسّلام مسئولیت احکام و مقررات الهی و رهبری و هدایت امت، به فقهای جامع الشرایط واگذار گردید و از آن تاریخ به بعد تلاش گستردهای برای فهم شریعت از منابع قرآن|کتاب و سنت و اجماع و عقل آغاز شد.
با شروع دوران غیبت کبری، فقه در بستر زمان، در هر دورهای با مناسبات و روابط اجتماعی ویژهای برخورد میکرد و براساس اینکه مناسباتی در روابط اجتماعی، نیازمندیها و مقررات خاصی را به وجود میآورد، فقها نیز در معرض پاسخگویی به نیازهای جامعه و امت اسلامی قرار گرفتند.
بر اساس تکلیفی که از ناحیه مقدسه، بر دوش فقها و علمای دین گذاشته شده بود باید از سرچشمه منابع اسلامی، با روشها و شیوههای استنباط، «حکم الله» را استخراج و نیازمندیهای فکری و دینی جامعه اسلامی را تامین کنند، این بود که فقیه در برخورد با «حوادث واقعه» باید در اقیانوس قرآن و سنت غوطه ور گردد و با چراغ پرفروغ عقل و بهره گیری از «اجماع» و دریافتهای فقها، گوهر گرانبهای حکم الله را بیرون آورد.
به خاطر چنین شرایطی بوده است که افق فقاهت را خورشید اندیشه مردانی منور کرده که آثار گران سنگ و جاودانه شان چون «المبسوط|مبسوط»، «شرایع الاسلام»، «نهایه الاحکام»، «جامع المقاصد»، «جواهر الکلام» و «مکاسب محرمه|مکاسب»، حوزههای علمیه را ذخیرهای گرانبها و اندیشمندان را مشعلی فرا راه است.
آن شخصیتی که در چنین جایگاهی قرار میگیرد، مرجع و پاسخگوی نیازهای فکری و دینی امت اسلامی است و ما آنان را به هدایت و معرفی معصومان سلاماللهعلیهم اجمعین به عنوان «حصون الاسلام»، «ورثة الانبیاء» و «امناء الرسول» میشناسیم، چرا که دژهای دین و دیانت را پاسدار و پیام آوران ذات احدیت را میراث دار و رسولان را امانتدارند و لذا مرجعیت در طول دوران غیبت همیشه محور هدایت بوده است و نیز سنگینی و حساسیت موضوع وقتی مشخص میشود که به سخن ارزشمند فقیه فرزانه حضرت امام خمینی (قدس سره) میاندیشیم که در معرفی و نقش زندگی ساز فقه میفرماید: «. . فقه، تئوری اداره جامعه از گهواره تا گور است.» علاوه بر مطالب یاد شده، نقش سازنده و احیاگر مرجعیت در برخورد با جریانهای سیاسی و ستمگران حاکم، مبارزه با کجرویها و بدعت|بدعتها، مقابله با دسیسهبازان و استعمارگران در دوران حساس تاریخ، از هر جهت قابل تحلیل و توجه است، بویژه در دوران ما که همگی شاهد عظمت و قدرت مرجعیت شیعه در به وجود آوردن انقلاب عظیم اسلامی ایران بودهایم. انقلابی که با هدایت و رهبری مرجعی بزرگ و فقیهی فرزانه به وجود آمد و توانایی فقه و فقاهت را در ابعاد مختلف به نمایش گذاشت و نظام مقدس اسلامی، یعنی نظام ولایت و امامت را طراحی و پیاده کرد.
امروز نظام اسلامی با مایههای بالای انسانی و الهی خود علاوه بر این که در نظام سیاسی بین المللی، جایگاه بلندی را کسب کرده، تکیه گاه و مایه امیدی برای همه مضطربان و آزادی خواهان گردیده است و بدون جهت نیست که این روزها بوقهای تبلیغاتی مستکبران جهانی به تجزیه و تحلیل مرجعیت پرداخته و در قالب دایگانی مهربان تر از مادر برای جهان تشیع دل میسوزانند و مرجع تقلید معرفی میکنند.
در چنین شرایطی حساس که دشمنان سوگند خورده و سیاه دل ما و در پیشاپیش آنان آمریکای جهانخوار با همه دنیایشان برابر دین و انقلاب اسلامی ما ایستادهاند تا دستاوردهای مرجعیت و امامت شیعی را به آتش خشم خویش بسوزانند، ما باید با تمام تواناییهای دینی و انقلابی خویش، رو به روی آنان بایستیم تا در نهایت این انقلاب را به صاحب اصلیاش حضرت مهدی علیهالسّلام تحویل دهیم.
شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز تهران، با توجه به ریشههای تاریخی و اعتقادات عمیق مردمی و نقش سازنده و بنیادین مرجعیت، به دنبال وخامت وضع جسمانی مرجع عالیقدر جهان تشیع، شیخ الفقهاء و المجتهدین محمدعلی اراکی|حضرت آیتالله العظمی اراکی رضوان الله تعالی علیه، جلسات متعددی را تشکیل داده و نیز در نشست چند ساعته خود پس از رحلت آن بزرگوار، موضوع مرجعیت و تقلید را در دستور کار خویش قرار داد و با بررسی همه جوانب و در نظر گرفتن مصالح امت اسلامی و بررسی معیارها و ملاکهای شرعی بویژه اعتقاد به اصل ولایت فقیه و تاکید بر حفظ دستاوردهای انقلاب و آرمانهای متعالی امام خمینی (قدس سره) و سپس تطبیق آن معیارها با مصادیق و نمونهها با عنایت خداوند متعال، به نقطهای مشخص و روشن برای اعلام مواضع دست یافت.
چنین تلاشی بر مبنای چند مسئله مهم شکل گرفته است که به طور مختصر به عرض امت اسلامی میرسانیم:
دشمنان انقلاب اسلامی برای درهم شکستن نظام ولایت فقیه، چشمان پلید خود را به زمان ارتحال حضرت امام خمینی (قدس سره) دوخته و تحلیلشان بر این پایه استوار بود که با از میان رفتن محوریت انقلاب، قدرت میان مراجع، تقسیم و سپس تضعیف خواهد شد، ولی این امید شیطانی آنان با حمایت جدید آیات عظام چون اراکی و سید محمد رضا گلپایگانی|گلپایگانی از ولایت و امامت سید علی خامنه ای|حضرت آیتالله خامنهای دامت برکاته به یاس مبدل شد. آنان از شیطنت دست برنداشته و پس از رحلت این دو مرجع بزرگوار، همچنان راه گذشته را ادامه میدهند تا از این طریق بتوانند به محوریت نظام که امامت و ولایت فقیه باشد، لطمه وارد آورند.
در مراجعهها و درخواستهای مکرر مردم متدین بود که از روحانیت میخواستند تا با معرفی شخصیتهای فقهی و علمی که بتوانند مجاری امور و احکام خویش را به دست با کفایت آنان بسپارند، آنها را در امر مهم تقلید یاری کند.
وظیفهای که روحانیت در این مواقع بر عهده دارد، موجب گردید تا همانند گذشته به ندای مردم شریف و معتقد پاسخ مثبت داده و آنان را در این مورد مدد کار باشند، بدین نحو که فقهایی معرفی شوند تا «وقایع سالفه» را تجربهای برای «حوادث واقعه» قرار داده و با در اختیار گرفتن مجاری امور و احکام مصداق بارز «صائنا لنفسه، حافظا لدینه مخالفا لهواه و مطیعا لامر مولاه» باشند.
با توجه به مطالب یاد شده، جامعه روحانیت مبارز تهران با احترام و اکرام نسبت به همه شخصیتهای فقهی، بویژه علما، مدرسین و استوانههای علمی حوزه علیمه قم و همچنین با عرض تسلیت به مناسب رحلت جانگداز فقیه ربانی و عالم صمدانی حضرت آیتالله العظمی حاج شیخ محمد علی اراکی رضوان الله تعالی علیه و درخواست علو درجات برای فقها و مراجع عالی قدری که بار سنگین مرجعیت را بر دوش جان کشیدند و پس از ایفای مسئولیت الهی خویش چشم از جهان فرو بستند، خصوصا بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی (قدس سره) و طول عمر و سلامت برای رهبری عظیم الشان انقلاب اسلامی که پرچم پرافتخار امامت و ولایت را با همه توان بر افراشته، اسامی آیات عظام و فقهای والا مقامی که تقلید از آن بزرگواران جایز و عمل به فتوای آنان صحیح و برائت ذمه|مبرءالذمه است اعلام میدارد:
- حضرت آیتالله حاج سید علی خامنهای- حضرت آیتالله حاج محمد فاضل لنکرانی- حضرت آیتالله حاج میرزا جواد آقا تبریزی گفتنی است که هر سه نفر از این آیات عظام، تقلید از میت|تقلید بر مجتهد میت را جایز میدانند و همچنین افرادی که احیانا به بخشی از فتاوای مرجع تقلیدشان دسترسی نداشته باشند، میتوانند طبق فتوای مجتهد میت، مثلا مانند امام خمینی (قدس سره)، عمل نموده و نگرانی برای عدم انتشار رساله علمیه نداشته باشند.
و السلام علی عباد الله الصالحین، جامعه مبارز تهران (۱۰/ ۹/ ۷۳)» یادآوری میشود، این بیانیه در بیشتر جراید روز ۱۲ آذر ۷۳ و همزمان در سراسر کشور انتشار یافته بود.
در این برهه از زمان، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم هم، همگام با جامعه مبارز تهران بیانیهای انتشار دادهاند که در آن هم استاد آیتالله فاضل یکی از مراجع جامع الشرایط و از افراد جایز التقلید معرفی شده است.
در این بیانه همان گونه که از متن آن پیداست استاد آیتالله فاضل در ردیف اولین فرد مجتهدین جامع الشرایط شناخته شده است. اینک متن کامل آن را ذیلا میآوریم:
«بسم الله الرحمن الرحیم موضوع مرجعیت از اعظم مسائلی است که نمیتواند از مصالح مسلمین و استقلال و عظمت آنان جدا و منفک باشد و یا بدون توجه به دسیسهها و توطئههای کفر و استکبار بر ضد اسلام مورد بررسی و امعان نظر قرار گیرد.
لذا جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در جلسات متعدد این موضوع را مورد بحث و تبادل نظر قرار داد تا اینکه در جلسه مورخ جمعه ۱۰/ ۹/ ۷۳ به این نتیجه رسید که حضرات آیات آقایانی که ذیلا نامشان یاد میشود واجد شرایط مرجعیت میباشند و تقلید از هر کدام آنان جایز است. (و الله العالم) ۱. حضرت آیتالله حاج شیخ محمد فاضل لنکرانی ۲. حضرت آیتالله حاج شیخ محمد تقی بهجت ۳. حضرت آیتالله حاج سید علی خامنهای (مقام معظم رهبری) ۴. حضرت آیتالله حاج شیخ حسین وحید خراسانی ۵. حضرت آیتالله حاج شیخ جواد تبریزی ۶. حضرت آیتالله حاج سید موسی شبیری زنجانی ۷. حضرت آیتالله حاج شیخ ناصر مکارم شیرازی (دامت برکاتهم).
دیدگاه بزرگان در مورد مرجعیت ایشان - مرحوم آیة الله العظمی بروجردی بعد از اینکه کتاب نهایة التقریر که تقریرات بحث صلاه ایشان است توسط آیة الله العظمی فاضل لنکرانی نوشته شد، تصریح به اجتهاد ایشان در سن ۲۵ سالگی نمودند.
- مرحوم آیة الله العظمی سید مصطفی خوانساری که خود از اکابر و بزرگان حوزه بودند در اواخر حیات آیة الله العظمی گلپایگانی تصریح به اعلمیت معظم له نموده و به بسیاری از بزرگان در مساله تقلید فرمودند که به ایشان مراجعه نمایید.
- مرحوم آیة الله تقدیری که از مدرسین بحث خارج در حوزه علمیه ولی عصر خوانسار بودند معتقد به اعلمیت ایشان بودند.
- آیة الله آقای اهری که امروزه یکی از بزرگان علماء تبریز است و از شاگردان بزرگ آیة الله بروجردی است معتقد به اعلمیت معظم له است.
- موجب آنچه که برای ما نقل شده آقای دکتر سید عبدالهادی الفضلی که از بزرگان علماء حجاز است قائل به اعلمیت ایشان است.
- جناب مستطاب آقای حاج شیخ حسین مؤید که از مدرسین کتب خارج از حوزه علمیه قم|حوزه قم هستند معتقد به اعلمیت معظم له است.
- جامعه محترم مدرسین حوزه معظم له را با اکثریت آراء به عنوان اولین نفر معرفی نموده است. برخی از اعضاء جامعه مانند میرزا علی مشکینی|آیة الله مشکینی و سید محسن خرازی|آیة الله خرازی تصریح نمودند که ذکر اسامی در اعلامیه به ترتیب آراء میباشد و اکثریت آراء خود یکی از قرائن برای ترجیح میباشد.
از همان زمان که در ماجرای سقیفه بنی ساعده، حکومت و خلافت راستین و بر حق از علی علیهالسّلام سلب شد و دیگران دست به غصب آن زدند، شکل و صورت و رسم و راه حکومت دگرگون شد. اگر قرار بود که حکومت و خلافت واقعی اسلام، ارائه راه راستین پیامبر گرامی باشد، از آن پس و با آن غصب حق و مسخ حقیقت که در سقیفه رخ داد، حکومت و خلافت مسیری دیگر در پیش گرفت و به همان راهی رفت که امروزه همه دردمندان و صاحبان درد دین و مذهب در سراسر جهان از آن آگاه و مطلعند. از همان زمان، حکومت به دست کسانی افتاد که شایسته حکومت نبودند و آنهایی که سزاوار حکومت بوده و کسوت خلافت بر قامت آنها برازنده بوده از پهنه حکومت و کشورداری کنار گذاشته شدند.
طبیعی است که وقتی معصومین به این بلا دچار آیند، دیگر ادامه دهندگان راه آنها شرایط بهتر و برتر به دست نخواهند آورد.
به این گونه، همواره در طول تاریخ، حکومت و بالطبع قدرتها و امکانات ناشی از آن در دست ائمه ظلم و کفر قرار داشت و ادامه دهندگان راه رسول خدا|رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و علی علیهالسّلام و امام حسین|حسین علیهالسّلام جز سکون و انزوا چارهای نداشتند.
اما، رفته رفته تاریخ در این وضع دگرگونیهایی ایجاد کرد. به این معنی که اگر حکومت ظاهری و سیاستگری و سیاستگذاری در دست پیشوایان ظلم و ستم بود، اما در عوض حکومت دینی و حکومت مذهبی|مذهبی جامعه به دست مراجع بزرگواری افتاد که در هر جامعهای هزارها و میلیونها پیرو و مقلد مؤمن داشتند.
به دیگر سخن، اگر در طول تاریخ پادشاهان و امرا بر لشکریان و مزدبگیران خود حکومت داشتند و تعداد آنها بسیار اندک بود، در عوض مراجع و بزرگان روحانی بر قلب و روح و جان میلیونها انسانی حکومت و اقتدار داشتند که شمارشان از صدها هزار نفر و میلیونها نفر نیز میگذشت.
کم کم، در طول تاریخ اوضاعی پیش آمد که امرا و پادشاهان و فرمانروایان کشورها در مقابل قدرت روز افزون علمای اسلامی بویژه مراجع تقلید شیعیان، ناچار به عقب نشینی شدند و ترجیح دادند که حکومت مذهبی مردم را به کف با کفایت همین گروه بسپارند.
بر این اساس، در ممالک اسلامی و بویژه در کشور ایران همواره دو قدرت، دو مرکز تصمیمگیری و دو مرجع مستقل برای مردم وجود داشت. یکی که ضعیف تر و دامنه فعالیتش محدودتر بود، همان امرا و پادشاهان بودند و دیگری که در حیطه وسیعتر و دامنه دارتری حکومت راستین و معنوی داشت و بر جان و قلب مردم فرمانروایی میکرد، عبارت بود از علما و بویژه مراجع بزرگوار تقلید.
مطالعه و بررسیهای ژرف تاریخی، نشان میدهد که امرا و پادشاهان تنها در مسائل کشورداری و لشکرکشیها بود که صاحب قدرت و مرجع تصمیم گیری بودند، تازه در این مورد نیز تنها زمانی موفق میشدند و میتوانستند گروههایی از مردم را زیر پرچم کشور گرد آوردند و به جنگ پادشاهی یا به مدافعه و مقابله با پادشاهی دیگر بروند که نظر موافق علما و بویژه مراجع تقلید شیعه را جلب کنند و از آنان حکمی یا فتوایی به دست آورند و با تکیه بر آن مردم را زیر یک پرچم گرد آورند، و گر نه اگر جنگ و لشکرکشی پادشاهی مورد تایید عالم و مرجعی نبود، امکان نداشت که پادشاه بتواند سپاهی مناسب و لازم برای آن لشکرکشی یا مدافعه فراهم آورد. این نکته را نیز باید یادآور شویم که مراجع و علماء به شهادت تاریخ تنها موقعی این اجازه را میدادند که کیان اسلام و کشور اسلامی در خطر بود.
توجه داشتن به چنین قدرتی در طول تاریخ، نشان میدهد که علمای اسلام و بالاخص مراجع تقلید از دیرباز قدرت عظیم معنوی و روحی مردم جامعه را در دست داشتند و قادر بودند که در هر زمان و شرایطی، از این قدرت متراکم به نحو احسن استفاده کنند.
بر این اساس از همان زمانهای دور و دیر علما و بویژه مراجع علاوه بر پاسداری از حریم مقدس اسلام و ترویج دین و تعظیم شعائر مذهبی و پاسخگویی به مسائل و مشکلات دینی و مذهبی مردم و بیان احکام الهی و توضیح و تشریح ابعاد و زوایای هر یک، از قدرت بزرگ دیگری نیز برخوردار بودند که از این قدرت، هیچ امیر و پادشاهی سهمی و نصیبی نبرده بود. این قدرت عبارت بود از این که علما و مراجع، گذشته از تمام مسئولیتهای بزرگ و شگرف خود همواره مرجع و ملجا تظلمات و گرفتاریهای مادی و معنوی مردم و مقلدان خود نیز به شمار میرفتهاند.
مردم مسلمان و بویژه شیعیان مؤمن و معتقد به خاطر احترام و قداستی که برای علما و مراجع قائل بودند، هر گاه مورد ظلم و تعدی قرار میگرفتند یا با مشکل و مسئلهای مواجه میشدند یا از کسی گله و شکایتی داشتند یا حقی از حقوقشان پایمال میشد، یکسره به سراغ علما و مراجع میرفتند و معمولا با یک کلام و حتی با یک کلمه که از دهان آن مرجع بیرون میآمد، مشکل شخص شاکی حل میشد و شخص مورد شکایت با شرمساری و اطاعت بی چون و چرا، آنچه را که مرجع تقلید گفته بود، انجام میداد و رضایت شاکی را در حضور مرجع کسب میکرد.
گذشته از اینها، هرگاه یک مسلمان مؤمن از نظر مالی و مادی هم در تنگنا قرار میگرفت، نخستین و مهمترین و کارسازترین جایی که میشناخت، منزل عالم و روحانی شهر و به خصوص مرجع تقلید شیعیان بود که خود را با درد و اندوه به آنجا میرسانید و دقایقی بعد شادمان و راضی بیرون میآمد، زیرا که با یک اشاره عالم روحانی یا مرجع مذهبی، مشکل او حل میشد.
اکنون به پیروی از این سنت حسنه، در زمان ما نیز، در بیت آیتالله فاضل، همه وقت و در هر شرایطی به روی همه مردم باز است و هم اینک همه روزه، جمع کثیری از مستمندان و دردمندان جامعه، خانه ایشان را به عنوان پناهگاه جان و دل خود انتخاب کرده و بدان سو میروند و هیچ گاه نیز نا امید و دست خالی بر نمیگردند، زیرا آیتالله فاضل به محض آن که صداقت و حقانیت شخص مراجعه کننده را تشخیص دهد، که غالبا هم درست تشخیص میدهد و شیادان را از مستمندان واقعی جدا میکند، بلا فاصله در حد توان و امکاناتی که دارد، مراجعه کننده را مورد عنایت قرار میدهد و با حل مشکل او، از خانه خود راضی و شادمان روانه اش میکند. آری، خانه این بزرگان به عنوان نشانه و آیتی از خانه رسول گرامی و ائمه اطهار، ملجا و امید درماندگان است.
اگر این است و جز این نیست که وجود امام در مجموعه آفرینش منبعث از عنایت الهی است و در پرتو مقام امامت است که امت از زشتیها و کردارهای ناپسندی که در شریعت نهی شده است، دوری میگزینند و اگر این است و جز این نیست که بقای شریعت نبوی منوط به تاسیس ارجمند امامت خواهد بود و در پرتو وجود امام است که مشکلات و گرههای ابهام در غوامض مسائل اسلامی گشوده میشود، نگهداری شأن و شرف امامت امری خواهد بود مسلم و محترم. بر این اساس وقتی در شوال ۱۴۱۸ دولت سعودی به تخریب قبور ائمه بقیع اقدام کرد، حساسیت جهان تشیع را علیه خویش برانگیخت.
لازم به یادآوری است که گفته شود «جنة البقیع»، مشهورترین و قدیمیترین قبرستان اسلامی از زمان حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم تا عصر حاضر واقع در انتهای جنوب شرقی مدینه است که به فاصله کمی از مسجد النبی و بقعه مطهر حضرت پیغمبر در خارج از دیوار قدیمی مدینه که امروزه در وسط شهر قرار دارد. نخستین صحابی رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم از انصار که در بقیع به خاک سپرده شد اسعد بن زراره خزرجی، قدیم الاسلام بود، بعد از دفن وی حضرت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم دستور دادند که زمین آن وادی از خار و بوتههای هرز سترده شود و به مسلمانان ساکن مدینه اختصاص یابد و عثمان بن مظعون برادر رضاعی پیامبر از مهاجرین نیز در بقیع دفن گردید.
اضافه میشود که چهار تن از ائمه شیعه یعنی حضرت امام حسن، امام زینالعابدین ، امام محمد باقر و امام جعفر صادق علیهمالسّلام و نیز عباس بن عبدالمطلب|عباس عموی پیغمبر به اضافه تمام زوجات پیامبر|زوجات حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به استثنای حضرت خدیجه در بقیع دفن شدهاند، به علاوه گفته میشود که بالغ بر ده هزار صحابی رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در همین گورستان به خاک سپرده شدهاند و وجود مبارک پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بارها و بارها برای تشییع و نماز میت و دفن جنازههای خویشان و صحابه به این قبرستان میرفتهاند. از این رواست که بقیع همواره طرف توجه و عنایت خاص اهل تشیع و دیگر مسلمانان بوده است. با این اوصاف خشم و خروش شیعیان در قضیه تخریب جنة البقیع بجا و سزاوار و بحق خواهد بود.
حضرت آیتالله فاضل در قضیه موصوف واکنشهای عملی و سریعی از خود نشان دادند که در زمان وقوع حادثه به اطلاع مردم رسید تا جایی که حتی یک سال پس از حادثه مولمه تخریب، معظم له درباره تعطیل حوزه درس خود یک بار دیگر افکار مسلمانان را متوجه شناعت و قباحت مسئله نمودند.
متن بیانیه ایشان در روزنامه جمهوری اسلامی و در تاریخ پنجم بهمن ۱۳۷۷ این گونه آمده است:
«هشتم شوال المکرم مصادف با تخریب قبور ائمه بقیع است. کسانی که به حج و عمره مشرف شدهاند میدانند که ائمه معصومین علیهمالسّلام نه تنها در زمان حیاتشان مورد ظلم و ستم بودهاند، بلکه قبورشان بعد از گذشتن چهارده قرن از اسلام مورد اهانت است آن هم نه از طرف غیر مسلمین بلکه از طرف عدهای که متاسفانه در برداشت از مسائل اسلامی گرفتار یک حالت تحجر و بی سوادی هستند. برخی از اینها افکاری شبیه به خوارج دارند که متاسفانه افکاری انحرافی است که اثرات آن امروزه نیز در کشور افغانستان مشاهده میشود که چه فجایعی را به نام اسلام مرتکب میشوند.
این جانب خیلی متاثرم که بعد از گذشت چهارده قرن از اسلام، هنوز حقایق اسلام برای بسیاری روشن نشده و برداشتهایی غیر صحیح از آن مخصوصا از اسلام متعلق به ائمه طاهرین علیهمالسّلام دارند، دنیایی که این همه در عالم تحقیق پیشرفته چطور شده که عدهای نتوانستند مذهب تشیع را که خوشبختانه جمیع معارف و مبانی احکام آن بر طبق منطق صحیح و استدلالی محکم است، بشناسند.
من به عنوان یک محقق دینی به علمای اهل سنت توصیه میکنم در این شرایطی که زمینه اتحاد بین مسلمین بحمد الله فراهم گردیده و خوشبختانه روز به روز اتحاد امتهای اسلامی مستحکم تر میگردد، نسبت به معارف بلند و عمیق این مذهب بی توجه نباشند و خود را از علوم بیکران اهل بیت محروم ننمایند.
چرا یک عالم دینی به خود اجازه داد که در سال گذشته در مسجد النبی در کنار قبر مبارک پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بزرگترین اهانتها و افتراها را به آل او و اهل بیت او وارد سازد؟ این نیست جز عناد و لجاجت که بزرگترین آفت تحقیق و به دست آوردن حقانیت است.
چرا عدهای به خود اجازه دادند که در دهها سال پیش، این گونه قبور ائمه طاهرین را در معرض تخریب قرار دهند و متاسفانه آن هم به بهانه توحید، آیا پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بر طبق روایات متعددی که در کتب اهل سنت هم آمده است به همین قبرستان بقیع جهت زیارت مشرف نمیشدند؟ چرا هنوز نتوانستهاند حقیقت توحید را دریابند و بی جهت گروهی را که به برکت اهل بیت در راس موحدین قرار دارند از این امر دور بدانند؟ من در این شرایطی که مسئولین محترم جمهوری اسلامی ایران با مسئولین کشور عربستان سعودی در صدد ایجاد رابطههای محکم و اساسی میباشند، از مسئولین آن کشور میخواهم این خطای بزرگ تاریخی که هیچ گاه از خاطره مسلمین محو نمیشود را جبران نمایند و بدانند ایجاد بارگاه و بقعه طریق ابتدایی برای پی بردن به عظمت صاحبان این قبور است و این امر سبب توجه مردم به معارف و دستورات آنان میشود که همان دستورات پیامبر و خداوند است.
این جانب به عنوان اعتراض به این حادثه غم انگیز تاریخی فردا یعنی هشتم شوال (امروز) درس خود را تعطیل مینمایم تا انشاء الله در اثر این عکس العملها هر چه زودتر این خسارت عظیم دینی را جبران نمایند.».
اعلام نظر در مساله ولایت فقیه و حمایت همه جانبه از نظام شاید به اندازهای که پس از حاکمیت انقلاب اسلامی در مورد «ولایت فقیه» بحث و اظهار نظر شده است، در خصوص هیچ مسئله دیگری سخنهایی این گونه دامنه دار و پیگیر ایراد نشده باشد. از آنجا که ولایت فقیه در کانون اصلی حاکمیت شرعی قرار گرفته است حق نیز جز این نیست که بیشترین توجه را به خود معطوف داشته باشد، لیکن در همان حال با عنایت به سوابق فقهی آن، نظرهای بسیاری را در مورد این پایه استوار فقهی میبینیم. در جمع بندی آرا و عقاید ابرازی آنچه چشمگیر و ممتاز جلوه میکند ربط تمام عیار ولایت با حکومت است، از این طریق غالب کسانی که به هر دلیلی حاکمیت شریعت اسلامی را خوش نمیدارند بی درنگ نگاه خود را به «ولایت فقیه» متوجه میسازند تا در سایه روشن تشکیک و تردید در این مسئله در واقع تکلیف خود را با حاکمیت دولت دینی نیز یکسره سازند.
بنابراین و از این نظرگاه مسئله با ژرفای کارسازی قابل پیگیری است. حضرت آیتالله فاضل در سایه توجه به حساسیت مقوله ولایت فقیه، به موضع امام راحل در مسئله و به پیوستگی دین و سیاست و به دفاع از حقانیت اسلام نیز میپردازند تا مسائل مرتبط به ولایت را یک جا پاسخ داده باشند.
در همین راستا و هنگامی که مسؤلان کنگره «امام و اندیشه حکومت اسلامی» با ایشان ملاقات مینمایند بحثی داشتهاند که بخشهایی از آن را نقل میکنیم:
«این جانب که بیش از ده سال در بحثهای امام شرکت نمودهام و در حدود بیست و شش سال است که مشغول نوشتن شرح کتاب فقهی امام یعنی تحریر الوسیله میباشم که بیست جلد آن چاپ شده است و در این رابطه مبانی امام را با اکثر مبانی معاصرین یا متقدمین بر امام مقایسه نمودهام، به طور حتم اذعان میکنم که نتوانستهایم ابعاد علمی امام را دریابیم و کسانی که با دید انصاف و دور از تعصب به کتابهای علمی که به قلم امام و یا شاگردان ایشان نوشته شده نگاه کنند به خوبی قدرت فکری و استعداد سرشار و استقامت در ذهن و عمق در مبانی را در ایشان مییابیم.
این جانب به فضلای حوزههای علمیه توصیه میکنم از مطالعه کتب علمی این مرد غفلت نورزند و باید گفت چنانچه اشتغال امام به مسائل سیاسی نبود، آثار بیشتری از ایشان امروز باقی مانده بود.» معظم له در ادامه با اشاره به اندیشه حکومت اسلامی و امام فرمودند: «ابتکار مهم امام در مسئله ولایت فقیه اثبات بداهت عقلی آن است. امام با جامعنگری اسلام و وجود دستورات و قوانین در همه ابعاد عبادی و اجتماعی و سیاسی و قضایی و محدود نبودن دین اسلام به عصر و زمان خاصی و با این نکته که اسلام فقط در دایره تبیین و تبلیغ احکام خلاصه نمیشود بلکه باید در جامعه بین مردم اجرا شود به روشنی به این نتیجه میرسند که همان طوری که وظیفه پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و ائمه معصومین علیهمالسّلام اجرای احکام دین بوده است، وظیفه فقیه جامع الشرایط نیز در زمان غیبت چنین است، از نظر دیدگاه امام راحل ولایت فقیه در ردیف سایر مسائل عرفیه فقهیه نیست که پشتوانه آن یک روایت یا چند روایت باشد تا عدهای بخواهند از راه مناقشه در سند یا دلالت، این اصل مهم را مخدوش نمایند.» ایشان فرمودند: «مشروعیت و لزوم تبعیت از قوانین حکومت راهی غیر از ولایت فقیه در زمان حاضر ندارد. همان طوری که در زمان رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم مشروعیت حکومت، به جهت تصدی رسول خدا بود، در زمان غیبت با تصدی فقیه جامع الشرایط، حکومت و قوانین او مشروعیت پیدا میکند.» آیتالله العظمی فاضل لنکرانی در خاتمه فرمودند: «به نظر اینجانب مهمترین دستاورد انقلاب و بهترین خدمت امام (رضوان الله علیه) معرفی شیعه به جهان و همه دنیاست. قبل از انقلاب، شیعه و مکتب اهل بیت برای بسیاری از جهانیان ناشناخته بود و امروز به برکت امام و انقلاب این مکتب به دنیا عرضه شد تا متفکرین و محققین بتوانند از آن استفاده نمایند.» در دیداری که معظم له با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی جمهوری اسلامی ایران در محل اقامتشان داشتهاند ایضا مسائلی در همین زمینه مورد بحث مطرح میفرمایند و در همان حال نظر مقامات حکومتی و بویژه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را به عنوان مرزبان حدود و شعور مملکت از تعرضات فرهنگی و ایدئولوژیکی به اهمیت دین و لزوم حفظ آن از تطاول و تهاجم اجانب جلب مینمایند. با هم بخشهایی از این سخنان را میخوانیم:
«ویژگی مهم این انقلاب، اسلامی بودن آن است. لازم است مسئولین محترم مردم خصوصا نسل جوان را به سوی اسلام هر چه بیشتر سوق دهند. امروز این حکومت اسلامی نزد همه مسلمانان جهان اهمیت خاصی دارد.
چشم مسلمانان و امید آنان به پیاده شدن احکام اسلام واقعی در این کشور است.
باید همه رسانهها و مطبوعات و صدا و سیما به این سمت حرکت کنند و ابعاد مهم اسلامی را برای مردم بیان کنند، و باید مراقب بود تا کسانی که دارای فکر ضد دینی و غرب زدگیاند در اذهان جوانان این کشور رخنه نکنند و ذهن آنان را نسبت به مقدسات دینی مشوش نسازند.
امروز دشمن تشخیص داده است تنها راه برای به انزوا کشاندن انقلاب و مقابله با آن سست نمودن مبانی دینی و اعتقادی مردم است و با توطئههای فراوان و نقشههای شیطانی سعی در کوبیدن مقدسات مردم و متزلزل نمودن ایمان آنان دارند.
امروز دشمن ایمان و اسلام این ملت را هدف قرار داده است و به فکر خام خود و به وسیله برخی از افراد که متاسفانه از اسلام دورند و به غرب و افکار ناصحیح غرب اتکا دارند سعی در تزلزل ایمان این ملت دارد و میخواهد با حربه آزادی، اسلام را از دست این ملت خارج سازد. هیچ عاقلی با اصل آزادی مخالف نیست و همه عقلا با آزادی مطلق که منجر به هرج و مرج و بی بند و باری میشود، مخالفند. اما بدانید که دشمن آزادی در حدود اسلام را نیز نمیپسندد. آنان سعی در ترویج آزادی اگر چه به قیمت خدشه دار کردن دین باشد، را دارند. دشمن در این زمینه متاسفانه از طریق ایراد و اشکال حتی نسبت به امام راحل و مبانی فکری ایشان وارد شده است در قاموس فکر بلند امام هیچ واژهای پراهمیت تر از اسلام و دین وجود ندارد. و این امر موجب رنجش شیاطین شده است. امام میتوانست در حوزههای علمیه بماند و هزاران مجتهد تربیت کند، ولی زمانی که تشخیص داد که اسلام این مردم در مخاطره است، همه امور خود را کنار گذاشت و به میدان آمد و این انقلاب عظیم را ایجاد کرد.» معظم له نیز تذکراتی پیرامون کتب منتشره که برخی از آنان ایراداتی دارد مطرح فرمودند: «شما مسئولین نباید بگذارید دشمن از این جوانان عزیز سوء استفاده کند و با نشر مطالب انحرافی جامعه را به سوی خلاف دین سوق دهد.»
تقریبا هیچ کس تردید ندارد که تاسیس فقهی ولایت و بنیان اجتماعی حکومت در اسلام بدان سبب وجهه نظر و همت قرار گرفته است که ضمانت اجرا یا سانکسیون اجرایی احکام الهی را در سایه حاکمیت اسلامی فراهم آوریم. در معنی دیگر تمامی بنیانهای عظیم حکومتی و کل ابزار و اسباب و تجهیزات دولت اسلامی فقط و فقط به عنوان یک وسیله در احیای سنن شرعی و احکام دینی است. اکنون که تحقیقا برای نخستین بار در تاریخ کر و فرهای جاری فیما بین مراکز قدرت و مراجع مذهبی، مرجعیت و قدرت اجرایی در کانون واحدی جمع آمده است بیش از هر زمان دیگری حرکت به سمت سبکهای سنتی زندگی و پرهیز از تشریفات و جذب شدن به سوی مظاهر آلوده کننده جامعه، ضرورت یافته است.
بهره گیری از فرصت فوق العاده با ارزش حاکمیت و ولایت برای نظام دادن به حرکتهای معنوی و اسلامی امری است اجتناب ناپذیر و بایسته لذا در همین برهه طلایی اگر نتوان شالوده فرهنگی جامعه را با دستورات متعالی شارع اسلامی وفق داد، چه بسا که بعدها اسباب افسوس و مایه حسرت باشد.
آیت الله فاضل با اغتنام از همین دقیقه حساس تلاش داشتهاند تا از هر فرصتی برای توجه دادن گروههای اجتماعی به رفتارهای پسندیده اسلامی سود ببرند، از جمله هنگامی که در تاریخ هشتم مهر ماه ۷۵ شورای مرکزی مؤتلفه اسلامی در شهر قم با معظم له دیدار داشتند خطاب به هیئت مزبور یادآوری کردهاند که «حضرت امام رحمةاللهعلیه مکرر میفرمودند ما قدرت را نگرفتیم که قدرتمند باشیم، قدرت و حکومت موضوعیت ندارد، حکومت و کسب قدرت برای پیاده کردن احکام الهی است.» و آنگاه خاطر نشان ساختند که: «ما باید جامعهای بسازیم که در آن حدود الهی رعایت شود و احترام به احکام الله جزء فرهنگ مردم بشود، اگر اسلام کما هو حقه شناخته شود رویکرد به احکام خدا و رعایت حدود الهی به صورت یک امر طبیعی در خواهد آمد، امام رحمةاللهعلیه پس از چهارده قرن نام اسلام و شیعه را در جهان زنده کرد، الآن فقه شیعی و مذهب اهل بیت علیهمالسّلام در جهان به لحاظ ظهور انقلاب اسلامی مطرح است و محققین عالم را به خود جذب کرده است پس همه ما باید تلاش کنیم که جامعه اسلامی شود و این در گرو قول و عمل همه ماست.» ایشان در حالی که اعضای جمعیت را مخاطب قرار دادند فرمودند: «شما در خط مرجعیت و روحانیت هستید، از اول هم به فکر تعین نبودید و آن روز که نیاز به فداکاری بود، کوتاهی نکردید، عنایت شما را به مسائل مذهبی و دینی قوی میدانم و امیدوارم با تجربیاتی که دارید روی مسائل فرهنگی جامعه به طور عمیق کار کنید، اگر در نظام الهی ما یک ضعف و سستی پیدا شود دنیا آن را به حساب اسلام میگذارد، متاسفانه رعایت برخی از ابعاد احکام و ارزشها در جامعه ما کمرنگ شده است از جمله مثلا در مسئله حجاب که از مهترین مسائل جامعه ماست. برخی آن چنان که باید مراعی این ارزش شرعی نیستند ما باید سعی کنیم نظام و جامعه ما در مسیر غیر اسلامی و لو تدریجا قرار نگیرد، بی تفاوتی در این امور در آینده خطر جبران ناپذیری را در پس دارد. باید فرهنگ حجاب را تبلیغ کرد و این امر به صورت یک امر ارزشی در جامعه ما به رسمیت شناخته شود.» گفتنی است که استاد در مناسبتها و موقعیتهای گوناگون توصیه و سفارش در حفظ ارزشهای اسلامی و دینی را مورد تاکید قرار دادهاند که البته به لحاظ گریز از اطناب و تفصیل از ذکر بسیاری از آن بیانات در میگذریم و نمونه را به همین یک مورد بسنده میکنیم.
میدانیم سلمان رشدی مرتد نویسندهای است مسلمان و با تبار هندی ولی پرورش یافته و تحصیل کرده دیار غرب، نخستین رمان او که بیشتر تقلیدی از کارهای گارسیامارکز به حساب میآمد با عنوان «بچههای نیمه شب» بعد از انقلاب در ایران ترجمه شد و برای اولین بار جماعت اهل مطالعه با نام رشدی آشنا گردیدند. دومین رمان یا خرابنامه او همین کتاب آیات شیطانی بود که پیش از ترجمه به زبان فارسی به لحاظ خط حقد و کینه و عداوتی که نسبت به دیانت اسلام در طول رمان پراکنده شده بود و به لحاظ نسبتهای موهن و شرم آوری که نسبت به ساحت قرآن کریم و شخص پیامبر اکرم در طول رمان دیده میشد، خشم میلیونها مسلمان را به سرعت در سرتاسر جهان برانگیخت به نحوی که مردم ایران در واقع نخستین بار از طریق اعلامیه مشهور امام خمینی (رحمه الله) با کتاب آشنا شدند و از آن پس موجی طوفنده و طوفانی پر خروش برخاسته از احساسات میلیونها ایرانی دوستار خاندان پیامبر|خاندان رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم چنان اوج گرفت و همه جاگیر شد که در اندک زمانی پهنه وسیع کشور اسلامی ایران همچون مشتی درشت و همچون خشمی مهار نشدنی سلمان رشدی مرتد را به غیظ نشانه رفته بود. آغازگر این خشم و خروش و شروع کننده این حالت و هیجان اعلامیه کوتاهی بود که در بامداد روز ۲۵ بهمن ۷۶ از سوی رهبر انقلاب و زعیم نهضت اسلامی، امام راحل (قدس سره) انتشار یافت. در این اعلامیه که پودی از درد و تاری از داغ و دل آزردگی داشت چنین آغاز میشد: «انا لله و انا الیه راجعون، به اطلاع مسمانان غیور جهان میرسانم، مؤلف کتاب آیات شیطانی که علیه اسلام و پیامبر و قرآن تنظیم چاپ و نشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام میباشند، از مسلمانان غیور میخواهم در هر نقطه که آنها را یافتند سریعا آنها را اعدام نمایند.» و حکم قطعی غیر قابل تجدید نظر و غیر قابل فرجام امام این گونه پایان مییافت که «کسی که در این راه کشته شود شهید است. انشاء الله تعالی».
این حکم در همان لحظات اولیه انتشار مثل برق در شرق و غرب عالم انتشار یافت و به سرعت لانه مورچگان فرنگی حامی رشدی را آب فرا گرفت، در واقع عرصه مقابله و معارضه بر خیل آن سویان چنان تنگ گردید که تا مدتها هاج و واج مانده بودند تا چگونه و از چه راهی بتوانند راه فرار از این فرمان را ببندند و البته که هیچ مجالی در هیچ حالی برای چاره جویی نمییافتند. در واقع سالها از این ماجرا گذشت تا آن که دنیای غرب آهسته آهسته جرئت یافت تا واکنش خود را جسته گریخته ابراز دارد، دولتهای غرب نیات مقابله گر خود را در قراردادها و پیمانها و معاملاتی که با ایران داشتند و حتی در تنزل دادن سطح روابط خود به پیش بردند و کم کم فرصت آن را یافتند که دم از لغو حکم و بی اثر شدن آن بزنند یا حد اقل چنین آرزو کنند کهای کاش مقامات ایرانی میتوانستند مفاد حکم امام (رحمه الله) را معلق فرض کنند. وقتی زمزمههایی از این وسعت اوج گرفت این بار نوبت مراجع موجود تقلید و همزبان و همدل امام راحل بود که با همان قدرت بر تلاش مذبوحانه هواداران رشدی راه را ببندند.
حضرت آیتالله فاضل که از ابتدا از هیچ اقدامی در جهت تاکید و تحکیم حکم اعدام رشدی فرونگذاشته بود، در دوران غیبت|غیبت امام (رحمه الله) نیز از مناسبتهای گوناگون اغتنام فرصت فرموده بر نفوذ حکم و ضرورت اجرای آن تاکید کردهاند، از جمله در دیدار با ائمه جماعات استان قم یادآور میشوند که «شما ببینید، در هر قصهای که کوتاه نیامدید در آن قصه موفق بودید و در قصه سلمان رشدی امام یک مطلبی فرمود، دیگران هم تعقیب کردند، حالا ببینید سلمان رشدی به چه فلاکتی زندگی میکند. به نظر من روزی صد بار مرگ خودش را طلب میکند و اگر ما در این قصه کوتاه آمده بودیم بدانید که صدها سلمان رشدی تا به حال برای ما درست کرده بودند و این مقاومت مسلمانها و این فتوی و حکمی که امام (رحمه الله) دادند سبب شد که سلمان رشدی به این حال بد بیفتد و انشاء الله تا آخر عمر به همین حالت یا بدتر خواهد بود و اینها در انتظار روزی هستند که این افراد آزادانه در جامعه زندگی کنند و عقاید خودشان را به مردم بگویند و مسلمانان را به تمام معنی منحرف بکنند.» معظم له در همین قضیه هنگامی که احساس میکنند دولتهای غربی بویژه انگلیس خواب لغو فتوای تاریخی امام را میبینند در پیامی فراگیر جانب رای را گرفته و بار دیگر بر نفاذ و بقای حکم تاکید مینمایند. متن آن پیام این گونه است: «به دنبال انتشار برخی از خبرها مطلع شدم که دنیای کفر خصوصا دولت انگلیس توهم لغو فتوای الهی تاریخی امام راحل (قدس سره) نسبت به قتل سلمان رشدی مرتد را نموده است، لازم دیدم در این رابطه اعلام نمایم که این فتوا به هیچ وجه قابل نقض و یا تغییر نیست، و اکنون نیز بر همه مسلمانان جهان اجرای آن واجب است، و چنانچه دولت محترم جمهوری اسلامی ایران تصمیم به مباشرت در اقدام به اجرای این فتوا را نداشته باشد، لیکن باید در ردیف حامیان این فتوا باشد و بدانند حوزههای علمیه و امت انقلابی ایران که صد در صد در رابطه با امام قلبشان میتپد هرگز اجازه نخواهند داد این فتوا دستخوش سیاستهای خارجی و روزمره گردد و نیز بدانند کتاب سلمان رشدی در واقع کتاب دولت انگلیس است. همان طوری که این شخص در شرح حال خود اعتراف میکند که تمام سرفصلهای این کتاب به حمایت آن دولت بوده است و این دولت با سابقه سیاهی که در برخورد با اسلام دارد چنانچه زمینهای را فراهم ببیند، صدها سلمان رشدی و یا بدتر از او را تربیت خواهد نمود. خداوند متعال نظام مقدس جمهوری اسلامی را از هر گزندی مصون بفرماید. انشاء الله تعالی. ۵/ ۷/ ۱۳۷۷»
عمر اعلامیه انگلیسی بالفور اکنون به ۸۳ سالگی نزدیک میشود، بدین ترتیب از زمانی که بقیة السیف آل عثمان توسط بریتانیا از سرزمین فلسطین بیرون رانده شدند بیشتر از هشت دهه میگذرد، لیکن دیگر هیچ گاه امنیت و آرامش به کهنترین مرکز مدنیت جهان بازنگشته است، حتی تاسیس دولت رسمی یهودی در سال ۱۹۴۸ و حتی به رسمیت شناختن استقرار یهودیان از سوی سازمان ملل هیچ یک نتوانسته است مسئله را از شکل بغرنج آن خارج سازد.
دولت صهیونیست و غاصب اسرائیل با اشغال ۲۱ هزار کیلومتر از اراضی عرب نشین فلسطین پایههای دولتی را در سرزمین مقدس بنا نهاد که انگار تا ابد بر موج نا آرام شورشهای حق طلبان عرب قرار و ثبات نخواهد یافت.
به هر تقدیر مسلمانان ساکن فلسطین وقتی به وضوح مشاهده کردند که پایگاه معراج پیامبر گرامی اسلام به بخشی از قلمرو حاکمیت صهیونیستها در آمده است و هنگامی که دریافتند که تجلیگاه نور الهی دارد به زرادخانه نسل کشی تاریخ تبدیل میشود، عزم را جزم کردند که هیچ گاه این تصرف عدوانی و این تسلط به قهر و غلبه و این اشغال ارباب مآبانه را تحمل نکنند و با هر امکانی که در دست دارند علیه سلطه صهیونیسم بجنگند که دیدیم جنگیدند و کشته دادند و زندگانی دادند و هنوز هم که هنوز است خط آتش این جنگ ابدی سرد نشده است.
دولتهای عرب که خود در جبهه نخست برخوردها قرار داشتند علیای حال و در سیاستی کج دار و مریض گونه گاه جنگ کردند و گاه آشتی، گاه گرفتند و گاه واگذاشتند گاه مذاکره کردند و گاه مشاجره، و هنوز هم استراتژی دیرینه خویش را حفظ کردهاند و دولتهای اسلامی خطوط بعدی نیز با توجه به ذائقههای سیاسی خود سیاستهای بی بن و بیخ را آن گونه طرح و اجرا کردند که در واقع باز شناختن موضع آنان در گرگ و میش اوضاع آشفته سیاسی دشوار مینماید و از آن جمله دولت پادشاهی ایران بود، لیکن با طلوع مهر انور حاکمیت اسلامی در سرزمین کهن ایران دولت انقلاب استوارترین و آشکارترین مواضع را در قبال قلدریهای اشغالگران اتخاذ کرد.
قطعا خوانندگان به خوبی بر مواضع روشن جمهوری اسلامی ایران و رهبران انقلاب در قبال مسئله اسرائیل وقوف دارند و نیازی به بازگفتن آن همه نیست آنچه به این مبحث ربط پیدا میکند، اعلام نظرها و تفاسیر و برداشتها و برخوردهای استاد آیتالله فاضل با قضیه است که برخی از آنها را فهرست وار بر میشمریم:
۱. حضرت آیتالله در دیدار با حجت الاسلام سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان در سال ۷۶ میفرمایند: «شما بدانید از مسائلی که هم نظام مقدس جمهوری اسلامی و رهبری آن و هم قاطبه ملت نسبت به آن اهمیت میدهند مسئله فلسطین و اسرائیل غاصب است. امروز ملت ایران به دنبال پیروزی مجاهدین حزب الله و محو اسرائیل غاصب است، ما به امید روزی هستیم که اسرائیل از صحنه روزگار محو شود و چون هدف اسرائیل محو اسلام میباشد، بر هر مسلمان واجب است از حرکت جهادی شیعیان لبنان و مسلمانان فلسطینی حمایت کنند.
۲. در جریان شهادت فرزند دبیر کل حزب الله لبنان نیز آیتالله فاضل ضمن پیامی کوتاه بر استمرار مبارزه بر علیه اسرائیل غاصب تاکید نمود، اعلام نمودند که: «این جریان عمق جنایت رژیم غاصب صهیونیست را آشکارتر نمود، امروز بر هر مسلمانی لازم است تا از هیچ گونه مبارزه و دفاعی جهت سرکوبی و نابودی این حکومت کوتاهی نکند و بدانند برای پیروزی راهی جز مبارزه و شهادت وجود ندارد.»
۳. در پاسخ به استفتائی که در آن مشروعیت عملیات شهادت طلبانه فلسطینیها مورد سؤال قرار گرفته بود که بسیاری از مراجع در برابر این استفتاء قرار گرفتند. حضرت آیتالله فاضل در فروردین ۱۳۷۵ اقدام به اعمال شهادت طلبانه و دست زدن به هر نوع مقاومت و جهاد و آمادگی در مقابل اسرائیل را بدون حد و مرز واجب دانستند، متن پیام ایشان که همان روز در جراید کشور منعکس گردید چنین است:
«بسمه تعالی تجاوزات صهیونیستهای غاصب و دشمن کیان اسلام و مسلمین بخصوص عملیات اخیر در جنوب لبنان و سایر مناطق آن از اهداف و انگیزههای توسعه طلبانه آنان بر اراضی اسلامی از نیل تا فرات، پرده بر میدارد. و بر فرزندان اسلام در فلسطین اشغالی و سرزمینهای لبنان بلکه بر همه فرزندان اسلام، جهاد و مقاومت و آمادگی در مقابل آنان به هر نحوی که میتوانند، واجب است و حد و مرزی ندارد. و قبل از آن بر حکومتهای اسلامی واجب است، چنانچه بر آنان لازم است که در برابر این جنایات که تاریخ از آن شرم میکند و هر انسانی که بر فطرت انسانی باشد، از آن بیزار است، حتی اگر به هیچ دین و شریعتی از شرایع الهی پایبند نباشد و سکوت نکنند. آیا نمیبینند که این سکوت به ذلت و سقوط و محو عظمت و شوکت آنان منجر میشود و عجیب تر آنکه بعضی از آنان با اعمال اسرائیل موافقت کرده و از جنگ آنان در برابر فرزندان اسلام در فلسطین و لبنان تایید میکنند؟ خداوند هدایتشان کند و از خواب غفلت و درد جهل و نادانی بیدارشان نماید تا بفهمند امروز بر سرزمینهای اشغالی و فرزندان آن از جانب اسرائیل غاصب و با ادامه این وضع در آینده بر اسلام و مسلمین چه خواهد گذشت. خداوند ما را به انجام وظایف سنگین خود موفق بدارد».
در اوایل اسفند ماه سال ۷۶ و همزمان با بازدیدی که ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام و همراهان ایشان از کشور عربستان سعودی داشتند شیخ عبدالرحمان حذیفی امام جمعه شهر مدینه، در خطبههای نماز جمعه که در مسجد النبی ایراد میشد به مذهب شیعه، ولایت فقیه و شخص امام خمینی (رحمه الله) تعریضات موهنی روا داشته بود. وی آشکارا گفته بود که چگونه بین اهل تسنن و تشیع تقریب حاصل میشود در حالی که اهل سنت حافظ قرآن کریم و احادیث رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلّم هستند و برای علو اسلام و تاریخ پر افتخار آن همت میگمارند و شیعیان به لعن صحابه رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و هدم بنای اسلام اقدام میکنند، حذیفی در واقع بدگویی به صحابه را هدم اسلام دانسته و اضافه کرده که شیعیان خلفای سه گانه را سب میکنند در حالی که لعن کردن آنها به رسول خدا و علی علیهالسّلام هم سرایت میکند. شیخ حذیفی با بیان مطالب مبسوطی، اشاره زخمداری به عملکرد شیعه دارد، عملکردی که غالبا از سرچشمههای وهم و خیال خود او نشات گرفته است تا واقع امر، حذیفی لعن به معاویه را با وصف قرار گرفتن خلافت به وسیله امام حسن علیهالسّلام در خاندان او ناروا میشمارد و میگوید اگر قایل شویم که امام علی علیهالسّلام و امام حسن علیهالسّلام در واگذاری خلافت اکراه داشتند در حق امامان جفا کردهایم، او همچنین لعن عایشه را به وصف مکنیه بودنش به ام المؤمنین خطا شمرده و آن را به شیعیان نسبت میدهد.
آنچه مسلم است در سخنرانی امام جمعه مدینه نوعی گریز زدن به تقابلها و تنشهای عصر تشتت و تفرقه وجود دارد که مربوط به سالهای قبل از وحدت امم اسلامی است، وحدتی که در سایه زعامت امام راحل (رحمه الله) بر کل عالم پرتو افکند، احیا کردن چالشهای روزگار پیشین قطعا با نظر تفرقه افکنی و ایجاد انشعاب در جبهه وحدت اسلامی است که عنوان میگردد.
دست بر قضا آیتالله هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و هیئت بزرگ همراه ایشان در صف نمازی که به امامت حذیفی انجام میشده است حضور داشتهاند، لیکن با بیان مطالب تفرقه افکنانه از سوی امام جمعه، آقای رفسنجانی اعلام میدارند که انجام نماز به امامت شخصی که مسلمانان را دعوت به تفرقه میکند جایز نمیباشد، لذا بلا فاصله جایگاه نماز جمعه را ترک و در مجاورت باب السلام، نماز جماعت را با همراهان خویشتن در حالی به جای میآورند که وزیر سعودی و تنی چند از مسئولان آن کشور نماز خود را به امامت آیتالله هاشمی رفسنجانی برگزار مینمایند. البته عمل خودسرانه و مزورانه حذیفی بلا فاصله از سوی رئیس مسجد و مقامات ارشد سعودی تقبیح میشود و آنان خود، ترک نماز را از طرف هیئت ایرانی منطقی و اصولی دانسته و طبق اصول سیاسی به تدارک عذر و تعبیه به دلجویی میپردازند.
خبر مربوط به سخنان تشنج آفرین حذیفی ضمن آنکه در خبرنامه زائر ویژه حجاج ایرانی بیت الله الحرام و در شماره ۹ آن مورخ ۶/ ۱/ ۷۷ درج شده بود در دیگر جراید نیز انتشار یافته و به رسانههای جمعی سرایت کرده بود، اما پیشتر از آن مقلدان حضرت آیتالله فاضل لنکرانی درست روز بعد از واقعه طی استفتائیهای از معظم له خواسته بودند که نظر خود را در مورد شرکت در نماز حذیفی اعلام دارند، مقلدان مذکور در استفتای خود یادآور شده بودند که هر سال کثیری از مقلدان حضرت آیتالله فاضل که عازم مدینه النبی میشوند در نماز جماعت حذیفی حضور مییابند لذا با وضع مستحدث، تکلیف این گروه را مشخص نمایند و حضرت آیتالله فاضل در پاسخی که هم به فارسی و هم به عربی تحریر یافته بود، اعلام داشتند:
«گرچه این جانب مؤمنین را همیشه سفارش به شرکت در مراسم عبادی اهل سنت خصوصا نماز جماعت و نماز جمعه|جمعه ایشان نمودهام و اکنون نیز آن سفارش را دارم لیکن با توجه به آنچه که موثقین، از سخنان این شخص برای این جانب نقل نمودهاند، شرکت در نماز جماعت این شخص که منادی تفرقه و اختلاف بین مسلمین است را به هیچ وجه جایز نمیدانم و اقتدای به وی در جمعه و جماعت صحیح نیست، خداوند متعال شر منادیان اختلاف را از قاطبه مسلمین کوتاه فرماید، انشاء الله. ۵ ذیعقده الحرام ۱۴۱۸ ه ق. محمد فاضل.» اضافه مینماید با توجه به موضعگیری صریح آیات عظام و از جمله آیتالله هاشمی رفسنجانی و صراحت منع اقتدا به حذیقی در کلام آیتالله فاضل، دولت حجاز نیز بی درنگ به برکناری وی اقدام کرد، امام جمعه فعلی مدینه النبی شخصی است به نام شیخ عبدالمحسن بن محمدالقیم که از طرف دفتر شورای اداره اماکن مقدسه به این سمت منصوب گردیده است.
به نظر میرسد موضع اسلام در کل کشورهایی که به اسم دین، اسلام را کیش رسمی خود قرار دادهاند، موضعی انفعالی و تشریفاتی باشد تا فعال و پویا و حیاتی. و نیز میشود گفت که رسمی بودن اسلام به عنوان یک دین در بسیاری از کشورها بیش از آن نیست که بخشی از بافت سنتی جامعه را نشان دهد، آن هم مثلا در ردیف زبان و نژاد و قومیت، و با همان مقدار حساسیت و نه بیشتر. در کشور ما نیز ماجرا جز به همین اندازه تعقیب نمیشد، لیکن پس از به ثمر نشستن انقلاب اسلامی که جان مایهای از اعتقاد و عشق به دیانت محمدی داشت، مردم به مدد روشنگری عالمان دینی دریافتند که اسلام چیزی است بیش از یک وسیله برای انسجام ملی، و اسلام حرکتی است که در قوارههای محدود قومی نمیگنجد و مسلمانان جهان از چین گرفته در اقصای شرق آسیا تا اسپانیا در منتهی الیه غرب اروپا به این دلیل اصلی و عمده که مسلمانند، جانهایی هستند متحد در قالبهایی متفرق. پس لاجرم حساسیتی که آدمی در قبال گرفتاریهای یک مسلمان ساکن جزایر تیمور شرقی دارد، میتواند به همان اندازه حساسیتی باشد که در مواجهه با مسائل یک مسلمان ساکن در جزیره آشوراده مازندران.
جهت گیریها و واکنشهای مراجع تقلید ما در قبال ابتلائات برادران و خواهران مسلمان پراکنده در اقطار عالم خطی از این دست را تعقیب میکند و استاد آیتالله فاضل لنکرانی یکی از مراجع بیدار و آگاه و همه جانبه نگری است که غالبا مراقبت در کار دیگر هم کیشان و مسلمانان پراکنده در دنیا را وجهه همت و عنایت قرار میدهد.
روزنامههای ایران و دیگر رسانههای جمعی جا به جا خبر از حمایتهایی میدهند که از سوی معظم له نسبت به وضع مسلمانان صورت میگیرد. از جمله و به عنوان نمونه مثلا میتوان به پیام ایشان اشاره کرد که در خصوص تراژدی کوزوو انتشار یافت و میدانید آنچه بر مسلمانان ساکن بوسنی و هرزگوین و کوزوو از سوی صربها صورت گرفت لا اقل در تارخ معاصر بی سابقه است. اینک پیام استاد را در این مقوله که از روزنامه جمهوری اسلامی نقل میشود میخوانیم:
«بسم الله الرحمن الرحیم جنایات مشترک صربها و ناتو، خصوصا امریکا علیه مسلمانان کوزوو برگ جدیدی از حرکت بر ضد اسلام و مسلمین است. مسلمین عالم بدانند، اثر کشتار و جنایات اینها جز با از بین رفتن اسلام و تحقیر و نابودی مسلمین مسدود نخواهد گشت. دیروز بوسنی، امروز کوزوو و فردا دیگر کشورهای اسلامی. همه مسلمانان خصوصا ملت نجیب و شریف ایران که حق بزرگی در احیای این دین شریف دارند با مظلومیت کوزوو همدردی خواهند نمود و از کمک به آوارگان و مجروحین آنان دریغ نخواهند کرد و در این برهه دین خود را به اسلام ارائه خواهند کرد. خداوند شر کفار و ظالمین را از مسلمین عالم کوتاه فرماید انشاء الله.» و دنباله خبر حکایت دارد که ایشان مبلغ قابل توجهی نیز برای کمک به مسلمانان کوزوو اختصاص دادهاند که بی تردید سابقه در عملکردی زماندار و طولانی دارد.
همسایه شرقی ما افغانستان با جمعیتی نزدیک به ۲۰ میلیون نفر و با مساحتی افزون بر ۶۵۰ هزار کیلومتر مربع یکی از کشورهای بزرگ اسلامی به حساب میآید، این کشور اگر نگوییم از ابتدای حیات سیاسی خود لا اقل از بیست سال پیش روزگار بسیار تلخی را تجربه کرده است، ملت نجیب و متدین افغانستان از هنگامی که در بهار ۱۳۵۷ با روی کار آمدن مارکسیستها و اشغال کشورشان توسط ارتش سرخ آوارگی و در به دری را آغاز کرد تا همین امروز هنوز قرار و آرام خویش را باز نیافته است تعداد آوارگان افغانی فقط در کشورهای پاکستان و ایران نزدیک به چهار میلیون نفر برآورد میشود و این به تنهایی نشان از وقایع تلخ و فاجعههای هولناکی دارد که در درون کشور روی میدهد. در سالهای اخیر گروهی از مهاجران افغانی که در مدارس پاکستان به تحصیل مشغول بودهاند و با عنوان «طالبان» از حمایت همه جانبه دولت وقت پاکستان بهرهمند میباشند با برافراشتن پرچم مبارزه علیه گروههای درگیر در افغانستان بخشهای قابل توجهی از کشور را اشغال کردهاند و در سرزمینهای تحت تسلط خود برادرکشی و نسلکشی و جنایت را به منتهای درجه تصور رساندهاند.
در میان کسانی که تازیانه ستم طالبان را بر شانههای صبور خویش لحظه به لحظه احساس میکنند شیعیان این دیارند که ظاهرا به جرم شیعه بودن بیشترین فشارها را تحمل میکنند. اطلاع دارید که حد اقل ۲۰ جمعیت کشور را پیروان مذهب تشیع در افغانستان تشکیل میدهند و این درصد عظیم دینی در صفحات شمال و غرب کشور پراکندهاند و از جمله مردم شهر مزار شریف هستند که پس از کشف مدفن منسوب به حضرت علی بن ابی طالب علیهالسّلام در قرن ششم هجری از همه جای کشور بدان سوی جلب شده و هوای مجاورت با بارگاه منسوب به امام اول شیعیان را بر همه چیز ترجیح دادهاند و در آن منطقه سکونت اختیار کردهاند. در تابستان ۱۳۷۷ وقتی که گروه طالبان در ادامه دست اندازیهای خویش بر دره مزار شریف مسلط گردید، فرصتی بود که این گروه بتواند عقدههای تاریخی خویش را خالی کند. طالبان که متاسفانه به نام دین و زیر عنوان دولت اسلام حرکت خود را توجیه میکنند در استیلا بر مزار شریف هم کیشان مظلوم و بی دفاع خود را قتل عام کردند. به شهادت روزنامهها و رسانههای خبری دنیا آنچه از ستم طالبان بر مردم مزار شریف روا داشته شد از چنگیزخان مغول بر ممالک مفتوحه به ظهور نرسید.
طالبان در کشتارهای هولناک دسته جمعی خود با مردم مزار شریف چنان سبعانه و سفاکانه رفتار کردند که در واقع روی هلاکو و تیمور و جانیان سراسر تاریخ را سفید کردند. در چنین بحبوحهای از قتل و کشتار و در هنگامهای که توجه تمام جهان معطوف به دره مزار شریف بود، حضرت آیتالله فاضل طی بیانیهای عمومی که از رسانههای جمعی به آگاهی مردم رسید، حرکت ددمنشانه و وحشیانه طالبان را به شدت محکوم و همدردی خود را با مردم مظلوم افغانستان و بخصوص با ساکنان مزار شریف که از تیغ عصبیت طالبان احیانا جان به در بردند، اعلام داشتند. در این بیانیه میخوانیم که:
«بسم الله الرحمن الرحیم (اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا وان الله علی نصرهم لقدیر) حوادث و فجایعی که این روزها در کشور مظلوم افغانستان واقع میشود قلب هر انسان مسئول و بیداری را جریحهدار میسازد. دنیای کفر به سرکردگی امریکای جنایتکار توسط برخی از عمال منطقهای خویش از جمله پاکستان در صدد هدم شیعه و محو اسلام حقیقی از سرزمین مقدس افغانستان است و روشن است که بعد از رسیدن به این هدف به دنبال تجاوز و غارت کشورهای همسایه و مسلمان خواهند بود. مع الاسف جنایاتی که در این ایام واقع میشود به دست ولیده دوم استکبار و برادر نامشروع اسرائیل یعنی طالبان است که با برداشت غیر صحیح از اسلام و عدم آگاهی به حقیقت آن به نام اسلام و حاکمیت آن این قتل و غارتها را انجام میدهند. استکبار جهانی امروزه با دو بال اسرائیل و طالبان در صدد هدم دین و از بین بردن مسلمین خصوصا شیعیان در منطقه میباشد. ملت افغانستان بدانند که طالبان هیچ گونه مشروعیتی نداشته و ندارد و اعانت و یا تحمل آنان به هیچ وجه مشروع نیست و هر کسی که در مقابله با این گروه کشته شود شهید در راه خداست. امروزه بر هر مسلمان و هر کسی که مفتخر به ولایت ائمه معصومین سلاماللهعلیهم اجمعین است، واجب است تا در حد توان به مسلمانان و شیعیان افغانستان کمک نماید. این جانب از مسئولین بین المللی و مجامع جهانی که مدعی حمایت از حقوق بشر و آزادیاند و نیز از مسئولین محترم نظام جمهوری اسلامی که همواره در جهت آزادی افغانستان و استقلال ملت آن کشور کوشا بودهاند، مصرانه میخواهم که در این شرایط حساس و بحرانی از هیچ گونه تلاشی دریغ ننمایند و بدانند حوزههای مقدسه علمیه خصوصا حوزه علمیه قم منتظر اقدامات سریع و بیشتر آنان هستند. در ضمن مهاجرین محترم افغانی و افراد داخل کشور مجازند نصف سهم مبارک امام علیهالسّلام را در این راه به مصرف برسانند. خداوند متعال شر ظالمین را از مسلمین و کشورهای اسلامی کوتاه نماید. انشاء الله» بدین گونه ملاحظه میشود که مرجع تقلید شیعیان، اعمال جنایتکارانه گروه طالبان را نامشروع اعلام و از نظر شرعی، کمک به مردم زجر کشیده افغانستان را واجب میدانند تا به سهم خود پیشروی را بر طالبان جنایتکار سد کرده باشند.
بی تردید در نظامی که بر آراء و نظرات مردم بیشترین تکیه را دارد مسئله انتخاب و انتخابات جایگاهی ویژه و پایگاهی فوق العاده حساس دارد. از طرفی وقتی که در کلام معروف رهبر راحل انقلاب (رحمه الله) به این ترجیع زیبا مرتب تکیه میشود که «میزان رای ملت است.» انتخابات همچون یک تاسیس میزان ساز در جامعه طرف توجه قرار میگیرد، چرا که انتخابات افشاندن بذر است بر زمین آینده نگری و محصول آن، هسته مدیریت جامعه است. مردم به لحاظ همین اهمیتها مسئله انتخابات را خود به جد و با جوش و خروش تعقیب میکنند، لیکن آگاهان جامعه و رهبران فکری آنها و مراجع تقلید نیز میتوانند و باید به آمال اندیشی خاص خود خطی از آینده را در برابر مردم ترسیم کنند تا انتخابات صرفا تابعی از تبلیغ صرف نباشد و این کاری است که غالبا در تمام کشورها و در جریان تمام انتخابات سابقه عملی دارد، منتهی همان طور که انتظار میرود نگاه رهبران فکری و عقیدتی ملت به انتخابات میبایست نگاهی فرا حزبی و فرا جناحی و اشرافی آزاد از تعلقات باشد تا به نوبه خود راه انتخاب و آزادی در آن را نزند.
جبههای که حضرت آیتالله فاضل در برابر انتخابات میگشاید، عرصهای باز و آزاد است که در آن حق انتخاب همچنان برای مردم و مقلدان و آحاد جامعه گشاده میماند. معظم له در جریان انتخابات مجلس پنجم که در زمستان ۷۴ برگزار شد و نیز در هنگام برگزاری هفتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری که در بهار ۷۶ صورت گرفت جا به جا و در مناسبتهای گوناگون و در مجامع درسی و عمومی دیدگاههای خود را تا آنجا که مفید به حال کشور و جامعه و روشنگر انتخاب کننده و ترسیم کننده چهره انتخاب شونده باشد بیان میکردند. از جمله در روزگار برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و هنگامی که اعضای شوراهای مرکزی جامعه اسلامی کشور در قم با ایشان دیدار داشتند صراحتا اعلام کردند که به کسی رای دهید که ضمن حفظ ولایت فقیه قدرت اجرایی اش بیش از سایر نامزدها باشد. در روز قیامت همان طور که از نماز شما سؤال خواهد شد از این موضوع هم که به چه کسی و چرا رای دادید، سؤال خواهد شد بنابراین به مسئله انتخابات ریاست جمهوری به مسامحه نگاه نکنید. ایشان همچنین تاکید میکنند که کسی را انتخاب کنید که به نفع نظام جمهوری اسلامی و اسلام و مسلمین و مستضعفین و مقام معظم رهبری تلاش و حرکت کند و بتواند کشور را آباد کند. آیتالله فاضل بر شرکت در انتخابات به عنوان یک وظیفه همگانی نگاه میکند و یادآور میشود که در پای صندوقهای انتخاب حاضر میشویم و به نامزد اصلح رای میدهیم. ملت عزیز نیز با هوشیاری و آگاهی نامزد اصلح را انتخاب خواهد کرد.
آیت الله فاضل مجددا تاکید میکند که هر کس آزاد است به هر فردی که مایل است رای دهد، اما برای این رای دادن باید حتما نزد خدا جواب داشته باشد.
نظری که به عنوان تیتر در بسیاری از جراید روز مطرح گردید و فرازی از سخنان آیتالله فاضل را در برداشت این بود که ملت ایران قیم لازم ندارد و این جانب نظر خاصی نسبت به هیچ یک از کاندیداها ندارم این مربوط به ملت است که فردی را انتخاب کنند که همواره در فکر مستضعفین و توده متوسط و قشر کم درآمد و با ارائه طرحها و رفع موانع، هر چه سریعتر قادر به فقرزدایی، ضعف و رفع استضعاف باشد.
در جریان انتخابات مجلس پنجم بر کاردانی و دلسوزی و تعهد نامزدها بیشترین تاکید را به عمل آوردند. به بخشهایی از پیام ایشان که در اسفند ماه ۷۴ منتشر گردید، نگاه میکنیم: «در این مقطع از زمان که انتخابات پنجمین دوره مجلس شورای اسلامی مطرح است مردم ما توجه دارند که مجلس از مهمترین اموری است که آینده ملت نظام و بلکه همه امور دنیوی و معنوی کشور به آن بستگی دارد، لذا بر هر فرد مسلمان و ایرانی واجد شرایط واجب است در این امر مهم شرکت نماید و تخلف از این وظیفه اسلامی به هیچ وجه شرعا جایز نیست و مورد سؤال واقع خواهد شد.
این جانب از ملت هوشیار و مؤمن ایران انتظار دارم که در این صحنه شکوهمند حضور یابند و یاس و سرافکندگی دشمنان را همانند گذشته فراهم آورند و کارشناسانی را که متعهد و متعبد به اسلام و معتقد به نظام و خط امام و پیرو ولایت فقیه و دلسوز واقعی مستضعفین و خدمتگزار جدی محرومیناند انتخاب نمایند و امیدوارم نمایندگان منتخب ملت توجه داشته باشند که از جانب ملتی که در پیشگاه خداوند با ارزش و مورد عنایت میباشند، عهده دار این مسئولیت میشوند و خدمت به چنین ملتی از فرایض بسیار بزرگ است و باید سعی نمایند تا هر چه بیشتر مشکلات اقتصادی و فرهنگی و سیاسی این جامعه انقلابی را بر طرف نمایند و کشور عزیز ایران اسلامی را در مسیر عزت و سربلندی و اقتدار روز افزون قرار دهند».
پس از نهضت خونین و انقلابی حضرت امام حسین علیهالسّلام که به شهادت غمبار و جانسوز خود و هفتاد و دو تن از اهل حرم و خانواده و یاران و پیروان جان برکف و پاکبازش منجر شد، پدیدهای تازه در تاریخ اسلام شکل گرفت و در طول تاریخ به سرعت جایگاه و پایگاه شایسته و بحق خود را به دست آورد. این پدیده، عبارت بود از برگزاری و اجرای مراسم سوگواری و عزاداری حسینی و اشک و ناله و ندبه و شیون و زاری و...
آری پس از آن فاجعه خونین و واقعه شگفت و شگفتی انگیز، پس از آن حماسه خون و شهادت و مقاومت و ایستادگی تا آخرین نفس و آخرین قطره خون، و پس از آن توحش و خونخوارگی و بی رحمی نسبت به پاکترین افراد سلاله پاک عصمت و طهارت و جانبازترین پیروان راه و رسم رسول خدا، پس از آن ماجرای شگرفی که از پهنه کربلا برای همه کسان و یاران و همراهان امام حسین علیهالسّلام از پیرمرد سپید موی تا کودک شیرخواره، قربانگاهی سرخ و خونین ایجاد کرد، شیعیان راستین علی علیهالسّلام و پیروان پاکباز حسین علیهالسّلام چه باید میکردند؟
در دورانی که پس از واقعه محرم سال ۶۱ هجری، تخم وحشت در زمین دلها کاشته شد و بذر هراس در جانها پاشیده بودند، و زهراب خشونت و خفقان بر زمین دلها و ایمانها فرو میباریدند، شیعیان چه راهی در پیش میتوانستند گرفت؟
در آن روز و روزگار، شاید تصور اکثریتی عظمی بر این بود که شیعیان راهی و چارهای جز سکوت و اختفا و تقیه ندارند و دیگر هرگز نباید دم درکشند و حتی حق حیات خود را مطالبه کنند.
به راستی که تا مدتی کوتاه نیز چنین بود و شیعیان و پیروان امامت و ولایت در چنگال بیم و هراس ناشی از خفقان و خونخوارگی حکومت و خلافت وقت با وحشت به گوشهای خزیده و سکوت اختیار کرده بودند، اما خیلی زود این دوران تمام شد و شیعیان راستین علی علیهالسّلام و حسین علیهالسّلام راهی مناسب و مؤثر برای ابراز وجود و اظهار حیات و آشکار ساختن فریادهای خشم و کینه و نفرت خود پیدا کردند. و این، همان پدیده تازهای بود که در همان سالهای آغازین دهه هفتم هجری در تاریخ اسلام پیدا شد و راه و رسمی تازه را در تاریخ مبارزات عقیدتی و مکتبی و فکری بنیانگذاری کرد.
این پدیده، همان پدیده عزاداری و سوگواری و اجرای مراسم اشک و ندبه بر شهیدان کربلا بود که از همان آغاز پیدایش، خود را به عنوان سلاحی برنده و وسیله و ابزاری مؤثر و قاطع برای ایستادگی در برابر ظلم و زور و جور و ستم بنی امیه نشان داد. و پس از آن نیز در طول تاریخ حکومت جباران و ستمگران همواره مورد استفاده قرار گرفت و همیشه هم تاثیری قاطع و سازنده داشت. بی جهت نیست که رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران، امام راحل و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، بارها و بارها در سخنان گرم و گرمی بخش و تکان دهنده خود تاکید و تکرار میکردند: «این مراسم عزاداری حسینی را سبک نگیرید. مراسم عاشورا و گریه بر شهیدان کربلا را به طور جدی و پیگیر انجام دهید، در این گونه مراسم، گریه کنید و اشک بریزید که ما شیعیان هر چه داریم از برکت همین اشکها و گریهها داریم...» بلی، این پدیده شگرف در تاریخ تشیع، از همان نخستین سالهای پس از واقعه عاشورا با دعاهای شگرف و شورانگیز حضرت امام سجاد علیهالسّلام آغاز شد. آن دعاها که هر کدام ابعاد و زوایای گوناگون دارد و برای هر یک میتوان هزاران تفسیر علمی و دقیق به عمل آورد، در یک بعد از ابعاد هزاران گونه اش نیز به همین پدیده میپرداخت.
به دیگر سخن، یک بعد از ابعاد مختلف آن دعاها، یاد ذکر مصایب و رنجهایی بود که بر خاندان عصمت و طهارت و سلاله امامت رفته بود و میخواست که آن همه رنج و اندوه و ملال را که بر آن خاندان پاک رفته است، زنده و جاوید نگه دارد و از فراموش شدن آن جلوگیری کند و درخت خشم و خروش و کینه و نفرت نسبت به ظلم و زور و کفر و بی دینی را سر سبز و با طراوت نگه دارد.
و چنین نیز شد و از آن پس، این پدیده گریه و عزاداری و یا در واقع این پدیده زنده نگه داشتن یاد و تاثیر و فلسفه نهضت انقلابی حسین علیهالسّلام ، در طول تاریخ اسلام و تشیع ادامه پیدا کرد. اکنون دیگر در روند تداوم خود فقط با خاندان بنی امیه کار نداشت، بلکه لبه تیز آن متوجه تمام حکومتهای ظلم و جور و تمام قدرتهای کفر و زندقه بود.
به همین دلیل است که گفته میشود: برگزاری هر جلسه تعزیه و سوگواری و عزاداری حسینی در حقیقت به مثابه گلولهای است که بر قلب رژیمها و حکومتهای کفر و ستم شلیک میشود...
بدین گونه ملاحظه میشد که در طول تاریخ اسلام و تشیع، یکی از برندهترین و قویترین و مؤثرترین و نافذترین و کارسازترین سلاحهای مسلمانان راستین همواره و در هر مکان و هر زمان و در مقابل هر یک از حکومتهای کفر و ظلم و جور و علیه هر یک از نظامهای باطل، همین برگزاری مراسم و مجالس روضهخوانی و عزاداری و تعزیه و سوگواری حسینی در اشکال مختلف خود بوده است.
این سلاح که در طول تاریخ بنی امیه و بنی عباس و سپس ظالمان و جباران دیگر، همچون مغول و تاتار و غزنوی و سلجوقی و سایر سلسلههای جور و ستم به بهترین و برندهترین شکلی مورد استفاده قرار گرفته تا دوران معاصر و تاریخ خاندان پهلوی نیز ادامه یافته بود.
صرفنظر از نسل جوان که بیشتر در پهنه بار آور دوران انقلاب اسلامی رشد یافتهاند، نسل میانسالان و سالخوردگان خوب میدانند که در طول سلطنت پنجاه ساله ستمشاهی دودمان پهلوی نیز، این سلاح برنده و کارساز در همه جای ایران و در همه وقتها و زمانها به بهترین و کاراترین شکل ممکن مورد استفاده قرار میگرفت، و شاید بتوان گفت: این، تنها سلاحی بود که نه شاه و درباریان و نه ماموران ساواک و جاسوسان، و نه ماموران مسلح حکومت، هیچ کدام نمیتوانستند آن را از دست مردم بگیرند.
در طول دوران مبارزات اسلامی و نهضت انقلابی مردم ایران که در واقع از آغاز بنیانگذاری حوزه علمیه قم شروع شد و در ماجراهای خرداد ماه ۱۳۴۲ به یکی از نقطههای اوج عطف خود رسیده بود این سلاح همواره در اختیار مردم بود و با راهنمایی روحانیون آگاه و ستیزنده با دستگاه کفر و ظلم و جور، هر بار به بهترین شکل ممکن به کار گرفته میشد بیشترین ضربهها را بر پیکر حکومت شاه و ایادی اش وارد میآورد.
این آیینها و مراسم، گرچه همیشه و همه جا نقش سلاح بودن خود را ایفا میکرد، اما وقتی که در منزل و مسکن یکی از روحانیون یا زیر نظارت حمایت او برگزار میشد، تاثیری مضاعف و حاصلی بیرون از تصور پیدا میکرد.
با توجه به تمام این نکات بود که آیتالله فاضل، همیشه برای مراسم عزاداری سالار شهیدان، حضرت حسین بن علی علیهالسّلام ارزش و اعتبار خاص قائل میشد و در طول تمام مدت مبارزات ضد حکومت و در سرتاسر جریان مبارزات ضد کفر و ستم و بی دینی که از آغاز جوانی شروع کرده بود، از این سلاح به بهترین شکلی استفاده میکرد.
از ربع قرن پیش، آیتالله فاضل در جهت به کار گرفتن همین سلاح برنده، در طول سال بالغ بر ۸۰ بار این مراسم را در منزل خود برگزار میکرد. ایام برگزاری این مراسم در منزل ایشان، عبارت بود از: مراسم هفتگی که در تمام روزهای جمعه سال به اضافه تمام مناسبتهای مذهبی، همچون روزهای میلاد یا وفات معصومین و وابستگان آنها همچون حضرت زینب سلاماللهعلیهم و بالاخص در ایام فاطمیه و دیگر دهههای عزاداری به صورت مراسم روضه خوانی در منزل خود برگزار میکرد.
باید دانست که این مراسم پرشکوه که از دوران کودکی آیتالله فاضل، در منزل پدری ایشان برگزار میشده و در واقع یادگاری ارجمند از پدر بزرگوارشان نیز به حساب میآید، هم اکنون نیز به عنوان یک سنت دیرینه و پایدار و ارزنده در خاندان ایشان ادامه دارد و هیچ جمعهای نیست و هیچ مناسبت مذهبی (همچون اعیاد و عزاداریها) پیدا نمیشود و هیچ ایام فاطمیهای پیش نمیآید که این مراسم در منزل ایشان با شکوه و جلال تمام برگزار نشود.
در واقع آنچه بدین گونه از سالها و بلکه دهها سال پیش در خانواده آیتالله فاضل صورت میگیرد، باید قبل از هر چیز به عنوان تلاش سرسختانهای در راه احیای شعایر مذهبی شناخته شود. اما، همین تلاش در اصل دو منظور والا و ارزشمند را پیش و بیش از هر چیز دیگر در نظر دارد:
اول: زنده نگه داشتن یاد و خاطرهای از معصومین سلاماللهعلیهم اجمعین، بویژه خاطره جانسوز و دل گداز شهادت سالار شهیدان حضرت امام حسین بن علی علیهالسّلام در پیکار با کفر در لباس اسلام و باطل در لباس حق، و آشکار ساختن فلسفه آن جانبازی و شهادتطلبی شگرف و انسان ساز و تاریخ ساز که باید همواره زنده و جاوید بماند، و این جاودانگی به استمرار و تداوم اسلام ناب محمدی در این سرزمین اسلام و تشیع و عاشقان علی علیهالسّلام و حسین علیهالسّلام و فرزندان آنان یاری برساند. چنان که این نگارنده، خود بارها از آن عالم ربانی و استاد مکرم و فاضل خود، حضرت آیتالله فاضل، شنیده است که همه فیض الهی|فیوضات الهی را در سایه عشق واقعی به اهل بیت عصمت و طهارت میداند، همچنان که هدف از نگارش کتاب با ارزش پاسداران وحی نیز همین امر بوده است.
دوم: زنده نگه داشتن یاد و خاطره مراد و مقتدای خود، امام راحل، خمینی کبیر و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران (رحمه الله) که در این گونه مراسم به بهترین وجهی، میتوان یاد آن بزرگ مرد بی همانند تاریخ را در دلها زنده نگه داشت و پویندگان راه او را با اهداف راستین و والای آن بزرگوار آشنا ساخت.
آری، بدین گونه است که اکنون، علاوه بر روزها و مناسبتهای مذهبی و ایام فاطمیه، همه هفته در روزهای جمعه، مراسم پرشکوه روضهخوانی و ذکر و یادآوری حماسه کربلا در منزل آیتالله فاضل برگزار میشود و این سنت دیرینه خاندان بزرگ و بزرگوارش همچنان ادامه مییابد و عاشقان حضرت علی علیهالسّلام و امام حسین علیهالسّلام و اسلام ناب را، یک جا گرد هم میآورد و به آنها درس عشق میدهد.
به برکت انقلاب اسلامی، جهان بشریت یک بار دیگر به دین اسلام رو نمود و در این میان، مذهب تشیع که پدید آورنده انقلاب بود، در کانون نظرها و توجه قرار گرفت.
مسلمانان نیز از خواب گران بیدار شدند و با نگاه به گذشته خود و رجوع به خویشتن، در صدد بر آمدند تا دنیای جدیدی را بر مبنای آموزهها و تعالیم آسمانی اسلام بسازند. در چنین فضا و زمینهای، برای درک و دریافت درست و صحیح از اسلام و تشیع نظرها به سوی حوزههای علمیه و در راس آن حوزه علمیه قم دوخته شد و احساس نیاز به کسانی که پاسخگوی مردم باشند، به وضوح آشکار گردید. کسانی که نیازهای فقهی معاصر را بشناسند و با پیمودن تمام مبانی اجتهاد و بدون افراط و تفریط و طبق سنت اسلاف صالحه به اجتهاد بالنده و امروزین دست زنند و شبهات شیاطین را دفع کنند، و به نیازها پاسخ شایسته دهند، از فقه و فقاهت راستین تشیع دفاع نمایند و به دور از تحجر و تنگ نظری در صدد گسترش و توسعه آن بر آیند، و با توجه به قرآن|کتاب و سنت و سیره فقهی عمیق و دقیق فقهای بزرگ رضوان الله علیهم راه صحیح زندگی انسانی و بندگی الهی را فرا راه مردم قرار دهند.
بر این اساس مرکز فقهی ائمه اطهار علیهالسّلام به دستور مرجع عالیقدر تشیع حضرت آیتالله العظمی فاضل لنکرانی مد ظله العالی تاسیس یافت.
این مرکز اگر چه در آغاز راه است، اما به یاری خداوند متعال و عنایت ح ضرت بقیة الله الاعظم عجّلاللهفرجهالشریف تا کنون در پنج بخش تلاش کرده است و ان شاء الله تعالی با گستردگی بیشتر ادامه خواهد یافت.
بخش آموزش در بخش آموزش گروههای مختلف فعالیت دارند. اکنون چهار گروه در حال کارند:
الف- گروه قضا و قضاوت ب- گروه حج ج- گروه اقتصاد اسلامی (اجاره) د- گروه اصول فقه و هر گروه با معدل ۵ نفر تحت نظر یک استاد مجرب و کار آزموده تحت آموزش قرار دارند. افراد گروهها، خود افرادی تحصیل کرده و فاضل هستند که یک دوره خارج را حد اقل گذراندهاند. آنان در گروه خود فقط شنونده نیستند، بلکه با بحث، مطالعه و کنکاش به ارائه نظریات خود میپردازند و مباحث مطروحه را با یاری و هدایت استاد گروه به پیش میبرند.
امسال سال دوم است که گروههای آموزش به کار مشغولند. ثمره کار و مطالعات آنان به تدریج آماده و به جامعه عرضه میشود.
اکنون قاعده القرعه که محصول کار یک گروه در ماه رمضان ۱۴۱۹ هجری است به قلم نویسنده این رساله حاج شیخ حسین کریمی قمی استاد گروه در حال چاپ است.
بخش تحقیق و تالیف که باز هم محور کار فقه و اصول فقه است. این بخش خود دارای دو قسمت است:
الف- تالیف و پژوهش. پروژههایی که در دست انجام دارد از این قرار است:
۱- تالیف یک دوره اصول فقه به فارسی بر مبنای درسهای خارج از اصول فقه حضرت آیتالله العظمی فاضل لنکرانی مد ظله العالی که چهار مجلد آن پس از تالیف و ویرایش، حروفچینی شده و آماده چاپ است. لازم به تذکر است که جای چنین کتابی که اصول فقه استدلالی خارج است در زبان فارسی خالی است.
۲- تالیف یک دوره اصول فقه به زبان عربی بر مبنای درسهای خارج معظم له.
۳- تعارض اصل و ظاهر. از موضوعات مهم که هنوز تنقیح نشده و بررسی مواردی است که اصل با ظاهر تعارض کند که بیشترین بخشهای این موضوع انجام شده و رو به اتمام است.
۴- موسوعة احکام الصبیان. بچهها و افراد نابالغ چه احکامی دارند، عبادات آنها، معاملاتشان، حقوق و... که شامل تمام احکام فقهی مربوط به صبی میشود. یک گروه ۶ نفره در حال تدوین آن هستند که جلد اول آن در حال حروفچینی است که به نظر میرسد یک دایرة المعارف ۱۰ جلدی از کار درآید و شیوه آن اجتهادی است.
۵- نگارش کتاب الحدود به فارسی که تقریرات درس خارج فقه مؤسس معظم است و در حال حروفچینی و تصحیح است و در دو جلد چاپ میشود.
۶- تعریب جلد اول جامع المسائل حاوی استفتائات مؤسس محترم به نام الفتاوی الوافیه که به پایان رسیده و به زودی چاپ میشود.
ب- قسمت تصحیح و تحقیق. در این قسمت کتابهای مورد نظر پس از گذراندن سه مرحله الف. تخریج مصادر، ب. ویرایش، ج. مقابله و تصحیح به چاپ سپرده میشود.
کارهای انجام شده و در دست انجام از این قرار است:
۱- نهایة التقریر که تقریرات ۱۱ سال درس خارج سید حسین بروجردی|حضرت آیتالله العظمی بروجردی (قدس سره) و به قلم مؤسس محترم است که پس از گذراندن تمام مراحل در سه حلد چاپ شده و به فقه پژوهان عرضه شده است.
۲- قاعدة القرعه، از یکی از گروههای آموزش مرکز میباشد که در حال چاپ است. ویرایش و تخریج مؤلفات مؤسس معظم و به این ترتیب.
۳- کتاب القضاء ۴- کتاب الشهادات ۵- کتاب الطلاق ۶- کتاب النکاح این ۴ کتاب از شرح مفصل مؤسس معظم بر تحریر الوسیله است.
۷- کتاب الخمس تقریرات مرحوم آیتالله العظمی بروجردی (قدس سره) ۸- معتمد الاصول تقریرات حضرت امام خمینی (قدس سره) به قلم حضرت آیتالله العظمی فاضل لنکرانی ۹- کتاب المواریث که همه این هفت کتاب برای اولین بار پس از ویرایش و تخریج مصادر و کارهای لازم به زیر چاپ میروند.
۱۰- کتاب الحدود ۱۱- کتاب القصاص که این دو کتاب برای دومین چاپ، همراه با ویرایش و تخریج به زیر چاپ میرود.
کتابخانه تخصصی فقهی با توجه به ضرورتی که برای یک کتابخانه ویژه فقه احساس میشد این کتابخانه شکل گرفت که هم اکنون دارای ۷ هزار جلد کتاب در موضوعات زیر است و دائما در حال گسترش است.
الف- فقه شیعه ب- فقه شافعی ج- فقه حنبلی د- فقه حنفی ه- فقه مالکی و- فقه مذاهب متفرقه همچون فقه زیدی|زیدی، فقه ظاهری|ظاهری،...
ز- اصول فقه شیعه ح- اصول فقه اهل سنت ط- علوم قرآن و آیات الاحکام شیعه و سنی ی- تاریخ فقه ک- تراجم و رجال شیعه و رجال سنی|سنی ل- حدیث شیعه م- حدیث اهل سنت ن- فقه جدید س- حقوق و فقه مقارن با آن ع- فقه مقارن در مذاهب اسلامی|مذاهب ف- مجلات فقهی ص- لغت و دیگر کتب مربوطه تا کنون استفاده از کتابخانه محدود بوده به تاکیدات مؤسس معظم در حال آماده شدن برای پذیرش عموم محققان و فقه پژوهان است.
در این کتابخانه علاوه بر کتابهای کلاسیک فقه، سعی میشود کتابها به روز باشد و جدیدترین کتابهای مربوطه از داخل و خارج کشور تهیه و آماده بهره برداری شود.
بخش رایانه در این بخش علاوه بر ارائه خدمات به محققان، حروفچینی کتب فقهی و اصولی انجام میپذیرد.
و دیگر آنکه تمام دست نوشتههای علمی مؤسس گرامی در حال انتقال به است تا برای نسل آینده محفوظ بماند و انشاء الله سرآغازی باشد برای کتابخانههای بزرگ که مخطوطات خود را به این طریق برای آیندگان حفظ و حراست کنند.
بخش صوتی و تصویری در این بخش تمام نوارهای کاست که از درسهای مؤسس بزرگوار ضبط شده نگهداری میشود و عنداللزوم در اختیار محققان مربوطه قرار میگیرد و نیز فیلمهای ویدئویی از درس معظم له تهیه و نگهداری میشود.
از دیرباز حضرت آیتالله العظمی فاضل لنکرانی نسبت به دو موضوع در حیطه بین المللی حساسیت داشتند:
ایشان در زمینه مسائلی که با سرنوشت مسلمانان جهان و احتمالا آسیبها و مصیبتهایی که بر مسلمین وارد شده است، به شدت حساس و هوشیار بودهاند. اعلامیههای ایشان در مورد جنایات صهیونیستها علیه مردم بی دفاع فلسطین، سخنرانی برای دفاع از مردم مسلمان بوسنی و هرزگوین، دخالت در مسئله کوزوو و اجازه برای استفاده از بخشی از سهم امام در این زمینه را میتوان یادآور شد. معظم له در مورد زندگی مسلمانان در جمهوریهای به جا مانده از شوروی سابق حساس بوده و نسبت به تضییقات حکومتهایی همچون عراق در منطقه خلیج فارس نسبت به اکثریت یا اقلیت شیعه در چنین کشورهایی نگرانی دارند. همچنین اهتمام ایشان به نظارت بر وضعیت درسی و نحوه زندگی طلاب خارجی مشغول به تحصیل در حوزه علمیه قم در همین ارتباط است.
مراجع عظام، پاسداران و نگهبانان مجموعه تشیع اعم از علوم انسان ساز مذهب جعفری|جعفری، وضعیت شیعیان در نقاط مختلف جهان و همچنین دغدغه همیشگی برای حفظ جوامع شیعه در سراسر جهان و در نهایت تسهیل ارتباط افراد شیعه با مقتدای خود میباشند. مسئله تقلید و مرجعیت در بطن خود یک ارتباط دو سویه و متعامل مابین مرجع تقلید|مرجع و مقلد را نشان میدهد. همان قدر که از یک فرد شیعه آگاه به اصول و احکام اسلامی انتظار میرود که به دنبال تشخیص یک نفر از علمای وارد به مجموعه احکام اسلامی به عنوان اعلم باشد، به همان مقدار از علما و مدرسین که خود را در مظان به دوش کشیدن مسئولیت راهنمایی مردم میبینند، انتظار میرود که با استفاده از ابزارهای متعدد، نوعی برنامه ریزی بنمایند که مسلمانان بتوانند به راحتی با آنان در ارتباط بوده و در مواقع مقتضی بدانان دسترسی داشته باشند.
برای تحقق چنین روشی و تلاش برای راحتی مردم در دسترسی به مرجع زمان و پاسخ به سؤالات و شبهات، یکی از کسانی که بلا فاصله پس از اعلامیه جامعه مدرسین حوزه علمیه و از زمانی که چنین مسؤلیتی را بر دوش خود احساس نمودند، به چنین موضوعی توجه کردند، حضرت ایشان بودند.
برای سهولت در ارتباط مردم با مرجع تقلید ایشان چند راه را مشخص فرمودند:
- ارائه عقاید، نظرات و دیدگاههای خویش از طریق نوشتن کتب متعدد خصوصا در این مورد تقریر رساله توضیح المسائل. از این کتاب تا کنون ۶۵ بار چاپ بیشتر از یک میلیون جلد در دسترس علاقه مندان قرار گرفته است.
- پاسخگویی به سؤالات و استفتائات شیعیان به صورت منظم، دقیق و سریع. دفتر معظم له تاکنون به ۳۰۷۰۰ استفتاء از مردم پاسخ داده و بخشی از این جوابها به صورت کتاب در دو جلد به نام جامع المسائل منتشر شده است.
- ایجاد دفاتر: دفاتر معظم له در شهرهای مختلف وظیفه پاسخگویی به نیازها و سؤالات مردم را به نحو احسن انجام میدهند.
- پخش دروس ایشان: از طریق صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، دروس معظم له در رشتههای مختلف بخصوص در سطح خارج در دو رشته فقه و اصول به صورت منظم پخش میگردد. علاوه بر اقشار متعدد و بویژه طلاب شهرها و روستاهای کشور که از این طریق، دروس ایشان را پی گیری مینمایند، جوانان علاقه مند در کشورهای دیگر که امواج رادیویی مزبور بدانان میرسد، همچون دورههای دانشگاهی از راه دور همراه با این دروس، دانش خود را ارتقا میبخشند.
- استفاده از شبکه جهانی الکترونیک: امروزه برای ارتباطات در سطح جهانی از وسایل و ابزارهای پیشرفته و نوینی استفاده میگردد که اولا امکان ارتباط را بسیار سهل و راحت ساخته است، و ثانیا امکان کنترل آنها را به وسیله حکومتهایی که با مردم خود نزدیک نیستند کمتر کرده و در نهایت ارزانی و سادگی آن باعث شده است که تقریبا این روشها جهان شمول گردد.
استفاده از شبکه جهانی معروف به اینترنت که همگان میتوانند نظرات و دیدگاههای خود را برای ملاحظه دیگران به معرض نمایش گذارده و همچنین استفاده از پست الکترونیک و یا الکترونیک میل که امر نامه رسانی را به سرعت نور انجام میدهد، باعث گشته است که در صورتی که مکتب و یا فردی دارای مطلب و یا حرف تازهای باشد، در فاصلهای نه چندان طولانی اکثریت قریب به اتفاق جوامع از آن آگاهی یابند. در این ارتباط بخصوص، مکتب کامل و جامع اسلام که مدعی داشتن برنامه در همه شئون زندگی انسان است و علمای اسلام میباید از این فرصت استفاده کرده و برنامههای زندگی ساز اسلام را به گوش همه جهانیان برسانند. از جمله موارد نوآوری و ابتکار حضرت آیتالله العظمی فاضل لنکرانی برای رساندن پیام مکتب اسلام و احکام حیات بخش شیعه و نظرات متنوع خود در شئون عقیدتی، اجتماعی و سیاسی امت اسلامی، استفاده از روشهای منطبق با زمانه بود. معظم له در شبکه جهانی موسوم به اینترنت دارای پایگاه اطلاع رسانی مخصوص به خود میباشند. نشانی این پایگاه عبارت است از:
://. . در این پایگاه موارد یاد شده برای استفاده عموم در اختیار قرار داده شده است.
توجه به علم و دانش یکی از مهمترین و اساسیترین محورهای بنیادین اسلام است. آگاهان به تاریخ، بویژه تاریخ اجتماعی و سیاسی و فرهنگی ادیان و اقوام و ملل گوناگون بخوبی میدانند که در طول تاریخ بشر، هیچ مذهب و مکتب عقیدتی و مسلک اجتماعی و سیاسی به اندازه اسلام، برای علم و دانش و تلاش در راه علم اندوزی، ارزش و اعتبار قائل نبوده است. به طوری که در نخستین جنگ اسلام با مشرکین قریش، وقتی که جنگ به زیان قریش و به نفع مسلمین تمام شد و گروهی از قریشیان اسیر مسلمانان شدند، پیامبر گرامی اسلام نه تنها اسیران را گرفتار رنج و آسیب و زندان غل و زنجیر نساخت، بلکه مقرر فرمود که آزادی هر کدام در گرو آموختن سواد خواندن و نوشتن به ده نفر از افراد مهاجر و انصار و یاران و اصحاب رسول خدا و ایمان به اسلام است.
بدین سان از روزی که نخستین سنگهای بنای جامعه اسلامی نهاده میشد، پیامبر که خدایش در کتاب خود به قلم و آنچه مینویسد سوگند یاد کرده و ارزش و اعتبار علم و دانش و سواد را جاودانه ساخته است توجه عمیق خود را به علم و دانش آشکار ساخت و علنا بیان کرد که علم آموزی ده نفر از یارانش، بسیار ارزنده تر و سازنده تر از آن است که یک نفر از دشمنان غدار و قهار و خونخوار مسلمین کشته شود.
طبیعی است که در جریان تداوم دین و مذهبی که پیامبرش طلب علم را از گهواره تا گور توصیه میکند و حتی آن را برای هر مرد و زن مسلمان واجب میشمارد، روز به روز ارزش و اعتبار سواد و علم و دانش، بالاتر و والاتر خواهد شد. و از کسی که امکان سواد آموزی داشته و نیاموخته است، دیگر هیچ عذر و بهانهای پذیرفته نخواهد بود.
در پرتو چنین دین و مذهبی، بیهوده نیست که تاسیس مدارس و اماکنی برای تحصیل علم و اندوختن دانش و به دست آوردن بصیرت علمی، به عنوان مهمترین زیر بنای علوم اسلامی|علوم و تمدن اسلامی شناخته شده است.
نگاهی به تاریخ قرون گذشته نشان میدهد که تاسیس مدارس و دارالعلمها و جامعها و به اصطلاح امروز دبیرستانها و دانشکدهها، همیشه یا مستقیما توسط یک روحانی و عالم دین صورت گرفته، و یا دست کم یک عالم دینی در تاسیس آن نقش ارزنده و درجه اول داشته است و نهایت اینکه هزینههای آن را بر اساس ارزش و اعتبار روحانی و اجتماعی خود به دست آورده و خود، تنها ناظر و سامان دهنده کار بوده است. امروز نیز تاسیس مدارس مختلف، نه تنها از بزرگترین عبادات بوده و از مقوله خدمت به خلق شمرده میشود، بلکه گامی است بزرگ و استوار و سازنده در جهت تقویت و تحکیم پایههای دین و اعتلای شعایر مذهبی. اگر مدرسه نباشد، اگر محلی برای علم آموزی و دانش اندوزی نباشد، اگر گروهی به آموختن درس و گروهی به یاد گرفتن آن مشغول نباشند، اگر تداوم دین و مذهب بر اساس بینش و بصیرت علمی و بر مبنای دانایی و آگاهی استوار نگردد، براستی کار دین و دینداران به کجا خواهد کشید؟ از این روست که از دیرباز، سنت حسنهای بین روحانیون و علما و افاضل جاری و ساری بوده، و آن اینکه همه تلاش و توان خود را به کار میبردهاند تا اگر خود شخصا قادر به تاسیس مدرسهای نبودهاند، باری در تاسیس یک مدرسه، نقش فعالی داشته باشند.
آیت الله فاضل نیز این سنت حسنه و بازمانده از پدران و پیشینیان خود را به بهترین وجهی ادامه داده، و در میان سلسله اقدامات اجتماعی خود، به تاسیس مدرسه علمیه نیز همت گماشته است.
در حال حاضر مدرسه علمیه تاسیس شده توسط ایشان از مهترین مدارس حوزه علمیه قم به شمار میرود که در آن دهها تن از طلاب و فضلای قم مشغول تحصیل هستند و چنان که رسم مدارس اسلامی است، این طلاب جویندگان علم و فضلاء نه تنها برای تحصیل علم هزینه و زحمتی را متحمل نمیشوند، بلکه از طریق بنیانگذار مدرسه، هزینههای تحصیل و مخارج زندگی خود را نیز دریافت میدارند.
آری این نیز از سنتهای خوب اسلام و بویژه از آیینهای حوزه فرهنگی شیعه است که طالب علم، برای علم اندوزی نه تنها هزینهای را متقبل نمیشود که هزینههای تحصیل و دفتر و کتاب و حتی هزینههای زندگی عادی خود را نیز از مدرسهای که در آن مشغول علم اندوزی و سوادآموزی است دریافت میدارد.
اکنون مدرسه علمیه آیتالله فاضل در زمره فعالترین و پر جنب و جوشترین مدارس علمیه قم به شمار میرود، اما در عین حال مجموعه فعالیتهای این مدرسه را باید جزء کوچکی از فعالیتها و اقدامات اجتماعی ایشان به شمار آورد و نه بیشتر.
بی هیچ تردیدی انسان فانی از طریق آثار خود ماندگار میشود، چرا که آیندگان جز به آثار نمینگرند. در این میان تصنیف و تالیف و خلق اثر مکتوب که گواه دانش مصنف و مؤلف هم باشد پیوستگی او را به ابدیت تضمین میکند و دانش نه همان است که در سینه دانای راز میماند، دانش آن است که از طریق رشحات قلم، بر کاغذ نقش بندد و در منظر داوری تاریخ قرار گیرد.
قطعا علمی که در سینه بماند سودمندتر از آبی نیست که در ظلمات جریان مییابد و تا زمانی که از مجاری تاریک خاک به روی زمین نیفتاده باشد محکوم به عدم استفاده است.
دانشمندان، بزرگان و صاحب نظرانی که توفیق پیدا کرده باشند از طریق انشراح صدر، دیگران را از فیوضات دانشی که دارند مستفیض سازند در واقع در همان حال به دانش خویش و به علمی که دارند معنی بخشیدهاند، و گرنه فردا که تندباد اجل وزیدن گیرد و صاحب علم را اسیر و دامنگیر خاک سازد توجه حاصل میشود که نه از تاک نشان باقی مانده است و نه از تاک نشان.
با این توضیح میبینیم که آیتالله فاضل لنکرانی نگارش معارف و مسائل ارزنده علوم اسلامی را از همان بدایت جوانی آغاز میکند و این کار تا زمان تحریر این اثر استمرار مییابد، آن گونه که عدد تالیفات معظم له بر چهل عنوان افزون میگردد و این یعنی که در دوران مفید زندگی هر سالی از عمر را به تالیفی ماندگار زیور بخشیدهاند.
ما ضمن فهرست کردن عناوین آثار استاد کم و بیش به ذکر خصوصیات شکلی و محتوایی هر کدام نیز اشارهای خواهیم داشت، اما بیش از ارائه آن فهرست گریزی از توضیح این نکته نیست که به طور طبیعی مجموعه آثار مؤلف را باید در دو بخش جداگانه دسته بندی کرد و در این دو بخش به آثار چاپی و خطی اشاره نمود:
آثار چاپ شده- نهایة التقریر فی مباحث الصلاة این اثر نخستین تالیف استاد به شمار میرود، یعنی بر میگردد به عصر حضور هشت ساله مؤلف در درسهای خارج مرحوم آیتالله بروجردی (قدس سره). مؤلف همچنین بخت آن را داشته است که مجموعه تقریرات خود را به نظر مبارک صاحب تقریر بگذراند و با موافقت ایشان کار را سامان دهد.
در زمانی که استاد فاضل توفیق یافت کار دشوار اما دلپذیر تقریرات درس آیتالله بروجردی را که جواز قبول نیز یافت به پایان برد، جوانی بود که بیش از ۲۶ سال نداشت و شگفت آن که این نخستین اثر به درجهای از قبول میرسد که صاحب تقریر اعتراف میکند آنچه از من باقی خواهد ماند همین کتاب نهایه التقریر است و از همان زمانها نقل میکنند که بر زبان مرحوم آیتالله بروجردی گذشته است که: ایشان (شیخ محمد فاضل) مجتهد است.
جلد اول این کتاب به مقدمات مبحث «صلاة» اختصاص دارد که مباحثی از قبیل: تعداد نوافل، اذان، اقامه، قاعده فقهی «من ادرک» را مورد کنکاش قرار داده است. در جلد دوم نهایه التقریر بیشتر پیرامون افعال صلاة و خللهای آن بحث شده است، هم در این جلد از قاعده «قاعده تجاوز|تجاوز» و «قاعده فراغ|فراغ» به صورت مشبع و مستوفی بحث گردیده، و بالاخره در واپسین جلد پیرامون قضای صلاة و نماز جماعت گفتار مفصلی را شاهدیم.
این کتابها به گونهای به رشته تحریر کشیده شده است که اگر با کنکاش تخصصی و ریزه کاریهای فقاهتی مورد مطالعه قرار گیرند، معلوم خواهد شد آیتالله بروجردی (رحمه الله) در علم رجال از کدام مبنا پیروی کردهاند و از چه پایه و اساسی بهره میجستهاند و به سخن دیگر مبنای رجالیشان چه بوده است.
- تفصیل الشریعة امام راحل (قدس سره) در دوران ستم شاهی گذشته، زمانی که در ترکیه به صورت تبعید به سر میبردند دست به کار تالیف و تدوین کتاب پر ارج تحریر الوسیله شدند. این تالیف نشان میدهد که معظم له از همان زمان نه تنها هرگز از مبارزه نا امید و خسته نشدهاند، بلکه در دورانی که تقریبا هیچ کس به پیروزی این مبارزات امیدی نداشت، ایشان تمام تلاش خود را برای پیروزی مبارزات انقلابی به کار میبردهاند و با امید و روشن بینی تمام، به فکر استقرار حکومت الهی و کامل اسلامی نیز بودهاند.
چنان که برای چنین روزهایی، پیشاپیش، با دقت و غور و تفحص فراوان، احکام و قوانین لازم را استخراج و تدوین کرده و در کتاب خود ارکان یک حکومت اسلامی را در زمینه مسائل اسلامی پایه گذاری نمودهاند. و به راستی اگر قرار باشد حکومت اسلامی، بر اساس فقه اسلام و قوانین اسلامی بر قرار شود چه قانونگذاری بهتر از «ولی فقیه» و چه قانونی بهتر از نوشته شخص ولی فقیه خواهد بود؟ شاگردان امام راحل که دنباله رو راه او بودهاند، به تبعیت از وی قدم در راهی میگذاشتهاند که امام پیشاپیش آن را پیموده بود.
امام (رحمه الله) تحریر الوسیله را نوشته بود، و میبایست یکی از شاگردان وی تفسیر و مستندات آن را به عهده میگرفت.
بزرگترین و ارزندهترین تالیف استاد آیتالله العظمی فاضل لنکرانی بر محور کتاب گرانقدر تحریر الوسیله قرار گرفته است.
کتابی که سالهای بسیاری از عمر گرامی ایشان بر سر آن گذاشته شده و البته هنوز هم کار نگارش آن ادامه دارد. این تالیف گرانقدر و پردامنه، با ماجرایی جالب و داستانی از گوشههای تاریخ معاصر کشورمان نیز همراه و توام است، یعنی با ماجراهای مبارزات طولانی و پر ثمر امت شهید پرور و بخصوص جامعه روحانیت مبارز و آگاه که سالهای سال، درگیر و دار آن مبارزات جانانه، با بند و زنجیر و زندان و شکنجه و تبعید دست به گریبان بودند.
در همان ماجراها، استاد گرامی ما نیز به عنوان یکی از مبارزان سرسخت روحانیت، از سوی رژیم سفاک دستگیر و به نقاط مختلف تبعید شد. یکی از تبعیدگاههای وی شهر قهرمان پرور یزد بود که استاد حدود دو سال و نیم از عمر عزیزش را در آنجا سپری کرد و در آنجا که استاد تصمیم گرفت تا با استفاده از فرصت، دست به تالیف اثری بزرگ بزند و بر این اساس، نوشتن شرحی بر کتاب گرانقدر تحریر الوسیله اثر امام امت را وجهه همت خویش قرار داد. بدین ترتیب، آن سالهای رنج و روزهای درد و ملال، با نگارش این تالیف بزرگ به روزهای سرشار از معنویت و به ایام پرثمر و بارآوری مبدل شد که در طول آن، استاد حدود ۵ جلد از شرح کتاب تحریر الوسیله را به رشته تحریر کشید.
چنان که گفته شد کار نگارش این شرح پردامنه و ارزشمند هنوز هم ادامه دارد و پیش بینی میشود که تمامی آن، به فضل و عنایت الهی بالغ بر ۴۰ جلد کتاب خواهد شد. در حال حاضر ۱۴ جلد از این کتاب به پایان رسیده و با عنوان تفصیل الشریعه فی شرح تحریر الوسیله چاپ شده است که ذیلا کتابهای چاپ شده را با عنوان اجمالی آنها معرفی میکنیم.
- تفصیل الشریعه فی شرح کتاب تحریر الوسیله (کتاب الاجتهاد): این اثر نفیس اولین جلد شرح تحریر الوسیله است که توسط استاد با نقد و بررسی عالمانه مبحث اجتهاد کتاب مذکور تفسیر و توضیح شده و از دریچه استنباط و اجتهاد مستندات مربوط به آن با تعمق و ژرفنگری تحریر گردیده است.
در آغاز این کتاب، مقدمهای برای چگونگی ورود به مباحث کتاب تحریر الوسیله آورده شده و پس از آن مسائل گوناگون «تقلید» توضیح گردیده و با مطرح ساختن حکم «احتیاط مطلق» مباحث کتاب پایان پذیرفته است. از محتویات درخشان این بخش بحث فتوا به تقلید از اعلم است که از قلم استاد تراوش نموده است.
- تفصیل الشریعه فی شرح کتاب تحریر الوسیله (کتاب الطهاره و المیاه): این کتاب از فصل «طهارة» شروع شده و ضمن توضیح مسائل مختلف مربوط به آب، با بیان صورتهای متعدد ملاقی نجاست خاتمه یافته است. این کتاب نیز همانند کتاب قبلی در دوران تبعید نوشته شده است.
- تفصیل الشریعه فی شرح کتاب تحریرالوسیله (کتاب احکام الوضوء و التخلی): مؤلف محترم در این کتاب ضمن بیان مسائل وضو و استبراء و استنجاء و وضوی جبیره، اصول و مبانی فقهی حضرت امام راحل (قدس سره) را در زمینه مسائل یاد شده مطرح ساخته و شرح و تفسیر نموده است.
- تفصیل الشریعه فی شرح کتاب تحریر الوسیله (کتاب النجاسات): این تالیف در زمینه احکام نجاسات و کیفیت تنجس و موارد عفو در نماز به رشته تحریر درآمده است.
- تفصیل الشریعه فی شرح کتاب تحریر الوسیله، (کتاب الاجاره): در این اثر مسائل مربوط به اجاره مورد بحث و تفسیر قرار گرفته و خاتمه کتاب با اشاره به وقایع خونبار سال ۱۳۵۷ پایان یافته است.
لازم به ذکر است معظم له پیرامون مباحث اجاره کتاب مفصل دیگری را به صورت مستقل به رشته تحریر در آوردهاند که به صورت مخطوط وجود دارد.
- تفصیل الشریعه فی شرح کتاب تحریر الوسیله (کتاب الصلاة): همچنان که از نام کتاب پیداست، مجموع کتاب مسائل مربوط به نماز را شرح و تفسیر کرده و به مبانی فقهی و اصلی و مستندات تحریر الوسیله پرداخته است.
- تفصیل الشریعه فی شرح کتاب تحریر الوسیله (کتاب الحدود): این کتاب تمام مسائل مربوط به حدود الهی و تعزیزات حکومتی را شرح و تفسیر کرده، مؤلف محترم تاریخ خاتمه آن را ۱۴۰۶ ه ق قید کرده است.
- تفصیل الشریعه فی شرح کتاب تحریر الوسیله (کتاب الحج، الجزء الاول): این اثر برخی از مسائل مربوط به حج را تفسیر نموده و در مبحث (لو عجز عن المشی بعد انعقاد نذره...) خاتمه یافته است.
- تفصیل الشریعه فی کتاب تحریر الوسیله (کتاب الحج، الجزء الثانی): این کتاب جلد دوم کتاب حج محسوب میشود که مؤلف محترم مسائل مربوط به نیابت در حج|نیابت و وصیت به حج و حج مستحبی و اقسام حج و عمره، حج تمتع و میقات عمره مفرده را به رشته تحریر آورده است.
- تفصیل الشریعه فی کتاب تحریر الوسیله (کتاب الحج، الجزء الثالث): این نوشتار جلد سوم کتاب حج محسوب میشود که مؤلف محترم برخی دیگر از مسائل مربوط به حج را با تعمق و ژرفنگری خاص خودشان به رشته تحریر در آورده و از پیچیدگیها و مشکلات مسائل مطروحه پرده برداشتهاند.
- تفصیل الشریعه فی کتاب تحریر الوسیله (کتاب الحج، الجزء الرابع) - تفصیل الشریعه فی کتاب تحریر الوسیله (کتاب الحج، الجزء الخامس): که این دو جلد مباحث تکمیلی کتاب حج را در بردارند.
- تفصیل الشریعه فی کتاب تحریر الوسیله (کتاب الطلاق و المیراث) - تفصیل الشریعه فی کتاب تحریر الوسیله (کتاب النکاح): همان طور که از عناوین این جلد پیداست، مباحث مربوط به نکاح، طلاق و ارث که از بحثهای پیچیده مسائل فقهی محسوب میشود در آنها مورد عنایت قرار گرفته و از غوامض مشکلات آنها پرده برداشته شده است.
- تفصیل الشریعه فی کتاب تحریر الوسیله (کتاب القضاء و الشهادات): مباحث مهم مربوط به مسائل قضا طبق مبحث تحریر الوسیله، در این کتاب به صورت استدلالی ذکر شده است.
- احکام الحج: حاشیه علمی بر حج تحریر الوسیله است.
- تبیان الاصول: این کتاب تقریر مباحث اصولی آیتالله فاضل است که به قلم یکی از شاگردان معظم له مباحث مربوط به قطع و ظن و امارات و اصول عملیه را به رشته تحریر درآورده است.
- الاحکام الواضحه: این کتاب که به عربی نگارش یافته در واقع رساله علمیه محسوب میشود و تمام مسائل مربوط به «عبادات» را به طور صریح و روشن و به صورت فتوا بیان داشته است.
- رساله توضیح المسائل: این رساله بنا به تقاضای مؤمنین در کشورهای خارجی به زبان انگلیسی و اردو و ترکی آذری و ترکی استانبولی و نیز به زبان روسی ترجمه گردیده است و این کتاب حاوی مسائل عملی مکلفین است که بر اساس مسائل مورد نیاز عمومی مردم تدوین شده است. از مباحث تقلید شروع شده و پس از بیان بسیاری از مسائل مبتلا به پایان رسیده است. این کتاب تا کنون بیش از ششصد و چهار مرتبه به چاپ رسیده است.
- الحواشی علی العروة الوثقی: کتاب ارزشمند عروة الوثقی مسائل عملی مکلفین است که مرحوم آیتالله سید محمدکاظم طباطبایی یزدی (قدس سره) به یادگار گذاشته است. آیتالله فاضل بر اساس استنباط و اجتهاد خودشان مسائل مطروحه را نقد و بررسی نمودهاند. تاریخ شروع نگارش حاشیه عروة ۱۳۷۸ قمری میباشد.
- حاشیه بر کتاب طهارة مصباح الفقیه مرحوم محقق همدانی: مرحوم محقق همدانی (قدس سره) که یکی از اکابر علمای سلف است، مجموع مسائل «طهارت» را مورد بحث و تحقیق قرار داده است. آیتالله فاضل با نگرشی محققانه مسائل مطرح شده را باز بینی نموده و نظر فقهیشان را مرقوم داشتهاند.
- مناسک حج: برای آنکه حجاج بیت الله الحرام و زائرین خانه خدا بتوانند اعمال عبادی خود را به صورت مطلوب و خدا پسند انجام دهند، بر اساس نظریه آیتالله فاضل مسائل مربوط به حج در یک مجموعه گردآوری و بر اساس فتوای معظم له چاپ و منتشر شده است. این کتاب بیش از ۷ مرتبه به چاپ رسیده است.
- مدخل التفسیر: این کتاب ارزنده مقدمهای است بر تفسیر قرآن که در زمینه اعجاز قرآن، قرائات قرآن، اصول تفسیر قرآن و عدم تحریف قرآن|عدم تحریف آن نگارش یافته است.
- چهرههای درخشان در آیه تطهیر: این کتاب با شرکت آیتالله اشراقی، داماد امام راحل (قدس سره) نوشته شده و مجموعه مطالب کتاب در پاسداری از آیه تطهیر و دفاع از حریم اصحاب کساء و اهل البیت علیهمالسّلام نوشته شده است. این کتاب به زبان عربی و به نام «رؤیة مبتکره» ترجمه گردیده است و نیز به زبان اردو ترجمه شده است.
- ائمه اطهار یا پاسداران وحی در قرآن کریم: این کتاب که به فارسی نوشته شده همچنان که از نام آن پیداست، در دفاع از حریم ولایت و امامت به نگارش در آمده، لازم به تذکر است که این کتاب نیز با شرکت آیتالله اشراقی تالیف شده است.
- تقیه مداراتی: این نوشتار در زمینه مباحث مربوط به تقیه است که برای نخستین بار با نگرش ویژهای موضوع تقیه را مطرح ساخته است.
- آیین کشورداری از دیدگاه امام علی علیهالسّلام : مجموعه مسائل این کتاب را فرمان علی علیهالسّلام به مالک اشتر (یار با وفای آن حضرت) تشکیل میدهد. این اثر هم به قلم یکی از شاگردان معظم له تقریر یافته و منتشر شده است.
- رساله احکام برای نوجوانان: این اثر تا کنون بیش از ده بار به چاپ رسیده است و به عربی و انگلیسی و روسی و آذری هم ترجمه گردیده است.
- معتمد الاصول و الفقه لمباحث آیتالله العظمی الامام الخمینی (قدس سره): این کتاب که در دو جلد میباشد مباحث اصولی رهبر کبیر انقلاب، امام راحل را به رشته تحریر در آورده است. این اثر گرانقدر توسط دفتر تنظیم آثار امام در حال تدوین و انتشار است و یک جلد از آن منتشر شده است.
- تفصیل الشریعه فی التیمم و الاغسال و المطهرات: این نوشتار یکی دیگر از نوشتههای تفصیلی مولف محترم است که کتاب ارزشمند تحریر الوسیله امام راحل (قدس سره) را در مسائل تیمم و اغسال و مطهرات مورد تحقیق و کنکاش قرار داده است.
- جامع المسائل: این کتاب در دو جلد تدوین شده و حاوی سؤالات مورد ابتلای مؤمنین میباشد که در حدود پنج هزار سؤال و جواب در آن مطرح شده است و به زبانهای عربی و اردو نیز ترجمه شده است.
- سیری کامل در اصول فقه: تمام دروس مربوط به اصول فقه که در طول سالهای متمادی توسط استاد به صورت درس خارج برای طلاب و فضلای حوزه علمیه قم تدریس میشده و لحاظ اشتیاق فراوان شاگردها ضبط میگردیده است.
پس از اتمام دوره، همه آنها از نوارهای موجود پیاده و پس از بازبینی آماده چاپ و منتشر شده است.
- ایضاح الکفایه: استاد در طول عمر پر برکت خود، شش دوره کامل کتاب ارزشمند کفایة الاصول مرحوم آخوند خراسانی را تدریس فرمودهاند.
آثار چاپ نشده و نوشتههای خطی- تفسیر سوره حمد: همان گونه که از نام آن پیداست مؤلف محترم سوره حمد را تفسیر نموده و به نگارش در آورده است.
- کتاب الصوم: نگارش این کتاب در اول رمضان المبارک ۱۴۰۵ ه. ق شروع، و کثیری از مباحث روزه در آن مطرح شده است.
- المسائل المستحدثه: این نوشتار برخی از مسائل مستحدثه را از قبیل بیمه، اسکناس، سفته، سرقفلی، بخت آزمایی و کالبدشکافی مورد تحقیق قرار داده است.
- کتاب القضاء: این کتاب بر اساس درس مرحوم آیتالله بروجردی به رشته تحریر در آمده و متاسفانه با رحلت آیتالله العظمی بروجردی مؤلف محترم موفق به اتمام آن نشده است.
- شرح کتاب طهارة الشرایع: این مجموعه، کتاب «طهارة» صاحب شرایع را که حدودا ۱۳۵ صفحه است مورد بحث قرار داده و تا مسئله تکرار مسح پیش رفته است.
نرم افزار جامع اصول فقه، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.
رده:تراجم رده:علمای شیعه رده:علمای قرن پانزدهم رده:فقهای شیعه رده:مراجع تقلید رده:علمای معاصر رده:درگذشتگان سده ۱۴ (شمسی)رده:مدفونان_در_حرم_حضرت_معصومه