آیه وان یکاد (خام)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آيه ۵۱ و ۵۲ قلم (قلم:۵۱) به آيه «وإن يكاد» شهرت دارد. از اين آيه همواره براى خنثا كردن چشم زخم به صورت قرائت، تعويذ يا تابلو استفاده مىشود «وإِن يَكادُ الّذينَ كَفَروا لَيُزلِقونَكَ بِأَبصـرِهِم لَمّا سَمِعُوا الذِّكرَ و يَقولونَ إِنَّهُ لَمَجنونٌ و مَا هُوَ إِلاّ ذِكرٌ لِلعَـلَمين» «و همانا نزديك است كافران هنگامى كه قرآن را مىشنوند، با (نگاهها) و چشمهايشان تو را به زمين بزنند و مىگويند: او مجنون است؛ حال آنكه قرآن (يا پيامبر) جز اندرزى براى جهانيان نيست». بيشتر مفسّران، اين آيه را درباره چشمزخم دانسته و با نقل رواياتى مبنى بر واقعيّت داشتن چشم زخم، درصدد اثبات آن برآمدهاند.
[۱] اينان برآنند كه مقصودِ آيه، چشمزخم كافران به پيامبر (صلىاللهعليهوآله) است كه مىخواستند با چشمان خود، حضرت را از بين ببرند؛
[۲] امّا تفسير ديگر از آيه مىگويد: كافران هنگام شنيدن قرآن، چنان از شدّت خشم و دشمنى، به پيامبر(صلىاللهعليهوآله)نگاه مىكردند و چشم غرّه مىرفتند كه اگر مىتوانستند، پيامبر را با نگاههاى خشمآلود خود مىلغزاندند و از بين مىبردند.
[۳] در هر صورت، مطابق تفسير اوّل و مشهور، آيه از چشمزخم كافران به پيامبر خبر مىدهد؛ امّا اينكه قرائت يا همراه داشتن آن، جلو چشمزخم ديگران را مىگيرد يا نه، روايتى مُسنَد از پيامبر يا ديگر معصومان در دست نيست؛ بلكه بر پايه برخى روايات، پيامبر، هنگام تعويذ امام حسن و امام حسين (عليهماالسلام)يا افرادى ديگر از چشمزخم، به اذكار ديگرى غير از اين آيه توسّل جستند.
[۴] فقط حسن بصرى گفته است كه دواى چشمزخم، قرائت آيه «وإِن يَكادُ...» است.
[۵] ملاّ فتحاللّه كاشانى نيز روايتى بدون سند درباره نزول آيه نقل كرده كه مىگويد: پيامبر (صلىاللهعليهوآله) در مسجد نشسته بود و قرآن مىخواند و مشركان بر در مسجد انتظار مىكشيدند تا هنگام خروج پيامبر، او را چشم بزنند؛ در همان حال، جبرئيل (عليهالسلام) آيه «وإِن يَكاد» را نازل كرد و به پيامبر گفت كه آن را تلاوت كند تا از چشم زخم آنان در امان باشد؛
[۶] امّا در نقلى كه ابوالفتوح از كلبى درباره اين شأن نزول دارد، از قرائت اين آيه به وسيله پيامبر براى جلوگيرى ازتأثير چشمزخم مشركان سخنى به ميان نيامدهاست.
[۷] منابع:
(۱)تفسير روحالبيان؛
(۲)تفسيرالقرآن العظيم، ابن كثير؛
(۳)تفسير منهجالصادقين؛
(۴)خلاصةالمنهج؛
(۵)روضالجنان وروحالجنان؛
(۶)الكشّاف؛ الكافى؛
(۷)مجمع البيان فى تفسيرالقرآن.
[۸] الكشّاف، ج۴، ص۵۹۷؛ مجمعالبيان، ج۱۰، ص۵۱۲.
[۹] الكشّاف، ج۴، ص۵۹۷؛ مجمعالبيان، ج۱۰، ص۵۱۲.
[۱۰] روضالجنان، ج۱۹، ص۳۷۰ و ۳۷۱؛ ابنكثير، ج۴، ص۴۳۶؛ الكشّاف، ج۴، ص۵۹۷؛ روحالبيان، ج۱۰، ص۱۲۷.
[۱۱] الكافى، ج۲، ص۵۶۹؛ ابن كثير، ج۴، ص۴۳۷؛ روحالبيان، ج۱۰، ص۱۲۸.
[۱۲] مجمعالبيان، ج۱۰، ص۵۱۳؛ الكشّاف، ج۴، ص۵۹۷.
[۱۳] منهجالصادقين، ج۹، ص۳۹۰؛ خلاصةالمنهج، ج۶، ص۲۱۰.
[۱۴] روضالجنان، ج۱۹، ص۳۶۹ و ۳۷۰.