• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

آیه ۲۸ سوره غافر (شأن نزول)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



یکی از کارهایی که در زمان بنی‌امیه و به‌خصوص زمان معاویه رواج داشت، جعل حدیث و فضیلت‌تراشی برای خلفای سه‌گانه بود و حتی معاویه حقوقی هم برای جاعلان مقرر کرده بود، در ادامه چند نمونه از این جعلیات را مورد بررسی قرار می‌دهیم.



«وَ قَالَ رَجُلٌ مُّؤْمِنٌ مِّنْ ءَالِ فِرْعَوْنَ یَکْتُمُ اِیمَانَهُ اَ تَقْتُلُونَ رَجُلاً اَن یَقُولَ رَبیّ َِ اللَّهُ وَ قَدْ جَاءَکُم بِالْبَیِّنَتِ مِن رَّبِّکُمْ وَ اِن یَکُ کَذِبًا فَعَلَیْهِ کَذِبُهُ وَ اِن یَکُ صَادِقًا یُصِبْکُم بَعْضُ الَّذِی یَعِدُکُمْ اِنَّ اللَّهَ لَا یهَْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّاب.
و مرد مؤمنی از آل فرعون که ایمان خود را پنهان می‌داشت گفت: آیا می‌خواهید مردی را بکشید بخاطر اینکه می‌گوید: پروردگار من «اللَّه» است، در حالی که دلایل روشنی از سوی پروردگارتان برای شما آورده است؟! اگر دروغگو باشد، دروغش دامن خودش را خواهد گرفت و اگر راستگو باشد، (لااقل) بعضی از عذاب‌هایی را که وعده می‌دهد به شما خواهد رسید خداوند کسی را که اسراف‌کار و بسیار دروغگوست هدایت نمی‌کند.»
متاسفانه کار جعل حدیث در زمان بنی امیه؛ به خصوص معاویة بن ابی سفیان به حدی رسیده بود که هیچ فضیلتی از فضائل امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) باقی نماند؛ مگر این که مشابه همان را برای خلفای سه‌گانه نقل کردند. حتی به این‌ اندازه نیز اکتفا نکردند؛ بلکه حتی فضائلی که برای دیگر پیامبران و پیروان صدیق آن‌ها نقل شده را نیز در حق خلفای سه‌گانه جعل کردند.


از جمله در ذیل آیه فوق، مشابه همین فضیلیتی را که قرآن صراحتاً برای حبیب نجار، مؤمن آل‌فرعون برشمرده است، برای ابوبکر نقل کرده‌اند؛ چنانچه بخاری در صحیح خودش می‌نویسد:
حَدَّثَنِی عُرْوَةُ بْنُ الزُّبَیْرِ قَالَ سَاَلْتُ ابْنَ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ اَخْبِرْنِی بِاَشَدِّ شَیْءٍ صَنَعَهُ الْمُشْرِکُونَ بِالنَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ بَیْنَا النَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یُصَلِّی فِی حِجْرِ الْکَعْبَةِ اِذْ اَقْبَلَ عُقْبَةُ بْنُ اَبِی مُعَیْطٍ فَوَضَعَ ثَوْبَهُ فِی عُنُقِهِ فَخَنَقَهُ خَنْقًا شَدِیدًا فَاَقْبَلَ اَبُو بَکْرٍ حَتَّی اَخَذَ بِمَنْکِبِهِ وَدَفَعَهُ عَنْ النَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ «اَتَقْتُلُونَ رَجُلًا اَنْ یَقُولَ رَبِّیَ اللَّهُ» الْآیَةَ.
تَابَعَهُ ابْنُ اِسْحَاقَ حَدَّثَنِی یَحْیَی بْنُ عُرْوَةَ عَنْ عُرْوَةَ قُلْتُ لِعَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرٍو وَقَالَ عَبْدَةُ عَنْ هِشَامٍ عَنْ اَبِیهِ قِیلَ لِعَمْرِو بْنِ الْعَاصِ وَقَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عَمْرٍو عَنْ اَبِی سَلَمَةَ حَدَّثَنِی عَمْرُو بْنُ الْعَاصِ.
عروة بن زبیر می‌گوید: از پسر عمرو عاص پرسیدم: بدترین کاری که مشرکان در حق پیامبر خدا روا داشتند چه بود؟ گفت: روزی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در داخل حجر اسماعیل مشغول نماز بود، عقبة بن معیط وارد مسجد الحرام شد، دید پیامبر نماز می‌خواند، پارچه‌ای دور گردن آن حضرت افکند و با شدّت آن را می‌پیچید، ابوبکر تا این صحنه را دید بازوانش را گرفت و وی را از پیامبر دور کرد و گفت: آیا می‌خواهی کسی را بکشی که می‌گوید: پروردگار و آفریننده من خدا است؟

۲.۱ - بررسی روایت

عروة بن زبیر و عمرو عاص، عضو گروه جعل حدیث و از دشمنان امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) هستند:
در سند این روایت دو نفر وجود دارد که هر دو از دشمنان امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام)، یکی عمرو بن عاص و دیگری عروة بن زبیر.
عروة بن زبیر و عمرو بن عاص از جاعلان حدیث و عضو گروه جعل حدیث معاویه بوده‌اند؛ ازاین‌رو نمی‌توان به حدیث چنین اشخاصی اعتماد کرد؛ چنانچه ابن ابی الحدید شافعی در شرح نهج‌البلاغه، به نقل از استادش ابوجعفر اسکافی می‌نویسد:
ان معاویة وضع قوما من الصحابة وقوما من التابعین علی روایة اخبار قبیحة فی علی (علیه‌السّلام)، تقتضی الطعن فیه والبراءة منه، وجعل لهم علی ذلک جعلا یرغب فی مثله، فاختلقوا ما ارضاه، منهم ابو هریرة وعمرو بن العاص والمغیرة بن شعبة، ومن التابعین عروة بن الزبیر.
معاویه، گروهی از صحابه و تابعین را گماشت تا روایات و احادیث دروغینی که بیانگر نقض و بیزاری جستن از علی (علیه‌السّلام) باشد، بسازند. و حقوقی هم برای آنان مقرر کرد که از این افراد ابوهریره، عمروعاص، مغیرة بن شعبه، از اصحاب و عروة بن زبیر از تابعان می‌باشد.
بعد از آن، دو نمونه از جعلیات عروة بن زبیر نقل می‌کند:
روی الزهری ان عروة بن الزبیر حدثه، قال: حدثتنی عائشة قالت: کنت عند رسول الله اذ اقبل العباس وعلی، فقال: یا عائشة، ان هذین یموتان علی غیر ملتی او قال دینی.
زهری روایت کرده است که عروة بن زبیر برای او نقل کرد که عایشه به من گفت: من پیش رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بودم، در همان عباس و علی (علیه‌السّلام) وارد شد. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «ای عایشه! این دو نفر در حالی از دنیا می‌روند که بر غیر ملت و یا دین من هستند».
وروی عبد الرزاق عن معمر، قال: کان عند الزهری حدیثان عن عروة عن عائشة فی علی (علیه‌السّلام)، فسالته عنهما یوما، فقال: ما تصنع بهما وبحدیثهما! الله اعلم بهما، انی لاتهمهما فی بنی‌هاشم. قال: فاما الحدیث الاول، فقد ذکرناه، واما الحدیث الثانی فهو ان عروة زعم ان عائشة حدثته، قالت: کنت عند النبی صلی الله علیه وسلم اذ اقبل العباس وعلی، فقال: (یا عائشة، ان سرک ان تنظری الی رجلین من اهل النار فانظری الی هذین قد طلعا)، فنظرت، فاذا العباس وعلی بن ابی طالب.
عبدالرزاق از معمر نقل کرده است که گفت: نزد زهری دو حدیث به نقل از عروه و از عایشه درباره علی وجود داشت، و لذا من از وی درباره آن دو حدیث سؤال کردم، گفت: با این دو حدیث و راویان آن چه‌کار بکنم، خدا از آن دو نفر آگاه‌تر است، من رابطه این دو نفر را با بنی‌هاشم خوب نمی‌دانم.
اما حدیث اول که گذشت (روایت قبلی) و اما حدیث دوم این است که: عروة می‌گوید: از عایشه شنیدم که گفت: نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بودم، فرمود: ‌ای عایشه! اگر دوست داری دو نفر از اهل آتش را ببینی، پس به این دو نفر بنگر، نگاه کردم دیدم عباس و علی وارد شدند.
با این‌حال چگونه می‌شود که به حدیث چنین فردی اعتماد کرد؛ با این‌که می‌دانیم یکی از نشانه‌های نفاق که شیعه و سنی بر آن اتفاق دارند، دشمنی با امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) است.
مسلم نیشابوری در صحیحش می‌نویسد:
عَنْ زِرٍّ قَالَ قَالَ عَلِیٌّ وَالَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَبَرَاَ النَّسَمَةَ اِنَّهُ لَعَهْدُ النَّبِیِّ الْاُمِّیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ اِلَیَّ اَنْ لَا یُحِبَّنِی اِلَّا مُؤْمِنٌ وَلَا یُبْغِضَنِی اِلَّا مُنَافِقٌ.
قسم به خدایی که دانه را شکافت و مردمان را آفرید، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به من یادآوری فرمود که مرا جز مؤمن کس دیگری دوست نمی‌دارد و به غیر از منافق کس دیگری با من دشمنی نمی‌ورزد.
از طرف دیگر روایات متعددی در هر حد تواتر از نبی مکرم اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل شده است که آن حضرت فرمود:
عَنْ اَبِی هُرَیْرَةَ عَنْ النَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ آیَةُ الْمُنَافِقِ ثَلَاثٌ اِذَا حَدَّثَ کَذَبَ وَاِذَا وَعَدَ اَخْلَفَ وَاِذَا اؤْتُمِنَ خَانَ.
رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمودند: منافق سه نشانه دارد: در هنگام سخن گفتن دروغ می‌گوید، وقتی وعده می‌دهد، تخلف می‌کند، وقتی امانتی به وی می‌سپاری خیانت می‌کند.
وضعیت عمرو بن عاص اصلاً نیازی به بررسی ندارد، کسی در دشمنی او با امیرالمؤمنین شبهه‌ای ندارد و طبق قاعده قبلی روایات وی را نیز می‌توان رد کرد.


این روایت، با روایت دیگری از طریق عروة بن زبیر، از عایشه دختر ابی‌بکر که اتفاقا در صحیح بخاری نیز آمده است، در تعارض است. بخاری در صحیحش می‌نویسد:
حَدَّثَنِی عُرْوَةُ اَنَّ عَائِشَةَ (رضی‌الله‌عنها) زَوْجَ النَّبِیِّ (صلی‌الله‌علیه‌وسلم) حَدَّثَتْهُ اَنَّهَا قَالَتْ لِلنَّبِیِّ (صلی‌الله‌علیه‌وسلم) هَلْ اَتَی عَلَیْکَ یَوْمٌ کَانَ اَشَدَّ مِنْ یَوْمِ اُحُدٍ قَالَ «لَقَدْ لَقِیتُ مِنْ قَوْمِکِ مَا لَقِیتُ، وَکَانَ اَشَدُّ مَا لَقِیتُ مِنْهُمْ یَوْمَ الْعَقَبَةِ، اِذْ عَرَضْتُ نَفْسِی عَلَی ابْنِ عَبْدِ یَالِیلَ بْنِ عَبْدِ کُلاَلٍ، فَلَمْ یُجِبْنِی اِلَی مَا اَرَدْتُ، فَانْطَلَقْتُ وَاَنَا مَهْمُومٌ عَلَی وَجْهِی، فَلَمْ اَسْتَفِقْ اِلاَّ وَاَنَا بِقَرْنِ الثَّعَالِبِ، فَرَفَعْتُ رَاْسِی، فَاِذَا اَنَا بِسَحَابَةٍ قَدْ اَظَلَّتْنِی...
عروه از عایشه همسر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل می‌کند که گفت: از پیامبر خدا پرسیدم: آیا روزی سخت‌تر از روز احد برای شما پیش آمده است؟
فرمود: از افراد فامیل تو بیش از‌ اندازه آزار و اذیت دیدم که بدترین آن در حادثه جمره عقبه بود، همان هنگامی که من به علی بن عبدیالیل شکایت کردم (تا با سفارش به افراد قومت دست از آزارها بردارند) ولی جوابی جز بی‌مهری و بی‌اعتنایی نشنیدم و لذا غمگین و ناراحت حرکت کردم تا رسیدم به قرن الثعالب (مکانی نزدیک مکه که میقات اهل نجد است) به آسمان نگاه کردم، ابری دیدم که بر من سایه افکنده بود...
طبق روایت قبلی، سخت‌ترین روز پیامبر گرامی اسلام، روزی بوده است که به قول برخی از مفسرین اهل‌سنت، عقبة بن معیط می‌خواست پارچه‌ای دور گردن پیامبر بپیچد و آن حضرت را به شهادت برساند که ابوبکر به داد آن حضرت رسید و ایشان را از دست مشرکان نجات داد !!!؛ اما طبق این روایت، سخت‌ترین روز پیامبر، روز عقبه بوده که افراد قوم عایشه آن حضرت را آزار و اذیت می‌کرده‌اند و....
از طرفی می‌دانیم که پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سخنی نمی‌گوید که سخن قبلی وی را نقض کند؛ پس یا سخت‌ترین روز، روزی بوده است که ابوبکر به داد پیامبر رسیده! یا روزی بوده افراد قوم عایشه او را اذیت می‌کرده‌اند.
در نتیجه این دو روایت با یگدیگر متعارض هستند و تعارضا تساقطا.


۱. غافر/سوره۴۰، آیه۲۸.    
۲. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۵، ص۴۶.    
۳. ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن‌ هبةالله‌، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۶۳.    
۴. ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن‌ هبةالله‌، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۶۳.    
۵. ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن‌ هبةالله‌، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۶۴.    
۶. قشیری نیشابوری، محمد بن مسلم، صحیح مسلم، ج۱، ص۸۶.    
۷. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۱، ص۱۶، کتاب الایمان، باب علامة المنافقین.    
۸. قشیری نیشابوری، محمد بن مسلم، صحیح مسلم، ج۱، ص۷۸، کتاب الایمان، باب خصال المنافق.    
۹. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۴، ص۱۱۵.    



موسسه ولی‌عصر، برگرفته از مقاله «آیا آیه ۲۸ سوره غافر «... اتقتلون رجلا ان یقول ربی اللَّه» در شأن ابوبکر نازل شده است ؟».    






جعبه ابزار