آل فرعون
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آل فرعون همان قوم، پیروان وهم کیشان
فرعون هستند.فرعون لقب حاکمان مصر در دورانهای پیش از بطالسه است.
و آلِ فِرْعَون، از اعلام قرآن کریم میباشد.
در یک مورد
این ترکیب به معنای محدودتری به کار رفته است و راویان اختلاف کردهاند که منظور از آن کنیزان همسر فرعونِ معاصر
حضرت موسی ، دختر او، یا یاران اویند
. در دیگر موارد، همۀ قوم فرعون، از خویشاوندان و پیروان و لشکریان او را در بر میگیرد .
آل فرعون بنیاسرائیل را مورد آزار و
شکنجه قرار میدادند و مانند بسیاری دیگر از مردمان روزگاران کهن،
آیات خداوند را انکار میکردند.
خداوند آنان را به خاطر این
گناه کیفر داد. آل فرعون چندینبار گرفتار
قحطی و
طوفان و حشرات زیانبخش شدند و آنگاه با حضرت موسی عهد کردند که اگر خداوند این بلاها را از ایشان رفع گرداند، به او ایمان آورند، ولی پس از رفع
بلا ، پیمان خود را شکستند. سرانجام خداوند ایشان را در
دریا غرق ساخت و
بنیاسرائیل را نجات بخشید.
آل فرعون ۱۳ بار در
قرآن آمده که در یک مورد از
مأموریت موسی(ع) به سوی آنان و در موارد دیگر از
کفر،
تکذیب، شکنجه گری و در نهایت، عذاب آنان در
دنیا،
برزخ و
آخرت سخن رفته است. با توجّه به گوناگونی معانی آل، مفسّران در گستره شمول آل فرعون بر یک رأی نیستند. ولی با توجّه به کارکرد این واژه، گویا مقصود، نزدیکان، پیروان و هم فکران وی باشند. چنان که
قارون از بنیاسرائیل (قوم موسی) است.
و در ردیف فرعون،
هامان و در حقیقت آل فرعون قرار گرفته
و همسر فرعون، از آل او به شمار نرفته. بلکه مَثَل اهل ایمان معرّفی شده است.
قرآن از کسانی که بر گِرد فرعون، کار گزار و هم رأی وی بودهاند، با تعابیر
قوم ۲۷ بار،
ملأ ۱۳ بار،
رکن یک بار،
جُند و جنود ۶ بار یاد کرده که با آل فرعون، تقارب مفهومی و مصداقی دارند. به طور مثال، انطباق قوم فرعون بر آل فرعون، با کنار هم نهادن آیاتی نظیر «یقدُمُ قَومَهُ یومَالقِیـمَة...»
و «وأَغرَقنا ءَالَ فِرعَون...»
بهدست میآید. چنان که قرآن، کشتار پسران بنی اسرائیل و ستم به آنان را گاهی به فرعون
، گاهی به آلفرعون
و گاه به قوم فرعون
نسبت داده و ارسال موسی را به سوی فرعون و قوم وی
فرعون و ملأ
و آل فرعون
دانسته است.
در
تورات نیز از اطرافیان و کار گزاران فرعون و ستم آنها بر بنی اسرائیل و نیز از نزول
عذاب و نابودی آنان در
رود نیل سخن رفته است.
نگاهی به آیات و سورههای قرآن، اهتمام فراوانِ قرآن به تبیین داستان آل فرعون از زوایای گوناگون را نشان میدهد. دراحوال دیگر پیامبران، محاجّهآنان با قومشان دیده می شود. امّا در محاجّههای موسی و فرعون، حضور اطرافیان فرعون در کنار فرعون، موضوعیت ویژه می یابد و از اعمال و سرنوشت آنان نیز در مواضع گوناگون سخن میرود. دلیل موضوعیت یافتن سر گذشت آل فرعون در قرآن، شاید از این رو است که بسیاری از اصول و سنّتهایی که خداوند در سراسر قرآن، به صورت کلّی بیان فرموده، در داستان آل فرعون به صورت عینی تبیین شده. چنان که قرآن، آنان را عبرت آیند گان قرار داده است: «فَجَعَلنـهُم سَلَفاً و مَثَلا لِلأَخِرین».
ابن عاشور، علّت تخصیص آل فرعون را به
ذکر در قرآن، سر نوشت نهایی آنان دانسته و گفته است: فقط نا بودی این امّت نزد
اهل کتاب روشن است. بر خلاف هلاکت
عاد و
ثمود که نزد عرب از شهرت بیش تری بر خوردار بوده. از این رو،
سر گذشت آنان مورد توجّه قرآن قرار گرفته است.
اخلاق زشت و رفتار
ناهنجار آل فرعون در قرآن گزارش، و زوایای آن به تفصیل تبیین شده است. و نقش این گونه، رفتارها در
انحطاط و سرانجامِ شوم این قوم، از علل اهتمام قرآن به بررسی و تبیین اعمال و سر نوشت آنان است. برخی از اوصاف فرعونیان که در قرآن گزارش شده، بدین قرار است:
این حالت در گفت و گوی آنان با پیامبر شان مشهود است: «ولَمّا وَقَعَ عَلَیهِمُ الرِّجزُ قالوا یـموسیَ ادعُ لَنا رَبَّک بِما عَهِدَ عِندَک.
و هنگامی که بر آل فرعون عذاب فرود آمد، گفتند: ای موسی! پروردگارت را به عهدی که نزد تو دارد برای ما بخوان.»
این سخن به دلیل وصف خداوند به پروردگار موسی و نه پروردگار خودشان، آن هم در حالت خطر، حاکی از سوء ادب آنان است.
«فَلَمّا جاءَتهُم ءَایـتُنا مُبصِرَةً قالوا هذا سِحرٌ مُبینٌ و جَحَدوا بِها و استَیقَنَتها أَنفُسهُم ظُلماً و عُلُوّاً فَانظُر کیفَ کانَ عـقِبَةُ المُفسِدین.
پس هنگامی که آیات روشن گر ما به سوی آنان آمد، گفتند: این سحری آشکار است و با آن که دل ها یشان بدان یقین داشت، آن را از روی ستم و تکبّر انکار کردند. پس ببین که
فرجام فساد گران چگونه بود.»
این گروه، به موقعیت والای موسی و قدرتمندی خدای وی نیز معتقد بودند. با این حال، در
لجاجت با وی کوتاهی نمی کردند.
«فَإِذا جاءَتهُم الحَسَنةُ قالوا لَنا هـذِهِ و إِن تُصِبهُم سَیئَةٌ یطَّـیروا بِموسی و مَن مَعَه....»
اگر فراوانی و
نعمت به آنان می رسید، آن را حقّ خود دانسته، نه این که از جانب
خدا بدانند و می گفتند: فراوانی نعمت که هماره در بلاد ما بوده، حقّ ما است و آن را از جانب خدا نمی دانستند تا سپاس آن را به جای آورند. و هرگاه به ایشان عذابهایی مانند خشک سالی نازل می شد، موسی و قوم وی رابه بد یمنی متّهم می کردند.
خداوند در پاسخ آنان می فرماید: «أَلاَ إِنَّما طـئِرُهُم عِندَاللّهِ ولـکنَّ أَکثَرَهم لاَ یعلَمون».
خدا است که شومی و
برکت میآورد و اگر میاندیشید ند، خیر یا ایمنی از شر را پیش از وقوع آن می طلبید ند و در می یافتند امر شومی که به آنان خواهد رسید، همان عِقابی است که بدان وعده داده شدهاند و خداوند آن را در
روز قیامت و نه در دنیا بر سر آنان خواهد آورد.
از آیه ۱۳۷
سوره اعراف بر می آید که آل فرعون دارای قصرها و بناهای بر افراشته ای بودند که خداوند آنها را ویران کرد: «و دَمَّرنا ماکانَ یصنَعُ فِرعَونُ و قَومُهُ و مَا کانوا یعرِشون».
«وقالَ رَجلٌ مُؤمِنٌ مِن ءَالِ فِرعَونَ یکتُم إِیمـنَهُ أَتَقتُلونَ رَجُلا أَن یقولَ رَبِّیَ اللَّه.
و مردی
مؤمن از آل فرعون که
ایمان خود را نهان می داشت، گفت: آیا مردی را می کشید (به این گناه) که می گوید: پروردگار من خدا است؟» ( کتمان
ایمان مؤمن آل فرعون و عزم آل فرعون به
قتل موسی، از سخت گیری فرعونیان درباره عقاید توحیدی دیگران
حکایت دارد.
فرعونیان رها شدن خدایان دروغین را یکی از آثار
تبلیغ موسی(ع) بر می شمرند و فرعون را به بر خورد جدّی با موسی(ع) تحریک می کنند: «وقالَ المَلاَ مِن قَومِ فِرعَونَ أَتَذَرُ موسی و قَومَهُ لِیفسِدوا فِیالأَرضِ و یذَرَک و ءَالِهَتَک.»
«وأَورَثنَا القَومَ الَّذینَ کانوا یستَضعَفونَ مَشـرِقَ الأَرضِ و مَغـرِبَها.
و (پس از نا بودی آل فرعون)به آن گروهی که پیوسته تضعیف می شدند، (بخشهای) باختری و خاوری
سرزمین (
فلسطین) را میراث دادیم.»
به گفته برخی، فرعون، بنی اسرائیل را میآزرد و مملوک خویش می کرد و آنان را به گروههایی تقسیم و هر گروه را به کاری برای خود چون بنّایی، زراعت و صناعت وا می داشت و افراد نا توان را به پرداخت جزیه ملزم می کرد.
قرآن در
آیه دیگر گروهی از آل فرعون را مستکبرانی معرّفی کرده که در
آتش دوزخند و توانایی بر داشتن عذاب از ضعیفان پیرو خود را ندارند: «وإِذ یتَحاجُّونَ فِی النَّارِ فَیقولُ الضُّعَفـؤُا لِلَّذینَ استَکبَروا إِنَّا کنّا لَکم تَبَعاً فَهَل أَنتُم مُغنونَ عَنّا نَصیبَاً مِنَ النّارِ قالَ الَّذینَ استَکبَروا إِنّا کلٌّ فیها إِنَّ اللّهَ قَد حَکمَ بَینَ العِباد».
«وإِذ نَجَّینـکم مِن ءَالِ فِرعَونَ یسومونَکم سوءَالعَذابِ یذبِّحونَ أَبناءَکم و یستَحیونَ نِساءَکم و فِی ذلِکم بَلاَءٌ مِن رَبِّکم عَظیم.
و (یاد کنید)آن گاه که شما را از چنگ فرعونیان رهانیدیم. (همان هایی که)شما را سخت شکنجه می کردند. پسران شما را سر می بریدند، و زنان شما را زنده می گذاشتند و در آن (امر و بلا)و
آزمایش بزرگی از جانب پروردگارتان بود».
فخر رازی درباره زیانهای
ذبح پسران و زنده نگه داشتن دختران بنی اسرائیل، به مواردی مانند کمی مردان، انقطاع
نسل، عذاب روحی مادران و بهره گیری جنسی از
زنها ی آنان که نهایت ذلّت یک قوم است،
اشاره می کند.
آل فرعون هر گاه گرفتار عذاب می شدند، با موسی پیمان می بستند که ایمان آورند و بنی اسرائیل را رها سازند و چون عذاب از آنان بر داشته می شد، پیمان می شکستند: «ولَمّا وَقَعَ عَلَیهِمُ الرِّجزُ قالوا یـموسیَ ادعُ لَنا رَبّک بِما عَهِدَ عِندَک لَئِن کشَفتَ عَنّا الرِّجزَ لَنُؤمِنَنَّ لَک و لَنُرسِلَنَّ مَعَک بَنِیإِسرءِیلَ فَلَمّا کشَفنا عَنهُمُ الرِّجزَ إِلی أَجَل هُم بـلِغوه إِذا هُم ینکثون.»
و آیه ۵۰زخرف نیز از پیمان شکنی آنان خبر می دهد: «فَلَمّا کشَفنا عَنهُمالْعَذابَ إِذاهُم ینکثون».
فعل مضارع در آیات پیشین، به تکرار و استمرار پیمان شکنیهای آنان اشاره دارد.
از دیگر رفتار فرعونیان
متّهم ساختن موسی به انواع تهمت ها است:
الف. تهمت سحر: «وقالوا یـأَیهَ السَّاحِرُ ادعُ لَنا رَبَّک بِما عَهِدَ عِندَک إِنَّنا لَمُهتَدون.»
ملأ فرعون گفتند: موسی جادو گر است: «قالَ المَلاَ مِن قَومِ فِرعَونَ إِنَّ هـذا لَسـحِرٌ عَلیم.»
ب. تهمت به فسادگری: سران قوم فرعون، موسی(ع) را به افساد در
زمین متّهم کردند: «وقالَ المَلاَ مِن قَومِ فِرعَونَ أتَذَرُ موسی و قَومَهُ لِیفسِدوا فِیالأَرض.»
در همین جهت می گفتند که موسی قصد دارد مردم را از سر زمینشان بیرون کند: «یریدُ أَن یخرِجَکم مِن أَرضِکم.»
ج.شگون زدن: هنگامی که آل فرعون بر اثر رفتارشان دچار خشک سالی شدند، به موسی و پیروانش
شگون بد زدند: «فَإِذا جاءَتهُمُ الحَسنَةُ قالوا لَنا هـذِهِ و إِن تُصِبهُم سَیئَةٌ یطَّـیروا بِموسی و مَن مَعَه.»
هنگامی که موسی(ع) با
معجزهها نزد فرعونیان آمد، به تمسخر می خندید ند: «فَلَمّا جاءَهُم بِـایـتِنا إِذا هُم مِنها یضحَکون».
، «وقالوا مَهما تَأتِنابِهِ مِن ءَایة لِتَسحَرَنا بِها فَما نَحنُ لَک بِمُؤمِنین.
و گفتند هر آیهای که بیاوری تا ما را بدان افسون کنی، ما به تو ایمان آورنده نیستیم.»
این سخن، برای نا امید ساختن موسی از ایمان آنان است. کاربرد لفظ «آیه» و نیز تصریح به این نکته که غرض موسی از آوردن نشانه،
سحر کردن آنان است نیز استهزای موسی است.
آل فرعون از پیشوایان دعوت کننده به آتشند: «وجَعَلنـهُم أَئِمَّةً یدعونَ إِلَیالنّار».
و بسیاری از ضعیفان قوم فرعون، پیروی از چنین پیشوایانی را موجب عذاب خود می دانند.
قرآن ، سه بار از دأب آل فرعون و پیشینیان آنان سخن گفته است. واژه دأب در اصل،
استمرار و
اصرار در کاری تا حدّ خستگی است. سپس معنای آن به شأن، امر و عادت منتقل شده است.
افزون بر اوصاف و اخلاقی که از آل فرعون گذشت، چند رفتار
زشت دیگر برای آنان عادتی شده بود که ذکر آن عادت ها و
فرجام شوم ایشان، درس عبرتی برای کافران و نیز تسکینی برای
رسولاکرم(ص)است. آیات مربوط به دأب آل فرعون، در سوره های
آل عمران و
انفال آمده و نزول آن ها با اوایل تشکیل حکومت اسلامی و وقوع
جنگ بدر مقارن است که مسلمانان در ضعف بودند و دشمنان آنان شوکت ظاهری داشتند. در سوره آل عمران، پس از اشاره به عِدّه و عُدّه کافران، سخن از دأب آل فرعون رفته است: «إِنَّ الَّذینَ کفَروا لَن تُغنِیَعَنهُم أَمولُهُم و لاَ أَولـدُهُم مِنَاللّهِ شَیئاً و أُولـئِک هُم وَقودُ النَّارِ کدَأبِ ءَالِ فِرعونَ والَّذینَ مِن قَبلِهِم کذّبوا بِـَایـتِنا فأَخَذهُمُ اللّهُ بِذُنوبِهِم و اللّهُ شَدیدُ العِقاب».
پس از این دو آیه می فرماید: «قُل لِلَّذینَ کفروا سَتُغلَبونَ وتُحشَرونَ إِلی جَهَنّم.
به کافران بگو به زودی
مغلوب و به سوی دوزخ محشور می شوید».
در سوره انفال نیز در دو آیه نزدیک به هم، از دأب آل فرعون سخن رفته است. لفظ «ذنوبهم»
در آیه ۱۱ آل عمران که به صورت
اسم ظاهر (به جای ضمیر) و جمع آمده، نشان می دهد که آل فرعون مرتکب گناهان دیگری نیز شدهاند. در غیر این صورت می فرمود: «فأخذهم اللّه به» یا «فأخذهم اللّه بذنبهم».
هنگامی که موسی برای انجام مأموریت خود،نزد فرعون میآید، بی درنگ سخن سران قوم فرعون را با یکدیگر نقل می کند.
بیآن که از فرعون سخنی به میان آید. گویا آنان در مجلسی مشورتی بودهاند تا پس از
مشاوره، آن چه را تشخیص می دهند، به فرعون باز گویند. آن چه آنان تشخیص دادند، مهلت موسی و
هارون، و گرد آوردن ساحران از شهرهای دور و نزدیک بود.
قرآندر جایی دیگر، از
مشورت فرعون با سران قوم خود درباره موسی سخن می گوید و هنگام طرح توطئه کشتن موسی نیز
سخن از سرانی است که به این نتیجه رسیدهاند: «وجاءَ رَجُلٌ مِن أَقصَا المَدینَةِ یسعی قالَ یـموسی إِنَّ المَلاَ یأتَمِرونَ بِک لِیقتُلوک».
کسانی نیز هر چند از آل فرعون نبودهاند، به آنان در سر کشی و انکار یاری می رساند ند. یک گروه، ساحرانی بودند که در حسّاس ترین لحظهها، متوجّه خطای خود شده، به خدا ایمان آوردند.
گروه دیگر، بزرگان بنیاسرائیل بودند: «فَما ءَامَنَ لِموسی إِلاَّ ذُرِّیةٌ مِن قَومِه عَلی خَوف مِن فِرعَونَ و مَلاَیهِم أَن یفتِنَهُم.
سرانجام (کسی) به موسی ایمان نیاورد، مگر فرزندانی از قوم وی در حالی که بیم داشتند فرعون و سران آنان، ایشان را آزار بیازارند.»
به گفته
علاّمه طباطبایی، ضمیر در «قومه» به موسی باز می گردد و مقصود از
ذرّیه، قوم موسی و نیز بعضی از ضعفای بنیاسرائیل در برابر بزرگان این قوم است. هر چند بنی اسرائیل، همگی در بند
قبطیان بودهاند، عادت صاحبان قدرت و
ثروت در این گونه موارد، حفظ موقعیت اجتماعی خود و
تقرّب به جبّاران است. بزرگان بنیاسرائیل نیز از اظهار ایمان به موسی ناتوان بودهاند. داستان بنیاسرائیل در قرآن بهترین گواه برای نشان دادن عدم ایمان شمار بسیاری از مخالفان موسی
و پیامبران پس از او در میان بنیاسرائیل است. چنان که قارون نیز با ستم بر قوم موسی و همراهی با آل فرعون وصف شده است: «إِنَّ قـرونَ کانَ مِن قَومِ موسی فَبَغی عَلَیهِم.
قرآن در برابر تبیین استکبار و فساد آل فرعون، از مؤمن آل فرعون یاد و سخنان حکمت آمیز وی را به تفصیل بیان میکند.
برخلاف نظر برخی مفسّران، این شخص از قبطیان بوده است ، نه از بنیاسرائیل. چنان که به آل فرعون، با «یا قوم» خطاب میکند و آنان را دارای ملک و حکومت میداند:«یقَومِ لَکمُالمُلک الیومَ ظـهِرینَ فِیالأَرضِ فَمَن ینصُرُنا مِن بَأسِ اللّهِ إِن جاءَنا.
ای قوم من! امروز فرمان روایی از آن شما است (و) بر این سر زمین چیرهاید(ولی) چه کسی ما را از بلای خدا ـ اگر به ما برسد ـ حمایت خواهد کرد؟»
با توجّه به این که بنی اسرائیل در آن زمان از ملک بر خوردار نبودهاند، گوینده این سخن (مؤمن آل فرعون) نمی تواند از قوم بنیاسرائیل باشد. قرآن نیز وی را به
صراحت «رَجلٌ مُؤمِنٌ مِن ءَالِ فِرعَون»
خوانده است.
استمرار تبه کاری آل فرعون، موسی(ع)را وا داشت که برای آنان آرزوی نا بودی کند. حضرت موسی نخست، بنیاسرائیل را امیدوار به نابودی فرعونیان و جانشینی آنان کرد: «عَسی رَبُّکم أَن یهلِک عَدُوَّکم و یستَخلِفَکم فِیالأَرضِ فَینظُرَ کیفَ تَعملَون»
و پس از ناامیدی از
هدایت آنان، نفرینشان کرد:
«وقالَ موسی رَبَّنا إِنَّک ءَاتَیتَ فِرعَونَ و مَلاَهُ زینَةً و أَمولا فِیالحَیوةِالدُّنیا رَبَّنا لِیضِلّوا عَن سَبیلِک رَبَّنا اطمِس عَلی أَمولِهِم و اشدُد عَلی قُلوبِهِم فَلاَ یؤمِنوا حَتّی یرَوُاالعَذابَ الأَلیم.
و موسی گفت: پروردگارا! تو به فرعون و سران قوم وی در زندگی دنیا،
زیور و اموال دادهای. پروردگارا! تا (پیروان خود)را از راه تو گمراه کنند. پروردگارا! اموالشان را نابود و آنان را سخت دل گردان که ایمان نیاورند تا عذاب
دردناک را ببینند». تکرار «رَبَّنا» در این آیه، بیان گر شدّت نفرین موسی(ع) در حقّ آنان است. نفرین موسی و برادرش
هارون که دعای وی را
آمین می گفت،
در حقّ فرعونیان مستجاب شد.
خداوند، موسی(ع) را به بیرون بردن
شبانه بنی اسرائیل از
مصر فرمان داد. فرعون و لشکریانش بامدادان به تعقیب آنان پرداختند و این، مقدّمه نابودی آنان بود.
«فَأَرسَلنـا عَلَیهِمُالطُّوفانَ والجَرادَ و القُمَّلَ و الضَّفادِعَ والدَّم.
پس بر آنان،
طوفان و
ملخ و کنه ریز و قورباغه ها و خون را (به صورت نشانههایی آشکار) فرستادیم.» درباره مقصود آیه از طوفان، اقوال متعدّدی، از جمله
باران، سیل شدید،
مرگ و
طاعون نقل شده است.
طبری می گوید: سخن درست نزد من با توجّه به آن چه از
ابن عبّاس، با استناد به آیه«فَطافَ عَلَیها طائِفٌ مِن رَبِّک...»
نقل شده، این است: طوفان امری است که آنان را از سوی خدا
محاصره کرد و می تواند باران شدید یا مرگ پیاپی و سریع باشد. وی در
نهایت شواهدی را نقل می کند که منظور از طوفان، باران شدید است.
ملخ نیز محصول آنان را میخورْد.
کنه ریز، خون آنان را می مکید
و
قورباغه در بستر و ظروف و جامههای آنان آشیانه کرده بود.
نزول
خون بر آنان نیز سبب آلودگی آنان شد
و نیز گفته شده که اگر کسی از آل فرعون، مشتی
آب برای نوشیدنی بر می گرفت، آب را در دستان خود خون تازه می یافت. بی آن که چنین مشکلی برای بنی اسرائیل پیش آید.
تعبیر «ءَایت مُفَصَّلـت» درسوره اعراف
،اشاره به تفکیک نشانههای مزبور و عدم نزول آنها به صورت هم زمان است.
نزول پی در پی این امور، الهی بودن و اتّفاقی نبودن آنها را به بنی اسرائیل می رساند تا آنها را تصادف نپندارند،بلکه هشدارهایی جدّی از سوی خدای تعالی بشمارند و با دست برداشتن از لجاجت و انکار، برای آن چه انتظار آن را می کشیدند، چاره واقعی بیندیشند.امّا آنان با نزول هر یک از عذابهای پنج گانه پیشین، از موسی می خواستند که دست به
دعا بر دارد تا عذاب از آنان بر طرف شود و چون عذاب از آنان برداشته میشد، اعمال تباه خود را از سر میگرفتند.
خداوند بر شدّت عذاب آل فرعون بارها
تأکید کرده است: «فَأَخذَهُم أَخذَةً رابِیة
«فَأَخَذنـهم أَخذَ عَزیز مُقتَدِر».
فخر رازی دلیل کار برد واژه أخذ در این آیه را همانندی آل فرعون با سر کشان می داند.
«فَأَخَذنـهُ و جُنودَهُ فَنَبَذنـهُم فِی الیمّ = پس او و سپاهیانش را فرو گرفتیم و آنان را در
دریا افکندیم.»
در آیه «فَصَبَّ عَلَیهِم رَبُّک سوطَ عَذاب»
نواختن
تازیانه عذاب، کنایه از عذاب پیاپی و شدید، و تنوینِ عذاب، مفید معنای تفخیم و خارج از وصف بودن آن است.
به جز قوم
نوح که به عذاب برزخی آنها در
سوره نوح اشاره کوتاه شده، یگانه گروهی که در قرآن به صراحت از فعلیت عذاب برزخی آنان سخن به میان آمده، آل فرعون است: «وحَاقَ بِـَالِ فِرعونَ سوءُالعَذابِ النّارُ یعرَضونَ عَلَیها غُدُوّاً و عَشِیاً.
و فرعونیان را عذاب سخت فرو گرفت. (اکنون)
صبح و
شام بر آتش عرضه میشوند». در همین آیه، بی درنگ به عذاب آخرتی آنان جدا از عذاب برزخی، اشاره شده است.
«سوء العذاب» در آیه پیشین، یادآور «سوءالعذاب» در «وإِذ نَجَّینـکم مِن ءَالِفِرعونَ یسومونَکم سوءَالعَذابِ...»
است. بنابر روایتی از
امامصادق(ع)آیه ۴۶ غافر
، به برزخ مربوط است. زیرا در آخرت، صبح و شامی وجود ندارد.
«ویومَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدخِلوا ءَالَ فِرعونَ أَشَدَّ العَذاب،و روزی که
رستاخیز بر پا شود
، (فریاد رسد که) فرعونیان را در سخت ترین (انواع) عذاب درآورید»
هم چنین آنان از پیشوایان دعوت کننده به سوی آتش به شمار میآیند: «وجَعلنـهم أَئِمّةً یدعونَ إِلَیالنَّار.»
آیات ۴۷و۴۸ سوره غافر،
از محاجّه فرعونیان در جهنّم خبر میدهد. خداوند در این دنیا غیر از عذاب غرق شدن در دریا، لعنت خود را هم در پی آن قرار داد، بلکه لعنت در پی
لعنت را نصیب آنان کرد: «وأَتبَعنـهُم فِیهذِهِ الدُّنیا لَعنَةً ویومَالقِیـمَةِ هُم مِنَالمَقبوحین».
علاّمه طباطبایی در توضیح
مقبوح بودن آل فرعون می گوید: روز قیامت، یاریِ هیچ یاری کنندهای به آنان نمی رسد و حالتی را خواهند یافت که نفوس از آنان مشمئز خواهد گردید، و کسی نزدیک آنان نخواهد شد.
خداوند
سر انجام آل فرعون را از باغها و چشمه سارها بیرون راند و گنجینهها و جای گاههای نیکو و پر از
نعمت را از آنان ستاند و بنی اسرائیل را
وارث آن جای گاههای
نیکو و پرنعمت کرد.
(۱)قرآن کریم.
(۲)رضا، محمد رشید، المنار، بیروت، ۱۳۹۳ق.
(۳) طباطبائی، محمدحسین، المیزان، بیروت، ۱۴۰۰ق.
(۴) طنطاوی، الجواهر، قاهره، ۱۳۵۰ق؛ قرآن کریمطبری،تفسیر طبری.
(۵)طبری، تفسیر طبری.
دانشنامه موضوعی قرآن دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «آل فرعون»، ج۲،ص۴۴۲.