• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

أَجَلٌ مُسَمّیً (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





اَجَلٌ مُسَمّیً: (اَجَلٌ مُسَمًّی)
«اَجَلٌ مُسَمّیً» از مادّه‌ «اجْل» عمری است که برای هر کسی مقرّر شده.



(وَهُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُم بِاللَّيْلِ وَيَعْلَمُ مَا جَرَحْتُم بِالنَّهَارِ ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فِيهِ لِيُقْضَى أَجَلٌ مُّسَمًّى ثُمَّ إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ ثُمَّ يُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ) (اوست آن كسى كه روح شما را در شب به هنگام خواب مى‌گيرد؛ و از آنچه در روز انجام داده‌ايد آگاه است؛ سپس در روز شما را از خواب برمى‌انگيزد؛ و اين وضع همچنان ادامه مى‌يابد تا سر آمد معيّنى فرا رسد؛ سپس بازگشت شما به سوى اوست؛ آنگاه شما را از آنچه انجام مى‌داديد، با خبر مى‌سازد).
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: اين آيه، در مقام شرح تدبير خداوند نسبت به انسان در زندگيش و هنگام مرگ و پس از مرگش مى‌باشد، و در بيان اين جهت اصل و عمده همانا جمله‌ (وَ هُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ) است و ساير جملات تبع آن هستند و روى اين حساب، معناى اين آيه عبارت خواهد بود از اينكه:
خداى تعالى آن كسى است كه با علم به اينكه شما در روز چه كارها كرده‌ايد در شب جانتان را گرفته و دوباره در روز بعد، مبعوث‌تان مى‌كند، (ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فِيهِ لِيُقْضى‌ أَجَلٌ مُسَمًّى ...). از آنجايى كه در جمله قبل خوابانيدن را توفى ناميده بود، در اين جمله بيدار كردن را بعث ناميد، تا مقابل آن جمله قرار گرفته باشد و غرض از اين بعث را، عبارت دانست از وفاى به اجل مذكور، و به كار بردن آن و آن اجل وقتى است كه در نزد خدا معلوم و معين است، و زندگى دنيوى انسان يك لحظه از آن تخطى نمى‌كند، هم چنان كه در جاى ديگر فرموده: (فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ) (براى هر قوم و جمعيّتى، زمان و اجل معيّنى است؛ و هنگامى كه اجل آنها فرا رسد، نه ساعتى از آن تأخير مى‌كنند، و نه بر آن پيشى مى‌گيرند) و براى اين به كار بردن اجل‌ مسمى را نتيجه قرار داد كه چون خداى تعالى به جميع گناهان بندگانش واقف است، از اين رو اگر مى‌خواست، مى‌توانست اين قضا را مقرر نفرموده و اين اجل و مهلت را ندهد و به محض اينكه گناهى از كسى سر مي‌زد، او را بدون هيچ مهلتى به عذاب دچار نموده و هلاكش كند، همانطورى كه خودش فرمود: (وَ ما تَفَرَّقُوا إِلَّا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ إِلى‌ أَجَلٍ مُسَمًّى لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ) (و اگر فرمانى از سوى پروردگارت صادر نشده بود كه تا سرآمد معيّنى زنده و آزاد باشند، در ميان آنها داورى مى‌شد و به كيفر خود مى‌رسيدند) و اين قضا همان تعيين مدتى است كه آيه‌ (وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى‌ حِينٍ) (و براى شما در زمين، تا مدّت معيّنى محل اقامت و وسيله بهره‌بردارى خواهد بود) مشتمل بر آن است.
پس معناى آيه چنين مى‌شود كه خداى متعال شما را در شب مى‌ميراند در حالى كه مى‌داند آنچه را كه در روز عمل كرده و انجام داديد، ولى روح‌هاى شما را نگه نمى‌دارد، تا مرگ‌شان ادامه يابد بلكه براى اينكه اجل‌هاى معين شما به آخر برسد شما را دوباره زنده مى‌كند و پس از آن به واسطه مرگ و حشر به سوى او خواهيد برگشت و شما را از اعمالتان كه انجام داده‌ايد، خبر خواهد داد. (دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:)


۱. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۶۵.    
۲. انعام/سوره۶، آیه۶۰.    
۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۳۳۹.    
۴. انعام/سوره۶، آیه۶۰.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۳۵.    
۶. اعراف/سوره۷، آیه۳۴.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۵۴.    
۸. شوری/سوره۴۲، آیه۱۴.    
۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۸۴.    
۱۰. بقره/سوره۲، آیه۳۶.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۶.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۷، ص۱۸۵.    
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۱۲۰.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۸، ص۱۲۱.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۴۸۲.    



مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «أَجَلٌ مُسَمّیً»، ص۲۵.    


رده‌های این صفحه : لغات سوره انعام | لغات قرآن




جعبه ابزار