• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

أُحِیْطَ (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: احاطه (مفردات‌قرآن).

اُحِیْطَ: (وَ اُحِیْطَ بِثَمَرِهِ)
«اُحِیْطَ» از مادّه‌ «احاطه» در این گونه موارد به معنای‌ «عذاب فراگیر» است که نتیجه آن، نابودی کامل است.



(وَأُحِيطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ عَلَى مَا أَنفَقَ فِيهَا وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا وَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَدًا) (سرانجام عذاب الهى فرا رسيد، و ميوه‌هاى آن نابود شد؛ و او به خاطر هزينه‌هايى كه در آن صرف كرده بود، پيوسته دست‌هايش را به هم مى‌ماليد در حالى كه تمام باغ بر داربست‌هايش فرو ريخته بود و مى‌گفت: «اى كاش هيچ كس را همتاى پروردگارم قرار نداده بودم!»).
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: احاطه به ثمر و يا به هر چيز ديگر، كنايه از نابود كردن آن است، و اين از احاطه دشمن و محاصره كردن او از همه اطراف گرفته شده كه در چنين مواقعى ديگر اميد آدمى از هر يار و ياورى قطع گشته هلاك حتمى مى‌شود، هم چنان كه فرموده: (وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ) (و پنداشتند كه بلاء بر آنان احاطه كرده است) و اينكه فرمود: (فَأَصْبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ ...) كنايه از ندامت است، چون شخص نادم بيشتر اوقات حالت درونى خود را با پشت و رو كردن دست‌ها مجسم مى‌سازد و اينكه فرمود: (وَ هِيَ خاوِيَةٌ عَلى‌ عُرُوشِها) به طورى كه گفته‌اند كنايه است از كمال خرابى، زيرا خانه وقتى‌ خراب مى‌شود اول سقف آن فرو مى‌ريزد، و سپس ديوارها به روى سقف مى‌افتد و كلمه «خوى» به معناى سقوط است؛ بعضى‌ هم گفته‌اند: اصل در معناى آن «خلو» يعنى خالى بودن است. و معناى اينكه فرمود: (وَ يَقُولُ يا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَداً) اين است كه: اى كاش به آنچه دل بسته بودم، دل نمى‌بستم و ركون و اعتماد نمى‌كردم و اين اسباب ظاهرى را كه مستقل در تاثير پنداشته بودم، مستقل نمى‌پنداشتم و همه امور را از خدا مى‌دانستم؛ هزار حيف و تاسف كه يك عمر سعى و كوششم را بى‌نتيجه كردم و خود را هلاك نمودم و معناى آيه اين مى‌شود: انواع مال‌هايى كه در آن باغ داشت همه نابود گرديد، و يا همه ميوه‌هاى باغش از بين رفت، پس بر آن مالى كه خرج كرده و آن باغى كه احداث نموده بود، پشيمانى مى‌خورد، و مى‌گفت: اى كاش به پروردگارم شرك نمى‌ورزيدم، و احدى را شريك او نمى‌پنداشتم، و به آنچه كه اعتماد كرده بودم، اعتماد نمى‌كردم، و مغرور آنچه شدم، نمى‌شدم، و فريب اسباب ظاهرى را نمى‌خوردم. (دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:)


۱. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۲۶۶.    
۲. کهف/سوره۱۸، آیه۴۲.    
۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۴۷۷.    
۴. کهف/سوره۱۸، آیه۴۲.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۹۸.    
۶. یونس/سوره۱۰، آیه۲۲.    
۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۶۷.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۷۲۸.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۴۳۸.    
۱۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۳۱۶.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۶۷.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۷۲۸.    



مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «أُحِیْطَ»، ص۲۹.    


رده‌های این صفحه : لغات سوره کهف | لغات قرآن




جعبه ابزار