• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

إساف

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



از بت‌های مشرکان مکه در روزگار جاهلیت است.
«اساف» به کسر و فتح همزه از بت‌های نام آور مکه بوده که پیامبر گرامی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در فتح مکه آن را همراه دیگر بت‌ها شکست.
از آن همراه بتی به نام «نائله» یاد می‌کنند.
[۷] الصحاح، ج۴، ص۱۳۳۱.

ƒ


درباره تطور واژه «اساف» آگاهی در دست نیست. تنها می‌دانیم که این نام در میان عرب رایج بوده است. این واژه از ماده «اـ س ـ ف» به معنای اندوه و خشم است.
البته واژه شناسان به رغم یادکرد از «اساف» ذیل این ریشه، به نسبت آن دو اشاره نکرده‌اند. این را می‌توان نشانه‌ای بر غیر عربی بودن این واژه دانست.

نام این بت در شعر برخی شاعران جاهلی از جمله بشر بن ابی خازم اسدی
آمده است. در شعری از ابوطالب نیز به مناسبت از مکان قرار گرفتن اساف و نائله یاد شده است.
[۱۴] دیوان ابی طالب، ص۵۷.
[۱۵] السیرة النبویه، ج۱، ص۵۴.


بر پایه داستان‌های کهن عرب و نیز روایتی منسوب به امام علی علیه‌السّلام با اندکی تفاوت،
[۱۸] الکافی، ج۴، ص۵۴۶.

زنی به نام نائله بنت سهل و مردی به نام اساف بن عمرو، از مردم یمن، به یکدیگر عشق می‌ورزیدند.
[۲۲] صحیح مسلم، نووی، ج۹، ص۲۲.
آن دو در موسم حج همراه قبیله خود آهنگ مکه کردند و هنگام طواف چون درون کعبه خلوتی یافتند، دامن به گناه آلودند. بدان روی که حرمت کعبه را نگاه نداشتند، خداوند آن‌ها را به صورت دو قطعه سنگ
[۲۴] السیرة النبویه، ج۱، ص۸۶.
یا مس
[۲۶] . غریب الحدیث، ج۲، ص۷.
[۲۸] السنن الکبری، ج۵، ص۵۵.
مسخ کرد. نام این دو را اساف بن یعلی و نائله بنت زید،
[۲۹] . بهج الصباغه، ج۲، ص۱۷۰.
اساف بن سهیل و نائله بنت عمرو بن ذویب،
و اساف بن بغاء و نائله بنت ذئب نیز گفته‌اند. از عایشه و ابن عباس گزارش شده که آن دو از قبیله جرهم بودند.
[۳۴] . السیرة النبویه، ج۱، ص۵۴.
برخی دیگر گفته‌اند که از بنی عبدالدار بوده‌اند.
[۳۵] . غریب الحدیث، ج۲، ص۷.




آن گاه که مردم آن‌ها را بدان صورت یافتند، برای عبرت دیگران، اساف را کنار حجرالاسود و نائله را کنار ر کن یمانی
[۳۶] . مسند الشامیین، ج۴، ص۷۷.
[۳۷] تفسیر ثعلبی، ج۱۰، ص۴۷.
یا یکی را کنار زمزم و دیگری را برابر کعبه
[۳۹] . الدر المنثور، ج۱، ص۱۲۴.
یا هر یک را کنار رکنی نهادند. این صورت اخیر با گزارش اول، جمع پذیر است.
[۴۰] . تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۵۵.
شماری نیز مکان آن‌ها را برابر مقام ابراهیم علیه‌السّلام در کعبه و همچنین دو طرف زمزم
[۴۲] . السیرة النبویه، ج۱، ص۵۴، ۷۲.
یاد کرده‌اند. گویا اینان اساف را با منات به اشتباه یکی دانسته‌اند. در بعضی حدیث‌های مسلم بن حجاج آمده است که اساف و نائله در کرانه دریا بودند و مردم یثرب در دوره جاهلیت برای آن‌ها هلهله می‌کشیدند.
[۴۴] . صحیح مسلم، ج۴، ص۶۸-۶۹.
[۴۵] فتح الباری، ج۳، ص۳۹۹.

با توجه به دور بودن مدینه از دریا، این سخن چندان شایان اعتماد نیست. مجموعه نشانه‌های تاریخی، حکایت دارد که مکان آن‌ها بالای صفا و مروه بوده است.
[۴۹] تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۵۴.


گویا مشرکان جای این دو بت را در دوران‌های گوناگون تغییر می‌داده‌اند. سبب این کار آن بود تا مردم با دیدن دو انسان مسخ شده، از رفتار زشت و سرانجام تلخ آن‌ها درس گیرند.
[۵۱] صحیح مسلم، نووی، ج۹، ص۲۲.
اما چون مدتی گذشت و بت پرستی رواج یافت، مردم به پرستش آن دو روی آوردند. برخی روایت‌ها عامل پرستش اساف و نائله را عمرو بن لحی دانسته‌اند
[۵۲] . اخبار مکه، ج۱، ص۱۲۰.
؛ همان کسی که بت پرستی را از شام آموخت و در مکه رواج داد.
[۵۴] . اخبار مکه، ج۱، ص۱۲۰، ۱۲۴-۱۲۵.
[۵۵] مروج الذهب، ج۲، ص۵۶.
[۵۶] تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۵۴.
بر پایه گزارش شهرستانی، گویا این دو بت را نیز «عمرو بن لحی» از شام به مکه آورده است.
[۵۷] . الملل و النحل، ج۲، ص۲۳۳.
برخی قصی بن کلاب را عامل این کار دانسته‌اند.
[۵۸] . نک: صحیح مسلم، نووی، ج۹، ص۲۲.
اما این نظر پذیرفته نیست؛ زیرا او از نیاکان پیامبر گرامی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم است و نسب ایشان از شرک پیراسته‌اند. شاید نیز وی این کار را با هدف پرستش انجام نداده و پس از او مشرکان آن دو را پرستیده‌اند. بر پایه گزارشی، مشرکان در توجیه پرستش این دو بت می‌گفتند: اگر خدا از پرستش اساف و نائله خشنود نبود، آن‌ها را بدین شکل درنمی آورد.
[۶۰] الکافی، ج۳، ص۵۴۶.




اساف و نائله رفته رفته جایگاهی نزد مشرکان یافتند تا آن جا که سعی را از کنار اساف آغاز می‌کردند و به نائله پایان می‌دادند
[۶۲] . اخبار مکه، ج۱، ص۱۷۸.
[۶۳] تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۴۴-۲۵۵.
و هنگام سعی، آن‌ها را می‌بوسیدند و مسح می‌کردند و گوسفندان و شترانی بسیار برایشان قربانی می‌کردند
و کنار آن دو دعا کرده، حاجت می‌خواستند.
[۶۶] . المعجم الاوسط، ج۳، ص۱۵۱.


پرستش این دو بت، در بعضی روایت‌ها به قبایلی خاص همچون خزاعه یا قریش، نسبت یافته است.
[۶۹] مسند الشامیین، ج۴، ص۷۷.
بر پایه برخی گزارش‌های دیگر، با گذشت زمان، همه حج گزاران آن دو بت را تقدیس و پرستش کردند.
[۷۱] . تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۵۵.
مشرکان در روزگار جاهلیت، همراه سعی میان این دو بت،
[۷۴] صحیح مسلم، نووی، ج۹، ص۲۲.
قربانی‌های خود را نزد آن‌ها ذبح و نحر می‌کردند
[۷۵] . السیرة النبویه، ج۱، ص۹۹.
[۷۶] تاریخ طبری، ج۲، ص۴.
و گاه خون قربانی را بر سر آن دو می‌کشیدند و نزد آن‌ها سر خود را می‌تراشیدند
و سوگند یاد می‌کردند.




اساف و نائله تا سال هشتم ق. پرستش می‌شدند. سرانجام پیامبر گرامی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در فتح مکه آن‌ها را همراه دیگر بتان شکست.
[۷۹] . مسند الشامیین، ج۴، ص۷۷.
واقدی در روایتی افسانه گون آورده است که چون پیامبر این دو بت را شکست، زنی سیه چهره با گیسوانی بلند و پریشان از یکی بیرون آمد و ناله کنان صورتش را چنگ زد.


داستان اساف و نائله بی شباهت به برخی اساطیر یونانی نیست؛ به ویژه اسطوره هیپومنس و آتلانتیا که در معبد زئوس، یا رمتر، همدیگر را در آغوش کشیدند و زئوس از این بی احترامی رنجید و آن‌ها را به دو شیر سنگی تبدیل کرد.
[۸۳] . اساطیر جهان، ج۱، ص۱۱۸-۱۱۹.
همچنین یادآور اسطوره عشق آدونیس و آستارته (عشتر) است که مظهر دو الهه بابلی، بعل (مردوک) و بعله، هستند.
[۸۴] . اساطیر جهان، ج۱، ص۱۱۸-۱۱۹.
بر پایه گزارشی ضعیف از واحدی، ریشه این داستان از اهل کتاب است.
[۸۵] . اسباب النزول، ص۲۸.
با توجه به اسطوره‌های مشابه در فرهنگ اقوام همسایه شبه جزیره و نبود ریشه مشخص عربی برای واژه اساف، احتمال غیر عربی بودن آن بسیار است.

ƒ

پیش از ظهور اسلام و هم زمان با آن،بت پرستان برای برگزاری مناسک حج به مکه می‌آمدند و مراسم حج و سعی صفا و مروه را که از مناسک واجب آن است،
[۸۶] . الکافی، ج۴، ص۲۰۱.
به گونه‌ای شرک آلود انجام می‌دادند. اسلام حج را به شکل راستین آن بازگرداند و آداب و مناسک شرک آلود را از آن زدود.
پیامبر گرامی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم پیش از هجرت، مردم مکه را از عبادت و مسح آن دو بت نهی می‌کرد.
[۸۸] السنن الکبری، ج۵، ص۵۵.
مسلمانان پس از هجرت، نخستین بار به سال هفتم در رویداد عمرة القضاء توانستند خانه خدا را زیارت کنند.
برخی از آنان از سعی خودداری کردند، با این پندار که سعی صفا و مروه، به علت وجود دو بت اساف و نائله و سعی مشرکان، کاری جاهلانه و شرک آلود است.
[۹۱] . جوامع الجامع، ج۱، ص۱۶۸.

[۹۴] تنویر الحوالک، ج۱، ص۳۳۸.
در پی این رویداد، آیه ۱۵۸بقره/۲ با تاکید بر جواز و بلکه وجوب سعی صفا و مروه به عنوان جزئی از اعمال حج، نازل شد:
[۹۵] . مسند احمد، ج۶، ص۱۴۴.
[۹۷] اسباب النزول، ص۳۷.
{ان الصفا و المروة من شعآئر الله فمن حج البیت او اعتمر فلا جناح علیه ان یطوف بهما.... }

بر پایه این آیه، سعی میان صفا و مروه،فریضه و از شعائر الهی است و اگر مردم نادان، آن‌ها را آلوده کرده‌اند، نباید مسلمانان این فریضه را ترک کنند. بدین ترتیب، توهم شرک آلود بودن سعی از میان رفت و این کار در قالب شعائر توحیدی حج، بدون ارتباط با پرستش بتان، ترویج و تثبیت شد.
[۱۰۱] التفسیر الکاشف، ج۱، ص۲۲۴-۲۴۵.
همچنین ذیل آیه {والرجز فاهجر} از قتاده گزارش کرده‌اند که منظور از «رجز» یعنی پلیدی، همان اساف و نائله است که مشرکان بدان‌ها تبرک می‌جستند و خداوند در این آیه،تعظیم و پرستش آن‌ها را منع کرده است.
[۱۰۳] . جامع البیان، ج۲۹، ص۱۸۴.




(۱.) الآحاد و المثانی، ابن ابی عاصم (م. ۲۸۷ق.) ، به کوشش فیصل، ریاض، دار الدرایه، ۱۴۱۱ق.
(۲.) اخبار مکه، الازرقی (م. ۲۴۱ق.) ، به کوشش رشدی صالح، مکه، مکتبة الثقافه، ۱۴۰۳ق.
(۳.) اساطیر جهان، پیر گریمال، ترجمه، مانی صالحی، تهران، مهاجر، ۱۳۸۵ش.
(۴.) اسباب النزول، الواحدی (م. ۴۶۸ق)، قاهره، الحلبی و شرکاه، ۱۳۸۸ق.
(۵.) الاصنام (تنکیس الاصنام)، هشام بن محمد الکلبی (م. ۲۰۴ق.) ، به کوشش احمد زکی، نشر نو، ۱۳۶۴ش.
(۶.) بهج الصباغة فی شرح نهج البلاغه، محمد تقی شوشتری، تهران، امیر کبیر، ۱۴۱۸ق.
(۷.) تاج العروس، الزبیدی (م. ۱۲۰۵ق.) ، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
(۸.) تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک)، الطبری (م. ۳۱۰ق.) ، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۳ق.
(۹.) تاریخ الیعقوبی، احمد بن یعقوب (م. ۲۸۴ق.) ، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق.
(۱۰.) التبیان، الطوسی (م. ۴۶۰ق.) ، به کوشش احمد حبیب، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۰۹ق.
(۱۱.) تفسیر ثعلبی (الکشف و البیان)، الثعلبی (م. ۴۲۷ق.) ، به کوشش ابن عاشور، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق.
(۱۲.) تفسیر سمرقندی (بحر العلوم)، السمرقندی (م. ۳۸۳ق.) ، به کوشش محمود مطرجی، بیروت، دار الفکر.
(۱۳.) تفسیر القمی، القمی (م. ۳۲۹ق.) ، به کوشش موسوی، قم، دار الکتاب، ۱۴۰۴ق.
(۱۴.) التفسیر الکاشف، المغنیه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۲۴ق.
(۱۵.) جوامع الجامع، الطبرسی (م. ۵۶۰ق.) ، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۸ق.
(۱۶.) تنویر الحوالک، السیوطی (م. ۹۱۱ق.) ، بیروت، المکتبة الثقافیه، ۱۹۷۳م.
(۱۷.) الدر المنثور، السیوطی (م. ۹۱۱ق.) ، بیروت، دار المعرفه.
(۱۸.) دیوان ابی طالب بن عبدالمطلب، به کوشش آل یاسین، مکتبة الهلال، ۱۴۲۱ق.
(۱۹.) رسائل المرتضی، السید المرتضی (م. ۴۳۶ق.) ، به کوشش حسینی و رجایی، قم، دار القرآن، ۱۴۰۵ق.
(۲۰.) الروض المعطار، محمد بن عبدالمنعم الحمیری (م. ۹۰۰ق.) ، به کوشش احسان عباس، بیروت، مکتبة لبنان، ۱۹۸۴م.
(۲۱.) السنن الکبری (سنن النسائی)، النسائی (م. ۳۰۳ق.) ، به کوشش عبدالغفار و سید کسروی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق.
(۲۲.) السیرة النبویه، ابن هشام (م. ۲۱۳/۲۱۸ق.) ، به کوشش محمد محیی الدین، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۳ق.
(۲۳.) شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید (م. ۶۵۶ق.) ، به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیه، ۱۳۷۸ق.
(۲۴.) الصحاح، الجوهری (م. ۳۹۳ق.) ، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۴۰۷ق.
(۲۵.) صحیح مسلم بشرح النووی، النووی (م. ۶۷۶ق.) ، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
(۲۶.) صحیح مسلم، مسلم (م. ۲۶۱ق.) ، بیروت، دار الفکر.
(۲۷.) العجاب فی بیان الاسباب، ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ق.) ، به کوشش عبدالکریم، دار ابن الجوزیه، ۱۴۱۸ق.
(۲۸.) العین، الفراهیدی (م. ۱۷۵ق.) ، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، ۱۴۰۹ق.
(۲۹.) غریب الحدیث، ابن قتیبه (م. ۲۷۶ق)، به کوشش الجبوری، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۸ق.
(۳۰.) الفائق فی غریب الحدیث، الزمخشری (م. ۵۳۸ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۷ق.
(۳۱.) فقه القرآن، الراوندی (م. ۵۷۳ق.) ، به کوشش حسینی، قم، کتابخانه نجفی، ۱۴۰۵ق.
(۳۲.) قرب الاسناد، الحمیری (م. ۳۰۰ق.) ، قم، آل البیت، ، ۱۴۱۳ق.
(۳۳.) الکافی، الکلینی (م. ۳۲۹ق.) ، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش.
(۳۴.) کنز العمال، المتقی الهندی (م. ۹۷۵ق.) ، به کوشش السقاء، بیروت، الرساله، ۱۴۰۹ق.
(۳۵.) لسان العرب، ابن منظور (م. ۷۱۱ق.) ، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
(۳۶.) مجمع البحرین، الطریحی (م. ۱۰۸۷ق.) ، به کوشش الحسینی، مکتبة الثقافه، ۱۴۰۸ق.
(۳۷.) مجمع البیان، الطبرسی (م. ۵۴۸ق.) ، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۱۵ق.
(۳۸.) مجمع الزوائد، الهیثمی (م. ۸۰۷ق.) ، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۸ق.
(۳۹.) المحبر، ابن حبیب (م. ۲۴۵ق.) ، مطبعة الدائره، ۱۳۶۱ق.
(۴۰.) مراصد الاطلاع، صفی الدین عبدالمؤمن بغدادی (م. ۷۳۹ق.) ، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق.
(۴۱.) مروج الذهب، المسعودی (م. ۳۴۶ق.) ، بیروت، دار الاندلس، ۱۹۶۵م.
(۴۲.) المسالک و الممالک، ابوعبید البکری (م. ۴۸۷ق.) ، به کوشش ادریان فان لیوفن و اندری فیری، دار الغرب الاسلامی، ۱۹۹۲م.
(۴۳.) مسند احمد، احمد بن حنبل (م. ۲۴۱ق.) ، بیروت، دار صادر.
(۴۴.) مسند الشامیین، الطبرانی (م. ۳۶۰ق.) ، به کوشش حمدی، بیروت، الرساله، ۱۴۱۷ق.
(۴۵.) المعالم الاثیره، محمد محمد حسن شراب، بیروت، دار القلم، ۱۴۱۱ق.
(۴۶.) المعجم الاوسط، الطبرانی (م. ۳۶۰ق.) ، قاهره، دار الحرمین، ۱۴۱۵ق.
(۴۷.) معجم البلدان، یاقوت الحموی (م. ۶۲۶ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث، ۱۳۹۹ق.
(۴۸.) المغازی، الواقدی (م. ۲۰۷ق.) ، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ق.
(۴۹.) الملل و النحل، الشهرستانی (م. ۵۴۸ق.) ، به کوشش محمد سید کیلانی، دار المعرفه، ۱۳۹۵ق.
(۵۰.) المنمق، ابن حبیب (م. ۲۴۵ق.) ، به کوشش احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۵ق.
(۵۱.) وسائل الشیعه، الحر العاملی (م. ۱۱۰۴ق.) ، قم، آل البیت، ، ۱۴۱۴ق.




۱. العین، الخلیل بن أحمد الفراهیدی، ج۷، ص۳۱۲.    
۲. الصحاح، ج۴، ص۱۳۳۱.    
۳. لسان العرب، ابن منظور، ج۹، ص۶.    
۴. معجم البلدان، یاقوت الحموی، ج۱، ص۱۷۰.    
۵. المعالم الاثیره فی السنه والسیره، محمد حسن شُرَّاب، ص۲۷.    
۶. معجم البلدان، یاقوت الحموی، ج۱، ص۱۷۰.    
۷. الصحاح، ج۴، ص۱۳۳۱.
۸. مراصد الاطلاع، ابن عبد الحق، ج۳، ص۱۳۵۱.    
۹. العین، الخلیل بن أحمد الفراهیدی، ج۷، ص۳۱۱.    
۱۰. مجمع البحرین، الشیخ فخر الدین الطریحی، ج۱، ص۷۵    
۱۱. تاج العروس، مرتضی الزبیدی،ج۲۳، ص۱۴-۱۶.    
۱۲. الاصنام، ابن الکلبی، ص۲۹.    
۱۳. اخبار مکه، الأزرقی، ج۱، ص۱۲۰.    
۱۴. دیوان ابی طالب، ص۵۷.
۱۵. السیرة النبویه، ج۱، ص۵۴.
۱۶. معجم البلدان، یاقوت الحموی، ج۱، ص۱۷۰.    
۱۷. قرب الاسناد، أبی العباس عبدالله بن جعفر الحمیری، ص۵۰.    
۱۸. الکافی، ج۴، ص۵۴۶.
۱۹. وسائل الشیعه، الشیخ الحر العاملی، ج۱۳، ص۲۴۰.    
۲۰. الاصنام، ابن الکلبی، ص۹.    
۲۱. رسائل المرتضی، السید أحمد الحسینی، ج۳، ص۲۲۹.    
۲۲. صحیح مسلم، نووی، ج۹، ص۲۲.
۲۳. الاصنام، ابن الکلبی، ص۹.    
۲۴. السیرة النبویه، ج۱، ص۸۶.
۲۵. المنمق، محمد بن حبیب البغدادی، ص۲۸۲.    
۲۶. . غریب الحدیث، ج۲، ص۷.
۲۷. الآحاد و المثانی، ابن أبی عاصم، ج۱، ص۲۰۰.    
۲۸. السنن الکبری، ج۵، ص۵۵.
۲۹. . بهج الصباغه، ج۲، ص۱۷۰.
۳۰. المسالک و الممالک، أبو عبید البکری، ج۱، ص۳۸۳.    
۳۱. الروض المعطار، الحمیری، ابن عبد المنعم، ص۴۹۷.    
۳۲. اخبار مکه، الأزرقی، ج۱، ص۱۱۹.    
۳۳. معجم البلدان، یاقوت الحموی، ج۱، ص۱۷۰.    
۳۴. . السیرة النبویه، ج۱، ص۵۴.
۳۵. . غریب الحدیث، ج۲، ص۷.
۳۶. . مسند الشامیین، ج۴، ص۷۷.
۳۷. تفسیر ثعلبی، ج۱۰، ص۴۷.
۳۸. مجمع البیان، الشیخ الطبرسی، ج۱۰، ص۱۳۸.    
۳۹. . الدر المنثور، ج۱، ص۱۲۴.
۴۰. . تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۵۵.
۴۱. کنز العمال، المتقی الهندی، ج۱۰، ص۵۳۱.    
۴۲. . السیرة النبویه، ج۱، ص۵۴، ۷۲.
۴۳. اخبار مکه، الأزرقی، ج۱، ص۱۲۰.    
۴۴. . صحیح مسلم، ج۴، ص۶۸-۶۹.
۴۵. فتح الباری، ج۳، ص۳۹۹.
۴۶. العجاب، ابن حجر العسقلانی، ج۱، ص۴۰۸.    
۴۷. المحبر، محمد بن حبیب البغدادی، ص۳۱۱.    
۴۸. المنمق، محمد بن حبیب البغدادی، ص۲۸۲.    
۴۹. تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۵۴.
۵۰. الاصنام، ابن الکلبی، ص۲۹.    
۵۱. صحیح مسلم، نووی، ج۹، ص۲۲.
۵۲. . اخبار مکه، ج۱، ص۱۲۰.
۵۳. الروض المعطار، الحمیری، ابن عبد المنعم، ص۴۹۷.    
۵۴. . اخبار مکه، ج۱، ص۱۲۰، ۱۲۴-۱۲۵.
۵۵. مروج الذهب، ج۲، ص۵۶.
۵۶. تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۵۴.
۵۷. . الملل و النحل، ج۲، ص۲۳۳.
۵۸. . نک: صحیح مسلم، نووی، ج۹، ص۲۲.
۵۹. قرب الاسناد، أبی العباس عبدالله بن جعفر الحمیری، ص۵۰.    
۶۰. الکافی، ج۳، ص۵۴۶.
۶۱. وسائل الشیعه، الشیخ الحر العاملی، ج۱۳، ص۲۴۱.    
۶۲. . اخبار مکه، ج۱، ص۱۷۸.
۶۳. تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۴۴-۲۵۵.
۶۴. الفائق، الزمخشری، ج۲، ص۱۰۰.    
۶۵. شرح نهج البلاغه، ابن أبی الحدید، ج۱۷، ص۲۶۴.    
۶۶. . المعجم الاوسط، ج۳، ص۱۵۱.
۶۷. مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، نور الدین الهیثمی،ج۹، ص۳۲۸.    
۶۸. المحبر، محمد بن حبیب البغدادی، ص۳۱۸.    
۶۹. مسند الشامیین، ج۴، ص۷۷.
۷۰. الفائق، الزمخشری، ج۲، ص۱۰۰.    
۷۱. . تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۵۵.
۷۲. التبیان، الشیخ الطوسی، ج۲، ص۴۴.    
۷۳. مجمع البیان، الشیخ الطبرسی، ج۱، ص۴۴۵.    
۷۴. صحیح مسلم، نووی، ج۹، ص۲۲.
۷۵. . السیرة النبویه، ج۱، ص۹۹.
۷۶. تاریخ طبری، ج۲، ص۴.
۷۷. شرح نهج البلاغه، ابن أبی الحدید، ج۱۷، ص۲۶۴.    
۷۸. المنمق، محمد بن حبیب البغدادی، ص۱۱۸.    
۷۹. . مسند الشامیین، ج۴، ص۷۷.
۸۰. کنز العمال، المتقی الهندی، ج۱۰، ص۵۳۱.    
۸۱. المغازی، واقدی،ج۲، ص۸۴۱.    
۸۲. اخبار مکه، الأزرقی، ج۱، ص۱۲۲.    
۸۳. . اساطیر جهان، ج۱، ص۱۱۸-۱۱۹.
۸۴. . اساطیر جهان، ج۱، ص۱۱۸-۱۱۹.
۸۵. . اسباب النزول، ص۲۸.
۸۶. . الکافی، ج۴، ص۲۰۱.
۸۷. الآحاد و المثانی، ابن أبی عاصم، ج۱، ص۲۰۰.    
۸۸. السنن الکبری، ج۵، ص۵۵.
۸۹. تفسیر سمرقندی، أبو اللیث السمرقندی، ج۱، ص۱۳۳.    
۹۰. فقه القرآن، القطب الراوندی، ج۱، ص۲۷۴-۲۷۵.    
۹۱. . جوامع الجامع، ج۱، ص۱۶۸.
۹۲. مجمع البیان، الشیخ الطبرسی،ج۱، ص۴۴۵.    
۹۳. فقه القرآن، القطب الراوندی، ج۱، ص ۲۷۵.    
۹۴. تنویر الحوالک، ج۱، ص۳۳۸.
۹۵. . مسند احمد، ج۶، ص۱۴۴.
۹۶. تفسیر قمی، علی بن إبراهیم القمی، ج۱، ص۶۴.    
۹۷. اسباب النزول، ص۳۷.
۹۸. بقره/سوره۲، آیه۱۵۸.    
۹۹. تفسیر سمرقندی، أبو اللیث السمرقندی، ج۱، ص۱۳۳.    
۱۰۰. العجاب، ابن حجر العسقلانی، ج۱، ص۴۱۰.    
۱۰۱. التفسیر الکاشف، ج۱، ص۲۲۴-۲۴۵.
۱۰۲. مدثر/سوره۷۴، آیه۵.    
۱۰۳. . جامع البیان، ج۲۹، ص۱۸۴.
۱۰۴. مجمع البیان، الشیخ الطبرسی، ج۱۰، ص۱۷۱-۱۷۲.    



حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت بر گرفته از مقاله «إساف»    



جعبه ابزار