• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابد

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ابد به فتح همزه و باء و سکون دال تلفظ می شود. ابد یکی از واژه‌هایی است که در کلام اسلامی و فلسفه اسلامی کاربرد زیادی دارد.



ابد در لغت به معنی دائم، قدیم و ازلی است و جمع آن، آباد و ابود است.
ابد اصطلاحا به معنی زمانی است که اول و آخر نداشته باشد.
به عبارت دیگر مدتی است که نمی‌توان انتهای آن را با فکر و تأمل تصور کرد و یا شیئی است که نهایت نداشته باشد.
فیلسوفان بین ابد زمانی و ابد غیر زمانی فرق می ‌گذارند.


این مفهوم از دیرباز در آرا و عقاید مذهبی ، خاصّه در باب زمانیات به کار می‌رفته است، چنانکه در آیین مزدایی از زمان بی‌کرانه نام برده می‌شود و «میان زمان و ابدیت، تفاوت چندان روشنی وجود ندارد».
[۱] بوزانی، الساندرو، ج۱، ص۹۶-۹۸، «اندیشۀ ایرانی پیش از اسلام»، تاریخ فلسفه در اسلام، به کوشش م م شریف، ترجمۀ کامران فانی تهران، ۱۳۶۲ش.
فروهران نیز مفهوم ابدی و ابدیت را در خود نهفته دارند
[۲] یشتها، ترجمۀ ابراهیم پورداود،ج۱، ص۵۶۲، تهران، ۱۳۴۷ش
[۳] یشتها، ترجمۀ ابراهیم پورداود، ج۱، ص۵۹۰،تهران، ۱۳۴۷ش.
[۴] یشتها، ترجمۀ ابراهیم پورداود، ج۱، ص۵۹۹، تهران، ۱۳۴۷ش.
شهاب‌الدین سهروردی نیز فروهران را که در برابر جهان مادی از گونه‌ای ابدیت برخوردارند، با ارباب انواع یا ارباب اصنام انطباق داده است.
[۵] سهروردی، یحیی بن حبش، ج۲، ص۱۵۷، مجموعۀ مصنفات شیخ اشراق، به کوشش هانری کربن، تهران، ۱۳۵۵ش.
[۶] قطب‌الدین شیرازی، شرح حکمه‌الاشراق، ج۱، ص۳۷۲، تهران، ۱۳۱۵ق.
در بسیاری از آیین‌های هندی ، جز آیین بودایی که ظاهراً گرایشی به ابدیت و موجود ابدی در آن دیده نمی‌شود،
[۷] قدیر، س ا، ج۱، ص۴۵، «تفکر فلسفی در هند پیش از اسلام»، تاریخ فلسفه در اسلام، به کوشش م م شریف، ترجمۀ فتح‌اللـه مجتبایی، تهران، ۱۳۶۲ش.
نیز از این مفهوم سخن رفته و به‌ویژه ماده را قدیم و ابدی می‌دانند
[۸] قدیر، س ا، ج۱، ص۵۹، «تفکر فلسفی در هند پیش از اسلام»، تاریخ فلسفه در اسلام، به کوشش م م شریف، ترجمۀ فتح‌اللـه مجتبایی، تهران، ۱۳۶۲ش.
. در عهد عتیق و جدید نیز به کرات از مفهوم ابد و مشتقات آن دربارۀ خداوند بی‌آغاز و انجام، و ملکوت و پدیده‌هایی چون سعادت و شقاوت یاد شده است
[۹] کتاب مقدس،سفر پیدایش، ۱۷: ۱۳، ۱۹؛ ۴۹: ۲۶؛
[۱۰] کتاب مقدس،مزامیر، ۹:۵، ۶؛ ۴۵:۱۷.
[۱۱] کتاب مقدس،دانیال، ۴: ۳، ۳۴؛
[۱۲] کتاب مقدس،متی، ۲۵: ۴۶.
[۱۳] کتاب مقدس، یوحنا، ۳: ۱۵؛ ۵: ۲۳.

در قرآن مجید ۲۹ مرتبه واژۀ ابد، گاه در مفهوم دنیوی آن یعنی هرگز و گاه در مفهوم اخروی یعنی خارج از زمان و غالباً همراه و مرادف با «خالد» به‌کار رفته است.


مفهوم ابد از جمله مفاهیم کهنی است که در فلسفۀ مابعدالطبیعه در مواضع گوناگون از آن سخن رفته است. عقول ارسطویی ، احیاناً متصف به ابدیت بوده‌اند و البته پیداست که «جوهرهای جاودان» و «انسان‌های ابدی» که ارباب انواع افلاطونی و مثل او هستند
[۱۸] ارسطو، مابعدالطبیعه، ج۱، ص۶۵، ترجمۀ شرف‌الدین خراسانی، تهران، ۱۳۶۶ش.
[۱۹] ارسطو، مابعدالطبیعه، ج۱، ص۳۴۷، ترجمۀ شرف‌الدین خراسانی، تهران، ۱۳۶۶ش.
و نیز «محسوسات ازلی»
[۲۰] ابن رشد، محمد بن احمد، ج۱، ص۲۰۹، تفسیر مابعدالطبیعه، بیروت، ۱۹۳۸م.
از ابدیت برخوردارند. در تمدن اسلامی، در دو مکتب عمدۀ اشراق و مشّاء با اختلافاتی که در تعابیر دارند، نیز در علم کلام باتوجه به هدف خاص آن، این مفهوم مورد بحث و استفاده بوده است. کندی اشیاء ابدی را در متن تعریف فلسفه ذکر کرده است: «فلسفه، علم به اشیاء ابدی کلی است».
[۲۱] کندی، یعقوب بن اسحاق، ج۱، ص۱۷۳، رساله الکندی فی حدود الاشیاء ورسومها، به کوشش محمد عبدالهادی ابوریده، قاهره، ۱۳۶۹ق.
ابن سینا نسبت ابدیات را به عنوان پدیده‌های نامتغیر، به زمان ، به عنوان پدیده‌ای متغیّر، « دهر » می‌نامد و نسبت ابدیات به ابدیات را « سرمد ». از این‌رو، وی ذات حق‌تعالی را سرمدی، عقول و جواهر مجرد را دهری و متغیرات را زمانی دانسته است.
[۲۲] ابن سینا، التعلیقات، به کوشش بدوی،ص۴۳، قاهره، ۱۹۷۳م.
شهاب‌الدین سهروردی نیز گذشته از آن‌که زمان را ابدی و ازلی دانسته، فیوضات حق را نیز به دلیل ذات او که در «ابدالآباد بی‌حد و نهایت است» ازلی و ابدی دانسته و اشاره کرده که به همین دلیل اهل سعادت از نعیم ابدی برخوردارند
[۲۳] سهروردی، یحیی بن حبش، ج۱، ص۷۶، مجموعۀ مصنفات شیخ اشراق، به کوشش هانری کربن، تهران، ۱۳۵۵ش.
[۲۴] سهروردی، یحیی بن حبش، ج۱، ص۴۳۲، مجموعۀ مصنفات شیخ اشراق، به کوشش هانری کربن، تهران، ۱۳۵۵ش.
ولی غزالی ،
[۲۵] غزالی، محمد بن محمد، ج۱، ص۷۴، تهافت الفلاسفه، به کوشش سلیمان دنیا، قاهره، ۱۳۷۴ق.
[۲۶] غزالی، محمد بن محمد، ج۱، ص۹۶، تهافت الفلاسفه، به کوشش سلیمان دنیا، قاهره، ۱۳۷۴ق.
[۲۷] غزالی، محمد بن محمد، ج۱، ص۹۷، تهافت الفلاسفه، به کوشش سلیمان دنیا، قاهره، ۱۳۷۴ق.
[۲۸] غزالی، محمد بن محمد، ج۱، ص۱۰۴، تهافت الفلاسفه، به کوشش سلیمان دنیا، قاهره، ۱۳۷۴ق.
[۲۹] غزالی، محمد بن محمد، ج۱، ص۱۰۶، تهافت الفلاسفه، به کوشش سلیمان دنیا، قاهره، ۱۳۷۴ق.
جهان مادی را ازلی و ابدی نمی‌شمارد، بلکه به عقیدۀ او فقط ذات خداوند ازلی و ابدی است. صدرالدین شیرازی
[۳۰] صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، ج۳، ص۱۶۵، الاسفار، تهران، ۱۳۸۳ق.
[۳۱] صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، ج۳، ص۱۷۲، الاسفار، تهران، ۱۳۸۳ق.
برحسب دستگاه فلسفی خود، اصالت وجود ، ازل و ابد و ازلیات و ابدیات را به وجود ارجاع داده و آن‌ها را مراتب و جلوه‌های وجود یکپارچۀ ساری در همۀ جهان دانسته است. اما در حوزۀ اندیشه‌های کلامی: ناصرخسرو قبادیانی پس از اشاره به معنای «خلود» و «ابد» و «ازل»، ابد را به بی‌آخر، و ازل را به بی‌اول تعبیر کرده و گفته است: هرچه ازلی باشد، ابدی است، زیرا ازلی آن باشد که تغییر و تبدیل در او راه نیابد و فنا نپذیرد، پس بقای آن را پایان نباشد. وی همچنین جوهر انسان را جوهری ابدی یعنی بی‌پایان ــ نه بی‌آغاز ــ دانسته است.
[۳۲] ناصرخسرو، «رساله در جواب نود و یک مسئله فلسفی»، ج۱، ص۵۸۰، ضمیمۀ دیان اشعار، به کوشش مهدی سهیلی، تهران، ۱۳۳۹ش.
[۳۳] ناصرخسرو، «رساله در جواب نود و یک مسئله فلسفی»، ج۱، ص۵۸۲، ضمیمۀ دیان اشعار، به کوشش مهدی سهیلی، تهران، ۱۳۳۹ش.
ابن حزم اندلسی
[۳۴] ابن حزم، علی بن احمد، ج۳، ص۵۸، الفصل، قاهره، ۱۳۱۷-۱۳۲۱ق.
[۳۵] ابن حزم، علی بن احمد، ج۴، ص۸۳، الفصل، قاهره، ۱۳۱۷-۱۳۲۱ق.
[۳۶] ابن حزم، علی بن احمد، ج۴، ص۸۴، الفصل، قاهره، ۱۳۱۷-۱۳۲۱ق.
نیز پس از بحث در مفهوم ابد و ازل اشاره کرده که عمدۀ توجه ارباب مذاهب پس از ازلیت و ابدیت حق‌تعالی، به ابدیت نفوس در بهشت و دوزخ ، و عذاب و لذت جاوید است، همچنانکه شهرستانی نیز ضمن بیان عقاید فرقه‌ها و لذت جاوید است، همچنانکه شهرستانی و نیز ضمن بیان عقاید فرقه‌ها و مکاتب مختلف، از موجودات ازلی و ابدی از دیدگاه آنان سخن رانده است.
[۳۷] شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، ج۲، ص۱۴۲، الملل و النحل، به کوشش عبدالعزیز محمد الوکیل، قاهره، ۱۹۶۸م.
[۳۸] شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، ج۲، ص۱۴۷، الملل و النحل، به کوشش عبدالعزیز محمد الوکیل، قاهره، ۱۹۶۸م.
[۳۹] شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، ج۲، ص۱۴۸، الملل و النحل، به کوشش عبدالعزیز محمد الوکیل، قاهره، ۱۹۶۸م.
[۴۰] شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، ج۲، ص۱۵۰، الملل و النحل، به کوشش عبدالعزیز محمد الوکیل، قاهره، ۱۹۶۸م.
[۴۱] شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، ج۲، ص۱۵۱، الملل و النحل، به کوشش عبدالعزیز محمد الوکیل، قاهره، ۱۹۶۸م.



در بیانات ذوقی عرفا و استدلالات اشراقی مفهوم ابد و ازل و مشتقات آن فراوان به چشم می‌خورد. برخی پس از تعریف متداول ابد و ازل، به «محدث» و «قدیم» از همین باب اشاره کرده‌اند.
[۴۲] هجویری، علی بن عثمان، ج۱، ص۵۰۱، کشف المحجوب، به کوشش و ژوکوفسکی، لنین‌گراد، ۱۹۲۶م.
صدرالدین قونوی نیز دربارۀ ابدیت نفوس آدمی و سعادت و شقاوت ابدی سخن رانده است.
[۴۳] صدرالدین قونوی، محمد بن اسحاق، ج۱، ص۱۰۸، «تبصره‌المبتدی و تذکره المنتهی»، به کوشش نجفقلی حبیبی، معارف، س ۲، شم‌ ۱، ۱۳۶۴ش.
اما قیصری گوید: «ازلیّت آزال و ابدیت‌آباد ویژۀ وجود الهی است». وی زمان را همچون سهروردی
[۴۴] قطب‌الدین شیرازی، شرح حکمه‌الاشراق، تهران، ۱۳۱۵ق.
ابدی و ازلی می‌داند و مانند بغدادی
[۴۵] بغدادی، ج۳، ص۳۹-۴۰
بر آنست که زمان مقدار وجود است نه مقدار حرکت. از همین‌رو ازل آزال و ازل و ابد و دهر و سرمد به نظر او مراتب وجودند.
[۴۶] قیصری، داود بن محمود، ج۱، ص۱۱۹، «نهایه البیان»، در رسایل قیصری، به کوشش سید جلال‌الدین آشتیانی، مشهد، ۱۳۵۷ش.
[۴۷] قیصری، داود بن محمود، ج۱، ص۱۲۳، «نهایه البیان»، در رسایل قیصری، به کوشش سید جلال‌الدین آشتیانی، مشهد، ۱۳۵۷ش.
[۴۸] قیصری، داود بن محمود، ج۱، ص۱۲۷، «نهایه البیان»، در رسایل قیصری، به کوشش سید جلال‌الدین آشتیانی، مشهد، ۱۳۵۷ش.
شاه نعمت‌اللـه ولی «عالم اعیان ثابته یا مظهر اسم اول مطلق و باطن مطلق» و به تعبیر دیگر اسماءاللـه را ازلی و ابدی می‌داند و بر ان است که تجلی اسماء نامتناهی است، و تجلی جمالی و کمالی حق در نشأت دنیا متناهی و در نشأت آخرت ابدی است، و اسمائی که ظهور احکام ایشان ابدی است، اسمائی هستند که بر دار آخرت حاکمند.
[۴۹] شاه نعمت‌اللـه ولی، کشف الاسرار، ج۲، ص۱۳۰، به کوشش هانری جواد نوربخش، تهران، ۱۳۵۶ش.
[۵۰] شاه نعمت‌اللـه ولی، کشف الاسرار، ج۲، ص۱۳۶، به کوشش هانری جواد نوربخش، تهران، ۱۳۵۶ش.
[۵۱] شاه نعمت‌اللـه ولی، کشف الاسرار، ج۲، ص۲۱۹، به کوشش هانری جواد نوربخش، تهران، ۱۳۵۶ش.
شیخ مکی یکی از مفسران محیی‌الدین بن عربی نیز گوید: معنای سخن شیخ که گوید انسان، نشأت دائم ابدی است، آن است که انسان در نشأت آخرت، جاوید و ابدی است. وی سپس از قول قیصری می‌گوید که چون انسان از «روحی قدیم» نشأت گرفته پس ابدی است «و الا تخلف معلول از علت تامّه لازم آید».
[۵۲] شیخ مکی، محمد بن محمد، ج۱، ص۶۶، الجانب الغربی فی حل مشکلات الشیخ محیی‌الدین بن عربی، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، ۱۳۶۴ش.



(۱) قرآن کریم.
(۲) کتاب مقدس.
(۳) ابن حزم، علی بن احمد، الفصل، قاهره، ۱۳۱۷-۱۳۲۱ق.
(۴) ابن رشد، محمد بن احمد، تفسیر مابعدالطبیعه، بیروت، ۱۹۳۸م.
(۵) ابن سینا، «شرح خطبۀ غرّای ابن سینا»، به کوشش عبداللـه نورانی، معارف، دورۀ ۲، شم‌ ۲، ۱۳۶۴ش.
(۶) ابن سینا، التعلیقات، به کوشش بدوی، قاهره، ۱۹۷۳م.
(۷) ابن ملکا، هبه‌اللـه بن علی، المعتبر فی‌الحکمه، حیدرآباد، ۱۳۵۸ق.
(۸) ارسطو، مابعدالطبیعه، ترجمۀ شرف‌الدین خراسانی، تهران، ۱۳۶۶ش.
(۹) بوزانی، الساندرو، «اندیشۀ ایرانی پیش از اسلام»، تاریخ فلسفه در اسلام، به کوشش م م شریف، ترجمۀ کامران فانی تهران، ۱۳۶۲ش.
(۱۰) سهروردی، یحیی بن حبش، مجموعۀ مصنفات شیخ اشراق، به کوشش هانری کربن، تهران، ۱۳۵۵ش.
(۱۱) شاه نعمت‌اللـه ولی، کشف الاسرار، به کوشش هانری جواد نوربخش، تهران، ۱۳۵۶ش.
(۱۲) شایگان، داریوش، ادیان و مکتبهای فلسفی هند، تهران، ۱۳۴۶ش.
(۱۳) شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، به کوشش عبدالعزیز محمد الوکیل، قاهره، ۱۹۶۸م.
(۱۴) شیخ مکی، محمد بن محمد، الجانب الغربی فی حل مشکلات الشیخ محیی‌الدین بن عربی، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، ۱۳۶۴ش.
(۱۵) صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، الاسفار، تهران، ۱۳۸۳ق.
(۱۶) صدرالدین قونوی، محمد بن اسحاق، «تبصره‌المبتدی و تذکره المنتهی»، به کوشش نجفقلی حبیبی، معارف، س ۲، شم‌ ۱، ۱۳۶۴ش.
(۱۷) غزالی، محمد بن محمد، تهافت الفلاسفه، به کوشش سلیمان دنیا، قاهره، ۱۳۷۴ق.
(۱۸) قدیر، س ا، «تفکر فلسفی در هند پیش از اسلام»، تاریخ فلسفه در اسلام، به کوشش م م شریف، ترجمۀ فتح‌اللـه مجتبایی، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۱۹) قطب‌الدین شیرازی، شرح حکمه‌الاشراق، تهران، ۱۳۱۵ق.
(۲۰) قیصری، داود بن محمود، «نهایه البیان»، در رسایل قیصری، به کوشش سید جلال‌الدین آشتیانی، مشهد، ۱۳۵۷ش.
(۲۱) کندی، یعقوب بن اسحاق، رساله الکندی فی حدود الاشیاء ورسومها، به کوشش محمد عبدالهادی ابوریده، قاهره، ۱۳۶۹ق.
(۲۲) میرداماد، محمد بن محمد، القبسات، به کوشش مهدی محقق، تهران، ۱۳۵۶ش.
(۲۳) ناصرخسرو، «رساله در جواب نود و یک مسئله فلسفی»، ضمیمۀ دیان اشعار، به کوشش مهدی سهیلی، تهران، ۱۳۳۹ش.
(۲۴) هجویری، علی بن عثمان، کشف المحجوب، به کوشش و ژوکوفسکی، لنین‌گراد، ۱۹۲۶م.
(۲۵) یشتها، ترجمۀ ابراهیم پورداود، تهران، ۱۳۴۷ش.


۱. بوزانی، الساندرو، ج۱، ص۹۶-۹۸، «اندیشۀ ایرانی پیش از اسلام»، تاریخ فلسفه در اسلام، به کوشش م م شریف، ترجمۀ کامران فانی تهران، ۱۳۶۲ش.
۲. یشتها، ترجمۀ ابراهیم پورداود،ج۱، ص۵۶۲، تهران، ۱۳۴۷ش
۳. یشتها، ترجمۀ ابراهیم پورداود، ج۱، ص۵۹۰،تهران، ۱۳۴۷ش.
۴. یشتها، ترجمۀ ابراهیم پورداود، ج۱، ص۵۹۹، تهران، ۱۳۴۷ش.
۵. سهروردی، یحیی بن حبش، ج۲، ص۱۵۷، مجموعۀ مصنفات شیخ اشراق، به کوشش هانری کربن، تهران، ۱۳۵۵ش.
۶. قطب‌الدین شیرازی، شرح حکمه‌الاشراق، ج۱، ص۳۷۲، تهران، ۱۳۱۵ق.
۷. قدیر، س ا، ج۱، ص۴۵، «تفکر فلسفی در هند پیش از اسلام»، تاریخ فلسفه در اسلام، به کوشش م م شریف، ترجمۀ فتح‌اللـه مجتبایی، تهران، ۱۳۶۲ش.
۸. قدیر، س ا، ج۱، ص۵۹، «تفکر فلسفی در هند پیش از اسلام»، تاریخ فلسفه در اسلام، به کوشش م م شریف، ترجمۀ فتح‌اللـه مجتبایی، تهران، ۱۳۶۲ش.
۹. کتاب مقدس،سفر پیدایش، ۱۷: ۱۳، ۱۹؛ ۴۹: ۲۶؛
۱۰. کتاب مقدس،مزامیر، ۹:۵، ۶؛ ۴۵:۱۷.
۱۱. کتاب مقدس،دانیال، ۴: ۳، ۳۴؛
۱۲. کتاب مقدس،متی، ۲۵: ۴۶.
۱۳. کتاب مقدس، یوحنا، ۳: ۱۵؛ ۵: ۲۳.
۱۴. نور/سوره۲۴، آیه۴.    
۱۵. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۳.    
۱۶. نساء/سوره۴، آیه۵۷.    
۱۷. توبه/سوره۹، آیه۲۲.    
۱۸. ارسطو، مابعدالطبیعه، ج۱، ص۶۵، ترجمۀ شرف‌الدین خراسانی، تهران، ۱۳۶۶ش.
۱۹. ارسطو، مابعدالطبیعه، ج۱، ص۳۴۷، ترجمۀ شرف‌الدین خراسانی، تهران، ۱۳۶۶ش.
۲۰. ابن رشد، محمد بن احمد، ج۱، ص۲۰۹، تفسیر مابعدالطبیعه، بیروت، ۱۹۳۸م.
۲۱. کندی، یعقوب بن اسحاق، ج۱، ص۱۷۳، رساله الکندی فی حدود الاشیاء ورسومها، به کوشش محمد عبدالهادی ابوریده، قاهره، ۱۳۶۹ق.
۲۲. ابن سینا، التعلیقات، به کوشش بدوی،ص۴۳، قاهره، ۱۹۷۳م.
۲۳. سهروردی، یحیی بن حبش، ج۱، ص۷۶، مجموعۀ مصنفات شیخ اشراق، به کوشش هانری کربن، تهران، ۱۳۵۵ش.
۲۴. سهروردی، یحیی بن حبش، ج۱، ص۴۳۲، مجموعۀ مصنفات شیخ اشراق، به کوشش هانری کربن، تهران، ۱۳۵۵ش.
۲۵. غزالی، محمد بن محمد، ج۱، ص۷۴، تهافت الفلاسفه، به کوشش سلیمان دنیا، قاهره، ۱۳۷۴ق.
۲۶. غزالی، محمد بن محمد، ج۱، ص۹۶، تهافت الفلاسفه، به کوشش سلیمان دنیا، قاهره، ۱۳۷۴ق.
۲۷. غزالی، محمد بن محمد، ج۱، ص۹۷، تهافت الفلاسفه، به کوشش سلیمان دنیا، قاهره، ۱۳۷۴ق.
۲۸. غزالی، محمد بن محمد، ج۱، ص۱۰۴، تهافت الفلاسفه، به کوشش سلیمان دنیا، قاهره، ۱۳۷۴ق.
۲۹. غزالی، محمد بن محمد، ج۱، ص۱۰۶، تهافت الفلاسفه، به کوشش سلیمان دنیا، قاهره، ۱۳۷۴ق.
۳۰. صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، ج۳، ص۱۶۵، الاسفار، تهران، ۱۳۸۳ق.
۳۱. صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، ج۳، ص۱۷۲، الاسفار، تهران، ۱۳۸۳ق.
۳۲. ناصرخسرو، «رساله در جواب نود و یک مسئله فلسفی»، ج۱، ص۵۸۰، ضمیمۀ دیان اشعار، به کوشش مهدی سهیلی، تهران، ۱۳۳۹ش.
۳۳. ناصرخسرو، «رساله در جواب نود و یک مسئله فلسفی»، ج۱، ص۵۸۲، ضمیمۀ دیان اشعار، به کوشش مهدی سهیلی، تهران، ۱۳۳۹ش.
۳۴. ابن حزم، علی بن احمد، ج۳، ص۵۸، الفصل، قاهره، ۱۳۱۷-۱۳۲۱ق.
۳۵. ابن حزم، علی بن احمد، ج۴، ص۸۳، الفصل، قاهره، ۱۳۱۷-۱۳۲۱ق.
۳۶. ابن حزم، علی بن احمد، ج۴، ص۸۴، الفصل، قاهره، ۱۳۱۷-۱۳۲۱ق.
۳۷. شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، ج۲، ص۱۴۲، الملل و النحل، به کوشش عبدالعزیز محمد الوکیل، قاهره، ۱۹۶۸م.
۳۸. شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، ج۲، ص۱۴۷، الملل و النحل، به کوشش عبدالعزیز محمد الوکیل، قاهره، ۱۹۶۸م.
۳۹. شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، ج۲، ص۱۴۸، الملل و النحل، به کوشش عبدالعزیز محمد الوکیل، قاهره، ۱۹۶۸م.
۴۰. شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، ج۲، ص۱۵۰، الملل و النحل، به کوشش عبدالعزیز محمد الوکیل، قاهره، ۱۹۶۸م.
۴۱. شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، ج۲، ص۱۵۱، الملل و النحل، به کوشش عبدالعزیز محمد الوکیل، قاهره، ۱۹۶۸م.
۴۲. هجویری، علی بن عثمان، ج۱، ص۵۰۱، کشف المحجوب، به کوشش و ژوکوفسکی، لنین‌گراد، ۱۹۲۶م.
۴۳. صدرالدین قونوی، محمد بن اسحاق، ج۱، ص۱۰۸، «تبصره‌المبتدی و تذکره المنتهی»، به کوشش نجفقلی حبیبی، معارف، س ۲، شم‌ ۱، ۱۳۶۴ش.
۴۴. قطب‌الدین شیرازی، شرح حکمه‌الاشراق، تهران، ۱۳۱۵ق.
۴۵. بغدادی، ج۳، ص۳۹-۴۰
۴۶. قیصری، داود بن محمود، ج۱، ص۱۱۹، «نهایه البیان»، در رسایل قیصری، به کوشش سید جلال‌الدین آشتیانی، مشهد، ۱۳۵۷ش.
۴۷. قیصری، داود بن محمود، ج۱، ص۱۲۳، «نهایه البیان»، در رسایل قیصری، به کوشش سید جلال‌الدین آشتیانی، مشهد، ۱۳۵۷ش.
۴۸. قیصری، داود بن محمود، ج۱، ص۱۲۷، «نهایه البیان»، در رسایل قیصری، به کوشش سید جلال‌الدین آشتیانی، مشهد، ۱۳۵۷ش.
۴۹. شاه نعمت‌اللـه ولی، کشف الاسرار، ج۲، ص۱۳۰، به کوشش هانری جواد نوربخش، تهران، ۱۳۵۶ش.
۵۰. شاه نعمت‌اللـه ولی، کشف الاسرار، ج۲، ص۱۳۶، به کوشش هانری جواد نوربخش، تهران، ۱۳۵۶ش.
۵۱. شاه نعمت‌اللـه ولی، کشف الاسرار، ج۲، ص۲۱۹، به کوشش هانری جواد نوربخش، تهران، ۱۳۵۶ش.
۵۲. شیخ مکی، محمد بن محمد، ج۱، ص۶۶، الجانب الغربی فی حل مشکلات الشیخ محیی‌الدین بن عربی، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، ۱۳۶۴ش.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابد»، ج۲،ص۶۱۰.    
خاتمی، سید احمد، فرهنگ علم کلام، ص۴۶، انتشارات صبا.



جعبه ابزار