• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابن سبیل

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ابن‏سبيل در کلام فقها به شخصی که در راه مانده باشد گویند.




ابن‏ سبيل در لغت به كسى گفته مى‏شود كه فراوان سفر مى‏كند؛ چون با راه ملازم و همراه است.
[۱] النهايه ج ۲، ص ۳۳۸،«سبل».
برخى گفته‏اند: چون مسافر را كسى نمى‏شناسد، به راه نسبتش مى‏دهند.
[۲] غياث اللغات ص ۱۹،« ابن‏السبيل».




در اصطلاح قرآنى و فقهى به مسافرى گفته مى‏شود كه در راه مانده و مالى ندارد تا به وطن خود برگردد؛ اگرچه در وطن خود بى‏نياز باشد.
[۳] تفسیر قمی ج۱، ص۳۲۴.
[۴] لسان العرب ج۶، ص۱۶۳(سبیل).

برخى، كسى را كه عزم سفر كرده، ولى قدرت بر آن ندارد نيز داخل در گستره ابن ‏سبيل دانسته‏اند
[۵] احکام القرآن ج۲، ص۲۸۱.
[۶] الروضه ج۱، ص۱۷۱.

و بعضى، مسافر نيازمند را گرچه مهمان باشد نيز از مصاديق آن برشمرده ‏اند.
[۸] جامع البیان مج۴، ج۵، ص۱۱۷.
[۹] مجمع البیان ج۳، ص۷۲.
[۱۰] مختلف الشیعه ج۳، ص۸۱.
فقيهان، شرايطى از جمله اسلام، ايمان، عدالت، مباح بودن سفر و عدم امكان استقراض را در اداى حقوق به ابن سبيل مورد بررسى قرارداده‏اند.
[۱۱] منز العرفان ج۱، ص۲۳۷.
برخى ابن سبيل را ابن‏سبيل‏اللَّه و مورد آن‏را هركسى كه در راه خدا كوشش كند دانسته‏اند؛ اگرچه در وطن بوده، و فقير هم نباشد.
[۱۳] الفرقان ج ۱۰ و ۱۱، ص ۱۸۴.
واژه ابن سبيل هشت بار در آيات سوره اسراءسوره رومسوره بقرهسوره نساءسوره انفالسوره توبهو سوره حشرآمده است.



از برخى متون برمی آيد كه دست‏گيرى از ابن‏سبيل، پيش از اسلام نيز رايج بوده است
[۲۱] ثمارالقلوب، ص ۲۶۷.
و اسلام، افزون برامضاى آن، كمك به ابن‏ سبيل را در نظام اقتصادى خويش قرار داد.قرآن كريم، نيكى به ابن‏سبيل را در كنار عبادت خداوند، پرهيز از شرك و نيكى به پدر و مادر و خويشاوندان سفارش كرده است:
«واعْبُدوا اللّهَ و لاتُشرِكوا بِه شَيئًا و بِالولدين إحسنًا و بِذِى‏القُربى‏...وابنِ‏السَّبيلِ ...»
همچنين پرداخت مال به ابن‏سبيل را در كنار ايمان به خدا و روز قيامت و كمك به ذوى‌ القربى از مصاديق نيكى برشمرده است.آيه ۲۱۵ بقره بر انفاق به پدر و مادر و خويشان و در راه ماندگان تأكيد كرده است:«يَسئَلونَك ماذايُنفِقونَ قُل ما أنفَقتُم مِن خَيرٍ فَلِلولِدَينِ و الأَقرَبينَ...وابنِ ‏السَّبيلِ ...»
درآيه ۲۶ اسراء و آيه‏۳۸ روم به اداى حقّ ابن‏سبيل سفارش شده است.
علّامه طباطبايى مى‏گويد:از آن‏جا كه آيه ۲۶ اسراء از سوره‏ هاى مكّى است، دادن حقوق خويشان،مسكينان و در راه ماندگان از احكامى است كه پيش از هجرت در مكّه تشريع
شده است؛ البتّه عدّه‏اى با استناد به بعضى روايات كه بخشيدن فدك به حضرت فاطمه سلام الله علیها را پس از نزول اين آيه دانسته‏اند، آن را از آيات مدنى مى‏دانند.



ابن سبيل در آيه ۶۰ توبه از مستحقّان زكات شمرده شده است: لِلفُقراءِ والمسكينِ... وَ ابنِ‌السَّبيلِ...»    . با توجّه به ذيل آيه (فريضةً من اللَّه) مى‏توان گفت: آيه مربوط به زكات واجب است وامّا زكات مستحب را از آيات احسان و انفاق و اداى مال به ابن‏سبيل مى‏توان استفاده كرد. در آيه ديگرى مى‏فرمايد:«لَيسَ البِرَّ أن تُوَلّواوُجوهَكم قِبَلَ‏المَشرِقِ والمَغرِبِ و لكِنَّ البِرَّ مَن ءامَنَ بِاللّهِ واليَومِ الأخرِ ... و ءاتَى المالَ على‏حبّهِ ذَوِى‏القُربى‏ ... وَابنَ‏السَّبيلِ ...»
برخى گفته‏اند: اين آيه را نمى‏توان بر زكات حمل كرد؛ زيرا در ادامه آيه، زكات به طور مستقل مطرح شده است.
[۲۶] مجمع البیان ج۲، ص۴۷۷.




درآيه ۴۱ انفال، يك پنجم غنايم براى خدا و پيامبر و خويشاوندان او و يتيمان و بينوايان و درراه‏ماندگان دانسته شده است «وَاعلَموا أنّماغَنِمتم مِن شى‏ءٍ فأنّ للّهِ خُمُسَه و لِلرّسولِ و لِذى القربى‏ واليتمى‏ و المسكينِ و ابنِ‏السبيلِ ...»بنابر نظر مفسّران و فقيهان شيعه، قسمتى از خمس كه به ابن‏سبيل داده مى‏شود مخصوص درراه‏ماندگان خاندان پيامبر است
[۲۸] همان ج ۴، ص ۸۳۵.
[۲۹] فقه‏ القرآن ج ۱، ص ۲۴۳.
[۳۰] مختلف الشیعه ج۳، ص۲۰۱.
كه خداوند آن را عوض زكات براى آن‏ها قرار داده؛ ولى مفسّران و فقهاى اهل‌سنّت، اين قسمت از خمس را به هر مسافر در راه مانده‏اى (اعمّ از سادات) متعلّق مى‏دانند.
[۳۱] احكام القرآن ج ۳، ص ۹۱.
[۳۲] جامع‏البيان مج ۶، ج ۱۰، ص ۱۲.

طبرى و زمخشرى رواياتى را از امام سجاد و حضرت على عليهما السلام نقل كرده‏ اند كه نظر شيعه را تأييد مى‏كند.
[۳۳] جامع ‏البيان مج۶، ج۱۰، ص۱۱.
[۳۴] الكشّاف ج ۲، ص ۲۲۲.




طبق آيه«ما أفاءَ اللّهُ على‏ رَسولِه‏مِن‏أهلِ‏القُرى‏ فَلِلّه و لِلرَّسولِ و لِذى القُربى‏ واليَتمى‏ والمَسكينِ وابنِ‏السَّبيلِ ...»ابن‏سبيل، يكى از موارد مصارف شش‏گانه فىء است.
مفسّران و فقيهان دراين كه آيا مقصودآيه، يتيمان، مستمندان و در راه ماندگان از عموم مردم است يا از خاندان پيامبر، اختلاف نظر دارند. به نظر مفسّران اهل‏ سنّت
[۳۶] جامع البیان مج۱۴، ج۲۸، ص۴۹.
[۳۷] مجمع البیان ج۹، ص۳۹۱.
[۳۸] تفسیر قرطبی ج۱۸، ص۱۰.
و برخى از مفسّران شيعه،
[۳۹] تفسیر نمونه ج ۲۳، ص ۵۰۶.
مقصود، يتيمان و مستمندان و در راه ماندگان عموم مردم است؛ ولى برخى مفسّران شيعه گفته‏اند: يتيمان، مستمندان و در راه‏ماندگان اهل بيت عليهم السلام منظور است.
[۴۱] مجمع البیان ج۹، ص۳۹۱.




 
۱. النهايه ج ۲، ص ۳۳۸،«سبل».
۲. غياث اللغات ص ۱۹،« ابن‏السبيل».
۳. تفسیر قمی ج۱، ص۳۲۴.
۴. لسان العرب ج۶، ص۱۶۳(سبیل).
۵. احکام القرآن ج۲، ص۲۸۱.
۶. الروضه ج۱، ص۱۷۱.
۷. جواهر الکلام،ج۱۵،ص۳۷۳    
۸. جامع البیان مج۴، ج۵، ص۱۱۷.
۹. مجمع البیان ج۳، ص۷۲.
۱۰. مختلف الشیعه ج۳، ص۸۱.
۱۱. منز العرفان ج۱، ص۲۳۷.
۱۲. جواهر الکلام ج۱۵، ص۳۷۳.    
۱۳. الفرقان ج ۱۰ و ۱۱، ص ۱۸۴.
۱۴. اسراء/سوره۱۷، آیه۲۶.    
۱۵. روم/سوره۳۰، آیه۳۸.    
۱۶. بقره/سوره۲، آیه۲۱۵.    
۱۷. نساء/سوره۴، آیه۳۶.    
۱۸. انفال/سوره۸، آیه۴۱.    
۱۹. توبه/سوره۹، آیه۶۰.    
۲۰. حشر/سوره۵۹، آیه۷.    
۲۱. ثمارالقلوب، ص ۲۶۷.
۲۲. نساء/سوره۴، آیه ۳۶.    
۲۳. بقره/سوره۲، آیه۲۱۵.    
۲۴. الميزان، ج ۱۳، ص ۸۱    .
۲۵. بقره/سوره۲، آیه۱۷۷.    
۲۶. مجمع البیان ج۲، ص۴۷۷.
۲۷. انفال/سوره۸، آیه۴۱.    
۲۸. همان ج ۴، ص ۸۳۵.
۲۹. فقه‏ القرآن ج ۱، ص ۲۴۳.
۳۰. مختلف الشیعه ج۳، ص۲۰۱.
۳۱. احكام القرآن ج ۳، ص ۹۱.
۳۲. جامع‏البيان مج ۶، ج ۱۰، ص ۱۲.
۳۳. جامع ‏البيان مج۶، ج۱۰، ص۱۱.
۳۴. الكشّاف ج ۲، ص ۲۲۲.
۳۵. حشر/سوره۵۹، آیه۷.    
۳۶. جامع البیان مج۱۴، ج۲۸، ص۴۹.
۳۷. مجمع البیان ج۹، ص۳۹۱.
۳۸. تفسیر قرطبی ج۱۸، ص۱۰.
۳۹. تفسیر نمونه ج ۲۳، ص ۵۰۶.
۴۰. تفسیر التبیان ج۹، ص۵۶۴.    
۴۱. مجمع البیان ج۹، ص۳۹۱.
۴۲. تفسیر المیزان ج۱۹، ص۲۰۴.    




دانش‌نامه موضوعی قرآن    



جعبه ابزار