ابو المفضل بن شبانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اَبوالْمُفَضَّلِ شِیبانی، محمد بن عبدالله بن محمد عبیدالله بن بهلول بن همّام بن مطّلب (۲۹۷-۳۸۷ق/۹۱۰-۹۹۷م)، محدث شیعی
عراق بود.
در منابع، نسبت متصل او تا
ذُهل بن شیبان ثبت گردیده است.
وی در اصل از مردمان
کوفه بود
و کمتر از ۷سال داشت که به
بغداد آمد.
چنانکه خود گفته است، نخستین
استماع صحیح را در ۳۰۶ق انجام داده
و دست کم تا ۳۱۰ق در بغداد به شنیدن
حدیث اشتغال داشته است.
در فاصله سالهای ۳۱۳-۳۲۲ق از یک رشته سفرهای علمی او آگاهی داریم که تنها تاریخ برخی از آنها در دست است؛ از آن جمله، استماع در کوفه، در ۳۱۳ق،
استماع در
مکه ، در ۳۱۸ق،
استماع در
اسوان ، در همان سال،
استماع در
دبیل ، در ۳۲۲ق
و سرانجام حضور مجدد او در بغداد، در ۳۲۴ق.
نجاشی یادآور شده است که ابوالمفضل، عمری را در راه سفر برای جستن حدیث سپری کرد.
وی در اسانید روایی خود گزارشهای پرشماری درباره شنیدن حدیث از عالمان شهرهای مختلف
عراق ، جزیره،
شام ،
عواصم ، حجاز ،
یمن و
مصر و محدثان نواحی گوناگون
ایران و
قفقاز به دست داده است که از آن میان میتوان از حدیثآموزی او در شهرهای
اصفهان ،
شیراز و
سیرجان در مسیر جنوبی
ایران ، شهرهای
همدان ،
قزوین ، سهرورد
زنجان و مراغه در مسیر غرب و شمال غربی ایران، آمل و گرگان در مسیر ساحل جنوبی
دریای خزر و برده، باب الابواب و دبیل در منطقه قفقاز یاد کرد.
در زمره مشایخ روایی ابوالمفضل میتوان از عالمان بزرگ
شیعه ، مانند
حمید بن زیاد نینوایی ،
ابن عقده همدانی ،
محمد بن یعقوب کلینی ،
ابن همام اسکافی ،
محمد بن عبدالله بن جعفر حمیری و
محمد بن بحر رهنی ، و محدثان نامدار
اهل سنت چون:
محمد بن جریر طبری ،
محمد ابن عباس یزیدی ،
محمد بن محمد باغندی ،
عبدالله بن محمد بغوی و
ابوبکر بن ابی داوود نام برد
تنها در سند روایات منقول در امالی
طوسی ،
نام نزدیک به ۱۳۰ تن از شیوخ ابوالمفضل ضبط گردیده است و همین فزونی شمار مشایخ، شاگردش
ابوالفرج محمد بن علی قُنّائی را بر آن داشت تا به تألیف کتابی با عنوان معجم رجال ابیالمفضل دست یازد،
کتابی که بارها معاصر وی
نجاشی در
رجال خود
از آن بهره گرفته است.
ابوالمفضل پس از پایان دادن به سفرهای علمی خود به
بغداد بازگشت و در آنجا به بازگفتن شنودههای خویش پرداخت.
جویندگان
حدیث ، اعم از شیعه و
اهل سنت در حلقه
درس او حضور مییافتند.
در رأس شاگردان غیرشیعی او در این دوره، محدث مشهور
ابوالحسن دارقطنی قرار داشت که پس از چندی ابوالمفضل را به
کذب منتسب ساخت و با اعراض از حیث وی، پیشاپیش جناح مخالف او جای گرفت.
مخالفتهای مشابهی هم از دیگر شاگردان غیر شیعی ابوالمفضل مانند
ابوالقاسم ازهری ،
احمد بن محمد عتیقی و
ابوذر هروی نقل شده است.
در پی مخالفت این جناح از محدثان بغداد، ابوالمفضل به ترتیب مجالس املا در
مسجد شرقیه بغداد همت گماشت که بیشتر شیعیان در درس او حضور مییافتند.
برخی از رجالشناسان شیعی نیز تنها دوره نخست از تحدیث ابوالمفضل را دوره «استقامت» او دانسته و در دوره بعد، وی را به تخلیط منتسب ساختهاند.
تا آنجا که شاید نظیر این سخن
ابن غضائری را درباره ابوالمفضل: «وضّاع کثیر المناکیر…»، در گفتار رجالشناسان غیرشیعی نتوان یافت.
نجاشی که خود چندی صحبت ابوالمفضل را دریافته و احادیث بسیاری از او شنیده بود، چون از روایت احادیث او در دوره تخلیط اجتناب داشت، از روایت مستقیم آنها تن زده است.
به گزارش همو، غالب شیوخ امامی بغداد ابوالمفضل را در
حدیث ضعیف میشمردند
مؤید این گفتار در سخن شیخ طوسی
نیز دیده میشود.
به هر تقدیر، ابوالمفضل در طول مدت تحدیث خود در بغداد، جویندگان بسیاری را گرد خود فراهم آورد.
در میان این شاگردان و راویان نام مشاهیری از
شیعه چون
محمد بن احمد ابن شاذان قمی ،
علی بن محمد خزّازقمی ،
جعفر بن احمد ابن رازی ،
حسین بن عبیدالله غضائری و
احمد بن عبدون آمده است
همانگونه که نام برخی از محدثان بنام
اهل سنت چون
قاضی ابوالعلاء واسطی،
ابوالقاسم ازهری ،
احمد بن محمد عتیقی و
قاضی تنوخی در شمار راویان او یاد شده است.
از برخی سندهای روایی چنین برمیآید که ابوالمفضل تا سالهای پایانی زندگی (مثلاً۳۸۵ق) به
تعلیم حدیث اشتغال داشته است.
او سرانجام در بغداد درگذشت.
اظهارنظر درباره مذهب اعتقادی ابوالمفضل اندکی دشوار است.
بر پایه گزارش ابوالفرج قنائی، از نزدیکترین شاگردان او، در دورانی که
ابوجعفر شلمغانی ، دور از وطن ودر استتار در مَعْلَثایا (از نواحی موصل) میزیست، ابوالمفضل چندی صحبت وی را دریافته و تألیفات او را از خود او فرا گرفته است.
با بهرهگیری از دانستههای ندگی شلمغانی، زمان این دیدار میبایست در فاصله سالهای ۳۱۲ـ۳۱۸ق بوده باشد و به هر صورت این نکته جای تأمل است که ابوالمفضل ۲۰ ساله چگونه به دانشاندوزی از یک عالم مطرود امامی همت گماشته است که از ۳۱۲ق به جهت گرایشهای غالیانه خود از سوی نایب خاص
امام غائب (ع) طرد شده و دور از وطن به تبلیغ پنهانی نظریات خود میپرداخته است.
خصوصیت «رفض» و نقل «مثالب صحابه» که رجالشناسان اهل سنت چون ابوذر هروی به ابوالمفضل نسبت دادهاند
در آن روزگار بین شیعیان امامی و زیدیان جارودی مشترک بود و جایگاه ابوالمفضل در
فرهنگ هر دو فرقه تردید در
امامی یا
جارودی بودن او را منطقی میسازد.
ذکر نام ابوالمفضل در تمامی کتب مهم رجالی امامیه پس از وی، چون
رجال و
الفهرست طوسی ، رجال نجاشی و کتاب الضعفاء
ابن غضائری و به تبه آنان در آثار رجالی متأخران و همچنین نقل انبوه روایات وی در منابع حدیثی
امامیه ، به ویژه در آثار ایرانیان، همچون کفایة الاثر
خزاز قمی آثار مختلف ابن رازی
و در دلائل الامامة منسوب به
ابن رستم طبری از جایگاه او در فرهنگ روایی امامیه حکایت دارد.
از میان بزرگان امامیه در
عراق نیز شیخ طوسی توجه ویژهای به روایات ابوالمفضل معطوف داشته و علاوه بر استفاده فراوان از اسانید او درباره مرویات
حمید بن زیاد و
ابن بُطَة قمی در سراسر کتاب الفهرست، در آثار روایی خود مانند امالی
و الغیبة
نیز به نحو گستردهای از
احادیث ابوالمفضل بهره برده و حتی در دو کتاب
تهذیب و
الاستبصار هم که از کتب اربعه امامیه به شمار میروند، به نقل روایات او پرداخته است.
برخی از احادیث ابوالمفضل که در کفایة الاثر خزاز، الغیبة طوسی و دلائل الامامة نقل شده است، در صورتی که بازتاب عقاید راوی تلقی گردد، به صراحت بر باورهای امامیان اثناعشری درباره
امامان دوازدهگانه (ع)، مسأله
غیبت و سفرای اربعه دلالت دارد.
در نزد زیدیان هم ابوالمفضل رجلی نامآور و اصلیترین راوی المجموع الفقهی و المجموع الحدیثی یا مسند زید از ترتیبدهنده آن
عبدالعزیز بن اسحاق ابن بقال به شمار آمده و قریب به اتفاق اساتید روایت مسند زید به او بازمیگردد.
.
بعلاوه در فهرستی که
نجاشی از آثار ابوالمفضل به دست داده است، عناوینی چون کتابهای من روی عن زید بن علی بن حسین (ع)، فضائل زید و الشافی فی علوم الزیدیة آمده است.
کتاب دیگر او با عنوان اخبار
ابی حنیفه نیز میتواند در کنار اخبار ابی حنیفه اثر استاد جارودیِ او، ابن عقده همدانی، طبقهبندی گردد.
۱.امالی،
که ظاهراً مجموعه احادیث املا شده او در دوره نخست تحدیث وی در بغداد است که از سوی برخی شاگردان شیعی و سنی وی گردآوری شده بود.
شیخ طوسی این امالی را از طریق چند تن از استادان خود چون
حسین بن عبیدالله غضائری ،
احمد بن عبدون ،
ابوطالب ابن عرفه ،
ابوالحسن صفار و
ابوعلی ابن اشناس روایت کرده و آن را در مجالس متعدد به سالهای۴۵۶ـ۴۵۷ق بر شاگردان خود املا نموده است.
این امالی بهطور مجموع و پیدر پی در ضمن امالی طوسی
درج شده است.
علاوه بر آن، نقل از امالی ابوالمفضل، به طور مستقیم یا غیرمستقیم، در آثار بعدی
امامیه ، چون مناقب
ابنشهر آشوب و آثار
علی ابن طاووس مانند اقبال
و مهج الدعوات
دیده میشود.
۲.کتاب الدعاء،
که علی ابن طاووس در جای جای جمال الاسبوع از آن استفاده کرده است.
۳.شرف التربة،
که عبدالکریم ابن طاووس در فرحةالغری
از آن نقل کرده است.
۴.کتا المباهلة، که علی ابن طاووس در اقبال
متن آن را آمیخته با روایت ابن اشناس درج نموده است.
از دیگر آثار اوست:مزار
امیرالمؤمنین (ع)، مزار الحسین (ع)، فضائل
عباس بن عبدالمطلب ، کتاب من روی حدیث
غدیر خم ، رسالة فی التقیة و الاذاعة، کتاب القلم،
الولادات الطیبة الطاهرة و کتاب الفرائض.
گفتنی است که روایت ابوالمفضل از
صحیفه سجادیه ، متداولترین روایت صحیفه بوده است.
(۱) عبدالله ابنحمزه، الشافی، صنعاء، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
(۲) ابن داوود حلی، الرجال، به کوشش جلالالدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۴۲ش.
(۳) جعفر ابن رازی، جامعالاحادیث، تهران، ۱۳۶۹ق.
(۴) جعفر ابن رازی، «نوادر الاثر»، همراه جامع الاحادیث.
(۵) محمد ابن شهر آشوب، معالم العلماء، نجف، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.
(۶) محمد ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، قم، چاپخانه علمیه.
(۷) عبدالکریم ابن طاووس، فرحة الغری، نجف، ۱۳۶۳ق.
(۸) علی ابن طاووس، اقبال الاعمال، تهران، ۱۳۲۰ق.
(۹) علی ابن طاووس، جمال الاسبوع، تهران، ۱۳۳۰ق.
(۱۰) علی ابن طاووس، مهجالدعوات، تهران، ۱۳۴۲۳ق.
(۱۱) علی ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق،(عمّان)، دارالبشیر.
(۱۲) احمد ابن غضائری، الضعفاء، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز.
(۱۳) ابراهیم جوینی، فرائد المسطین، به کوشش محمد باقر محمودی، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
(۱۴) عبیدالله حسکانی، شواهد التنزیل، به کوشش محمد باقر محمودی، بیروت، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۴م.
(۱۵) علی خزازقمی، کفایةالاثر، قم، ۱۴۰۱ق.
(۱۶) احمد خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق/۱۹۳۱م.
(۱۷) دلائل الامامة، منسوب به ابن رستم طبری، نجف، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
(۱۸) حسین سیاغی، الروض النضیر، طائف، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۸م.
(۱۹) محمد شوکانی، «اتحاف الاکابر»، رسائل خمسة اسانید، حیدر آباد دکن، ۱۳۲۸ق/۱۹۱۰م.
(۲۰) الصحیفة السجادیة، تهران، دارالکتب الاسلامیة.
(۲۱) محمد طوسی، الاستبصار، نجف، ۱۳۷۵ق.
(۲۲) محمد طوسی، امالی، بغداد، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
(۲۳) محمد طوسی، رجال، نجف، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.
(۲۴) محمد طوسی، الغیبة، نجف، ۱۳۹۸ق.
(۲۵) محمد طوسی، الفهرست، نجف، کتابخانه مرتضویه.
(۲۶) محمد طوسی «مشیخة التهذیب»، همراه ج۱ تهذیب الاحکام، نجف، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
(۲۷) حسن علامه حلی، رجال، نجف، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۱م.
(۲۸) محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۲۹) یحیی مرشد بالله، الامالی، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۳۰) احمد مسوری، اجازات ائمة الزیدیة، نسخه خطی کتابخانه قاضی محمد علی اکوع، تعز، شمـ۲۳۹.
(۳۱) علی منتخبالدین رازی، الاربعون حدیثاً، قم، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
(۳۲) احمد نجاشی، رجال، به کوشش موسی شبیری زنجانی، قم، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
(۳۳) عبدالواسع واسعی، مقدمه بر مسند زید، بیروت، ۱۹۶۶م.
(۳۴)ابنشاذان، محمد، مائة منقبة، قم، ۱۴۰۷ق.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابو المفضل بن شیبانی»، ج۶، ص۲۵۶۶.