• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابوالقاسم بن محمدجعفر نایینی اصفهانی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ابوالقاسم نائینی، ملقب به سلطان‌الحکماء (۱۲۴۵-۱۳۲۲ق/۱۸۲۹-۱۹۰۴م)، از اطبای حاذق و طبیب ناصرالدّین شاه بوده است.



میرزا ابوالقاسم ملقّب به «سلطان‌الحکماء» فرزند میرزا محمّدجعفر نایینی اصفهانی، طبیب حاذق و دانشمند فاضل. از طرف پدر، نسبش به سلطان محمّد خدابنده ایلخانی و از طرف مادر، نسبش به علاّمه مجلسی منتهی می‌شود. در سال ۱۲۴۵ق در نایین متولّد شد، و در مدرسه نیماورد اصفهان به تحصیل پرداخت، از درس آخوند ملاّمحمّدحسن نایینی بهره برد سپس به یزد رفت، و نزد میرزا زین‌العابدین، آقا محمّد حکیمی و حاجی میرزا عبدالوهاب یزدی در حکمت، منطق، هیات، طب، ادبیّات، فقه و تفسیر تحصیل نمود. وی در ۲۵ سالگی به تهران رفت، و به تدریس طب در مدرسه صدر پرداخت، و سرانجام به تدریس در مدرسه دارالفنون مشغول شد. هم چنین شهرت و حذاقت وی باعث شد ناصرالدّین شاه به او لقب «سلطان‌الحکماء» دهد، و او را رییس اطبّای دربار خویش نماید. عاقبت، سلطان‌الحکماء در سال ۱۳۲۲ق در قریه کلاک در نزدیکی کرج در اثر ابتلاء به وبا وفات یافته، در صحن امام‌زاده آن قریه مدفون شد.


ابوالقاسم نائینی، ملقب به سلطان الحکماء، فرزند میرزا محمد جعفر، نسب وی از طرف پدر به سلطان محمد خدابنده (۶۸۰-۷۱۶ق/۱۲۸۱-۱۳۱۶م) اولین پادشاه شیعی مغول و از سوی مادر به علامه مجلسی می‌رسد.
[۱] سلطانی، محمد، میرزا ابوالقاسم نائینی سلطان‌الحکما، جهان پزشکی، ص۲۵.
[۲] معلم حبیب‌آبادی، محمدعلی، مکارم الآثار، ج۴، ص۱۲۴۲-۱۲۴۸.
وی در نائین‌زاده شد. در همان سال‌های نخست زندگی پدر و مادر خود را از دست داد.


در ۷ سالگی به اصفهان رفت و در مدرسه نیم‌آورد، مقدمات عربی را نزد آخوند ملامحمد حسن نائینی فرا گرفت و در ۱۲۶۰ق برای آموختن علم رسمی به یزد رفت و نزد استادانی چون میرزا زین‌العابدین آقامحمد حکیمی و حاجی میرزا عبدالوهاب یزدی در رشته‌های حکمت طبیعی و الهی، منطق، هیات، طب، معانی، بیان، فقه و تفسیر به تحصیل پرداخت.
[۳] بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، ص۵۸.
[۴] سلطانی، محمد، میرزا ابوالقاسم نائینی سلطان‌الحکما، جهان پزشکی، ص۲۵-۲۶.



وی در ۵۲ سالگی به تهران رفت و در مدرسه صدر به تدریس پرداخت. برخی پزشکان نامی آن روزگار مانند سیداحمد نصرالاطباء، شاگرد وی بوده‌اند.
[۵] نجم‌آبادی، محمود، طب دارالفنون و کتب درسی آن، ص۲۳۶.
[۶] سلطانی، محمد، میرزا ابوالقاسم نائینی سلطان‌الحکما، جهان پزشکی،ص۲۶.



ابوالقاسم در ۱۲۸۰ ق حکیم‌باشی وزارت خارجه شد و در ۱۲۹۴ ق وظیفه تدریس طب ایرانی را در دارالفنون برعهده گرفت و به عضویت شورای مرکزی این مدرسه درآمد.
[۷] اعتمادالسلطنه، محمدحسن‌خان ضیع‌الدوله، تاریخ منتظم ناصری، ج۳، ص۲۱۲۹-۲۱۳۰.
[۸] اعتمادالسلطنه، محمدحسن‌خان ضیع‌الدوله، چهل سال تاریخ ایران (المآثر و الآثار)، ص۴۰۳-۴۰۴.
[۹] اعتمادالسلطنه، محمدحسن‌خان ضیع‌الدوله، چهل سال تاریخ ایران (المآثر و الآثار)، ص۲۵۳.



ابوالقاسم به زودی به مهارت در تشخیص و درمان بیماری‌ها و متانت و عفت رفتار شهرت یافت و درنتیجه مورد توجه ناصرالدین شاه قرار گرفت و پزشک مخصوص دربار و‌ اندرونی شاه شد و لقب سلطان‌الحکماء‌ یافت و به ریاست پزشکان دربار رسید.
[۱۰] بلاغی، عبدالحجه، انساب خاندان‌های مردم نائین، ص۴۱.
[۱۱] بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، ص۵۸.
تخصص وی در طب قدیم بود، گرچه گاه نیز از روش‌های جدید پزشکان اروپایی استفاده می‌کرد.
[۱۲] سلطانی، محمد، میرزا ابوالقاسم نائینی سلطان‌الحکما، جهان پزشکی، ص۳۸.

در ۱۳۰۲ق ناصرالدین شاه، ژزف دیکسون پزشک فرانسوی و حکیم‌الملک را از ادامه درمان امین اقدس بازداشت و این کار را برعهده ابوالقاسم نائینی و میرزا محمدحسین کحال عراقی نهاد.
[۱۳] اعتمادالسلطنه، محمدحسن‌خان ضیع‌الدوله، روزنامه خاطرات، ص۴۱۲.



بیشتر مورخان معاصر وی، براستادی او در پزشکی نظری و عملی تاکید کرده‌اند.
[۱۴] اعتمادالسلطنه، محمدحسن‌خان ضیع‌الدوله، روزنامه خاطرات، ص۱۱۱۶.
[۱۵] اعتمادالسلطنه، محمدحسن‌خان ضیع‌الدوله، چهل سال تاریخ ایران (المآثر و الآثار)، ص۲۵۲.
[۱۶] مستوفی، عبداللـه، شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری قاجاریه، ج۱، ص۴۷۰.
محمد قزوینی که در این‌باره تجربه شخصی نیز داشته از او با ستایش بسیار یاد کرده است. با این همه ابوالقاسم چند ماهی پیش از مرگ خود از درمان ذات‌الریة میرزا زین‌العابدین امام‌جمعه ناتوان ماند و میرزا عبدالکریم معتمدالاطباء نظر داد که نائینی با خون گرفتن از این مرد ۶۱ ساله او را به کام مرگ فرستاده است.
[۱۷] معیرالممالک، دوست‌علی خان، رجال عصر ناصری، ص۲۵۱-۲۵۲.
[۱۸] قزوینی، محمد، وفیات معاصرین یادگار.



در ۱۳۱۰ق بیماری وبا در تهران و پیرامون آن شیوع یافت و بسیاری بر اثر ابتلای به آن جان سپردند. در این هنگام ابوالقاسم نائینی و چند تن از دیگر پزشکان مشهور آن روزگار برای آگاهی یافتن از نوع و شیوه درمان آن که به سخن اعتمادالسلطنه در ایران سابقه نداشت، در کتب پزشکی عربی و فارسی کهن به جست‌وجو می‌پرداختند.
[۱۹] اعتمادالسلطنه، محمدحسن‌خان ضیع‌الدوله، روزنامه خاطرات، ص۹۵۱.
[۲۰] اعتمادالسلطنه، محمدحسن‌خان ضیع‌الدوله، روزنامه خاطرات، ص۹۴۸-۹۴۹.
[۲۱] اعتمادالسلطنه، محمدحسن‌خان ضیع‌الدوله، روزنامه خاطرات، ص۱۰۰۴.



ابوالقاسم نائینی دریافتن شیوه درمان وبا توفیقی نیافت سرانجام خود نیز در قریه کلاک واقع در نزدیکی کرج در اثر ابتلا به همین بیماری درگذشت و در صحن امام‌زاده همان قریه به خاک سپرده شد.
[۲۲] قزوینی، محمد، وفیات معاصرین یادگار.
[۲۳] بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، ص۵۷-۵۸.



ابوالقاسم نائینی زمانی که در مدرسه صدر مشغول تدریس بود، دو کتاب تالیف کرد:
۱. ناصرالملوک، به زبان فارسی، خان‌بابا مشار از چاپ سنگی آن خبر داده است
[۲۴] مشار، خان‌بابا، فهرست کتابهای چاپی فارسی، ج۵، ص۵۱۲۴.
و آقابزرگ تهرانی و دیگران نیز سخن وی را تکرار کرده‌اند.
۲. تحفه ناصری به زبان عربی
[۲۶] سلطانی، محمد، میرزا ابوالقاسم نائینی سلطان‌الحکما، جهان پزشکی، ص۳۸.

۳. اثر دیگر وی رساله در بیان اقسام حمیات است که نسخه‌های آن در کتابخانه‌های دانشگاه تهران
[۲۷] مرکز اسناد دانشگاه تهران، فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ص۱۳۳۴۱۴-۳۴۱۵.
، دانشکده پزشکی تهران
[۲۸] ره‌آورد، حسن، فهرست کتب خطی کتابخانه دانشکده پزشکی، ص۴۱۸-۴۱۹.
و مجلس شورا
[۲۹] مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، فهرست مجلس، ج۴۵، ص۱۵.
نگهداری می‌شود. موضوع این رساله انواع تب و روش درمان آنهاست.
به‌جز آنچه گفته شد، این آثار نیز بدو منسوب است:
۱. رسالة طاعونیه؛
۲. رسالة وبائیه یا یوسفیه.
[۳۰] سلطانی، محمد، میرزا ابوالقاسم نائینی سلطان‌الحکما، جهان پزشکی، ص۳۸.
[۳۱] مهدوی، سیدمصلح‌الدین، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج۱، ص۱۷۷.
[۳۲] معلم حبیب‌آبادی، محمدعلی، مکارم آلاثار، ج۴، ص۱۲۴۲.
[۳۳] مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج۶، ص۱۸۰.
[۳۴] حسینی اشکوری، سید احمد، فهرست مرعشی، ج۵، ص۶۰.
[۳۵] بلاغی، عبدالحجه، تاریخ نایین، ج۱، ص۸۶-۸۷.
[۳۷] اعتمادالسلطنه، محمدحسن‌خان ضیع‌الدوله، چهل سال تاریخ ایران (المآثر و الآثار)، ج۳، ص۲۱۲۹-۲۱۳۰.
[۳۸] بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، ص۵۸.



در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:
• آقابزرگ، الذریعه، ابوالقاسم نائینی، رساله در بیان اقسام حمیات، نسخة خطی کتابخانه دانشگاه تهران، شم‌ ۴۴۵۸؛
• اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر والآثار، چهل سال تاریخ ایران، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۶۳ ش؛
• اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، به کوشش محمد اسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۶۷ش؛
• اعتمادالسلطنه، روزنامه خاطرات، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۴۵ش؛
• بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، ۱۳۴۷ش؛
• بلاغی، عبدالحجه، انساب خاندانهای مردم نائین، تهران، ۱۳۶۹ش؛
• ره‌آورد، حسن، فهرست، کتب خطی کتابخانه دانشکده پزشکی، تهران، ۱۳۲۳ش؛
• سلطانی، محمد، میرزا ابوالقاسم نائینی سلطان‌الحکما، جهان پزشکی، ۱۳۲۹ش؛
• قزوینی، محمد، وفیات معاصرین یادگار، ۱۳۲۵ش؛ س ۳، شم‌ ۳؛
• مستوفی، عبداللـه، شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری قاجاریه، تهران، ۱۳۴۱ش؛
• مشار، خان‌بابا، فهرست کتابهای چاپی فارسی، تهران، ۱۳۵۵ش؛
• معلم حبیب‌آبادی، محمدعلی، مکارم الآثار، اصفهان، ۱۳۳۷ش؛
• معیرالممالک، دوست‌علی خان، رجال عصر ناصری، تهران، ۱۳۶۱ش؛
• نجم‌آبادی، محمود، طب دارالفنون و کتب درسی آن، امیرکبیر و دارالفنون، به کوشش قدرت اللـه روشنی زعفرانلو، تهران، ۱۳۵۴ش؛


۱. سلطانی، محمد، میرزا ابوالقاسم نائینی سلطان‌الحکما، جهان پزشکی، ص۲۵.
۲. معلم حبیب‌آبادی، محمدعلی، مکارم الآثار، ج۴، ص۱۲۴۲-۱۲۴۸.
۳. بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، ص۵۸.
۴. سلطانی، محمد، میرزا ابوالقاسم نائینی سلطان‌الحکما، جهان پزشکی، ص۲۵-۲۶.
۵. نجم‌آبادی، محمود، طب دارالفنون و کتب درسی آن، ص۲۳۶.
۶. سلطانی، محمد، میرزا ابوالقاسم نائینی سلطان‌الحکما، جهان پزشکی،ص۲۶.
۷. اعتمادالسلطنه، محمدحسن‌خان ضیع‌الدوله، تاریخ منتظم ناصری، ج۳، ص۲۱۲۹-۲۱۳۰.
۸. اعتمادالسلطنه، محمدحسن‌خان ضیع‌الدوله، چهل سال تاریخ ایران (المآثر و الآثار)، ص۴۰۳-۴۰۴.
۹. اعتمادالسلطنه، محمدحسن‌خان ضیع‌الدوله، چهل سال تاریخ ایران (المآثر و الآثار)، ص۲۵۳.
۱۰. بلاغی، عبدالحجه، انساب خاندان‌های مردم نائین، ص۴۱.
۱۱. بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، ص۵۸.
۱۲. سلطانی، محمد، میرزا ابوالقاسم نائینی سلطان‌الحکما، جهان پزشکی، ص۳۸.
۱۳. اعتمادالسلطنه، محمدحسن‌خان ضیع‌الدوله، روزنامه خاطرات، ص۴۱۲.
۱۴. اعتمادالسلطنه، محمدحسن‌خان ضیع‌الدوله، روزنامه خاطرات، ص۱۱۱۶.
۱۵. اعتمادالسلطنه، محمدحسن‌خان ضیع‌الدوله، چهل سال تاریخ ایران (المآثر و الآثار)، ص۲۵۲.
۱۶. مستوفی، عبداللـه، شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری قاجاریه، ج۱، ص۴۷۰.
۱۷. معیرالممالک، دوست‌علی خان، رجال عصر ناصری، ص۲۵۱-۲۵۲.
۱۸. قزوینی، محمد، وفیات معاصرین یادگار.
۱۹. اعتمادالسلطنه، محمدحسن‌خان ضیع‌الدوله، روزنامه خاطرات، ص۹۵۱.
۲۰. اعتمادالسلطنه، محمدحسن‌خان ضیع‌الدوله، روزنامه خاطرات، ص۹۴۸-۹۴۹.
۲۱. اعتمادالسلطنه، محمدحسن‌خان ضیع‌الدوله، روزنامه خاطرات، ص۱۰۰۴.
۲۲. قزوینی، محمد، وفیات معاصرین یادگار.
۲۳. بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، ص۵۷-۵۸.
۲۴. مشار، خان‌بابا، فهرست کتابهای چاپی فارسی، ج۵، ص۵۱۲۴.
۲۵. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذّریعه الی تصانیف الشیعه، ج۲۴، ص۱۶.    
۲۶. سلطانی، محمد، میرزا ابوالقاسم نائینی سلطان‌الحکما، جهان پزشکی، ص۳۸.
۲۷. مرکز اسناد دانشگاه تهران، فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ص۱۳۳۴۱۴-۳۴۱۵.
۲۸. ره‌آورد، حسن، فهرست کتب خطی کتابخانه دانشکده پزشکی، ص۴۱۸-۴۱۹.
۲۹. مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، فهرست مجلس، ج۴۵، ص۱۵.
۳۰. سلطانی، محمد، میرزا ابوالقاسم نائینی سلطان‌الحکما، جهان پزشکی، ص۳۸.
۳۱. مهدوی، سیدمصلح‌الدین، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج۱، ص۱۷۷.
۳۲. معلم حبیب‌آبادی، محمدعلی، مکارم آلاثار، ج۴، ص۱۲۴۲.
۳۳. مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج۶، ص۱۸۰.
۳۴. حسینی اشکوری، سید احمد، فهرست مرعشی، ج۵، ص۶۰.
۳۵. بلاغی، عبدالحجه، تاریخ نایین، ج۱، ص۸۶-۸۷.
۳۶. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذّریعه الی تصانیف الشیعه، ج۲۴، ص۱۶.    
۳۷. اعتمادالسلطنه، محمدحسن‌خان ضیع‌الدوله، چهل سال تاریخ ایران (المآثر و الآثار)، ج۳، ص۲۱۲۹-۲۱۳۰.
۳۸. بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، ص۵۸.



مهدوی، سید مصلح‌الدین، اعلام اصفهان، ج۱، ص۳۳۴.    
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابوالقاسم نائينی»، ج۶، ص۲۴۹۷.    



جعبه ابزار