ابوالهیثم احمد بن حسن جرجانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اَبوالْهِیْثَم، احمد بن حسن جرجانی، دانشمند و شاعر
اسماعیلی مذهب اواخر سدۀ ۴ و اوایل سدۀ ۵ ق است. در مورد او گفته شده كه از متعلقان و محبان فرزندان
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به شمار میرفته است.
اَبوالْهِیْثَم، احمد بن حسن جرجانی، دانشمند و شاعر
اسماعیلی مذهب اواخر سدۀ ۴ و اوایل سدۀ ۵ ق. از زندگانی او اطلاع چندانی در دست نیست. همین اندازه گفته شده كه از متعلقان و محبان فرزندان
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به شمار میرفته است
.
در برخی از منابع نسبت او را بوزجانی و یا جوزجانی نوشتهاند
، اما
ناصرخسرو كه نزدیك به زمان او میزیسته و از همكیشان وی بوده است، بارها در كتاب
جامع الحکمتین از او با عنوان خواجه ابوالهیثم احمد بن حسن الجرجانی یاد میكند
.
ظاهراً ابوالهیثم به تدریس و تعلیم نیز میپرداخته و شاگردانی داشته است. یكی از شاگردان او،
محمد بن سرح (سرخ) نیشابوری است كه به گفتۀ خود مدت ۹ سال خواجه ابوالهیثم را شاگردی كرده بود
. برخی از محققان برآنند كه این محمد بن سرخ، پدر ابوجعفر نسوی یا نیشابوری است كه استاد
نظامی عروضی مؤلف چهار مقاله بوده است
.
هر چند كه به گفتۀ
بیهقی ، ابوالهیثم در میان عوام حكما شهرتی داشته، ولی از او تصنیفی با كلامی كه از آن بتوان مرتبۀ وی را در
حکمت شناخت، در دست نبوده است، اما به نظر میرسد كه اسماعیلی بودن ابوالهیثم در این داوری بیتأثیر نبوده و شاید سخن بیهقی تعریضی بر
مذهب او باشد
. با اینكه از آثار ابوالهیثم جز قصیدهای به فارسی در دست نیست، ولی بیشك او كه از دانشمندان و آگاهان كیش اسماعیلی بوده، تصنیفاتی در زمینۀ معتقدات مذهب خویش داشته است. چنانكه محمد بن سرخ كه از شاگردان اوست، بدین مطلب تصریح میكند: «سؤالی است كه كس گرد این نگشته است، مگر این مرد فاضل، ایدون گفته است در تصنیفهای خویش ... »
.
دربارۀ شمار ابیات قصیدۀ به جا مانده از ابوالهیثم اختلاف است. در جامع الحكمتین ۸۲ بیت آمده است
، اما چون به گفتۀ ناصرخسرو، امیر بدخشان قصیده را از حفظ داشته و برای او فرستاده است
بسیار احتمال میرود كه ابیاتی را فراموش كرده باشد. از طرف دیگر شرح محمد بن سرخ با اینكه ۷۶ بیت است، ولی ۷
بیت اضافی دارد كه در جامع الحكمتین نیست
ناصر خسرو، همانجا) و بدین ترتیب شمار ابیات
قصیده بالغ بر ۸۹ بیت خواهد بود. در این قصیده كه به «چون و چرا نامه» معروف است
، ۹۱ سؤال «فلسفی، منطقی، طبیعی، نحوی، (نجومی؟)، دینی و تأویلی»
، دربارۀ اصول عقاید اسماعیلیان مطرح شده است.
چنانكه از سخن ابوالهیثم برمیآید
، او خود قصد داشته است كه به نظم یا به نثر سؤالات را پاسخ گوید، اما به گفتۀ محمد بن سرخ «نرسید به جواب كردن و اندرو گذشت»
.
بر این قصیده دو شرح نوشتهاند: یكی از
محمد بن سرخ نیشابوری و دیگری از ناصر خسرو قبادیانی.
محمد بن سرخ به درخواست دوستان بر آن شده است كه قصیده را شرح كند و «جواب مسألهها» را بگوید
. شارح در توضیح چگونگی كار خود مینویسد: «من آنچ اندرین بیاوردم از كتب حكما خواندهام و نبشته و نیز ۹ سال خواجه ابوالهیثم را شاگردی كردم و هرچ بیاوردم از وی شنیده بودم و از خویشتن هیچ نیاوردم و آنچ نبشتنی بود، نبشتم و آنچ گفتنی بود، ماندم (= باقی گذاشتم، رها كردم)، تا اگر مستحقی طلب كند، بگویم و دریغ ندارم»
و «آنچ نوشتی نیست، یله كنیم تا وقت گفت بگوییم»
. بدین ترتیب معلوم میشود كه محمد بن سرخ نیز به رسم اسماعیلیان، حقایق و اسرار كیش خود را پنهان داشته و بر آن بوده است كه اینگونه مطالب را باید سینه به سینه آموخت و از آوردن آنها در كتابهایی كه ممكن است به دست نااهل افتد خودداری كرد.
در بررسی شرح محمد بن سرخ به نكتههای زیر برمیخوریم:
۱. به كار بردن واژهها و تركیبات بدیع فارسی، مانند: دیوچه = كرم ابریشم
، دیدار عاقبت = عاقبت اندیشی و فرجام كار را دیدن
، زندۀ گویای میرا كه حدّ انسان از نظر ارسطوست
، فرجه = زاویه
، عقل شوریده = دیوانه
. بسته سخن = سخن مجمل و سربسته
، كاریگران نفس = كاركنان و خادمان نفس
، (خدای) مرا بیبزه كناد = خدا گناهان مرا بیامرزاد
. ظاهراً وی به جای اصطلاح فلسفی مقولۀ «
وضع» نصیبه به كار برده است
.
۲. آوردن شواهد شعری از دقیقی،
رودکی، شهید (بلخی)، ابوشكور (بلخی) و ابوطیب مصعبی
.
۳. انتقاد از
محمد بن زکریای رازی به رسم دانشمندان اسماعیلی همچون
ابوحاتم رازی در
اعلام النبوة و ناصرخسرو و در
زادالمسافرین. به گفته محمد بن سرخ: «محمد زكریا كو گوهر نه از معدن گرفته بود و علم نه از جایگاه آموخته، به
طب توان شنود او را، به چیز دیگر نه»
.
۴. انتقاد از متكلمان معتزلی و فلاسفه. به رسم اسماعیلیان
.
۵. ذكر نام «شیخ الیونانی» و نقل سخنی از او به روایت
یحیی نحوی . این «شیخ یونانی» كیست؟ اگر منظور از این شخص همان
فلوطین بنیادگذار مكتب نوافلاطونی باشد، باید گفت كه شرح محمد بن سرخ یكی از نخستین منابعی است كه در آن از این
فیلسوف نام برده است و این نكته نشان دهندۀ آشنایی متفكران اسماعیلی با اندیشههای نوافلاطونی است.
دومین شرح قصیدۀ ابوالهیثم از
ناصرخسرو قبادیانی است. او كه شاعر و متفكر و از آگاهان و متكلمان
کیش باطنی است، در ۴۶۲ ق كه در تبعیدگاه خود یمگان بود، به درخواست عینالدوله علی بن اسد بن حارث، امیر اسماعیلی مذهب ناحیۀ بدخشان به این مهم پرداخته
و شرح خود را كه مشتمل بر دو جنبۀ مذهبی و فلسفی است، جامع الحكمتین نام نهاده است
. ناصرخسرو در شرح خود بر قصیدۀ ابوالهیثم گه گاه از او انتقاد میكند و بر آن است كه برخی از پرسشها درست و وافی به مقصود نیست، یا در موادی «اندر سخن برادر ما تناقض رفته است»
. از طرف دیگر ناصرخسرو در ضمن بیان مطالب، برخی از «مصنفات خویش» را نام میبرد كه از لحاظ شناخت آثار او بسیار حایز اهمیت است.
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:
(۱) آقا بزرگ طهرانی، محمد حسن، الذریعة.
(۲) بیهقی، علی بن زید، تتمة صوان الحكمة، لاهور، ۱۳۵۱ ق.
(۳) صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، ۱۳۶۳ ش.
(۴) كربن، هانری و محمد معین، مقدمه بر جامع الحكمتین (نک: هم، ناصرخسرو).
(۵) كربن، هانری و محمد معین، مقدمه بر شرح قصیده (نک: هم، محمد بن سرخ).
(۶) محمد بن سرخ نیشابوری، شرح قصیدۀ فارسی خواجه ابوالهیثم، به كوشش هانری كربن و محمد معین، تهران، ۱۳۳۴ ش.
(۷) ناصرخسرو، جامع الحكمتین، به كوشش هانری كربن و محمد معین، تهران، ۱۳۳۲ ش.
صمد موحد، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابوالهیثم».