• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اجاره اموال کودک

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ولایت و اداره اموال صغار در کلیه امور مربوط به اموال آنان، تا زمان بلوغ برعهده اولیای کودک است. ولی همان‌گونه که بر اموال او ولایت دارد و باید در جهت مصلحت او در آن تصرّف نماید، بر تمامی حقوق وی که در ارتباط با امور مالی است نیز ولایت دارد و باید آن‌ها را به نفع کودک استیفا نماید. یکی از این موارد اجاره اموال کودک است که چند صورت دارد که در ادامه به آن می‌پردازیم.



ولایت و اداره اموال صغار در کلیه امور مربوط به اموال آنان، تا زمان بلوغ برعهده پدر، جدّ پدری، وصی، قیّم، حاکم شرع و عدول مؤمنین است. این ولایت به‌سبب ادلّه فقهی ولایت بر اموال صغار که عبارت است از اجماع، سیره قطعی بین مسلمین و روایات مستفیضه، به جعل الهی است، به این معنی که هر یک از آن‌ها ولی اجباری از طرف شارع می‌باشند، و این حکم مورد توافق فقها است.
اِعمال ولایت اولیا بر اموال صغار مشروط به عدم مفسده و ضرر، رعایت اصلحیت، مصلحت و سود بیش‌تر برای صغار است. اولیای‌ کودک همان‌گونه که بر اموال او ولایت دارند و باید در جهت مصلحت او در آن تصرّف نمایند، بر تمامی حقوق وی که در ارتباط با امور مالی است مانند: مضاربه، رهن، اجاره، قبول وصیت و .. نیز ولایت دارند و باید آن‌ها را به نفع کودک استیفا نمایند.


فقها در کتب فقه استدلالی خود، ضمن اثبات ولایت اولیا و جواز دخالت آنها در امور مالی صغار و محجورین، به ذکر موارد و بیان مصادیق آن پرداخته‌اند. از جمله موارد جواز تصرف ولی اجاره دادن اموال کودک است و برای آن چند صورت مطرح است:

۲.۱ - قبل از بلوغ کودک

ولیّ، مال کودک را برای مدّتی اجاره دهد و یقین داشته باشد در این مدت کودک به سنّ بلوغ و رشد نمی‌رسد، در این فرض به اتفاق فقها، اجاره صحیح است و اگر کودک قبل از پایان مدّت اجاره، بالغ و رشید شد، برخی از فقها مانند شیخ طوسی معتقدند نمی‌تواند اجاره را فسخ نماید. لیکن در مقابل، اکثریت آن‌ها معتقدند، بعد از بلوغ حق دارد اجاره را اجازه دهد یا نسبت به مدّت باقی مانده فسخ نماید.

۲.۲ - قبل بلوغ تا بعد از بلوغ

اموال کودک را برای مدتی اجاره دهد و می‌داند در این مدت، کودک بالغ خواهد شد، در این فرض نسبت به زمانی که کودک بالغ نشده، اجاره صحیح است و نسبت به زمان بعد از بلوغ، دو نظریه مطرح است؛ بعضی معتقدند در زمان بعد از بلوغ، اجاره غیرنافذ است، به این معنی که اجاره لازم نیست، بلکه متوقف بر اجازه کودک است که در مفروض بحث فعلاً بالغ گردیده؛ زیرا فرض بر این است که برای مدّت مازاد بر بلوغ کودک، ولیّ ولایت نداشته، بنابراین معامله او فضولی است.
در مقابل این نظریه، بعضی معتقدند، اجاره صحیح است و کودک بعد از بلوغ حق ندارد آن را فسخ نماید،
[۱۳] اصفهانی، محمدحسین، بحوث فی الفقه (کتاب الاجارة)، ج۳، ص۲۹۸.
[۱۴] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی مع تعلیقات عدة من الفقهاء، ج۵، ص۳۱.
زیرا عقد اجاره که توسط ولی بر اموال کودک واقع شده، به اتّفاق فقها صحیح است و دلیلی بر بطلان آن وجود ندارد. به بیان دیگر؛ ولایت ولیّ هرچند مقیّد به زمانی است که کودک بالغ نشده باشد، امّا متعلّق این ولایت مطلق است و شامل زمان بعد از بلوغ کودک نیز می‌باشد.

۲.۳ - اجاره بدون آگاهی از بلوغ کودک

موردی است که ولیّ، اموال کودک را در مدّت زمانی اجاره می‌دهد که یقین ندارد قبل از گذشت آن زمان، صغیر به حدّ بلوغ برسد. در این فرض به اتفاق فقها، اجاره صحیح است. و اگر قبل از پایان مدّت اجاره، کودک بالغ شد، نسبت به زمان مازاد بر بلوغ، بعضی قائل به بطلان اجاره شده‌اند، به این معنی که اجاره متوقّف بر اجازه کودک است.

برخی دیگر معتقدند، اجاره صحیح است و نیاز به اجازه ندارد؛ همانند فرض قبل.
لازم است یادآوری گردد، هر سه صورتی که در اجاره اموال کودک بیان گردید، در اجاره شخص کودک نیز قابل تصوّر است،
[۲۶] جمعی از نویسندگان، موسوعة الاحکام الاطفال وادلّتها، ج۲، ص۳۹۰-۳۹۹.
به این معنی که برای ولی جایز است کودک را با رعایت مصلحت قبل از بلوغ برای انجام کاری که در توان دارد اجیر دیگری نماید، و در مقابل کار او مبلغی برای خود کودک بگیرد و یا حرفه معیّنی آموزش ببیند، و از این قبیل امور.


۱. طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۳، ص۵۰۰ مساله ۲۱.    
۲. طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۳، ص۲۴۰.    
۳. ابن ادریس حلی، محمد بن منصور، السرائر، ج۲، ص۴۷۲.    
۴. علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۲، ص۲۸۳.    
۵. محقق ثانی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۷، ص۹۹.    
۶. شهید ثانی، زین الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۵، ص۲۲۸.    
۷. امام خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۵۷۴-۵۷۵، مساله ۱۲.    
۸. طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۳، ص۲۴۰.    
۹. علامه حلی، حسن بن یوسف، تحریر الاحکام الشرعیّة، ج۳، ص۶۹.    
۱۰. محقق ثانی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۷، ص۹۹.    
۱۱. مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، مجمع الفائدة والبرهان، ج۱۰، ص۶۷.    
۱۲. امام خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۵۷۴.    
۱۳. اصفهانی، محمدحسین، بحوث فی الفقه (کتاب الاجارة)، ج۳، ص۲۹۸.
۱۴. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی مع تعلیقات عدة من الفقهاء، ج۵، ص۳۱.
۱۵. حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروة الوثقی، ص۱۲، ص۳۵-۳۶.    
۱۶. خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعة الامام الخوئی، ج۳۰، ص۱۳۵.    
۱۷. طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۳، ص۵۰۰ مساله ۲۱.    
۱۸. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۷، ص۳۳۳.    
۱۹. طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۳، ص۲۴۰.    
۲۰. علامه حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعه، ج۶، ص۱۶۱-۱۶۲.    
۲۱. علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۲، ص۲۸۳.    
۲۲. محقق ثانی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۷، ص۹۹.    
۲۳. ابن ادریس حلی، محمد بن منصور، السرائر، ج۲، ص۴۷۲.    
۲۴. اصفهانی، ابوالحسن، وسیلة النجاة، ج۱، ص۴۰۰، مساله ۱۲.    
۲۵. سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذّب الاحکام، ج۱۹، ص۴۹.    
۲۶. جمعی از نویسندگان، موسوعة الاحکام الاطفال وادلّتها، ج۲، ص۳۹۰-۳۹۹.



انصاری، قدرت‌الله، احکام و حقوق کودکان در اسلام، ج۲، ص۱۷-۵۸، برگرفته از بخش «فصل نهم ولايت بر اموال کودک (اداره اموال کودک توسط اوليا)»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۱۱/۲۳.    






جعبه ابزار