اجرت رسالت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پیامبران از سوی
خداوند به انجام
تکلیف رسالت اعمّ از
تبلیغ؛ بیان احکام و
انذار و تبشیر مردم مأمور بودهاند.
قرآن خطاب به
پیامبر اسلام میگوید: «قُم فَاَنذِر» و در آیه دیگر میفرماید: «... بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَبِّکَ...». پیامبران دیگر نیز این وظیفه و مسؤولیت را از جانب خداوند داشتهاند. آنان در راه ایفای این مسؤولیت، زحمات فراوانی را برای مردم متحمّل شدهاند؛ ولی در آیات متعدّدی از قرآن به عدم مطالبه
دست مزد از سوی پیامبران، از مردم اشاره شده است. قرآن در خلال آیاتش ۹ نفر از پیامبران را یادکرده که از مردم اجرتی درخواست نکردند و گفتند:اجر و مزدشان همان پاداش خداوندی است. یکی از آنان [[|نوح]] است که در سه جا از او یادشده است:نخست در آیه۷۲
یونس نوح به قومش میگوید:اگر از قبول دعوت من روی گردان شوید، کاری ناشایست انجام دادهاید؛ زیرا من از شما اجرتی نمیخواهم: «فَاِن تَوَلَّیتُم فَماسَاَلتُکُم مِن اَجر اِن اَجرِیَ اِلاّ عَلَی اللّهِ...»؛ سپس در آیه ۲۹
هود که به جای تعبیر اجر، «مال» آمده است:«ویقَومِ لا اَسئَلُکُم عَلَیهِ مالاً...». در آیات ۱۰۷۱۰۹ شعراء
سخن حضرت نوح درباره تقوا و اطاعت پروردگار مطرح شده است و اینکه از مردم اجرت نمیخواهد: «اِنّی لَکُم رَسولٌ اَمین فاتَّقُوا اللّهَ واَطیعون ومااَسَلُکُم عَلَیهِ مِن اَجر اِن اَجرِیَ اِلاّ عَلی رَبِّ العلَمین». این سه آیه با همین ترتیب ۵بار در سوره شعراء تکرار شده است:یک بار چنانچه گفته شد، درباره نوح؛ سپس درباره حضرت هود
و حضرت صالح
و
حضرت لوط و
حضرت شعیب آمده است. درباره هود، افزون بر این در
آیه ۵۱ هود
بازقرآن میفرماید «یقَومِ لا اَسَلُکُم عَلَیهِ اَجرًا اِن اَجرِیَ اِلاّ عَلَی الَّذی فَطَرَنی اَفَلاتَعقِلون». در
سوره یس سخن از دو تن از مرسلان است. آنها، چنانکه از ظاهر آیات بهدست میآید پیامبر بودهاند؛ زیرا خداوند میفرماید:ما آنها را فرستادیم و یا فرستادگان
حضرت مسیح بر مردم بودند
در هر حال، آنان برای
هدایت مردم آمدند و با تکذیب مردم روبهرو گشتند. قرآن میگوید: ما آن دو را با مرسل سومی تقویت کردیم تا اینکه میفرماید:ازدورترین نقطه شهر، مردی آمد و گفت: ایمردم! از این رسولان پیروی کنید که از شما اجرت و مزدی در قبال رسالت نمیخواهند و آنها از جانب خدا راه یافتگاناند:«... اِتَّبِعوا مَن لایَسَلُکُم اَجرًا وهُم مُهتَدون».
در قرآن بارها عدم مطالبه
اجرت پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) از مردم مطرح شده است. آیه۵۷
فرقان به پیامبر دستور میدهد که به مشرکان بگو:من از کسی اجر رسالت نمیخواهم؛ امّا اگر کسی برای تقویت
دین و راهی که حرکت بهسوی پروردگار است، بخواهد
بذل مال و دین را تقویتکند. کاری پسندیده و نیکو کرده است: «قُل مااَسَلُکُم عَلَیهِ مِن اَجر اِلاّ مَن شَاءَ اَن یَتَّخِذَ اِلی رَبِّهِ سَبیلا». آیه را اینگونه نیز میتوان معنا کرد که پیغمبر میگوید: اجر و پاداش من فقط هدایتیافتن شماست. در آیه۴۰
طور و نیز ۴۶
قلم به یکی از بهانهجوییهای مشرکان پرداخته، میفرماید:آیا تو در مقابل ابلاغ
رسالت، دستمزدی از آنها میطلبی که آنها پرداخت آن را چون بار سنگینی بر دوش خود میدانند؟ «اَمتَسَلُهُم اَجرًا فَهُم مِن مَغَرم مُثقَلون» نه این چنین نیست پیغمبر از مردم اجرت نمیطلبد و چیزی بر آنان تحمیل نمیکند؛ زیرا سخنش روشن و همراه با دلیل است:«... ما اَسَلُکُم عَلَیهِ مِن اَجر و ما اَنَا مِنَ المُتکَلِّفین»..
در آیه۹۰
انعام به عدم مطالبه اجرت اشاره کرده و از رسالت پیامبر که دعوت به آیین همگانی و فراگیر است و به گروه خاصّی اختصاص ندارد، سخن گفته است:«... قُل لا اَسَلُکُم عَلَیهِ اَجرًا اِن هُوَ اِلاّ ذِکری لِلعلَمین». در ۲۳
شوری میفرماید:«قُل لا اَسَلُکُم عَلَیهِ اَجرًا...» و پس از آن، مزد رسالت پیامبر اسلام را «المَوَدَّةَ فِی القُربی» قرار میدهد. مفسرانِ
اهل سنت در
تفسیر این جمله اختلاف نظر دارند. عدهای گفتهاند: «فِی» بهمعنای سببیت و «قربی» مصدر بهمعنای قرابت است ومخاطب در این آیه
قریشیانند؛ بنابراین، پیامبر به مردم میگوید: اجر من این است که اگر ایمان به من نمیآورید، دست کم پیوند خویشاوندی من را به خود پاس دارید و با من دشمنی نورزید.
اشکال این تفسیر آن است که اجرت باید در مقابل عملی باشد که پرداخت کننده اجرت، آن را مالک شده و پذیرفته باشد و با فرض
کفر و شرکِ قریشیان، آنها چیزی از پیامبر نگرفته بودند تا در قبال آن بخواهند اجرتی بدهند.
برخی،
تفسیر پیشین را پذیرفتهاند؛ منتها معتقدند که مخاطب آیه، انصارند؛ زیرا بین آنان و رسول اللّه قرابت سببی دوری بود. آنها اموالی پیش رسولالله آوردند تا از آن برای پیشبرد مقاصدش استفاده کند و حضرت در جوابشان فرمود:من از شما دستمزدی نمیخواهم. در پاسخ باید گفت: اوّلا محبت
انصار به
اسلام و
ایثار و فداکاری آنها درباره پیامبر و مهاجران غیر قابل تردید است؛ بنابراین، پیش کشیدن قرابتی دور دست و ترغیب انصار به پاس داشتن آن، چیز بیمعنایی خواهد بود.
گروهی دیگر گفتهاند: منظور آن است که اجرت رسالت، دوست داشتن آن چیزی (عمل صالح) است که شما را به قرب الهی میرساند.
برای این آیه، تفاسیر دیگری نیز شده است که بدون اشکال نیست. تفسیری که روایات
شیعه و
سنّی آن را تأیید میکند و بسیاری آن را پذیرفتهاند، این است که مراد مودّت خاندان رسولالله است و قرآن، نام آن را اجرت رسالت گذارده است؛ ولی این آیه، هیچ گونه منافاتی با آیات نافی اجر
رسالت ندارد؛ زیرا محبت
اهل بیت، در حقیقت
ضامن بقا و دوام دعوت پیامبر و اثبات کننده لزوم پیروی و تمسّک به
عترت در امور دینی و علمی است؛ بنابراین نمیتوان به این
تفسیر از آیه اشکال کرد که شأن
نبوت بالاتر از آن است که پیامبری در قبال خدمتش، چیزی برای فرزندان و خویشان خود بخواهد؛ چراکه اطلاق اجرت در این جا به حسب ظاهر است و گرنه حقیقت این اجرت چیزی جز خواست
خداوند در مورد مودّت همه مؤمنان نیست که آن هم عاید مردم میشود
:«قُل ما سَاَلتُکُم مِن اَجر فَهُوَ لَکُم...».
دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «اجرت».