احمد بن اخی ناطور افلاکی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«شمس الدین احمد افلاکی عارفی»، از شاگردان و مریدان
شیخ جلال الدین عارف ، نواده جلال الدین محمد مولوی و مؤلف کتاب «
مناقب العارفین » میباشد.
کتاب مناقب العارفین با اینکه از جهت اشتمال بر احوال مشایخ سلسله مولویه و خاندان
جلال الدین مولوی دارای اهمیت و فواید بسیار است، اما از زندگانی مؤلف اطلاعات چندانی به دست نمیدهد. اینکه ثاقب دده، نام
پدر او را اخی ناطور نوشته است، درست نمینماید، زیرا اخی ناطوری که افلاکی در مناقب العارفین از او یاد کرده و ظاهرا مستند ثاقب دده بوده، نمیتواند پدر او باشد، زیرا که وی در
زمان حیات جلال الدین مولوی، بیش از ۱۰۰
سال داشته است.
افلاکی به سبب دلبستگی بسیار به شیخ خود، عارف چلبی، به عارفی معروف شد. پدر او به دربار ازبک خان، فرمانروای آلتین اردو وابسته بود و در
شهر «سرای» درگذشت. به گفته ثاقب دده، افلاکی در
قونیه به
دنیا آمده و چون
وفات او در ۷۶۱ ق بوده است و استادان و پیرانش به اوایل سده ۸ ق تعلق داشتهاند، میتوان گفت که ولادت او در اواخر سده ۷ و در حدود ۶۹۰ ق روی داده است. وی از بدرالدین تبریزی، معمار آرامگاه مولانا که در
نجوم ، رقوم،
هندسه ،
کیمیا و نیز
سحر دست داشت، کسب دانش کرد و به مجالس سلطان ولد، فرزند مولانا، نیز راه یافت و در
صرف ،
نحو ،
عرفان و
حکمت ، به مقام استادی رسید. او خود میگوید که نزد سراج الدین مثنوی خوان، عبدالمؤمن توقاتی و نظام الدین ارزنجانی نیز به فراگیری علوم پرداخته است.
ظاهرا چون وی در جزئیات علم
هیئت و فلکیات تبحر یافته بود، به «افلاکی» معروف شد. گفتهاند که در تپه علاءالدین در قونیه، رصدخانهای بوده که وی ریاست آن را برعهده داشته است. ثاقب دده نقل کرده است که او و استادانش، همچون بدرالدین تبریزی و حمدالدین جندی، استیلای کیغاتوخان نوه
چنگیزخان بر قونیه و قتل عام
مردم را از طریق علم
نجوم پیش بینی کرده بودند که البته چنین نشد و به گفته همو این بلا به دعای بهاءالدین ولد برطرف گردید. گرچه این روایت از لحاظ زمانی و تاریخی درست نمینماید، لیکن اشتغال افلاکی را به نجوم و علت اشتهار او را به افلاکی تایید میکند.
افلاکی مورد توجه خاص
عارف چلبی بود، چندانکه به گفته خود در
سفرهای وی به شهرهای
آناتولی ، سلطانیه و تبریز او را همراهی میکرد، اما چون عارف چلبی به سببی از او رنجید، وی دچار بیماری سختی شد، تا اینکه سرانجام چلبی در شهر کوتاهیه از او دلجویی کرد و وی سلامت خود را باز یافت. وی در خدمت عارف چلبی به درجات عالی نائل شد و اهل
طریقت او را سزاوار مقام مرشدی دانستند، ولی وی با عذرخواهی از پذیرفتن این مقام، گوشه نشینی اختیار کرد و چندی بعد به سبب اصرار و ازدحام دوستاران و بالا گرفتن شهرتش، ناچار به جانب «حرمین محترمین» رهسپار شد و مدت درازی در جوار مرقد مطهر
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم عزلت گزید.
افلاکی بعد از مرگ عارف چلبی (۷۱۹ ق/ ۱۳۱۹ م) بر طبق وصیت او، به نگهبانی تربت
مولانا پرداخت و یکی از «مثنوی خوانان» آنجا شد. پس از مرگ عارف چلبی، وی در زمره مریدان فرزندش عابد چلبی درآمد و هنگامی که عابد از جانب تمورتاش به ولایت اوج فرستاده شد تا امرای آن ناحیه را به اطاعت و انقیاد ترغیب کند، افلاکی نیز با او همراه بود. پس از آن ظاهرا تا آخر عمر، دیگر قونیه را ترک نکرد و در همانجا
وفات یافت و نزدیک تربت مولانا به خاک سپرده شد. محل دفن او امروزه به درستی معلوم نیست، ولی در ۱۹۲۹ م سنگ مزارش در نزدیکی آرامگاه مولانا پیدا شد و اکنون در موزه مولانا نگهداری میشود.
افلاکی
شهرت خود را مدیون تالیف بسیار مهم خود «
مناقب العارفین » است. وی این اثر را در ۷۱۸ ق/ ۱۳۱۸ م شروع کرد و در ۷۵۴ ق/ ۱۳۵۳ م به پایان رساند. یکی از مآخذ عمده این کتاب، رساله
فریدون بن احمد سپهسالار بوده و افلاکی نزدیک به سه چهارم مطالب آن را با تغییری مختصر در عبارات و بدون ذکر مآخذ نقل کرده است، ولی چون نمونهای که در این کار در نظر داشته،
تذکره الاولیاء عطار نیشابوری بوده است، روایات گردآوری شده را به ترتیب تاریخی تنظیم کرده است. این کتاب از لحاظ اشتمال بر شرح آداب و مراسم صوفیانه آن روزگار، دارای اهمیت خاصی است و در سراسر آن اصطلاحات عرفانی و خانقاهی همه جا به
چشم میخورد. وی در مطالب مربوط به دوران حیات خود غالبا به مشاهدات خود و یا به نقل و
روایت سخنان اشخاص مختلفی که مورد اعتماد او بودهاند، استناد جسته است. از افلاکی چهار غزل به ترکی و دو رباعی به فارسی موجود است که به مناسبت درگذشت عارف چلبی سروده شده است.
نرم افزار عرفان۳، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.